«تئاتر»، هنری زنده و هم‌نفس با مخاطب

منطقه ۸ شهرداری اصفهان دارای هنرمندان بسیاری است و باید از این ظرفیت‌ها در راستای ارتقای جایگاه هنر در این کلان‌شهر استفاده شود؛ از طرفی هیچ فعالیتی به اندازه کار در حوزه کودک تأثیرگذار نیست، چراکه آن‌ها نسل‌های آینده این سرزمین هستند و نمایش خلاق بهترین راه برای انتقال مفاهیم اجتماعی به کودکان است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، ساعت حدود ۱۲ ظهر بود و ما طبق آدرسی که داشتیم به خیابان و روبه‌روی مجتمع مورد نظر رسیده بودیم؛ در کاغذ نوشته بود، طبقه چهارم، زنگ هفتم؛ از خودرو پیاده شدیم، آفتاب پهنه خیابان را گرفته بود، اما هوا سوز سرد و خشکی داشت؛ در حال برانداز اطراف بودم که نگاهم به بالا افتاد؛ او در حالی که در بالکن ایستاده بود و با تلفن همراهش صحبت می‌کرد، برای ما دست تکان داد؛ سلامی از راه دور و البته بسیار صمیمانه که مطمئن شدم، با او گفت‌وگوی خوبی خواهیم داشت.

وقتی به طبقه چهارم رسیدیم و در آسانسور باز شد، او در آستانه در آپارتمانش، منتظر ما ایستاده بود؛ محاسنش سفید شده بود، اما هنوز همان لبخند زیبای عهد جوانی را بر لب داشت؛ در نهایت احترام و بسیار صمیمانه ما را به داخل دعوت کرد؛ خانه‌ای امن، آرام، زیبا و ساکت که همه‌چیز در عین سادگی با ظرافتی هنرمندانه و نظم خاصی چیده شده بود؛ او همچنان مهربان، صمیمی و صبور است، همچون همان وقت‌هایی که آقا رشید به شدت حرصش را درمی‌آورد و او حتی یک بار هم این شاگرد مغازه گیج و بی‌خیال را ملامت نکرد؛ راستش را بخواهید، دلم می‌خواست، «ممد آقا» حداقل در یک پرده یا یکی از دیالوگ‌ها حسابی از خجالت آقا رشید دربیاید و او را بابت خرابکاری‌هایش سرزنش کند؛ آن زمان‌ها فکر می‌کردم، حین بازی اینگونه است و اگر واقعی بود، حتماً یا او را اخراج می‌کرد یا حسابی جر و بحثشان می‌شد، اما فقط بازی نبود، او ذاتاً مردی صبور و آرام است و در بدترین شرایط، بهترین نسخه از خود را نشان می‌دهد که برای اطرافیان چیزی جز برکت و قوت قلب نیست.

«تئاتر»، هنری زنده و هم‌نفس با مخاطب

محمدرضا نریمانی، کارگردان، بازیگر تئاتر و طنزپرداز اصفهانی است که سال ۱۳۴۰ در محله قدیمی شهشهان متولد شده است، در مدرسه صارمیه واقع در محله خواجو، تحصیلات دوره متوسطه خود را به پایان رسانده و در حال حاضر در خانه اصفهان واقع در منطقه ۸ شهرداری این کلان شهر ساکن است؛ او تئاتر حرفه‌ای را در دهه ۶۰ با تئاتر در صحنه آغاز کرد و پس از اینکه مورد استقبال بی‌نظیر مردم قرار گرفت، در دهه ۷۰ این صحنه‌های جذاب به سیمای اصفهان کشیده شد تا مردم بتوانند از قاب تلویزیون نیز این مجموعه مفرح و سرگرم کننده را تماشا کنند؛ کلاف، خشت اول، ارثیه پدری، افسانه رشید، سفر سبز و مجموعه تئاتر در صحنه مانند لج و لجبازی، خواستگاری و رؤیای ژاپن ازجمله کارهای هنری این هنرمند است؛ این طنزپرداز اصفهانی پس از سال‌ها خدمت در آموزش و پرورش به عنوان مدیرگروه هنرهای نمایشی مجتمع آموزشی فنی و حرفه‌ای علم و فناوری منصوب شد و اکنون که روزهای بازنشستگی خود را سپری می‌کند، همچنان پویا، فعال و دست به خیر بوده و با فعالیت در یک انجمن خیریه، انجام کارهای خداپسندانه را نیز به کارنامه درخشان و هنری خود اضافه کرده است.

