به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، پیشرفت چین در رقابتهای فضایی جدید فوقالعاده بوده است. تنها طی چند سال گذشته، این کشور یک فضاپیما در مدار ماه مستقر کرد، رقیب سیستم موقعیتیاب جهانی (GPS) متعلق به ایالات متحده را به فضا فرستاد، یک مریخنورد در مریخ مستقر کرد و موشکی تجاری را با موفقیت پرتاب کرد و فرود آورد. چین برنامههایی نیز برای دو برابر کردن اندازه ایستگاه فضایی خود دارد و در کل صنعت فضایی آن بسیار پررونق است.
چین همچنین قصد دارد دو صورت فلکی ماهوارهای اینترنتی بزرگ به نامهای Guowang و G60 Starlink بسازد. این کشور در تلاش است سیستمها و زیرساختهای خود را توسعه دهد تا کاملاً خودکفا باشد و در این زمینه به رقابت بپردازد. این اقدام به سرعت بر تسلط و درآمد فعلی شرکتهایی مانند اسپیس ایکس و موفقیت پروژه کویپر آمازون تأثیر میگذارد و در عین حال شرکتهای اروپایی را کنار میزند.
بهصدا درآمدن زنگ خطر تأخیر اروپا در صنایع فضایی
خطر موجود در رقابتهای فضایی برای اروپا، دست کشیدن این قاره از تبدیل شدن به یک رقیب واقعی در فضا محسوب میشود. چنانچه این قاره با انتخابهای درست وارد عرصه فضایی نشود خیلی زود چنین اتفاقی رخ میدهد. در وهله کنونی بهرغم اینکه چین و ایالات متحده به یکدیگر قدرت میدهند، اروپا وارد عمل شدن را به تعویق میاندازد.
اروپا حتی اگر مملو از استعداد و نوآوری باشد، باز هم به شدت به متحدان خود در آن سوی اقیانوس اطلس تکیه میکند. از سوی دیگر هرچند «چندپارگی» اروپا راز روحیه نوآورانه آن است و با فراهم آوردن تنوعی از ایدهها، دیدگاهها و تجربیات در کنار هم معجزه رخ میدهد، با ایجاد دردسرهایی برای تأمین مالی فناوری فضایی نیز همراه است.
در این قاره، آژانس فضایی اروپا، اتحادیه اروپا و دولتهای ملی بهطور مشترک مسئول تأمین مالی شرکتهای فضایی هستند و ملاحظات سیاسی اوضاع را پیچیدهتر میکند. در نتیجه هیچ استراتژی فضایی یکپارچهای در سطح قاره وجود ندارد و هر بخش در محدوده خود در حال تفکر و اقدام است.
چین در نقطه مقابل، استراتژی فضایی بسیار متمرکزی دارد که هرچند پویایی را تا حدی خفه کند، اما در هدایت جریان پول به سمت مناطقی که بیشتر به آن نیاز دارند، موفق میشود. به این ترتیب اروپا باید راه میانهای پیدا و تنوع خود را حفظ کند و در عین حال شرکتها را برای ابتکارات استراتژیک گرد هم آورد.
سیاست «بازگشت جغرافیایی» آژانس فضایی اروپا نیز به دلایلی وجود دارد. اروپا یک قاره است نه یک کشور و وظیفه نهادهای فراملی این است که تا آنجا که میتواند بین نیازها و خواستههای سراسر قاره و کشورهای عضو آن تعادل ایجاد کنند. با این وجود بازگشت جغرافیایی کاستیهایی را نشان میدهد چراکه طبق آن هر سرمایهگذاری انجامشده توسط یک کشور عضو باید به همان میزان در قراردادهای صنعتی بازگردانده شود. این امر احتمال وجود هزینههای غیر ضروری را افزایش میدهد و در عین حال رقابت را محدود میکند.
به عبارت دیگر، تعادل بین نیازهای این قاره و نیازهای کشورهای عضو آن به هم ریخته است. شایان ذکر است که اگر اروپا بهطور کلی پیشرفت کند، همه کشورهای عضو نیز در نهایت سود خواهند برد.
راهکارها برای وارد شدن اروپا به عرصه فضا
آژانسهای فضایی اصلی ایالات متحده رویکرد متفاوتی نسبت به اروپا دارند. برای مثال، استراتژی ناسا مبتنی بر تقاضا است، یعنی شرکتهای کوچکتر دعوت و تشویق میشوند تا برای ساخت، طراحی و توسعه هر فناوری فضایی موردنیاز ناسا با هم رقابت کنند. ناسا به شرکتها اجازه میدهد تا به عنوان بهترین موقعیت برای پاسخگویی به یک تقاضای خاص وارد عمل شوند. اروپا با این حال از تعداد معینی از شرکتها برای توسعه قطعات خاص دعوت بهعمل میآورد. نتیجه این است که فناوری فضایی با کیفیت بالا و دارای ناکارآمدی کمتر میتواند با هزینه کمتر تولید شود. این تدارکات ناکارآمد در اروپا از لحاظ تاریخی باعث تأخیر آن در صنایع فضایی شده است.
یکی از نقاط قوت اروپا بهعنوان یک قاره، توانایی آن در برانگیختن احترام و همکاری بین مردم با طیف گستردهای از زمینههای زبانی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی است. به این ترتیب میتواند در همکاری با کشورهایی مانند هند، کشورهای خاورمیانه، کانادا و ژاپن که همگی بلندپروازیهای فضایی جسورانهای دارند، اتحادیههای فضایی ایجاد کند.
با این همکاری اروپا میتواند یک اکوسیستم فضایی جهانی متعادل ایجاد کند و در عین حال تأیید کند که بلندپروازیهای فضایی بشر در نهایت باید به نمایندگی از کل بشریت و نه یک ملت یا کشور باشد.
اروپا میتواند از طریق سرمایهگذاری هوشمندانه، اصلاحات ساختاری، سیاستهای نوآورانه دوستانه و در پذیرا شدن رقابتهای داخلی و همکاریهای خارج، نهتنها به پیشرفت در مسابقه فضایی ادامه دهد، بلکه در این زمینه حتی به چین برسد.
نظر شما