به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه وطن امروز در صفحه اول امروز خود با تیتر «مرگ، ارمغان غرب» نوشت: رئیس بخش کریمه از سرنگونی دو موشک اوکراینی توسط نیروهای پدافند هوایی روسیه در منطقه کرچ خبر داد. آکسیونوف گفت: نیروهای پدافند هوایی دو موشک دشمن را در منطقه تنگه کرچ سرنگون کردند. بر اساس گزارشها، اوکراین تلاش کرد با موشک هدایتشونده اس ۲۰۰ به پل کریمه حمله کند که با استفاده از پدافند هوایی بهموقع این موشک شناسایی و در هوا رهگیری شد.
وی گفت: در نتیجه عملکرد سیستمهای دفاع هوایی ما تردد روی پل مسدود شده است. شاهدان تصاویری از دود در نزدیکی پل کریمه منتشر کردند. همچنین مقامات برای مدت کوتاهی تردد در پل کریمه به سمت روسیه را متوقف کردند، آنها میگویند این پل آسیبی ندیده است. وزارت دفاع روسیه روز گذشته از سرنگونی ۲۰ پهپاد در ساعات اولیه بر فراز کریمه در یک «حمله تروریستی» از سوی اوکراین خبر داد. این وزارتخانه در تلگرام نوشت ۱۴ پهپاد سرنگون شده و ۶ پهپاد دیگر با استفاده از جنگ الکترونیک ناتوان شدهاند.
از سوی دیگر روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز نوشت به دلیل تلفات بالای واردشده به نیروهای اوکراینی در جریان ضدحمله کییف، تعداد اوکراینیهایی که برای فرار از خدمت نظامی تلاش کردهاند افزایش یافته و مقامات اوکراینی شدیدتر از قبل تلاش میکنند از عمق جامعه این کشور برای ارتش نیرو جذب کنند. طبق گزارش این روزنامه، اکنون برای اوکراین موضوع جذب سرباز برای ارتش با توجه به تلفات بالای واردشده در جنگ به نیروهای مسلح این کشور اهمیت دوچندانی پیدا کرده است.
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین اخیراً در واکنش به گزارشها درباره فساد شدید در دفاتر جذب سرباز برای ارتش اوکراین که موجب فرارهای زیاد از خدمت سربازی شده، تمامی رؤسای دفاتر منطقهای استخدام سرباز را اخراج کرده است. به نوشته خبرگزاری تاس، گزارشها حاکی از رشوهدهی مردان ملزم به اعزام به سربازی به افسران اوکراینی برای فرار از خدمت سربازی است. نیروی گارد مرزی اوکراین اعلام کرده در هر روز به طور متوسط ۲۰ مرد به خاطر تلاش برای ترک کشور دستگیر میشود.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آغاز اجرای طرح «روستای آباد» نوشت: مهاجرت به شهرهای بزرگ که در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته باعث شده دولتیها برای رونق روستاها و برگرداندن بخشی از جمعیت شهرها به این مناطق دست به کار شوند. از روستاهای تهران خبرهای خوشی به گوش میرسد و آنطور که استاندار میگوید کارهای اجرایی فرمانداران شهرستانهای مختلف این استان برای محقق شدن شعار «روستای آباد» آغاز شده است. همه مسئولان این استان پای کار آمده تا با فراهم کردن زیرساختهای لازم در روستاهای اطراف پایتخت زمینه مهاجرت معکوس به روستا بخصوص جوانان را فراهم کنند.
تهران میتواند پایلوت موفق طرح بازگشت مردم به روستاها باشد
علیرضا فخاری، استاندار تهران، در نشست خبری با اصحاب رسانه از فراهم شدن امکانات برای بازگشت به روستاها خبر داد و اظهار کرد: با توجه به تأکید دولت بر فراهمسازی زیرساختها برای برگشت به روستا ما شعار «روستای آباد» را در دستور کار قرار داده و در تلاشیم این شعار را محقق کنیم.
وی ادامه داد: امروزه دیگر شهرهای بزرگ ظرفیت افزایش جمعیت را ندارند و معتقدم آنچه در روستا تحت عنوان توسعه زیر ساختهای پذیرش جمعیت انجام میشود، میتواند شعار چندین ساله و زمین مانده همه مسئولان در خصوص آبادی روستاها را محقق کند. در واقع با توسعه زیر ساختهای روستایی میتوانیم مشکلات شهرهای بزرگ را هم تا حدی برطرف کنیم.