اجرای نمایش در بعضی کشورهای اروپایی

ابتدا نظرش را در مورد اصفهان می‌پرسم و او می‌گوید: به دلیل اینکه پدرم در آموزش و پرورش مشغول به کار بود، خانواده من تقریباً چند مدتی را در بیشتر مناطق اصفهان زندگی کرده است و به طور کلی معتقدم، اصفهان به‌قدری زیبا است و حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد که قبل از آنکه به شهرهای دیگر ایران سفر کنیم، نخست باید از شهر خود شروع و ابتدا به تمام نقاط آن سفر کنیم تا بتوانیم تمام مکان‌ها و نقاط دیدنی آن را بشناسیم.

از او می‌پرسم، این همه نمک را از کجا آورده‌اید و آیا این موضوع در خانواده شما موروثی است؟ نریمانی ادامه می‌دهد: من از کودکی به نمایش و اجرای آن علاقه داشتم، طنازی و بامزه تعریف کردن موضوعات روز و معمولی را از کسی نیاموخته بودم و به‌طور ذاتی همیشه می‌توانستم دوستان و همکلاسی‌هایم را با اجرای نمایشی کوتاه بخندانم؛ یک بار که انشایم را ننوشته بودم، بداهه از روی دفتر سفید، تعطیلات تابستان را با تمام جزئیات و کلی هیجان برای معلم و بچه‌های کلاس خواندم، معلم که دستم را خوانده بود، گفت: «نریمانی انشات خیلی خوب شده بود، دوباره بوخون!

من مانده بودم چه کنم، جزئیات انشا خاطرم نبود و هر بهانه‌ای که می‌آوردم، او باز هم حرف خود را تکرار می‌کرد؛

او با خنده‌ای شیرین و بسیار طنازانه خاطره‌اش را تعریف می‌کند و ادامه می‌دهد: «آقا اجازه اگه ما دوباره بخیم بوخونیم نوبت به بقیه بچا نی‌میرسدا...

آقا معلم: طوری نی، بوخون

تو فقط بوخون»

وقتی از او می‌پرسم که آیا اجرای او تنها در اصفهان بوده یا شهرهای دیگر ایران نیز با این جنس طنز اصفهانی آشنا هستند، می‌گوید: من به همراه چند تن از همکارانم از جمله آقای ایزدی در بیشتر شهرهای ایران مانند کرمان، همدان، کردستان، کرمانشاه، شیراز، رشت و مشهد اجراهای بسیاری داشته‌ایم، حتی در کشورهای آلمان، بلژیک، فرانسه و سوئد نیز اجراهای خوبی انجام دادیم که این اجراها به صورت تور بود و ما در هر کشور به مدت سه روز اقامت داشتیم و برای هم‌وطنان خود در این کشورها نمایش‌های جذابی را برگزار می‌کردیم؛

در این سفر با آقایان ایزدی، نصوحی و علیرضا خمسه هم‌سفر و همراه بودیم و در آن زمان که هنوز فضای مجازی و امکانات امروز وجود نداشت، توانستیم لحظات خوبی را برای هم‌وطنان خود در غربت رقم بزنیم.

از او درباره وضعیت تئاتر به ویژه تئاتر اصفهان می‌پرسم و او توضیح می‌دهد: تئاتر همیشه طرفداران خاص خود را دارد و نمایش تنها وسیله برای سرگرمی و وقت‌گذرانی نیست؛ در حوزه سلامت روان، هنر نمایش چه در تئاتر و چه در سینما یکی از بهترین ابزارهایی است که با آن می‌توان افراد را به چالش کشید و درمان کرد، اما در حال حاضر اصفهان تنها دو سالن در تالار هنر و تالار فرشچیان برای اجرای نمایش دارد که برای کلان شهری چون اصفهان و هنرمندان آن کافی نیست؛ آموزشگاه‌هایی که در این راستا هنرجو پذیرش و تربیت کند، بسیار اندک است و این موضوع سیل مشتاقان را کم و از طرفی به سمت دیگر موضوعات روانه می‌کند.

