به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، برای افرادی که در شهرها زندگی میکنند، تنها حضور در یک مکان با افراد زیاد باعث نمیشود که شهروندان با یکدیگر احساس ارتباط و تعامل داشته باشند. مراجعه به فروشگاه، مدرسه و محل کار، لزوماً به این معنا نیست که به طور منظم در فضای بیرون حضور داریم، پیادهروی یا دوچرخهسواری میکنیم و با روح فیزیکی و معنوی شهر در ارتباط هستیم. این نبود ارتباط پیوسته با محیط بیرون دلایل زیادی دارد؛ برنامههای زندگی ما فشرده است، با ترسها و نگرانیهای اساسی در مورد افراد اطرافمان زندگی میکنیم و اغلب برای بیرون رفتن و حضور در شهر انگیزه نداریم. با اینکه میدانیم فعالیت بدنی، بیرون رفتن، ارتباط با دیگران و احساس تعلق همه به سلامت روان و حس تعامل اجتماعی کمک میکند اما چگونه جنبههای فیزیکی شهر و تصمیمات مسئولان میتواند به ما انگیزه دهد که بیرون برویم، با دیگران ارتباط برقرار کنم و احساس تعلق به شهرمان داشته باشم؟
پیادهروها
بارزترین عامل تأثیرگذار در احساس تعلق شهروندان در هر خیابان، وجود یا نبود پیادهرو است زیرا رکن اساسی نشاندهنده حس ارتباط و تعلق به شهر را باید با حضور شهروندان در محیط بیرون برای هدفی غیر از کار سنجید. اندازه پیادهرو میتواند باعث شود که فردی احساس کند این فضا متعلق به اوست و نیازی نیست با عجله از آن عبور کنند. یک پیادهروی کوچک در کنار خیابان شلوغ ممکن است برای عابران پیاده احساس ناامنی یا ناخوشایند داشته باشد، بهویژه برای افرادی که دارای چالشهای حرکتی هستند و ممکن است از واکر یا ویلچر استفاده کنند. وجود عناصری جذاب برای عابران پیاده، مانند نورپردازی (نهتنها چراغهای خیابانی که برای روشن کردن جاده برای اتومبیلها طراحی شدهاند، بلکه المانهای نوری در پیادهروها)، درختها یا نیمکتها، میتواند به احساس مثبت برای عابران بیافزاید.
پارکلتها از مهمترین عناصر طراحی خیابانها هستند که نقش مهمی را در بهبود حس تعلق شهروندان دارند چراکه وجود آنها در هر خیابانی نشان میدهد که مسئولان، شهروندان را بر خودروها اولویت دادهاند و به همین منظور پارکینگ را به فضای عمومی تبدیل کردهاند.
فرهنگ ماشین فعلی حاکم بر شهرها بر سلامت جسمی و روانی همه تأثیر میگذارد چراکه باعث میشود شهروندان از یکدیگر جدا شوند. بسیاری از ما هر روز ساعتها در محل کار خود حاضر میشویم و سپس به سمت خانه رانندگی میکنیم. فرهنگ خودرو احساس تعلق را برای فردی که در شهر زندگی میکند کاهش میدهد، زیرا هنگام رانندگی با دیگران تعامل نمیکنیم یا با جنبههای فیزیکی شهر درگیر نمیشویم. شهرهایی که عمدتاً برای اتومبیل طراحی شدهاند، مناسب عابران پیاده نیستند. تغییر فرهنگ شهر ممکن است دشوار باشد، اما میتوان شهر را حتی به روشهای متفاوت پیادهمحور کرد و به این ترتیب حضور شهروندان را در فضاهای مختلف شهری تضمین کرد.