استاندار تهران خاطرنشان کرد: امروز اگر برای تثبیت جمعیت روستاها و فراهم آوردن زیرساختهای زندگی توأم با آرامش برای آنها کاری انجام ندهیم، فردا با محیطهای خالی از سکنه مواجه خواهیم شد. ما اعتقاد داریم اگر میخواهیم خدمتی به مردم داشته باشیم، باید اولویت به سمت روستاها سرازیر شود. یعنی اگر قرار است امکاناتی به مردم داده شود روستاها در اولویت باشند و توجه دولتیها به سمت تأمین زیرساختهای روستایی باشد.
فخاری افزود: اگر ما در یک منطقه روستایی با فراهم کردن امکانات اولیه مانند آب، برق و گاز، زمینه استقرار جمعیتی را که بتواند سبب بازگشایی مدارس و توسعه آنجا باشد مهیا کنیم یقین داشته باشید که جمعیت رفته دوباره به روستاها بازخواهند گشت. در حال حاضر روستاهای کوهپایهای تهران این زمینه را دارند و اگر بتوانیم امکانات را فراهم کنیم، میتوانیم به عنوان یکی از موفقترین استانهای کشور به عنوان پایلوت طرح بازگشت به روستاها باشیم.
بازدید اخیر بنده و مسئولان از روستاها سبب شده توسعه زیرساختها با شتاب بیشتر در دستور کار قرار بگیرد و برخی روستاهای شهرستان دماوند و دیگر مناطق کوهپایهای زیر بار اجرای طرح گازرسانی قرار بگیرند. همچنین شبکه برق که در بیشتر روستاهای کوهپایهای استان جوابگوی جمعیت روستا نبوده هم بهروزرسانی و تجهیزات آن نوسازی شده است تا افت فشار منطقه برطرف شود.
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «سیلی به دین دستساز» نوشت: سیاست دینسازی و فرقهپروری، از کثیفترین سیاستهای دولتهای استعماری شرق و غرب در قبال دین مبین اسلام است که تاریخچهای به قدمت چندین و چند قرن دارد. در دوران پهلوی نیز این سیاست نخنما که بذر خویش را در زمین جهل و فقر میکارد، تداوم داشت و حتی به اوج خود رسید.
با نگاهی به کتاب «بهائیت، حلقه زنجیر استعمار در ایران» نوشته سیدحسین هلاکوئیان به نقشی که روحانیت با ایستادگی در برابر این جریان ضددینی و دستساز استعمار در ایران ایفا کرد، میپردازیم.
ایستادن روحانیت در برابر فرقه بهائیت
بهطور خلاصه باید گفت بهائیت فرزند دو مکتب شیخیه و بابیه است که با تکیه بر اصل رکن رابع شیخیگری و ادعای باب امام زمان بودن علیمحمد شیرازی در سال ۱۲۶۰ هجری قمری (۱۲۲۲ شمسی)، پس از اعدام باب در سال ۱۲۶۶ هجری قمری (۱۲۲۹ شمسی)، توسط میرزاحسینعلی نوری ملقب به بهاالله متولد شد.
در دوره نخستوزیری حسین علا در سال ۱۳۳۰ دست بهائیان در امور کشور بازتر و پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تجری آنان بیشتر شد، به همین دلیل شکایتهای زیادی در این مورد توسط مردم خدمت آیتالله بروجردی رسید؛ او هم فلسفی را مأمور مقابله با تبلیغات بهائیت کرد.
آیتالله بروجردی در همان سال به دلیل بروز و نمود تحرکات بهائیان اعتراض جدی و پردامنهای از این امر به حکومت داشتند و در این راستا حجتالاسلام فلسفی را بهعنوان نماینده خود نزد دکتر مصدق، نخستوزیر وقت فرستادند تا از او بخواهند دولت اقداماتی را در قبال تحرکات این فرقه ضاله انجام دهد که با پاسخ سرد و مأیوسکننده مصدق مواجه شد. همچنین سال ۱۳۴۴ سلسله سخنرانیهایی توسط آقای فلسفی و دیگر وعاظ علیه بهائیت انجام گرفت که منجر به مقابله مردم با بهائیان شده و حظیره القدس آنان مورد هجوم واقع شد و حتی در برخی روستاها افراد معدود بهایی ساکن در آنجا بیرون رانده شدند.
