به گزارش خبرنگار ایمنا، هفتهنامه اکونومیست در مقاله جلد شماره ۲۸ اکتبر سال ۲۰۲۳ خود نوشته است که تحرکات اخیر دو ناوگروه به شرق مدیترانه و خاورمیانه به همراه ارسال سامانههای پدافند هوایی و نیروهای رزمی نشانی از سرعت و گستره آمریکا برای اعزام نیروهای تهاجمی در خارج از مرزهای خود است. این اقدام دو پیام دارد، اولی برای رژیم صهیونیستی که در این عرصه تنها گذاشته نشده و دومین پیام برای ایران و محور مقاومت است.
اکونومیست معتقد است در شرایطی که رژیم اسرائیل آماده حمله زمینی میشود، خشونت از جانب شهرکنشینان و نیروهای اشغالگر در کرانه باختری افزایش یافته و تبادل آتش میان حزبالله لبنان و رژیم در جبهه شمالی بیشتر شده، احتمال فعالسازی نیروهای نظامی آمریکا بالا است.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، در ۲۲ اکتبر هشدار داده بود که «احتمال افزایش تنش» علیه نیروهای آمریکا بالاست. سه روز قبل از این حرفها، چندین موشک کروز و پهپاد توسط ناو جنگی ایالات متحده رهگیری شدند که آنها معتقد هستند از سمت یمن شلیک شدهاند. پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه نیز توسط گروههای مقاومت مورد حملات پهپادی و راکتی قرار گرفتهاند.
به گفته متیو کرونیگ، پژوهشگری در اندیشکده شورای آتلانتیک، «این خطرناکترین لحظه برای واشنگتن از زمان جنگ سرد است. اگر حزبالله و ایران وارد درگیری شوند، آمریکا ممکن است حس کند که باید پاسخ دهد. در این صورت آیا چین از این فرصت برای ابتکار عمل علیه تایوان استفاده خواهد کرد؟»
اکونومیست معتقد است که جو بایدن ناگزیر دارد رئیس جمهور دوران جنگ میشود. او در سخنرانی تلویزیونیاش اذعان کرد که جهان به نقطه عطفی رسیده است. زمانی که آمریکا شروع به حمایت از اوکراین کرد همزمان فعالیتش در جبهه پاسیفیک (اقیانوس آرام) افزایش داد. بایدن معتقد است که کمک به متحدان نه تنها ممکن است بلکه ضروری است: «رهبری جهان توسط آمریکا دنیا را در امان نگه داشته و اتحادهای آمریکا، آمریکا را ایمن کرده است.»
اکونومیست برای پاسخ به این پرسش که آیا اکنون در دنیایی دوقطبی بین چین و آمریکا یا چندقطبی به سر میبریم از تعریف قدرت ملی محقق معروف علوم سیاسی جوزف نای استفاده کرده که سه بعد دارد: نظامی، اقتصادی و قدرت نرم (توانایی متقاعد کردن دیگران برای پیروی از شما).
به گفته اکونومیست، ایالات متحده آمریکا از نظر نظامی در مقایسه با سایر اعضای ناتو، چین، و روسیه غولی برای خودش است (نمودار راست). از نظر اقتصادی اما در جهانی دوقطبی به سر میبریم که در آن چین با اینکه سهم کمتری از تولید ناخالص داخلی میبرد اما از نظر برابری قدرت خرید وضع بهتری دارد (نمودار چپ). اما سنجیدن شاخص قدرت نرم دشوار است و از اینرو بهتر است که گفت در یک جهان چندقطبی به سر میبریم.
به گزارش اکونومیست، علیرغم این تغییرات، آمریکا همچنان یک حضور «جایگزینناپذیر» در خاورمیانه دارد. تنها این کشور است که ظرفیت میانجیگری میان رهبران منطقه و شکلدهی به امور آن را دارد که نمونه اخیر را در بازگشایی گذرگاه بشردوستانه رفح به سمت غزه میتواند دید، گرچه هنوز این میزان کمک کافی نیست. اما همه چیز به این اوصاف هم نیست، رهبران مصر، اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین پس از حمله به بیمارستان الاهلی بلافاصله ملاقات خود با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، را لغو کردند. این شروع لحظهای بود که آمریکا در آن جایگزینپذیر به نظر رسید.
