«حسن مختارزاده»؛ طلبه‌ای که شهید مدافع امنیت شد

از جان شیرین‌تر مگر داریم، نه! اما «حسن» از آن هم گذشت، پسر درس‌خوان و باهوش و بی‌آزار و حسابی سرحال و سرزنده که به سختی می‌شد یک جا بندش کرد، از جانش گذشت برای امنیت و آرامش مردم و حفظ انقلاب، همیشه می‌گفت: کاری کنید که آخرش سربلند باشید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، کمی بیشتر از یک سال پیش به دنبال مرگ دختری سروصدای آشوب‌هایی در گوشه و کنار میهن بلند شد و تجمع‌هایی که خشن‌ترین حالت اعتراض مثل ویرانی و تخریب و از بین بردن اموال عمومی را به دنبال داشت، شکل گرفت، به راه افتادن حرکت‌های بی‌ثبات به سرکردگی جاهلان دور گودنشین که چون طبل توخالی، جز حرف زدن کاری دیگر از دستشان برنمی‌آمد، از پیامدهای فراخوان‌هایی بود که در نهایت حماقت اعلام می‌شد، در مقابل این اقدامات اغتشاشگران که با هدف ایجاد ناامنی و ایجاد شکاف قومیتی انجام شد، مردانی قد علم کردند و در برابر این ناآرامی‌ها با تمام وجود ایستادند و برای امنیت مردم از جان شیرین نیز گذشتند، این روزها در آستانه اولین سالگرد شهادت مردان خوش‌غیرت زمانمان بیشتر از آن‌ها خواهیم گفت، امروز از «شهید حسن مختارزاده» خواهیم گفت؛ با ما همراه باشید.

وقتی در کلاس دفاع از انقلاب حاضر شد

یک ماه می‌شد که درس طلبگی را در پایه ششم مدرسه علمیه عترت قم آغاز کرده بود، طلبگی می‌کرد و درس دین می‌خواند، با اوج‌گیری اغتشاشات تعداد غیبت‌هایش در کلاس درس زیاد شد و حاضری‌هایش در میدان دفاع از انقلاب هم زیاد، صندلی‌اش خالی شد و بیشتر از آنچه که در کلاس درس باشد برای آرام کردن نقاط مختلف شهر مأموریت پیدا می‌کرد. بسیجی بود و از بچه‌های فعال یگان فاتحین استان قم، خودجوش به عنوان بسیجی از سال ۱۳۹۸ با گردان ۶۰۲ یگان امنیتی امام علی (ع) سپاه محمد رسول الله (ص) تهران هم فعالیت می‌کرد، هر جا کاری برای مردم از دستش برمی‌آمد کوتاهی نمی‌کرد.

«حسن مختارزاده»؛ طلبه‌ای که شهید مدافع امنیت شد


این بار ماموریتش در تهران بود و آرام‌سازی اغتشاشات تهران. بیست‌وششم آبان بود. با برادرش در حال بازگشت از مأموریت بودند که در اتوبان حکیم غرب به شرق ابتدای ۳۵ متری گلستان، دچار حادثه شد، ماجرا از این قرار بود که اغتشاشگران از خدا بی‌خبر در مسیر حرکت کاروان موتوری بسیج، روغن و گازوئیل ریخته بودند. همین روغن و گازوییل‌های ریخته شدن در کف اتوبان سبب شد که کنترل موتور از دست خارج و حسن زمین بخورد. با زمین خوردن حسن، خودرویی هم از روی او رد شد و متأسفانه فرار کرد و حسن هم رفت به کما. بیست‌وششم آبان بود.

جانش فدای امنیت مردم شد

از جان شیرین‌تر مگر داریم، نه! اما حسن از آن هم گذشت، پسر درس‌خوان و باهوش و بی‌آزار و حسابی سرحال و سرزنده که به سختی می‌شد یک‌جا بندش کرد، از جانش گذشت برای امنیت و آرامش مردم و حفظ انقلاب، همیشه می‌گفت: کاری کنید که آخرش سربلند باشید، پیش آن کسی که باید برایش جواب داشته باشید، خودش هم به حرفش عمل کرد و سربلند شد در راه خدمت به تأمین امنیت مردم و پاسخگویی در محضر خدا، هجدهم آذر بود، حسن بعد از یک دوره ۲۲ روزه که در کما بود به حاجتش رسید، چراکه رزقش در شهادت بود، اسم شهید کنار نامش نشست و شهید حسن مختارزاده شد و پیکر مطهرش بعد از تشییع باشکوهی که توسط مردم انجام شد، در قم برای همیشه آرام گرفت.

کد خبر 700495

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.