به گزارش خبرنگار ایمنا محدثه واعظیپور روزنامهنگار و منتقد سینما و تئاتر طی یادداشتی به بررسی نمایش «نویسنده مرده است» به نویسندگی آرش عباسی پرداخته که این روزها با کارگردانی بهنام شرفی و بازی شرفی و یکتا ناصر در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است؛ این نمایش پیش از این ۲ بار و با کارگردانی آرش عباسی اجرا شده بود که در اجرای اول ایوب آقاخانی و لادن مستوفی در مجموعه تئاتر شهر و در اجرای دوم آرش عباسی و لادن مستوفی در تالار حافظ به ایفای نقش پرداختند.
در یادداشت محدثه واعظیپور درباره اجرای «نویسنده مرده است» به کارگردانی بهنام شرفی چنین آمده است:
«آذر و دی ماه سرد سال ۹۱ نمایش «نویسنده مرده است» به کارگردانی آرش عباسی، با بازی ایوب آقاخانی و لادن مستوفی در سالن سایه اجرا میشد، آنها که تجربه تماشای این نمایش را در تئاتر شهرِ آن روزها داشتند، فراموش نکردهاند که تا انتهای نمایش، تماشاگران به شوخیها، موقعیت شخصیتها و «بازی در بازی» که فرهاد (ایوب آقاخانی) و لیلی (لادن مستوفی) راه انداخته بودند، میخندیدند.
بده بستانهای مستوفی و آقاخانی که هر دو بهترین انتخابها برای آن دو نقش بودند، در آن دکور ساده و محقر، درخشان بود و به طنز و شیطنتی که در نمایشنامه وجود داشت، عینیت میبخشید. وقتی درباره درک بازیگر از متن، صحبت میکنیم، میتوانیم بگوییم که مستوفی و آقاخانی به درستی روح نهفته و امتیاز اصلی متن «نویسنده مرده است» را دریافته بودند و در هر لحظه، به آن وفادار بودند. لیلی ستاره سینما و فرهاد، فیلمنامهنویس بود؛ آنها در یک بازی جذاب و شیرین، به یکدیگر رو دست میزدند و چند بار این کار را تکرار میکردند.
در پایان نمایش، کلکلهای آنها همچنان ادامه داشت و با تشویق تماشاگران اجرا به پایان میرسید. دیالوگهای خوب نوشته شده نمایش، ارجاعهای سینمایی و حس و حال لیلی و فرهاد نسبت به یکدیگر در هر صحنه، از «نویسنده مرده است» یک اجرای درجه یک با دو بازیگر به یادماندنی ساخته بود؛ در اجرای بعدی نمایشنامه «نویسنده مرده است» به کارگردانی آرش عباسی، آرش عباسی و لادن مستوفی این بار در تالار حافظ و بهار سال ۹۶ همبازی شدند، ترکیب ۲ بازیگر به اندازه زوج آقاخانی-مستوفی موفق نبود، اما در بازی عباسی هم نوعی شیرینی و شیطنت وجود داشت که تماشای «نویسنده مرده است» را دلپذیر میکرد، اگر چه فقدان بده بستانها و تقابل دو بازیگر اجرای قبلی، نفس اجرای دوم را گرفته بود.
این شبها در تماشاخانه ایرانشهر، «نویسنده مرده است» به کارگردانی بهنام شرفی برای سومین بار روی صحنه رفته است؛ اجرای سوم دکوری زیبا دارد و یک خواننده هم به نمایش اضافه شده که حضورش پذیرفتنی است و گاهی، مکمل شوخیهاست. شرفی به متن وفادار بوده و البته به عنوان کارگردان کوشیده، نگاه خودش را وارد ماجرا کند.
مشکل «نویسنده مرده است» ِ فعلی این است که دو بازیگر اصلی با وجود تلاشی که کردهاند، قادر به درک ظرافتهای متن نبودهاند و قدرت ساختن «بازی در بازی» جذاب به اندازه متن را نداشتهاند پس، همه غافلگیریها از دست رفته و نمایش به اثری بسیار معمولی تبدیل شده که لبخندی روی لبهای تماشاگر نمینشاند.
آنهایی که دو اجرای قبلی را دیدهاند، از تماشای اجرای فعلی حیرت نمیکنند. گریم و آرایش یکتا ناصر، ربطی به تئاتر ندارد و حضورش در دقایق اولین نمایش، سرد و تصنعی است، هر چه نمایش پیش میرود ناصر، بیشتر با نقش همراه میشود.؛ «نویسنده مرده است» در سالن کوچک سایه و با دکور ساده، فراتر از انتظار بود. آن خاطره هنوز روشنترین تصویر از نمایشنامه آرش عباسی است، نمایشنامهای درباره عشق به سینما، نوستالژی و بازیگری.»
نظر شما