به گزارش خبرگزاری ایمنا، نوجوانی به عنوان مقطعی زودگذر و حساس شناخته میشود و دوران به پایان رسیدن کودکی و خارج شدن از آن و در مرحله ورود به دوران جوانی است، در دوران نوجوانی تغییرات بسیاری از نظر خلقوخو، ریسکپذیری، طراوت، شادابی و سردرگمی را میتوان مشاهده کرد.
در اوایل قرن حاضر استنلی هال، مؤسس انجمن روانشناسی آمریکا، نوجوانی را دوران طوفان و تنش شدید و دوران توانایی فوقالعاده جسمانی، عقلی و عاطفی میدانست، برخی از نظریهپردازان روانکاوی نیز نوجوانی را وضعیتی میدانند که نوجوان در آن دچار اختلال روانی است، البته بررسیهای تجربی درباره نوجوانان بهطور کلی نشان میدهند که آشفتگی دوران نوجوانی بیش از حد بزرگ جلوه داده شده است.
با این وجود، فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی، دشوار و پر کشمکش است، نوجوان از یک سو با سرعت بی سابقهای بلوغ جسمی و جنسی را میگذراند و از سوی دیگر، خانواده، فرهنگ و جامعه از او میخواهند تا مستقل باشد، روابط جدیدی را با همسالان و بزرگسالان برقرار کند و آمادگیها و مهارتهای لازم را برای زندگی شغلی و اجتماعی به دست آورد؛ نوجوان باید علاوه بر پذیرش و سازگاری با این همه تغییر و تحول، هویت منسجمی نیز برای خود کسب کند و به سوالات مهمی همچون «من کیستم؟»، «جای من در هستی کجاست؟» و «از زندگی خود چه میخواهم؟» پاسخ مشخصی دهد.
بر این اساس، دوران نوجوانی از مراحل بسیار مهم تحول شخصیت به شمار میرود که از دیرباز محور توجه روانشناسان قرار داشته است، اگرچه در خصوص طول دوره نوجوانی اتفاق نظر دقیقی میان روانشناسان وجود ندارد، آنان طول این دوره را از ۱۳ تا ۱۴ سال دانستهاند، اما در آثار جدیدتر روانشناسی بهطور معمول ۱۲ تا ۱۸ سالگی را دوره نوجوانی به حساب آوردهاند.
نوجوانی، حلقه رابطی میان دوران کودکی و بزرگسالی / نوجوانی؛ دوره آزمون و خطا برای یادگیری
سمیه طاهری، روانشناس با بیان اینکه نوجوانی دورهای مهم از زندگی افراد است، چرا که این دوره حلقه رابطی میان دوران کودکی و بزرگسالی انسان است و شخصیت فرد در آن شکل میگیرد، به خبرنگار ایمنا میگوید: نوجوانی دورهای از زندگی تمام افراد است که ۱۲ تا ۱۸ سالگی را شامل میشود و بنا به گفته برخی پژوهشگران تا سن ۲۲ سالگی نیز ادامه پیدا میکند.
وی در خصوص تأثیر خانواده بر شکلگیری شخصیت نوجوان میافزاید: محیط خانواده اولین و مهمترین محل برای رشد نوجوان در جنبههای رشدی و تربیتی گوناگون نوجوان است، چرا که نوجوان اغلب زمان خود را در کنار اعضای خانواده میگذراند، به همین سبب والدین نقش مهمی را در تربیت و راهنمایی نوجوان ایفا میکنند.
این روانشناس با بیان اینکه نوجوان بخشی از ساعات روزانه خود را در مدرسه میگذراند و با گروهی از همسالان و کارکنان مدرسه تعامل دارد، ادامه میدهد: اعضای کادر آموزشی مدارس باید برای ایجاد رابطه صمیمانه با دانشآموزان تلاش کنند تا تعامل مثبت و مؤثری در راستای تربیت و پرورش آنها داشته باشند.
طاهری عنوان میکند: توجه به رابطه نوجوان با همسالان از این نظر اهمیت دارد که چنین ارتباطی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر شکلگیری هویت نوجوان تأثیر بسزایی دارد، افراد در سن نوجوانی اخلاقی مبتنی بر پذیرش کورکورانه قراردادها و قوانین اجتماعی دارند و دست به نقد قوانین میزنند، همچنین حس کفایت و ارزشمندی برای نوجوان از ارزش بالایی برخوردار است.
وی در پاسخ به این سوال که چرا نوجوانی دوران گذر است؟ اضافه میکند: این سخن از دو جنبه قابل بررسی است، در دیدگاه نخست گفته میشود که نوجوان از مرحله کودکی گذر کرده و قرار است تغییرات و تحولاتی را پشت سر گذارد، همچنین حس استقلالطلبی را در خود پرورش میدهد تا به اطرافیان نشان دهد که دیگر کودک نیست، دیدگاه دوم میگوید دوره نوجوانی دوره یادگیری است و نوجوان باید با آزمون و خطا تجربیاتی به دست آورد تا بتواند هویتی ثابت برای خود کسب کند.
این روانشناس با اشاره به اهمیت دوره نوجوانی و عواقب بیتفاوتی نسبت به آن خاطرنشان میکند: مشکل در کنترل احساسات، افسردگی، انزوا، خشونت، احساس پوچی، جامعهگریزی، مشکل در ارتباطات و دوستیابی و استفاده از راههای نامناسب برای خودنمایی از آثار بیتفاوتی والدین نسبت به نوجوان است که میتواند هویت او را تحت تأثیر قرار دهد.
