به گزارش خبرگزاری ایمنا، آمیخته شدن آموزش و گردشگری، بحث مهمی است که بسیاری از کشورهای پیشرفته با انجام برنامهریزی و سرمایهگذاری در این موضوع توانستهاند نتایج خوبی بگیرند؛ گردشگری کودک، موضوعی متفاوت از گردشگری خانوادگی است که قسمت مهمی از جامعه یعنی کودکان بین ۳ تا ۱۳ سال را هدف قرار میدهد و از آنجایی که کودکان در مرحله رشد و یادگیری هستند بنابراین گردشگری کودک و برگزاری تورهای کودکان میتواند تا حد زیادی بر رشد کل جامعه و بر سلامت روان کودکان و خانوادهها تأثیر بگذارد.
سازمان یونیسف نیز تعریف مشخصی برای گردشگری کودک ارائه کرده که بر اساس آن، «گردشگری کودک نوعی از گردشگری است که طی آن، نیازهای کودکان به توسعه و پیشرفت در سنین مختلف از لحاظ اجتماعی، فیزیکی و ذهنی با آموزش و سرگرمی طی سفر مدنظر قرار میگیرد.»؛ در واقع گردشگری کودک، نشان از این دارد که اگر آموزش در کودکان با تفریح و بازی ادغام شود، علاوه بر ایجاد تجربه لذتبخشی برای کودک به یادگیری عمقی اصول اجتماعی و درسی نیز بسیار کمک خواهد کرد؛ اگر مدرسه برای دانش آموزان ابتدایی، مانند پارکی باشد که آزادانه در آن بدود، بازی کند و حین بازی کردن، علم را با تمام وجود لمس کند و از همان کودکی متوجه شود که به چه حوزهای علاقهمندتر است و در آن استعداد دارد، در آینده و انتخاب هدف موفقتر خواهد بود.
آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی خبرنگار ایمنا با مرتضی خاکسار، کارشناس گردشگری بهمنظور بررسی گردشگری کودک و مزایای آن است.
ایمنا: رابطه آموزش و گردشگری چیست؟
خاکسار: گردشگری از همان زمان پیدایش و ظهور انسان در کره خاکی شکل گرفت؛ در واقع گردشگری با تولد شکل میگیرد؛ در ساختار وجودی انسان، راه رفتن و گردش کردن یکی از مسائل جداییناپذیر است و اگر بخواهیم به صورت اساسی گردشگری را مد نظر قرار دهیم، میبینیم امروزه سیستم آموزشی کشورهای پیشرفته و کسانی که حرفی در حوزه تعلیم و تربیت و آموزههای خاص برای گروه سنی خردسال دارند بسیار تخصصی است از این باب که گردشگری را همه جا لحاظ میکنند؛ اگر امروز مروری بر سیستم آموزشی داشته باشیم، هوش مصنوعی خواهد گفت که در افق پیش رو آموزشها برای کودکان باید به خواست آنها در محیطهای باز و در مکانهای تفریحی و فرهنگی متناسب با ذائقه کودکان باشد.
ایمنا: چگونه میتوان گردشگری و آموزش را ادغام کرد؟
خاکسار: اگر واقعاً بخواهیم حیطه آموزش را پربارتر کنیم و سنگ بنای این را بگذاریم که برای تربیت نسل آینده باید آموزشها منطبق با نیازهای روحی و روانی افراد در خردسالی باشد، نباید آنها را از تفریح دور کنیم؛ بهطوری که منطبق با ساختارهای ذهنی سبک در محیطهای کاملاً آرام و منطبق بر نیازهای کودکان در محیطهای بازی باشد.
۵۰ تا ۶۰ درصد آموزشها در شرایط عادی و مساعد در فضاهای باز است، یعنی آموزش متناسب با تفریح، استراحت و بازی کودکان در پارکها، ژئوپارکها، پارکهای تفریحی، طبیعی و آموزشی ساخته شده در شهرها انجام میشود؛ این روش، واکنشها و نتایج خوبی در سازمان آموزشی خواهد داشت.
