به گزارش خبرگزاری ایمنا، امروزه شاهد حضور گروههای مختلفی از جامعه بهویژه نونهالان، نوجوانان و جوانان در شبکههای مجازی هستیم که هر روز با محتوا این شبکهها در تماس هستند و از آنها به طور خودآگاه یا ناخودآگاه الگوبرداری میکنند.
الگوبرداری از تولیدکنندگان محتوا در این پلتفرمها بدون آگاهی و بصیرت از حقایق و خطرات فضای مجازی موجب نابودی فرهنگ، تفکرات، عقاید و سایر مواردی از این دست میشود.
بهطور کلی تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی برای جذب و افزایش مخاطبهای خود با هدف مشهوریت، محبوبیت، دریافت تبلیغات و درآمدزایی، گاهی دست به هر کاری میزنند که پس از گذشت مدتی حقایق و پشت پردههای آن آشکار میشود؛ با توجه به اهمیت این موضوع با دو تن از کارشناسان حوزه سواد رسانهای به گفتوگو پرداختیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
در برابر تکتک فالورهایمان مسئولیم!
حسین حقپناه، مدرس سواد رسانه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: بهطور کلی باید در حوزه شبکههای اجتماعی به مسئولیتپذیری توجه کنیم، چراکه در عصر شبکههای اجتماعی ما فقط دریافتکننده و مخاطب پیام نیستیم و فقط برای دل خود و ارضای خواستههای شخصی و فردی خود در شبکههای اجتماعی فعالیت نمیکنیم، بلکه هر رفتار و کنش ما علاوه بر اینکه برای خود اثرات و تبعاتی دارد برای همه کسانی که مخاطبان بالقوه ما هستند نیز تبعات و اثراتی دارد.
وی با اشاره به مفهوم رد پای دیجیتال ادامه میدهد: وقتی مسئولانه در فضای مجازی کار میکنیم، باید توجه داشته باشیم که ردپای دیجیتال ما در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی باقی میماند؛ هر کنشگری ما و حتی هر لایک و کامنت ما پای هر صفحهای قابلیت این را دارد که بهراحتی توسط اشخاص، شرکتها، مؤسسات و پلتفرمها مورد رصد قرار بگیرد و علیه ما استفاده شود، پس نمیتوانیم بگوییم برای خود نوشتیم و کاری را برای خودمان کردیم؛ چراکه در حقیقت هرکسی که دارد محتوا را رصد میکند میتواند این محتوا را برای ما و جایی نیز علیه ما استفاده کند؛ از اینرو نگاه مسئولانه و مسئولیتپذیری مهم است.
مدرس سواد رسانهای تصریح میکند: داشتن سواد رسانهای یک مهارت لازم است، اما کافی نیست؛ چراکه بسیاری اوقات محتوایی در حوزه افکار منطقی ما نیست، اما خواستهها، امیال، گرایشها و ذائقه شخصی ممکن است در فضای مجازی به ما لطمه بزند.
وی در خصوص مسائلی که خود را در خطاهای شناختی نشان میدهد، میافزاید: گاهی میدانیم چیزی که اکنون روبهروی ما است واقعی نیست، اما دوست داریم آن را باور کنیم؛ چراکه در آن لحظهها منطق و عقلانیت کار نمیکنند و بیشتر از مغز، قلب است که درگیر میشود.
حقپناه میگوید: بشر آن چیزی را باور میکند که به آن تمایل دارد و یافتههای قبلیاش را تأیید میکند (که در اصطلاح به آن سوگیری تأییدی میگویند)؛ در چنین مواقعی سواد رسانهای کافی نیست، بلکه کار کردن روی ذائقه، عادتها، خواستهها و امیال مهم و دارای اهمیت مضاعفی میباشد.
وی اظهار میکند: امروزه وابستگی به ابزارهای دیجیتال و به طور کلی اعتیاد رسانهای آسیب جدی است که گریبانگیر کاربران رسانهای شده است، به طوری که ساعتها پای اینستاگرام مینشینیم، ویدئو میبینیم و انگار نمیتوانیم از آن دست بکشیم؛ حتی آن را با خود به رختخواب میبریم و به خود که میآییم میبینیم ساعتها از ساعت خوابمان گذشته است، اما هنوز نتوانستهایم این ابزارها را از خود دور کنیم و بخوابیم.