در این حرکت مردمی، بسیاری از مکانهای مذهبی بهائیان تخریب شد. در همین راستا آیتالله بروجردی در نامهای از تلاشها و خدمات آقای فلسفی در مقابله با این فرقه که به گفته ایشان به صورت حزب سیاسی نزدیک به ۱۰۰ سال با پولهای مجهولالمخزن علیه اسلام فعالیت دارند، قدردانی کردند. ایشان در این نامه ضمن اشاره به جنایاتی که بهائیان در چندسال اخیر مرتکب شدهاند، عنوان کردند آزادی و مجازات نشدن آنان نشان از نفوذ این فرقه در دستگاههای اجرایی دارد که این امر نیز باید بهسرعت از ادارات دولتی تصفیه شود.
در همان سال در جریان سفر محمدرضا پهلوی به شهر شیراز، آیتالله سید نورالدین حسینی الهاشمی دستور تخریب معبد بهائیان واقع در خانه سید علی محمد باب که حدود ۲۰۰ متر از شاهچراغ فاصله داشت را صادر کردند؛ این عمل موجب شد شاه مسافرت خود به شیراز را نیمه تمام گذاشته و به تهران بازگردد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «۲/۵ میلیون صهیونیست در تیررس موشکهای حزبالله» نوشت: همزمان با اینکه مقاومت اسلامی لبنان در تمرینات خود از سامانه ضد زره «ثارالله» رونمایی کرد، رسانههای رژیم آپارتاید اسرائیل تأکید کردند، جبهه داخلی این رژیم برای جنگ آماده نیست و ۲.۵ میلیون صهیونیست در تیررس موشکهای حزبالله هستند.
این روزها که همزمان با تحرکات آمریکا در منطقه تحرکات رژیم آپارتاید اسرائیل نیز در مرز با لبنان افزایش یافته است، رسانههای نظامی مقاومت اسلامی گزارش دادند، جنبش حزبالله در تمرینات خود از سامانه ضد زره «ثارالله» رونمایی کرد. این سامانه یک سلاح ضد زره است که برای شلیک موشکهای کورنت در نظر گرفته شده است. این سیستم به راحتی قابل جابهجایی و مانور است. این نوع از سامانهها در سال ۲۰۱۵ وارد صفوف تشکیلات مقاومت اسلامی شد و نتایج بسیار خوبی برای مقاومت داشت. همزمان با این رونمایی رسانههای رژیم صهیونیستی فاش کردند، در حالی که تنشها با حزبالله در مرزهای لبنان رو به افزایش هستند، جبهه داخلی آماده جنگ نیست و شهرکهای واقع در شمال اراضی اشغالی با کمبود بیش از دهها هزار پناهگاه مواجه هستند و این یعنی ۲.۵ میلیون شهرکنشین بدون حمایت زندگی میکنند.
روزنامه عبری زبان معاریو در این رابطه نوشت، کابینه (رژیم صهیونیستی) سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفت در طول یک دهه مبلغ پنج میلیارد شکِل را به حمایت از جبهه داخلی اختصاص دهد؛ اما طبق گزارش سازمان «اومتس» (تجمع سیاسی) این طرح به طور کامل اجرا نشد و کابینه در سال ۲۰۲۳ تصمیم گرفت بودجه حمایتی را از نیم میلیارد به تنها ۱۰۰ میلیون شکِل کاهش دهد.
سازمان اومتس هشدار داد: «امنیت تنها به بازدارندگی در برابر دشمن محدود نیست بلکه جبهه داخلی که در مرکز هر جنگی در قرن ۲۱ است، اهمیت دارد.» این سازمان تأکید کرد که «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و یوآو گالانت، وزیر جنگ این رژیم مسؤول اطمینان یافتن از این هستند که شهرکنشینها هرگز هزینه سنگین و دردناکی را متحمل نخواهند شد و کابینه موظف است امنیت واقعی را برای تمامی کسانی که در تیررس راکتها قرار دارند، فراهم کند. «آموس یادلین»، رئیسسابق دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی نیز در گفتوگو با شبکه ۱۲ تلویزیون این رژیم گفت: «نگرانی اصلی و جدیترین تهدید نظامی که علیه ما وجود دارد، حزبالله است.»