ایمنا: وظیفه مسئولان مرتبط با این موضوع چیست؟
خاکسار: اگر بخواهیم عمیقتر نگاه کنیم با همکاری و تعامل میراث فرهنگی و آموزش و پرورش میتوان مسائل آموزشی را در قالب اردوهای تفریحی پیش ببریم، در این راستا ساخت پارکها، سینماهای روباز و پارکهای تفریحی کودکان میتواند در این موضوع مؤثر باشد؛ بهطور مثال یک والتدیزنی و شهرکهای سرگرمی آموزشی به سبک و سیاق و متناسب با فرهنگ خودمان برای کودکان داشته باشیم که باید نمایندگان آموزش و پرورش و میراث فرهنگی برای بالا بردن سطح علمی و فرهنگی، گسترش پهنه علم گردشگری و آموزشهای بهروز، بودجههایی را تصویب و با هم تعامل کنند.
ایمنا: چه زیرساختهایی برای انجام این کار لازم است؟
خاکسار: امروزه محققان آموزشی دریافتند که بهترین آموزهها و خروجیهای آموزش را با تفریح و سرگرمی همراه آموزش میتوان داشت؛ نظام شهری و شهرسازی میتواند مدارس را در یک پهنه خوش آب و هوا با فضاسازیهای معین شامل پارک بسازد؛ در این راستا باید شهرکهای آموزشی در مناطقی از شهرها داشته باشیم که تمام دانشآموزان با سرویس مشخص از یک مکان معین به مدرسه بروند؛ همه سازمانهایی که در نظام آموزش، مثل شهرداریها، وزارت آموزش پرورش، نمایندگان شهرها و استانها دخیل هستند باید ساختار شهرها و نظام آموزشی و مدارس را در جای مشخصی متمرکز کنند که مشخص و دارای همه فضاها و زیرساختهای لازم باشد.
ایمنا: در مدارسی که آموزش و گردشگری توأم شده است، چه امکاناتی وجود دارد و چه مواردی آموزش داده میشود؟
خاکسار: در یک مدرسه میزان سرانه سطح سبز دارای استاندارد مشخصی است و سرانه فضای دویدن کودکان در یک محیط خوب و استفاده از لوازم تفریحی مثل پارکها ایجاد شده است؛ مبحث آموزش گردشگری و استفاده از فضاهای تفریحی مثل اینکه چطور پارک برویم، کجا بدویم کدام قسمت از وسایل استفاده کنیم، چگونگی نظم و انضباط استفاده از وسایل تفریحی، تأسیس ژئوپارکها در حاشیه شهرها و اردوهای دانشآموزی به آنها همراه با مناطق تفریحی مثل حاشیه دریاها، جنگلها و کوهها و ابنیه تاریخی را به دانشآموزان آموزش دهیم؛ این بهینه بودن فضای مفرح و شاد در گردشگری و آموزش در بلندمدت و در افق نهچندان دور خروجیهای بهتری خواهد داشت.
ایمنا: آیا ادغام گردشگری و آموزش به پرورش استعدادها از همان سنین کودکی کمک میکند؟
خاکسار: دنبال کردن مباحث جدید و ایجاد این تغییرات در سیستم آموزشی از اهم واجبات است، زیرا این تحولات بیش از نیم قرن است که شروع شده و آموزش دانشجویان، دانشآموزان و جامعه خردسال را از همان کودکی با تفریح، علاقه و میزان استفادهای که از آن میبرد، پیش میبرند؛ به طور مثال دانشآموزی در حوزه گردشگری دوست دارد ورزشکار خوبی باشد، دیگری توان رهبری یک گروه را دارد و میتواند مدیر گروه باشد، در حوزههای دیگر مثل نقاشی، شنا و موسیقی هم قابلیت کشف استعداد و پیش برد آن وجود دارد.
دنیا به سمتی رفته است که آموزشها در مسیر تفریحات، تعلقات، رویکرد و علاقههای ذهنی باشد و برای این موضوع حیطهای جز گردشگری وجود ندارد؛ در این راستا باید رنگ گردشگری را در آموزش بیشتر جلوه و ساعات تفریح، گردشگری، ورزش و اردوهای تفریحی را در سطح مدارس ابتدایی بیشتر توسعه دهیم، زیرا عشق به تفریح باعث ایجاد انگیزه بیشتر و قویتر در گروه سنی جوان و نوجوان شده است و توفیقات مهمی در بلندمدت خواهد داشت.