طاهری میافزاید: والدین سعی نکنند فرزندان خود را بهویژه در دوران نوجوانی تحت کنترل بیش از حد قرار دهند و به فرزندان فرصت دهند تا بتوانند تجربیاتی در امور زندگی کسب کنند و در این مسیر تنها راهنمای او باشند، این امر سبب میشود به حس استقلالطلبی نوجوان اهمیت داده شده و حس عزت نفس او تقویت شود.
وی در خصوص کسب هویت نوجوانان تاکید میکند: منظور از کسب هویت، پاسخ دادن به سوال «من چه کسی هستم؟» است و ممکن است نوجوان در طی یافتن پاسخ این سوال، مراحلی مانند آشفتگی و سردرگمی، تجربه، الگویابی و گاهی افسردگی ناشی از حس بیهویتی را بگذراند.
این روانشناس با بیان اینکه والدین و مسئولان موظف هستند شرایطی را برای نوجوانان پدید آورند که نوجوان با خودشناسی و شناخت استعدادها بتواند اهداف و هویت خود را مشخص کند، میگوید: در مراحل کسب هویت، مرحلهای تحت عنوان الگویابی وجود دارد که نوجوان در آن با حضور در گروههای اجتماعی گوناگون مانند اجتماع دوستان یا مراکز فرهنگی و آموزشی برای خود اهدافی را متصور میشود و خود را با الگو مناسب خود تطبیق میدهد که بهطور معمول این الگوها مورد تأیید عموم افراد جامعه است.
نوجوانی، مقدمه دوران جوانی مطلوب
مریم سادات موسوی، دانشآموخته مقطع دکتری جامعهشناسی درباره اهمیت توجه به دوران نوجوانی به عنوان یک دوره گذر به خبرنگار ایمنا میگوید: دوران کودکی از حدود پنج سالگی تا ۱۱ سالگی را شامل میشود و دوران نوجوانی از سن ۱۲ شروع میشود و تا حدود ۱۹ سالگی ادامه مییابد، اگرچه تعیین کردن سن مشخصی برای دورانهای مختلف زندگی ممکن نیست و دیدگاهها و نظرات متفاوتی درباره آن وجود دارد.
وی میافزاید: افراد در دوران نوجوانی تازه از دوران کودکی خارج میشوند، دورانی که در آن تابع سخنان والدین هستند و بهطور معمول از آنها تقلید میکنند، برای مثال دختران در کیف به دست گرفتن از مادر خود تقلید میکنند و به همان روشی که مادر کیف را حمل میکند، دختر نیز کیف به دست میگیرد یا پسران در انتخاب لباس خود نیز از پدرشان تقلید میکنند.
این جامعهشناس ادامه میدهد: نوجوانان در این دوره از زندگی خود این توانایی را دارند که تفکر انتزاعی داشته باشند و به صورت انتزاعی بیاندیشند، همچنین افراد در سنین نوجوانی از لحاظ شناختی، جسمی و جنسی دچار تحولاتی میشوند، اما هویت خود را نیافتهاند و به اصطلاح امکان دارد در این بازه زمانی از هویت ثابت و مشخصی برخوردار نباشند و نیاز است با گذر زمان به آن دست یابند که بهطور معمول تا حدود سن ۲۲ سالگی به طول بیانجامد.
موسوی عنوان میکند: با توجه به ویژگیهای دوران نوجوانی و تفاوت آن با دوران کودکی و بزرگسالی میتوان بیان کرد دوران نوجوانی علاوه بر اینکه دوران گذار است، دورانی بسیار تأثیرگذار در مسیر زندگی افراد خواهد بود که با فعالیت و اقدام مناسب در آن میتوان دوران جوانی امنتر و مطلوبتری را سپری کرد.
وی با بیان اینکه برای قدم گذاشتن در در مسیر رشد و پیشرفت و منحرف نشدن از آن، چارهای جز تربیت و پرورش نسل کودک، نوجوان و جوان خود نداریم، اضافه میکند: نظام آموزشی و نهادهای فرهنگی در جامعه باید به آسیبشناسی عمیقتری نسبت به مسائل و چالشهای کودکان و نوجوانان بپردازد تا بتوانند بهتر زمینه رشد آنها را فراهم کنند، چراکه افراد این نسل سرمایههای هر جامعهای هستند و بهطور حتم در سطوح گوناگون جامعه و تعیین آینده آن نقش مؤثری ایفا خواهند کرد.
به گزارش ایمنا، اریکسون، روانشناس مشهور معتقد است که فرایند رشد روانی و اجتماعی تمام انسانها دارای هشت مرحله اساسی است که افراد در هر مرحله با بحرانی روبرو میشوند و پس از گذراندن هر بحران وارد مرحله دیگری از زندگی شده و باید با بحران جدیدی دستوپنجه نرم کنند.
او پنجمین رشد روانی و اجتماعی را تحت عنوان هویت در برابر سردرگمی بیان کرد که بیشتر مربوط به دوران نوجوانی است؛ در دوران نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند، نوجوانانی که به وسیله کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال، کنترل و حسی قوی نسبت به خود پشت سر میگذارند و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود، بنابراین اریکسون بر این اعتقاد بود که تکلیف عمده نوجوان کسب هویت است.
نظر شما