یادلین در ادامه مدعی شد: «ایران سال ۲۰۰۶ سه تسلیحاتی را که حزبالله نداشت، در اختیارش قرار داد که آنها عبارت هستند از موشکهای نقطهزن، پدافند هوایی و نیروهای الرضوان که قرار است منطقه الجلیل را اشغال کنند.
رسانهها و سیاستمداران و نظامیان کنونی و سابقِ رژیم صهیونیستی تقریباً! هر روز به این موضوع میپردازند، پنجشنبه نیز رسانههای این رژیم درباره غافلگیریهایی که حزبالله برای این رژیم آماده کرده، هشدار دادند. به دنبال آمادهباش نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در شمال اراضیاشغالی، «اوری آگمون»، از سازمان «فرماندهان امنیتی این رژیم» گفت: «شرایط فعلی یادآور فضایی است که پیش از جنگ روز غفران (جنگ اکتبر ۱۹۷۳) حاکم بود.»
همچنین «آلون بن داوید»، تحلیلگر مسائل نظامی شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی پیشتر گفت، تصاویری از حضور تعدادی از نیروهای حزبالله در حال رفتوآمد در مرزهای لبنان-فلسطین تنش ایجاد کرده و یادآور سال ۲۰۰۶ است، این دقیقاً همان چیزی است که در آستانه عملیات ربودن دو اسیر در سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. شاید بتوان با برخی از تحلیلگران کمابیش همراهی کرد که اسرائیل در شرایط کنونی در عرصه داخل با نوعی از بیثباتی شدید مواجه شده است. اصرار نتانیاهو بر تداوم اصلاحات قضائی و در مقابل تداوم مخالفت جریانهای مقابل راست افراطی علیه این اصلاحات باعث درگیریهای خیابانی هفت ماهه در اسرائیل شده است.
افزون بر این هشدارهای فراوانی (همچون هشدارهایی که در این گزارش آمد) که در مورد خطرات رویارویی با حزبالله هوشیاری میدهند، شاید کابینه تندروی اسرائیل را متوجه عمق فاجعه درگیری با حزبالله کرده باشند؛ اما به هر حال باید منتظر بود و دید که چه خواهد شد. «سیدحسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان، در جشن مقاومت و آزادی در تاریخ ۲۵ مه (چهارم خرداد) تأکید کرده بود: «اگر اسرائیل در ارزیابیهای خود اشتباه کند و مرتکب حماقتهای جدیدی شود، در جنگ بزرگی قرار میگیرد، در مقابل نیروی انسانی قدرتمند محور مقاومت، کاهش نیروی انسانی اسرائیل و فرار اسرائیلیها از میدان جنگ را شاهد هستیم.»
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «ازدواج تشکیلاتی» نوشت: دورهگردهای آواره گروهک تروریستی منافقین قرار است از آلبانی به کانادا پناه ببرند. این خبری است که روز گذشته «تسنیم» به نقل از «یک منبع آگاه امنیتی» منتشر کرد. این منبع به این خبرگزاری گفته که سران این گروهک «در پی عزم جدی دولت و دادگاه ویژه ضدتروریسم آلبانی بر محدود کردن این گروهک بهدلیل مستندات کشفشده در مقر اشرف ۳» چنین تصمیمی را گرفتند و «سران آن در حال فراهم کردن مقدمات خروج تدریجی اعضای خود هستند.»
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا که بهتازگی زندگی شخصیاش دچار حاشیههایی شده، خود را آماده استقبال از یکی از خونخوارترین زنهایی میکند که تاریخ به خود دیده است. او با نمایش پرزرقوبرق از یک سیاستمدار بااصالت، اکنون میزبان تروریستهایی شده که آدمهای کمارزش و ناتوانی همچون نازنین بنیادی و رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران حاضر نبودند برای ثانیهای دربرابر دوربین درکنار آنها بایستند.