فضاهای عمومی
توسعه فضاهای عمومی فراگیر امکان یک زندگی عمومی سالم را فراهم میکند که در آن تعاملات اجتماعی برنامهریزی شده و خودجوش میتواند در همه پلتفرمهای شهری مانند ایستگاههای اتوبوس، پارکها، نمایشگاهها، میدانهای شهری، کنسرتهای فضای باز و اطراف امکانات عمومی رخ دهد. همه فضاهای عمومی شهر باید به دنبال متحد کردن کل جمعیت و حمایت از فرصتهایی برای رفاه فردی باشند و از طریق خلاقیت، شهروندان را تشویق کنند تا نقش مهمی در ارتقای جوامع عادلانه، سالم و متعهد ایفا کنند. از این حیث، برنامهریزی، طراحی و توسعه فضاهای عمومی باید فرآیندی باشد که با اصول بنیادینی که ضامن شمولیت شهروندان باشد، در تطابق است.
برای مثال اضافه کردن عناصری مانند زبان محلی یا سنتی که نشاندهنده هویت محلی مردم یک شهر باشد میتواند نقش مهمی را بر حس شهردوستی داشته باشد. برای مثال شهرداری دبی، مبلمان شهری را بر اساس سنتهای حصیربافی این شهر طراحی کرده است و آنها را نهتنها در فضاهای مرکزی شهر بلکه در نقاط محروم جایگذاری کرده است. علاوه بر این، کبوترخانهها که نماد اصلی فرهنگ شهرهای عربی است نیز در قالب استراحتگاه برای مردم تدارک دیده شده است. همین المانهای سنتی شهری باعث میشود که شهروندان حس مالکیت شهری بیشتری را تجربه کنند.
تریاژ شهری
اصطلاحی به نام «تریاژ شهری» وجود دارد که برای محلات استفاده میشود و به معنای مناطقی است که با انجام پروژههای اولویتبندی شده مشارکتی میتواند بیشترین موفقیت را برای احیا داشته باشد.
تصور کنید که یک مکان خوب برای اعمال تغییرات را پیدا میکنید که با یک نیمکت یا بوته، یک نقاشی دیواری یا نورپردازی جدید بهبود مییابد و سپس همسایهها را دور هم جمع میکنید تا با همکاری همدیگر محله را تحول ببخشید. نیازی نیست که شهروندان تمام اقدامات را خودشان انجام دهند بلکه برای اجرای تریاژ شهری، باید ابتدا تمام ایدهها و نظرات ساکنان را جمعآوری کرد و سپس از شهرداری برای اجرا کمکهای مالی درخواست کرد. این اقدام تأثیر زیادی بر یک هویت محله و احساس غرور و تعلق مردم در ناحیه میگذارد.
به عنوان مثال، فضاهایی موسوم به «اتاقهای نشیمن شهری»، مکانها پویا، متنوع و چندکاره هستند که توسط شهروندان و برای شهروندان طراحی میشود. این فضاها باید چنان حس آسایش و راحتی را برای مردم فراهم بیاورد که گویی در منزل هستند.
تشکیل کمیتههای مشاوره شهروندان، اصل اساسی حس تعلق
با ایجاد پانلی برای مشارکت شهروندان که نشاندهنده ماهیت متنوع جامعه است، تصویری کلی از ایدههای شهروندان به دست میآید که میتوان به مسئولان در درک وسعت موضوعات و نظرات مرتبط با شهروندان خود کمک کند.
هر یک از اعضا که همان شهروندان باشند، تجربه و تخصص خود را به کمیته میآورند. سپس میتوانند در مورد موضوعات مورد علاقه و تصمیماتی که هیئت مشترک مسئولان و مردم میگیرند، بازخورد ارائه کنند و همچنین پیشنهاداتی برای راهحل اعلام کنند. این اقدام به شورا کمک میکند تا اطمینان حاصل کند که تمام اقدامات در راستای احساسات «تعلق» جامعه کار میکند.