«تئاتر»، هنری زنده و هم‌نفس با مخاطب

تئاتر زنده است و نفس به نفس با تماشاچی ارتباط می‌گیرد

در واقع می‌توان گفت، بهترین راه برای انتقال مفاهیم اجتماعی، سیاسی، علمی و هنری اجرای نمایش خلاق است؛ اجرای نمایش در صحنه تئاتر به دلیل زنده و واقعی بودن آن و اینکه بازیگر و تماشاچی نفس به نفس با یکدیگر ارتباط می‌گیرند، بسیار می‌تواند تأثیرگذار باشد؛ در حال حاضر جامعه ما به نمایش به‌ویژه نمایش طنز بسیار نیاز دارد؛ طنزی که فاخر باشد و علاوه بر خنداندن و ایجاد لحظاتی مسرت بخش برای مخاطب بتواند به عمق مشکلات نفوذ پیدا کند و راهی پیش پای تماشاگر خود بگذارد؛ برای مثال همین قصه‌های تئاتر در صحنه زمانی که آنها را می‌نوشتیم و بازنویسی و بازخوانی می‌کردیم، تاکید بر به چالش کشیدن همین مشکلات بود؛ مثلاً زمانی که آقا رشید به خواستگاری می‌رفت، رسم بود تمام خانواده دختر شامل از خاله و خان‌دایی و خان‌عمو همه باید حضور می‌داشتند و هر کس به سهم خود نظری می‌داد که در نهایت نظر عروس و داماد که اصل ماجرا بودند، نادیده گرفته می‌شد و ما سعی کردیم به این نکته در نمایش بپردازیم.

«طنز» تنها برای خندیدن نیست

نمایش طنز صرفاً نباید برای خنده باشد که در این صورت سخیف می‌شود و به سمت مسائل حاشیه‌ای و سطحی سوق پیدا می‌کند؛ به هر وسیله نباید مخاطب را خنداند بلکه باید در او لبخندی عمیق ایجاد کرد؛

جامعه ما به شادی نیاز دارد، اما نه هر طنزی و نه هر شاد بودنی؛ درواقع خنداندن مردم کاری بس مشکل است و به راحتی نمی‌توان تماشاچی را خنداند؛

وقتی از او درباره استقبال مردم از تئاتر می‌پرسم، می‌گوید: همچون گذشته مردم طالب دیدن فیلم‌های خوب و تماشای نمایش‌های فاخر و جذاب و در عین حال با دست‌مایه طنز هستند، البته اگر سالنی برای اجرا، هنرمندی برای اجرای نمایش و نمایشی درخور این مردم نجیب و شریف، وجود داشته باشد؛ اما این روزها حال برخی از هنرمندان قدیمی تئاتر اصفهان خوب نیست، از طرفی هنرمندان جوان مکانی برای تمرین و آموزش کافی ندارند.

نریمانی ادامه می‌دهد: وجود سالن رودکی و یک آموزشگاه هنری که تئاتر، موسیقی و بسیاری دیگر از رشته‌های هنری در آن آموزش داده می‌شود، از جمله ظرفیت‌های مهم منطقه ۸ اصفهان است که از سراسر این کلان‌شهر برای ثبت‌نام فرزندان خود در این آموزشگاه به این منطقه می‌آیند؛ این آموزشگاه‌ها باید در دل شهر تکثیر پیدا کند تا تمام نخبه‌های هنری این شهر بتوانند در بستری علمی و درست، رشد و پرورش پیدا کنند؛ طنزپرداز و بازیگر اصفهانی ادامه می‌دهد: متأسفانه هنرمندان این کلان شهر از سوی انجمن یا مکان خاصی حمایت نمی‌شوند تا در صورت بروز مشکلات کاری یا حتی اجتماعی بتوانند این مسائل را مطرح و برای حل آن اقدام کنند.

او تاکید می‌کند: منطقه ۸ اصفهان دارای هنرمندان بسیاری است و باید از این ظرفیت‌ها در راستای ارتقای جایگاه هنر در این شهر استفاده شود و هیچ فعالیتی به اندازه کار در حوزه کودک تأثیرگذار نیست، چراکه آن‌ها نسل‌های آینده این سرزمین هستند و در این راستا از آموزش و پرورش و مدارسی که فرزندان ما در آن به تحصیل مشغول هستند، انتظار می‌رود، بستری امن برای انجام فعالیت‌های فرهنگی توسط کودکان و نوجوانان ایجاد کنند.

«تئاتر»، هنری زنده و هم‌نفس با مخاطب

به گزارش ایمنا، طی این سال‌ها او را تنها در صحنه تئاتر و در قاب تلویزیون دیده بودم، او نوستالژی شیرین دوران کودکی و نوجوانی بود، اما این بار از نزدیک افتخار آشنایی با این هنرمند خوش‌ذوق و بااخلاق اصفهانی را پیدا کردم، گفت‌وگویی بی‌نظیر که گذر زمان را از یادمان برد و خاطرمان برای چند ساعت از تمام روزمرگی‌ها و دغدغه‌هایی که داشتیم، دور شد؛ این دیدار فراموش‌نشدنی با هنرمندی همکار عکاسم، خانم رزاززاده در قابی خاطره‌انگیز ثبت شد.

گزارش از: ریحانه راهپیما

کد خبر 720299

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.