سیام خردادماه یعنی در سالروز تغییر فاز گروهک منافقین به نظامی، پلیس آلبانی با حکم دادگاه برای بازرسی وارد اردوگاه اشرف ۳ شد. برخلاف دفعات پیشین، پلیس با هدف مشخصی وارد اردوگاه شده بود تا ضمن بازرسی، سرورهای مخصوص عملیات سایبری منافقین را جمعآوری کند. ممانعت منافقین برای بازرسی از ساختمان عملیات سایبری، منجر به درگیری شد و پلیس برای متفرق کردن منافقین از اسپری اشکآور استفاده کرد. کمتر از ۱۰ روز بعد پلیس آلبانی برای دومین بار وارد اردوگاه منافقین شد و تمام خودروهای ورودی و خروجی از این اردوگاه را بازرسی کرد تا از ورود تجهیزات رایانهای به اردوگاه اشرف ۳ و ادامه فعالیت سایبری منافقین جلوگیری کند.
پس از این عملیات پلیس آلبانی، «ادی راما» نخستوزیر آلبانی در مصاحبهای با «اشپیگل» آلمان گفت که گروهک منافقین نمیتوانند از آلبانی برای جنگ علیه ایران استفاده کنند. در ادامه برخورد آلبانی با منافقین، پلیس این کشور هفته گذشته محدودیتهای جدیدی را برای کنترل این مقر اعمال کرده است که براساس آن، هیچکس بدون اجازه پلیس حق ورود و خروج در این اردوگاه را ندارد.
دولت آلبانی همچنین ورود مریم رجوی، سرکرده گروهک منافقین به آلبانی را نیز به این کشور ممنوع کرد تا منافقین یک بار دیگر دورهگردی را تجربه کنند. آنها پس از ترور و جنایتهایی که در ایران مرتکب شدند در میانه جنگ، به دامان صدام حسین پناه بردند و در ازای خیانت به کشورشان، در پایگاهی در استان دیاله عراق مستقر شدند. پس از سرنگونی صدام و با ضربالاجل مقامات عراق، در سال ۹۱ به پایگاه لیبرتی در حوالی بغداد منتقل شدند. با دخالت آمریکا و وعده حمایتهای مالی و سیاسی، آلبانی حاضر به پذیرش این تروریستهای پیر شد. حالا آلبانی که هدفش از میزبانی از تروریستها، کسب اعتبار و جایگاهی بینالمللی در منطقه بالکان از طریق همراهی با سیاستهای آمریکا بود، دیگر حاضر به ادامه حضور این گروهک تروریستی نیست.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ارومیه و خزر، همسنگ جزایر سهگانه ایرانی» نوشت: این روزها، خبرهایی که از عواقب ناگوار و روند هموار تغییرات اقلیمی در نقاط مختلف کشور به سمع و نظر میرسد، آنقدر شکیبسوز و تاب رُباست که حتی برخی ترجیح میدهند دست اصلاح و تغییر مشی از دامان محیط زیست بشویند و فارغ دلانه، به سایر عرصهها بپردازند.
از این دو نکته خطیر غافل نیستیم که در مواردی، رسانههای معاند از رهگذر بحرانهای زیست محیطی، بُن جان و ژرفای «امید» را هدف قرار میدهند تا آرام و قرار عموم مردم را درباره آینده کشور دستخوش تلاطم کنند و از دیگر سو، بروز بعضی معضلات، نه با سرانگشت تهران، بلکه در پی زیادهخواهیها و «حق» ناشناسیهای کابل و آنکارا رقم میخورد.
با این همه، چشم فروبستن از فرونشستها بالاخص در فلات مرکزی ایران، وضعیت احتضارگونه دریاچه ارومیه، کاهش تراز آب دریای خزر، قشونکشی گستاخانه ریزگردها و حتی توان پاک کردن بخشی از صورت مسئله را ندارد و اینک هنگام تدبیر و تغییر راهبردها و راهکارها است. در این موضع، گرچه برخی دگرگونیهای زیستمحیطی، هولناک به چشم میآیند اما به حکم عدل خواندن ظلم علیالسویه، باید شوربختانه اذعان کرد که در برهه کنونی، امواج تغییرات اقلیمی هم آتش به جان قاره سبز افکنده و هم دمای بالای ۴۰ درجه را به پدیدهای معمول در مناطقی از غرب آسیا بدل کرده است. از همین رو، نه فقط دولتمردان در تهران، بلکه در پایتختهای اروپایی نیز، حاکمان فعلی و احزاب رقیب باید طرحی نو در سپهر مقولات اقلیمی دراندازند.
