به گزارش خبرگزاری ایمنا، آنها که بهمن سال ۵۷ در ایران را به چشم دیدند، کم نیستند، اما نسلی که سالهای بعد متولد شدند برای درک لحظات سرنوشتساز آن روزها تنها میتوانند به دیدهها و شنیدههای دیگران رجوع کنند یا به سراغ اسناد و روایتهای بازمانده از آن زمان بروند، روزنامهها و مطبوعات داخلی و خارجی یکی از بهترین اسناد موجود برای سفر به روزهای پرشور بهمن ۵۷ و گام برداشتن در کنار مردمی است که یکی از بزرگترین انقلابهای تاریخ را رقم زدند. سفر با روایتها، سفری است تاریخی با مرکبی از جنس کلمات که امروز ما را به دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ میبرد.
از دو روز قبل، فرودگاه تهران باز شده و موج فرار آمریکاییها از ایران به اوجِ خود رسیده است. کمیته استقبال از امامخمینی (ره) که چندی پیش شکل گرفته بود، برنامههایش را در روز ورود امام به ایران اعلام کرده است و مردم، مشغول آمادگی سراسری برای روز استقبال هستند و سرانجام، روز ۱۲ بهمن ۵۷، امام پس از سالها تبعید، پا به خاک وطن میگذارد و ماندگارترین تیتر یکِ تاریخ روزنامهنگاری ایران شکل میگیرد، تیتر اطلاعات دو کلمه است: «امام آمد.»
روایتهایی از بازگشت امام خمینی (ره) به ایران و نطق تاریخی ایشان در بهشت زهرا، محور اصلی مطالب دو روزنامه کیهان و اطلاعات است.
توی دهن این دولت میزنم
عکس اصلی کیهان به لحظه خروج امام خمینی از هواپیما اختصاص دارد و در کنار آن دیگر جملات مهم ایشان در سخنرانی دوازدهم بهمن درج شده است: «تا زندهایم نخواهیم گذاشت هستی ما به کام آمریکا برود.»، «آقای ارتشبد، آقای سرلشکر، شما نمیخواهی مستقل باشی؟ میخواهی نوکر باشی؟»، «میخواهیم مملکت دارای نظام ناشی از ملت باشد»، «از قشرهای ارتش که به مردم پیوستند تشکر میکنیم»، بر اساس آرای مردم دولت و مجلس درست میکنم»، «ما با سینما، تلویزیون و رادیو مخالف نیستیم، با فحشاء مخالفیم» «وحدت کلمه رمز پیروزی است، آنرا از دست ندهید»
«توی دهن این دولت میزنم» جمله کلیدی امام خمینی در سخنرانی بهشت زهرا است که به تیتر یکِ دوازدهم بهمن کیهان تبدیل میشود. امام در بخشی از این نطق تاریخی که تیتر کیهان نیز به آن اشاره دارد گفتند: «ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب میتوانست حرف بزند، نه اهل منبر میتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت میتوانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچیک از اقشار ملت کارشان را میتوانستند ادامه بدهند. و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود. و الان هم باز نیمه او که باقی است، نیمه این اختناق هم باقی است. ما میگوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهند، اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند، و ما آنها را محاکمه میکنیم.»
ایشان خطاب به شاپور بختیار، نخستوزیر وقت قاطعانه اعلام کردند: «من دولت تعیین میکنم! من تو دهن این دولت میزنم! من دولت تعیین میکنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد… این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچیک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که میآورند توی خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم میکنند، از این حرفها هم میزنند. لکن ملت این است، این ملت است… میگوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمیشود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیر قانونی باید برود. تو غیر قانونی هستی! دولتی که ما میگوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است؛ متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این آدم! و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دستهای از اشرار، این ملت را قتل عام کند.»
کیهان در گزارشهایش از بازگشت امام به وطن با تیتر ۳۳ کیلومتر گل، در مسیر بهار تازه» مینویسد: «از مهرآباد تا بهشت زهرا شاخههای سرخ و سفید گل، کیلومتر در کیلومتر در دست مردم بود. این خط طولانی بهار سیاسی ایران بود. تا گورستان شهدا، تا دوران تاریخ جدید… و سه ردیف در تمام این ۳۳ کیلومتر دستها را در دو طرف مسیر امام در هم قفل کرده بودند، زنجیری انسان که پیوند مشتها و انگشتها، پیام وحدت و نوید آن بود.»
کیهان در چاپ نخست خود تیتر زد: «در شهرها مردم تلویزیونها را شکستند و به خیابانها ریختند»؛ ماجرا از این قرار بود که دولت بختیار قول داده بود که ورود امام به کشور را از رسانه ملی پخش کند، اما در حالی که تنها چند دقیقه از پخش زنده میگذشت با یورش نظامیان به رسانه ملی پخش برنامه متوقف شد؛ این موضوع چنان باعث عصبانیت مردم شد که عدهای تلویزیونها را شکستند.