به گفته این هفتهنامه، از زمان پیروزی بایدن در انتخابات، سیاست خارجی وی متمرکز بر فعالیت کمتر در خاورمیانه بود، منطقهای که به صورت سنتی انرژی بسیاری از رئیس جمهور آمریکا را صرف خود کرده بود. او به دنبال پایان دادن به «جنگهای دائمی» در عراق و افغانستان بود. او قول داد توافق هستهای با ایران را که باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ امضا کرده بود و دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود، بازگرداند. او در ابتدا گفت که عربستان سعودی باید به عنوان یک عنصر نامطلوب رفتار شود. او به حمایت دیرینه آمریکا از «راهحل دو کشوری» یعنی ایجاد کشور فلسطین در کنار اسرائیل بازگشت، هرچند تلاش کمی برای آن انجام داد.
اما تمام این اهداف ابتدایی در عمل به نحو دیگری پیاده شدند. جنگ در اوکراین، خروج پرآشوب از افغانستان که منجر به بازگشت طالبان شد. روابط نامطلوب ایران و آمریکا به چین فرصت داد تا در احیای روابط ایران و عربستان نقش مؤثری بازی کند و جای خالی آمریکا و رویکرد بیتفاوتی آن به مسائل خاورمیانه را پر کند.
به گفته اکونومیست، نقش فعال چین در از سر گرفتن روابط ایران و عربستان، بایدن را برای تغییر سیاست خارجی خود در قبال خاورمیانه فعال کرد و وی در اولین سفرش به عربستان قصد داشت که برای برقراری تعادل در قیمتهای بازار نفت، محمد بن سلمان را قانع به تولید بیشتر کند. در عوض، عربستان تولیدات را کمتر کرد تا قیمتها بالا بمانند و شروط سنگینی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تعیین کرد: حل و فصل مسئله فلسطین؛ یک توافق دفاعی مشترک و غنیسازی اورانیوم در داخل خاک عربستان. تیم بایدن به خاورمیانه بیتوجهی میکرد تا حدی که جیک سالیوان چند روز قبل از عملیات طوفانالاقصی در نشستی گفته بود که «منطقه خاورمیانه امروزه نسبت به دو دهه قبل بسیار آرامتر است.»
کوری سَک، پژوهشگری در اندیشکده اَمریکن اینترپرایز به اکونومیست گفته است که متحدان آمریکا در جهان و به خصوص آسیا نگران هستند که آیا منابع و توجه آمریکا قرار است دوباره به سمت خاورمیانه برود؟ و اینکه اراده آمریکا برای رویارویی برخی از بحرانها کاهش خواهد یافت؟ در صورت شکست آمریکا در هر یک از بحرانهای فعلی، متحدان آن دیگر نمیتوانند وعدههای واشنگتن را جدی بگیرند.
آیا با توجه به پخش شدن پهنای باند و ظرفیت واشنگتن در اسرائیل و اوکراین احتمال میرود که یکی از این در نهایت فدای دیگری شود؟ اکونومیست تلویحاً به این مسئله میپردازد و نوشته است که قابل اطمینان بود آمریکا به عنوان یک متحد به توانایی و اعتبار آن برمیگردد اما اساتید علوم سیاسی همواره پرسیدهاند که آیا شکست در تعهدات به یک متحد به معنی شکست در تمامی صحنههاست؟ پاسخ از نظر آنها منفیست زیرا آمریکا پس از شکست در جنگ ویتنام، تعهدش نسبت به اروپای غربی را تغییر نداد و نهایتاً در جنگ سرد پیروز شد.