مواجهه بخردانه با موج سهمگین تغییرات اقلیمی، مطالبهای صرف از حاکمیتها نیست و ملتها نیز باید فعالانه و مسئولانه وارد صفوف این مصاف تمام عیار شوند. در این مرتبه، برانگیختن دواعی و عزمهای آحاد یک ملت، پیشران سازگاری با تغییرات اقلیمی و گاه، مهار و کنترل آن است. در مقیاس جامعه ایرانی، با عنایت به شورانگیزی هر آنچه ناظر و مرتبط به عِرق ملی است، باید هرکدام از عناصر آب، هوا، خاک، جنگل و … بسان یک سرمایه ملی، تلقی و تبلیغ شود.
برپایه این گفتمان که نقطه عزیمت همبستگی ملی برای رویارویی با تغییرات اقلیمی است، در بوته مخاطره افتادن هرکدام از عناصر مذکور (آب، هوا و خاک) میتواند همتراز و همعنان با نقض تمامیت ارضی به شمار آید؛ از آن رو که همچون دشمن بیگانه، تغییرات اقلیمی میتواند با تحمیل رویدادی جنگ گونه، توان مقاومت را از برخی متوطنان و ساکنان برباید و آنها را مجبور به ترک خانه و کاشانه خویش کند.
آنچه به تازگی و پس از جفای روسی، در میان مردم و مسئولان رخ داد و بر تعلق جاودانه جزایر سهگانه به ایران تأکیدی پُرطنین در پی آورد، میتواند در قبال دیگر سرمایههای ملی نیز، تکرار و بازتولید شود. تنها با هم افزایی دولت و ملت و تدابیر کلان است که میتوان به کُند کردن تیغ تغییرات اقلیمی چشم امید داشت.
بیگمان، این تعابیر رهبر معظم انقلاب که در سالهای اخیر، پُرتکرارتر از قبل شده، راه را بر هرگونه تغافل، مسامحه و تعلل در پاسداشت محیط زیست مسدود میکند.
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «عصبانی از خوشحالی مردم» نوشت: از نخستین ساعتهای انتشار خبر توافق ایران و آمریکا برای تبادل زندانیان که آزادسازی بیشاز ۶ میلیارد دلار از منابع مسدود شده جمهوریاسلامی جزئی از آن خواهد بود، برخی چهرهها و جریانهای داخلی، همسو با رسانههای ضدانقلاب، تلاش کردند با طرح ابهامها و شبهههایی شیرینی این گشایش تازه را به کام مردم تلخ کنند. بر همین اساس هم بود که بازار گمانهزنیها درباره جزئیات این توافق داغ شد و راهبرد «وارونهنمایی حقایق»، بار دیگر در دستور کار آنان قرار گرفت تا توافق اخیر را شکستی برای «دیپلماسی عزتمندانه» ایران جلوه دهند و اینگونه القا کنند که این توافق «گشایش تازه» در معیشت مردم بهحساب نمیآید و درنهایت اینکه «دستاورد دیپلماسی» نیست. در چنین شرایطی اما نکته جالب توجه، اشتراک مواضع «صهیونیستها»، «تندروهای آمریکایی»، «ضدانقلاب» و «برخی چهرههای اصلاحطلب» در نوع مواجهه با این توافق بود که از ناراحتی و حتی خشم آنها حکایت داشت. طرح ابهامها و شائبههای انحرافی یکی از مهمترین دستور کارهای جریانهایی بود که نتوانستند خشم خود را از گام موفقیتآمیز دیپلماسی جمهوریاسلامی که از موضع اقتدار برداشته شد، پنهان کنند؛ ابهامهایی که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
چرا قطر؟
یکی از مهمترین ابهامها و سؤالهایی که طی روزهای اخیر درباره توافق ایران و آمریکا مطرح شده، این است که چرا منابع مسدود شده ایران مستقیم به کشور نمیآید و به قطر میرود.
حتی برخی ازجمله یک تحلیلگر آمریکایی نوشت که ایران میتواند سفارش غذا، دارو و شمار محدودی تجهیزات پزشکی را نزد بانکی در دوحه ثبت کند. بانک مذکور در دوحه نیز هزینه کالاها را پرداخت میکند و شرکتهای قطری آنها را به ایران تحویل میدهند. ایران اصلاً به منابع مالی دسترسی مستقیم ندارد.