مدرس سواد رسانهای با بیان اینکه باید از راههایی غیر از سواد رسانهای مسئله را حل کرد، ادامه میدهد: هیچکدام از این موارد با سواد رسانهای حل نمیشود، چراکه اینها از جنس تربیت و عادت بوده و نیازمند این است که عالمان علوم تربیتی و روانشناسان به آن توجه کنند.
لزوم نگاه مسئولانه در فضای مجازی
وی با اشاره به اینکه در همه دنیا توجه جدی به مسئولیت اجتماعی چهرههای مشهور در فضای مجازی میشود، تصریح میکند: اگر بخواهیم وارد مسئله حکمرانی مجازی شویم و از فضای توصیههای فردی بیرونی بیاییم، نگاه مسئولانه و مسئولیتپذیرانه به چهرههای فضای مجازی تسری پیدا میکند، آنهایی که به هر دلیلی مخاطب جذب کردند یا مورد توجه قرار دارند، یا گاهی بلاگر، سلبریتی یا اینفلوئنسر هستند، مسئولیت اجتماعیشان مانند یک کاربر معمولی نیست، چراکه باید توجه داشته باشند افرادی آنها را سرلوحه و الگو خود قرار میدهند.
حقپناه با تاکید بر اینکه مسئولیت بعدی با خود پلتفرمها است، میافزاید: هر برنامهای با قوانین و سیاستهایی که اعلام میکند برای مقطع حریم خصوصی، مسدود کردن و محدود کردن محتواهای آزاردهنده میتواند مسئولیت اجتماعی خود را نشان دهد.
وی میگوید: گام بعدی حکمران و قانونگذار است که نباید نسبت به جرایم و آسیبهایی که در فضای مجازی رخ میدهد، بیتفاوت باشند؛ چراکه فضای مجازی از فضای حقیقی دور نیست، بلکه به یک معنا بخشی از فضای حقیقی است؛ در همین راستا حکمران باید بتواند در فضای مجازی نیز عمل کند، اما اینکه عملیات و اقداماتی که انجام میدهد چقدر بازدارنده و متناسب با مشکلات حاضر در فضای مجازی است، چالش برانگیز و جدی است.
کارشناس سواد رسانهای اظهار میکند: گاهی میبینیم احکامی که برای تخلف افراد فعال در فضای مجازی صادر میشود شدید یا نامناسب است یا حداقل برای مخاطب عمومی جنبه اقناعی ندارد که فرد بداند چرا چنین حکمی صادر شده است، همچنین آن احکام گاهی متناسب با اقتضائات فضای مجازی نیست.
وی ادامه میدهد: وقتی قانونگذار صفحهای را میبندد از جهت اینکه آن صفحه سالها طول کشیده است تا مخاطب جمع کند، تنبیه میشود و لطمه میبیند، اما اینکه این بهترین اقدام است و هم خود آن فرد و مخاطبانش را قانع کرده است یا خیر، جای توجه دارد که حکمران باید به آن بپردازد؛ در همین راستا حکمران باید غیر از جنبههای تنبیهی و قضائی به جنبههای تشویقی، ایجابی و اقناعی نیز توجه کند.
حقپناه تصریح میکند: در مواقعی میگوییم قوه قضائیه نباید صرفاً توجه کند که مهر قانون چیست و عین آن را انجام دهد و اعمال کند، بلکه باید به اثر آن احکامی که صادر میکند در مخاطب و در میانمدت و بلندمدت و به اینکه افکار عمومی چه قضاوتی دارند نیز توجه کند؛ البته این حرکت نباید مانع شود که هیچکدام از احکام و قوانین را اجرا نکنند، بلکه لازم است پیوست رسانهای و اقناعی نیز به حوزه فرهنگی اضافه شود و شاید لازم باشد بازنگری در احکام، قوانین و جرمانگاریهایی که در قانون در فضای مجازی وجود دارد نیز صورت گیرد چراکه خیلی از احکام و قوانین در این حوزه قدیمی هستند.