این شاید سیگنالی برای شکست پیشرو برای اوکراین باشد. جیک سالیوان اصرار دارد که خروج آمریکا از افغانستان باعث شد ظرفیت بیشتری برای حمایت از اوکراین و تایوان آزاد کند. به گفته اکونومیست، آمریکا اکنون باید علاوه بر نیازهای نظامی خود، برای اوکراین، اسرائیل و تایوان تسلیحات تهیه کند و این سوال وجود دارد که آیا صنایع تسلیحاتی آن توان برآورده کردن این حجم نیاز را دارد یا خیر. در حال حاضر تمامی متحدان آمریکا دچار کمبود خمپارههای ۱۵۵ میلیمتری هستند تا جایی که محمولهای که قرار بوده به سمت اوکراین برود ناگهان به اسرائیل فرستاده شده است.
اکونومیست معتقد است که این مشکل نیز با زمان و هزینه کافی قابل حل است اما به دلیل مشکلات داخلی آمریکا، بهخصوص در حزب جمهوریخواه، توان این کشور برای سیاستگذاری کارآمد دچار مشکل شده است. رویکرد «اول آمریکا» ترامپ در روان جمهوریخواهان نقش بسته است که باعث مخالفت آنها با سیاستهای حامی اوکراین شده است.
بایدن امیدوار است که همدلی فرا حزبی برای رژیم صهیونیستی باعث رفع انسداد سیاسی شود. او از کنگره ۱۰۶ میلیارد دلار برای هزینههای تکمیلی امنیت ملی درخواست کرده است. او با اختصاص ۶۱ میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی به اوکراین به دنبال جلوگیری از آرای تفرقهانگیز آینده در مورد آن است. برای آسوده کردن احوال جمهوریخواهان، او در لایحه پیشنهادی خود مخارج دیگری که جمهوریخواهان جذابتر میدانند افزوده است، از جمله ۱۴ میلیارد دلار برای اسرائیل؛ ۲ میلیارد دلار برای انتقال تجهیزات نظامی در منطقه هندو-پاسیفیک (احتمالاً برای تایوان)؛ نزدیک به ۱۲ میلیارد دلار در اقدامات مختلف برای تقویت پردازش مهاجران در مرز جنوبی و ۳ میلیارد دلار برای پایگاه دفاعی-صنعتی زیردریایی.
جو بایدن مایل است تهدیدهای علیه متحدان خود را مرتبط نشان دهد اما چنین روایتی دور از واقعیت است. حتی اکونومیست در این خصوص نوشته است که جنگ رژیم اسرائیل علیه غزه با جنگ اوکراین متفاوت است. یکی از این تفاوتها حس جامعه بینالمللی نسبت به آن است. آمریکا مدعی است که به نام منشور سازمان ملل و در راستای تمامیت ارضی و حقوق بشر از اوکراین حمایت میکند، اما در اسرائیل آمریکا از کشوری حمایت میکند که ناقض قوانین بینالملل است، اقدام به شهرکسازی در مناطق اشغالی میکند، حق فلسطینیان برای تشکیل دولت را رد میکند و اکنون متهم است به تنبیه دستهجمعی مردم فلسطین با بمباران و محاصره غزه که برخی ممکن است آن را جنایت جنگی نیز بدانند.
این شکاف در مسئله فلسطین بین متحدان آمریکا نیز دیده میشود، قطعنامهای به پیشنهاد برزیل در شورای امنیت سازمان ملل که خواهان وقفه بشردوستانه بود مورد حمایت اکثریت از جمله فرانسه قرار گرفت اما توسط آمریکا وتو شد زیرا در متن آن «حق دفاع مشروع» رژیم صهیونیستی ذکر نشده بود. جمعه شب، بیستوهفتم اکتبر نیز رأی مجمع عمومی سازمان ملل برای برقراری آتشبس بشردوستانه در غزه با ۱۲۰ رأی مثبت به تصویب رسید و مجدد برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه در آن با رویکرد آمریکا مخالف بودند.
به گفته اکونومیست، برخی متحدان همچنین نسبت به تفاوت کیفیت کمک بایدن در اوکراین و اسرائیل منتقد هستند. در اوکراین بایدن تجهیزات نظامی، اطلاعات و پول تأمین میکند اما در اسرائیل هر آنچه از منظر نیروهای نظامی بوده برای حمایت از رژیم صهیونیستی ارسال کرده است. جو بایدن خود را یک صهیونیست میداند ولی برخی این اقدامات را بخشی از استراتژی بایدن برای محدود کردن انتخابات اسرائیل میدانند.