روایت خبرنگار اطلاعات از داخل هواپیمای امام
خبرنگار ویژه اطلاعات مشاهدات خود از داخل هواپیمای جت ۷۴۷ ایرفرانس از مقصد پاریس به تهران را اینطور روایت کرده است: هواپیما آماده پرواز میشود، سرمیهماندار از مسافران خواهش میکند در مدت پرواز از دادن هرگونه شعار خودداری کنند. خبرنگاران خارجی همه از این سفر صحبت میکنند، آنها جدی یا شوخی روی سینه صلیب میکشند. قبل از اینکه امام برای آنها پیام بفرستند که این سفر خطرناک است تعدادشان به ۶۰۰ نفر میرسید، اما بعد از این پیام تعدادشان به ۱۵۰ نفر رسید!
خبرنگار روزنامه اطلاعات همچنین به برگزاری نماز جماعت در جریان پرواز اشاره میکند که «کلیه ایرانیان» در آن شرکت کردند و پس از آن به چند تن از خبرنگاران اجازه گرفتن عکس داده شد.
نویسنده گزارش همچنین درباره آخرین دقایق پرواز این هواپیمای اختصاصی مینویسد «همینکه خواست فرود آید انگار اشکالی پیش آمد چون دوباره اوج گرفت و بار دیگر در دل آسمان رفت». پس از گمانهزنی درباره احتمال اجازه فرود پیدا نکردن و شاید پرواز دوباره به سمت پاریس وقتی بعد از دقایقی فرودگاه مهرآباد بار دیگر ظاهر شد و هواپیما فرود آمد «این بار مسافران ایرانی و خارجی هواپیما همگی اللهاکبر گفتند.»
خبرنگار روزنامه اطلاعات در وقایعنگاری لحظه پیاده شدنآیت الله خمینی از هواپیما مینویسد او صبر کرد تا خبرنگاران پیاده شوند و سپس «۵۰ نفر همراهان ایرانی و در بین آنها آیتالله خمینی» قدم در فرودگاه مهرآباد گذاشتند.
روایت نیویورک تایمز در ۱۲ بهمن
عبور خودروهای نظامی از میدان ونک: روزنامه نیویورکتایمز گزارش داده است که خودروهای نظامی در سطح شهر تردد میکنند. یک گزارش میگوید قطاری از خودروهای نظامی را به طول بیش از دو مایل دیده است که از میدان ونک عبور میکردند و پر از سربازان مسلح بودهاند. ۷۸ جیپ، ۱۲ تانک چیفتن، تعدادی تانک سبک اسکورپیون و چندین آمبولانس در میان این خودروها بودهاند.
نوار مشکوک صدای شاه: نیویورک تایمز گزارش داده است کپی نواری که ادعا شده صدای ضبط شده روی آن صدای شاه است، به دستش رسیده، اما هنوز نتوانسته است اعتبارش را تأیید کند. این نوار و ترجمه انگلیسیاش را بهمن شعلهور یک عضو جبهه ملی به تایمز و سیبیسی داده است. سیبیاس گفته است سه کارشناس صدا تأیید کردهاند این صدا واقعاً متعلق به شاه است. در این نوار که پیش از خروج شاه از کشور ضبط شده، او از سران ارتش میخواهد که «با ایجاد یک جنگ داخلی طولانی» برای شاه فرصت بازگشت به کشور و گرفتن دوباره قدرت را فراهم کنند.
این روزنامه نوشته از زمان دریافت این نوار تایمز تلاشهای مختلفی برای تأیید اعتبار صدای آن انجام داده است. دو دیپلمات ارشد در سفارت ایران در واشینگتن گفتهاند این میتواند صدای شاه باشد، اما مطمئن نبودهاند. سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا از وجود این نوار که ادعا میشود یک هفته پیش از خروج شاه تهیه شده، اظهار بیاطلاعی کرده است. چندین کارشناس صدا از جمله اسکار توسی، رئیس انستیتو تشخیص صدای دانشگاه ایالتی میشیگان گفته است بدون شک این صدا با صداهایی که از شاه روی نوارهای دیگر وجود دارد مطابقت دارد.
در این نوار سخنان شاه این طور شروع میشود که این بار اول نیست که در دوره من چنین شرایطی رخ میدهد. باید از تجربههای پدرم درس بگیریم. او میگوید که پس از اینکه دوباره به لطف خدا به قدرت برگشت «یک نیروی پلیس بزرگتر جانشین ساواک خواهد شد. لازم است ارتش از وجود عوامل ناراضی پاکسازی شود و اشتباههای پیشین تکرار نشود.» او در این نوار میگوید «نباید به ملت آزادی زیاد داده شود، چون ظرفیت این هدیه بزرگ را که به آنها اعطا کردهام ندارند.»
این تنها بخشی از روایتهای موجود از بازگشت تاریخی امام خمینی به وطن بود؛ بازگشتی که پس از ۱۴ سال تبعید انجام گرفت و با استقبال پرشور مردم مواجه شد؛ مردمی که از دوازدهم تا بیستودوم بهمن به پشتوانه حضور امام فصل جدیدی را در تاریخ ایران عزیز رقم زدند.
نظر شما