نکته مهم در این زمینه، چالش تحریمهای اولیه آمریکا علیه ایران از یکسو و نقش محوری قطر در این پرونده، بهعنوان همسایه مورد اعتماد تهران است. بهنظر میرسد یکی از راهبردهای مدنظر در انتقال منابع آزاد شده ایران به قطر، این بودهاست که با توجه به عهدشکنیهای طرف غربی و اروپایی در توافقهای گذشته، ازجمله در تجربه «اینستکس»، تعریف زمین بازی در منطقه و نه در اروپا، میتواند یکی از راهبردها بهمنظور تضمین پایبندی طرف مقابل در اجرای تعهدهایش باشد.
در همین راستا محمد مرندی، بهعنوان یکی از منابع خبری نزدیک به وزارت خارجه و مشاور تیم مذاکرهکننده ایرانی با رد شائبهها در این زمینه در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: «این ادعای نادرست، ساخته و پرداخته افراد ناخرسند و عصبانی است. ایران به تمام داراییهای آزادشده خودش دسترسی کامل و مستقیم دارد و هیچ شرکت قطری در این میان دخیل نیست. بانکهای ایرانی کنترل کامل بر این داراییها دارند و میتوانند بدون هیچ محدودیتی خدمات و کالا خریداری کنند.»
گروگانگیری یا آزاد کردن جاسوسها؟
طی سالهای گذشته مقامهای غربی و بهویژه آمریکایی در مواجهه با اتهام دخالت و جاسوسی در امور داخلی ایران، تلاش کردند اینگونه القا کنند که ایران اتباع «بیگناه» آنها را به گروگان میگیرد تا در توافقهای اینچنینی استفاده کند و بهعنوان اهرمفشاری در برابر آمریکا و غرب از آنان بهره ببرد. این دست فضاسازیها در حالی است که از یکسو اتهامهای ضدامنیتی افرادی که قرار است در جریان تبادل آزاد شوند، از سوی مراجع امنیتی و قضائی کشور با اسناد و مدارک متقن اثبات شدهاست و از سوی دیگر نکته مهم اینجا است که تبادل چند مهره سوخته جاسوسی با تعدادی از ایرانیان اسیر شده در آمریکا و داراییهای ایران در چند کشور تحت کنترل آمریکاییها، یک «توافق خوب» محسوب میشود.
روزنامه رسالت در صفحه اول امروز خود با تیتر «درسهایی از باربی و اپنهایمر» نوشت: سینمای هالیوود بعد از آن که بر اثر کرونا به کما رفت به یک ریکاوری نیاز داشت. این ریکاوری تنها با یک مدیریت صنعتی رخ میدهد. وقتی که صنعت تبلیغات به صنعت سینما میپیوندد و در نهایت کشتی تایتانیک هالیوود را از لجن کرونا نجات میدهد. طی این مدیریت هنرمندانه دو فیلم که هر دو ظرفیت فروش بسیار بالایی دارند، با هم اکران میشوند و با وجود اینکه هر دوی این فیلمها از ظرفیت فروش بسیار بالایی برخوردارند، تبلیغات بسیار سنگینی از آنها پشتیبانی میکند. بهبود وضعیت گیشه سینما، تا حد زیادی به مدیریت اکران فیلمها و نوع تبلیغات پشت آنها بستگی دارد.
باربی و اپنهایمر میتوانستند اکران شوند اما تبدیل به یک پدیده نشوند. اما صنعت تبلیغات کاری کرد که مخاطبان هالیوود به این نتیجه برسند: یک اتفاق بزرگ در راه است؛ اکران همزمان فیلم نولان و باربی. انتظاری که صنعت تبلیغات ایجاد کرد، سیل مخاطبانی شد که به سمت این دو فیلم سرازیر شدند. سران هالیوود در واقع در پشت پرده اکران این دو فیلم، یک فیلم را کارگردانی کردند. آنچه هالیوود به آن نیاز داشت نه تنها اکران دو فیلم مهم، بلکه یک اتفاق بود. اتفاقی که تمام خبرگزاریها و روزنامهها و شبکههای اجتماعی را فتح کند. لازم نیست معطل واقعیت بمانیم. این اتفاق را صنعت تبلیغات میتواند خلق کند.