بهبود تعامل آنلاین
امروزه ارتباطات بسیار زیادی به صورت آنلاین انجام میشود و این جایی است که رأیدهندگان به تعامل با دوستان، همسایگان و سازمانها از مدارس تا فروشگاهها عادت خواهند کرد و به این ترتیب علاوه بر اجماع نظرات، حس همدلی و همشهری بودن تقویت میشود.
فعال بودن در رسانههای اجتماعی برای بهروزرسانی افراد در مورد پیشرفت طرحها و پاسخ به مسائل مهم ضروری است. انجمنهای آنلاین کلید تعامل بین مردم و مسئولان هستند. پلتفرمهای اجتماعی به مسئولان کمک میکنند بهروزرسانیها را منتشر کنند و به سوالات شهروندان در سریعترین زمان ممکن پاسخ دهند.
رسانههای سنتی مانند روزنامهها یا کمپینهای امضا بعضی از قدیمیترین بسترهایی هستند که شهروندان برای برقراری ارتباط با دولتهایشان استفاده میکنند. شهروندان و جامعه مدنی از چنین کمپینهایی برای درخواستهایی مانند کاهش کرایه در خدمات اتوبوسرانی، درخواست تمدید خدمات حملونقل تا مطالبات و نگرانیهای خود مانند افزایش ترافیک استفاده کردهاند.
امروزه رسانههای اجتماعی به طور پیوسته به فضایی کلیدی تبدیل شدهاند که توسط شهروندان برای درخواست خدمات از مسئولان شهر خود ایجاد میشود. این امر حتی دولتهای شهری را مجبور کرده است تا برای برقراری ارتباط با شهروندان در آنها فعال باشند. برای مثال، شهروندان از کمپینهای توئیتر برای طرح شکایات حین رفتوآمد، میمها برای اشاره به نقصهای پروژههای شهری و کمپینهای رسانههای اجتماعی برای افزایش آگاهی در مورد مسائلی مانند حرکت سبزتر استفاده میکنند و به این ترتیب، حضور خود را به عنوان «رکن اصلی» شهر به مسئولان گوشزد میکنند.
به طور سنتی، جوامع به طور منفعلانه در مورد مسائل بازخورد ارائه میکنند یعنی تنها زمانی که از آنها خواسته میشود، این کار را انجام میدهند. در سالهای اخیر، تمرکز فزاینده بر مشارکت عمومی و اهمیت به شهروندان شاهد تغییر از بازخورد غیرفعال به مشارکت و مشاوره فعال بوده است. در این رایزنیها، شهروندان اغلب در مراحل اولیه طراحی یک برنامه، ورودیهای خود را ارائه میکنند.
به عنوان مثال، از طریق چالشی موسوم به «خیابانها برای مردم» در هند، بیش از ۱۸۰۰ متخصص طراحی، دانشجو و سازمانهای مرتبط گرد هم آمدند تا راهحلهای خلاقانهای را برای بازپسگیری خیابانها برای عموم مردم ایجاد و آزمایش کنند. این چالش از طریق نظرسنجی از بیش از ۶۰ هزار شهروند دریافت شد و بیش از ۶۰۰ سازمان جامعه مدنی حمایت خود را به شهرها گسترش دادند.
در بنگالور هند نیز برای افزایش حس تعلق همه شهروندان از هر نوع قشری، یکی از خیابانهای اصلی شهر موسوم به چرچ را که به طور موقت پیادهراه بود، تغییر داده شد. مقامات یک مشاوره عمومی را انجام دادند و بر اساس نظرات همه قشرها مجوزها را برای استفاده از خیابانها به مشاغل مختلف دیگر تسهیل کردند، اجازه مشارکت در فضای باز را به استارت آپها دادند و رویدادهای فرهنگی را در آنجا برگزار کردند تا همه را راضی نگه دارند.