ایمنا: تجربه کشورهای دیگر چگونه بوده و ما چطور میتوانیم از آن الگو بگیریم؟
خاکسار: تجارب موفقی در سالهای اخیر از کشورهای دارای آموزش با علاقه و میزان مهارت ذهنی کودکان داریم؛ مثل آموزش در کشورهای اسکاندیناوی، سوئد، نروژ، دانمارک و ژاپن و کره در شرق آسیا؛ این آمار نشان میدهد که این کشورها چگونه موفق بودند و چگونه میتوانیم از تجارب آموزشی آنها در مبحث گردشگری و نحوه سازماندهی آن در آموزش علمی جوانان از سطح ابتدایی تا دانشگاه استفاده کنیم؛ آموزش در چین، کره، ژاپن و کشورهایی هستند که تخصصیتر در حوزه آموزش فعالیت دارند و از نظر ماهیتی به جنبههای روحی و روانی دقت میکنند؛ آنجا آموزشها معمولاً در فضای باز است و کلاسهای آموزشی در پارکها و مکانهایی که کودکان در این سن رشدی بتوانند با تفریح و تفنن به سازههای یادگیری مطالب اجتماعی و درسی خودشان بپردازند، برپا میشود؛ در نتیجه، مباحث در پیکره ذهنی آنها بهتر و منسجمتر جای خواهد گرفت؛ این در یک افق برنامهریزی بیستساله در ایران به شرطی که بودجهای به خود اختصاص دهد، میتواند کارآمد و پاسخگو باشد.
ایمنا: نقش خانوادهها در آموزش آمیخته شده با گردشگری چگونه است؟
خاکسار: برای افراد دو حیطه آموزش داریم، اولی اجتماع کوچک خانواده و دوم جامعه بیرون از خانواده که به آن نقش خانواده و جامعه در آموزش میگوئیم؛ خانواده بهعنوان یکی از اساسیترین عنصرهای آموزشی حتی در سطح دعوت و ترغیب فرزند به روحیه و نشاط و جمعگرایی میتواند اثرگذار باشد؛ نقش خانواده برای رشد و تعالی فرد در جامعه یکی از مهمترین نقشهایی است که پیوند بین فرد و جامعه را قویتر میکند؛ هرچقدر توجه والدین و خانواده به عنصر تربیت فردی و شخصی و دادن اعتماد به نفس در جامعه، علمیتر و بیشتر باشد در نتیجه شخص در ساختار سلامت فردی و شخصیتی در جامعه موفقتر خواهد بود.
ایمنا: خانواده در این راستا چه کارهایی میتواند انجام دهد؟
خاکسار: ارتباط متقابل پدر، مادر، فرزند، فرزند با فرزند همسال و برادر و خواهر، آموزشهایی که پدر و مادر میدهند، زمانی که برای بچه میگذارند و مراقبت از رفتارهای اجتماعی فرد در خانواده و هماهنگی با روانشناسان مرتبط به موفقیت خانواده در تربیت کودکان کمک خواهد کرد؛ همچنین باعث میشود فرد با روحیه نشاط در خانواده حضور داشته باشد و برای تفریح و ورزش و تعامل با دوستان خوب برنامهریزی کند.
ایمنا: انجام این کارها چه کمکی به جامعه خواهد کرد؟
خاکسار: خانواده بانشاطی که تفریح و گردشگری آنها بهموقع در پایان هفته تعریف شده یا چندین ماه مسافرتهای خارج از شهر میروند در شخصیت کودکشان اثر مثبت دارد؛ کسانی که نظام تربیتی و آموزشی خانواده آنها در سنگ بنای محکمی بنا شده در آینده افراد قویتر، عالمتر و پویاتر و موفقتری در جامعه هستند و میتوانند به عنوان الگوهای اجتماعی خوبی مطرح باشند؛ این مورد و سرمایهگذاری برای آموزش والدین برای تربیت فرزندان و نسلی سالم و فرهیخته در همه حیطههای اجتماعی، نشاندهنده رشد تعالی مثبت جامعه ما است.
نظر شما