امیل حُکایم از مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) به اکونومیست گفته است که «باید دید آیا استراتژی در آغوش گرفتن بایدن منجر به یک پاسخ سنجیده از جانب اسرائیل میشود یا نه، در این صورت مردم قطعاً شاهد تأثیر ویژهی بایدن خواهند بود، اما اگر جواب ندهد، آمریکا به عنوان یکی از طرفین دعوا دیده خواهد شد.»
حکایم همچنین خاطرنشان کرد که بحران غزه پس از سالها تلاش آمریکا برای نادیده گرفتن آن یا حل آن از بیرون، یعنی عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی و در پایان مشورت با فلسطینیان، توجه را دوباره به مسئله فلسطین معطوف کرده است. سرنوشت غزه همچنین از عمد بیپایان مانده است. اسرائیل اصرار دارد که حماس دیگر نباید بر غزه حکومت کند. آمریکا میگوید اسرائیل نباید دوباره آن را اشغال کند. هیچکدام نمیگویند که چه جایگزینی ممکن است در عمل باشد. علاوه بر این، نتانیاهو تمام تلاش خود را برای از بین بردن شانس تشکیل دولت فلسطین کرده است.
از نظر حکایم، آمریکا هیچ ایدهای در خصوص روز پس از پایان جنگ فعلی ندارد زیرا در عمل سیاست دو کشوری غیرممکن به نظر میآید و این تاوان بیتوجهی به این مسئله در چندین دهه گذشته بوده است. چین و روسیه نیز پیشنهاد جایگزینی ندارند اما راغب به تماشای بلاتکلیفی واشنگتن و برجسته ساختن استانداردهای دوگانه آن هستند. در همین راستا وانگ یی، وزیر خارجه چین، اقدامات اسرائیل را «فراتر از محدوده دفاع از خود» توصیف کرد.
اکونومیست در خصوص کشورهایی که عموماً بسته به شرایط موضع خود را عوض میکنند نوشته است که کشورهایی مانند ترکیه که در اوکراین کنار آمریکا بودند اکنون اسرائیل را محکوم کردهاند و اقدامات آن را «نسلکشی» تلقی کردهاند. عربستان نیز ممکن است امتیازات بیشتری برای عادیسازی با اسرائیل درخواست کند. در این میان کشور هند که در جنگ اوکراین موضعش نزدیکتر به روسیه بود، حمایت علنی از اسرائیل کرده است. آفریقای جنوبی جنایات اسرائیل را مشابه تجربه تاریخی خود با دوران آپارتاید دانسته است و سایر کشورهای آفریقایی از نظرشان آمریکا یک قدرت غایب است که مسائل این قاره برایش مهم نیست و ادعاهایش در خصوص حقوق بشر ریاکارانه هستند. با توجه به شرایط احتمال دارد بایدن وعدهاش برای بازدید از این قاره نیز لغو کند.
اکونومیست معتقد است که آمریکا قصد دارد برخی کشورهای جنوب جهانی را با وعدههایی مانند وامهای بیشتر از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سرمایهگذاری در زیرساخت حملونقل جذب خود کند. اما با توجه به درگیریهای واشنگتن این مسیر طولانی خواهد بود. همزمان با سفر بایدن به سرزمینهای اشغالی، پکن میزبان اجلاسی در خصوص پروژه جاده و کمربند با حضور بیش از ۲۰ رهبر از سراسر جهان بود.
اکونومیست نتیجهگیری میکند که دولت بایدن در اروپا و آسیا با فعالسازی اتحادهای موجود یا ایجاد شراکتهای جدید به خوبی عمل کرده است، اما در خاورمیانه آمریکا به تنهایی از رژیم صهیونیستی دفاع میکند و این موضع ممکن است باعث از دست دادن دوستان و شرکای زیادی شود.
نظر شما