توجه به حقوق مخاطبان، حلقه گمشده فعالیت در فضای مجازی
در ادامه معصومه نصیری با بیان اینکه ما نباید یادمان برود که رسانه برای خود اهدافی را پیگیری میکند، اظهار میکند: طی دهههای گذشته اهداف اقتصادی و موارد آنکه لایههای فرهنگی و سیاسی را نیز شامل میشود مورد اهمیت قرار گرفته و در همین راستا هر آن چیزی که مخاطب (به مفهوم اینکه مشتری داشته باشد) و مشتری خود را بتواند ترغیب به مصرف و اتخاذ یک رویکرد یا تشویق برای یک رفتار خاصی کنند، رسانهها از آن استفاده میکنند.
وی با بیان اینکه باید به حفظ حقوق مخاطب، امنیت و بهداشت روانی مخاطب، تولید محتوا فاخر حتی در لایههای سرگرمی اهمیت داده شود، ادامه میدهد: باید به حقوق مخاطب، حفظ امنیت روانی و همه شاخصههای مهم توجه داشت و محتواها مبتنی بر خرد و تأمین کننده بهداشت روانی افراد باشد، چراکه مخاطبان دارای اهمیت هستند؛ اما شاهد هستیم زمانی که این محتوا ذیل اقتصاد رسانه و اقتصاد توجه قرار میگیرد دیگر خاصیت مدنظر ما را از دست میدهند.
کارشناس سواد رسانهای با توجه به اینکه ما چیزی به نام جلوی محتوا رسانه را گرفتن نداریم مگر اینکه مخاطب از رسانه استفاده نکند، تصریح میکند: وقتی مخاطب دارد از رسانه استفاده میکند، به لحاظ ذهنی پذیرفته است که من محتواها را با لایههای پیدا و پنهان معنایی که درونش جاسازی شده است باید بپذیرم.
وی میافزاید: سواد رسانهای فقط تجزیه و تحلیل نیست و قدرت گزینشگری، انتخابگری، پیدا کردن منابع بهتر، تشخیص درستتر و دقیقتر را هم شامل میشود؛ از اینرو همین که شما بدانید چه فیلمی ببینید، چه موسیقیای بشنوید و از چه رسانهای اخبار و اطلاعات خود را به دست آورید، شاخصهای سوادرسانهای و اطلاعاتی میشود، از اینرو هرچه بتوانید گزینشگری و دروازهبانی ذهنی بهتری داشته باشید، بهطور قطع اتفاق بهتری رقم خواهد خورد و کمتر تحت تأثیر قرار خواهید گرفت.
نصیری با اشاره به جریمه تخلفات صورت گرفته در فضای مجازی میگوید: در سایر کشورها نیز اگر کسی خارج از قواعد عرفی و فرهنگی جامعه خود اقدام کند حتماً با او برخورد و صفحه وی را مسدود میکنند و هم اجازه فعالیت مجدد را به او نمیدهند، در همین راستا هیچ جایی از دنیا به صورت بیقاعده نسبت به این موضوعات پیش نمیروند، چراکه اینها خردهفرهنگهایی را وارد میکنند که مهم است و باید مراقبت شود تا اگر تأثیر سو و مخرب داشتند، بتوانند مراقبت بیشتری را داشته باشند.
وی با بیان اینکه گزینشگری مهم است، همچنین باید توجه داشت که مخاطبان محتوا نیز ممکن است روزی بلاگر شوند، اظهار میکند: برای بهبود وضعیت ابتدا باید نظارتی وجود داشته باشد، چهارچوبها مشخص شده، به افراد مخاطب و به تولیدکنندگان محتوا آموزشهای لازم داده شود؛ اما از آنجا که ما مالک پلتفرمها نیستیم و نمیتوانیم اعمال حکمرانی کنیم، از اینرو نمیتوانیم از ابتدا و انتها نیز کاری کنیم؛ در همین راستا آموزش و توانمندسازی مخاطبان تنها راهی است که پیش رو داریم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، بهطور کلی داشتن سواد رسانهای برای جلوگیری از تأثیرپذیری و تأثیرگذاری محتواها بر مخاطبان کافی نیست، بلکه باید به افراد پیش از ورود به فضای مجازی آموزشهای لازم داده شود تا فرد توانایی دروازهبانی دادههای دریافتی و گزینشگری را به دست آورد و به کار گیرد.
نظر شما