اگرچه کمتر رایج است، اما شهروندان از دعاوی و دادخواستهای عمومی که توسط انجمنهای محله اجرا میشود به عنوان رویکردهای پایین به بالا برای تأثیرگذاری بر حاکمیت شهری استفاده میکنند. در سال ۲۰۰۶، ائتلافی از انجمنهای رفاهی ساکن در دهلی به دادگاه رفتند تا از محلههای خود در برابر آنچه غیررسمیسازی تحقیرآمیز تلقی میشد، دفاع کنند که باعث شده بود تعدادی از مؤسسات تجاری غیرقانونی در دهلی به فعالیت بپردازند که فاقد مجوز بودند. همین مشارکت و حس تعلق شهروندان به شهر باعث پیروزی آنها در کسب نتیجه شد. در مثالی دیگر نیز پروژه پل هوایی فولادی در بنگالورو به دلیل اعتراض شهروندان لغو شد.
کپنهاگ
اگرچه به طور سنتی فضای بیرون از منزل به عنوان یک کالای عمومی تصور میشود، در مورد کپنهاگ مجموعه مدلهای توسعه عمومیخصوصی برای فضاهای عمومی از نظر سازماندهی پروژه، تأمین مالی و مالکیت انجام شده است که بر اساس آن بیشتر فضاهای عمومی پرمخاطب شهر توسط شهرداری به عنوان پروژههای عمومی آغاز میشود، اما با همکاری بنیادهای خصوصی شهروندی توسعه مییابند که نقش تعیینکنندهای در برنامهریزی و طراحی این فضاها داشتهاند.
در کپنهاگ، پیشرفت به سمت فضاهای عمومی بهتر با افزایش امکانات و استفاده صدردصدی از مکانهای مختلف برای مردم و حضور بیشتر آنها در فضای باز انجام میشود. با همکاری سازمانهای خصوصی، حضور در فضاهای باز بیش از صددرصد در محلههای داخلی و مرکزی و تعداد برگزاری رویدادهای محلات بسته به مناطق مختلف بین ۳۴ تا ۸۰ درصد افزایش یافته است.
این نتایج نشان میدهد که بهبود کیفیت عمومی زندگی شهری با فضاهای عمومی جذاب، امکانات بیشتر و بهتر برای فعالیتهای اوقات فراغت و همچنین مبلمان شهری در فضای باز در سراسر شهر که با دریافت بازخورد از شهروندان انجام میگیرد باعث میشود که شهروندان تمایل بالایی برای حضور در فضای بیرون از منزل داشته باشند و شهر را جزئی از فضای امن و آسایش خود بدانند و به این ترتیب تعلق بیشتری به شهر پیدا کنند.
این شهر تلاش میکند تا تعادلی بین فضاهای عمومی برای کل جمعیت از جمله افراد حاشیهنشین و مکانهایی برای کاربریهای خاص تر ایجاد کند.
این رویکرد عمداً چند کارکردی فضا را هدف قرار میدهد تا مواجهه با «دیگری» که به خودی خود یک شاخص کیفی مهم برای تعامل و در نهایت حس تعلق است، تقویت شود. بنابراین، شهر فضاهای عمومی را ارتقا میدهد که نهتنها جمعیت را به طور کلی جذب میکند، بلکه فضا را برای کاربریهای خاصتر اختصاص میدهد.
یکی از ویژگیهای مهم کپنهاگ تلاش برای مشارکت شهروندان در ایجاد فضاهای عمومی جدید است. طرحهای نوسازی در این شهر نتیجه توسعه استراتژیهای محلهای است که گفتوگو با ساکنان را ترویج میکند. به عنوان مثال پروژههای موقتی به عنوان راهی برای آزمایش و ترویج ایدههای جدید برای فضاهای عمومی و ابزاری برای مشارکت ساکنان در طراحی و ایجاد آنها، تقویت توانمندی محلی و مدلهای جدید همکاری اجرا شده است. هدف سیاسی استراتژی جامعه کپنهاگ ترویج تعهد محلی بیشتر و همچنین دستیابی به مسئولیت بیشتر شهروندان در فضاهای عمومی است.
نظر شما