به گزارش اکونومیست، سینماها از زمان همهگیری با مشکل مواجه شده بودند. در سال ۲۰۲۲، آنها در آمریکا ۳۵ درصد کمتر از سال ۲۰۱۹ درآمد داشتند. اما در ماه جولای اوضاع بهتر به نظر میرسید: آنها ۱.۴ میلیارد دلار درآمد داشتند که بالاترین درآمد از دسامبر ۲۰۱۹ بود. بخش بزرگی از این پول از فروش بلیت «باربی» به دست آمده است. فیلمی در مورد یک عروسک پلاستیکی معروف و "Oppenheimer" درباره فیزیکدان معروف سازنده بمب هستهای.
هر دو فیلم در ۲۱ جولای اکران شدند. برادران وارنر، یکی از شرکتهای سازنده این فیلم، در ششم آگوست اعلام کرد که فروش گیشه «باربی» در مجموع به یک میلیارد دلار رسیده است. ۴۵۹ میلیون دلار تنها در سینماهای آمریکا. «اپنهایمر» ۲۲۹ میلیون دلار در آمریکا و ۳۲۳ میلیون دلار در خارج از کشور به دست آورد. در بریتانیا، Vue، یک سینمای زنجیرهای، دومین تعداد ورودیهای آخر هفته خود را ثبت کرد.
محبوبیت «باربی» و «اپنهایمر» نشان میدهد که چرا سینماها با مشکل مواجه شدهاند. در طول همهگیری، استودیوها مدت زمان نمایش فیلم در سینماها و پخش آن را از حدود ۷۰ روز به ۴۵ روز کاهش دادند. بعضی فیلمها به طور کلی از پرده بزرگ رد شدند.
رید هستینگز، یکی از بنیانگذاران نتفلیکس، زمانی به طعنه گفت که سینماها چیزی جز طعم پاپکورن را ابداع نکردهاند. اما در مورد پخش جریانی اغراقآمیز شده است: سینماها هنوز هم کشش دارند. تام کروز اکران "Top Gun: Maverick" یکی از محبوبترین فیلمهای سال ۲۰۲۲ را که در آن ایفای نقش کرد، به جای اکران آنلاین، به مدت دو سال نگه داشت. آخرین فیلم جیمز باند سه بار به همین دلیل به تأخیر افتاد.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کره جنوبی را عبرت آیندگان کنید» نوشت: کرهجنوبی وقتی در خواب بود، توافق شد که پولهای ایران را آزاد کند! همینقدر زبون و وابسته و بدون استقلال سیاسی. اما این نباید پایان کار باشد. ایران باید یک کار عظیم فرهنگی و سیاسی را آغاز کند و به عنوان الگویی برای آیندگان آن را به محک تجربه بگذارد. باید علاوهبر پیگیری یک کار مستحکم حقوقی در نظام بینالملل برای شکایت از کرهجنوبی که سالها سرمایه عظیمی را از ایران بلوکه و آن را مشمول خسارت کرد، یک کار گسترده فرهنگی نیز برای تحدید همهجانبه اقتصاد و کالاها و تولیدات فرهنگی کرهجنوبی در داخل کشور انجام شود.
این یک رویه تجربهشده فرهنگی در تاریخ بسیاری از کشورهاست. دنیا باید بداند که یکبار خیانت مقابل ایران تاوان سنگینی دارد. چهمعنا میدهد بازار ایران را در دست تولیدات لوازمخانگی و گوشی کرهای قرار دهیم. واردات این محصولات باید دستکم برای یک دهه ممنوع شود یا عوارض سنگین داشته باشد. همچنین تلویزیون ایران باید کار بسیار اشتباه پخش شبانهروزی سریالهای کرهای را که یک دههای است در دست گرفته، کنار بگذارد.
شاید در ابتدا این سریالها را برای پوشیدهبودن شخصیتهای زن انتخاب کردند، اما آثار این نوع فرهنگ با آن محتوای پوچ و دیالوگ تکراری تهوعآور «چطور جرئت کردی!» که نیمی از دیالوگ بازیگران هر سریالی را شامل میشود، اثر برعکس بر فرهنگ تماشاگران این سریالها گذاشته است. روابط سیاسی ایران با کره نیز باید بهکلی برای یکدهه متفاوت از روابط دوستانه با شرق باشد. برای آیندگان باید الگویی مناسب فراهم کرد و باید ایرانیان غرور و تعصب خود را در این ماجراها حفظ و تقویت کنند. کره باید تاوان سرسپردگی محض و بردهوار به آمریکا را بپردازد.
نظر شما