به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه وطن امروز در صفحه اول امروز خود با تیتر «ایران نگین توریسم سلامت» نوشت: برخورداری ایران از ظرفیت بالا و قابلیت کمنظیر گردشگری، در کنار بهرهمندی از دانش پزشکی قابل توجه در منطقه، همچنین هزینههای درمان منطقی باعث شده است کشور در بخش گردشگری سلامت حرفی برای گفتن در دنیا داشته باشد. ورود سالانه بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر سلامت به کشور موید آن است که صنعت توریسم ایران با توسعه گردشگری سلامت رونق بیشتری خواهد گرفت. اکنون که بستر درمان با راهاندازی مراکز درمانی و بیمارستانی پیشرفته در حال توسعه و کشور از توان و تخصص بالایی در علم پزشکی برخوردار است، توجه به توسعه گردشگری سلامت میتواند درآمدهای ارزی هنگفتی را به کشور سرازیر کند.
در این باره عضو شورای عالی نظام پزشکی با بیان اینکه درآمد خالص گردشگران سلامت را تنها با استفاده از ظرفیتهای خالی موجود نظام سلامت میتوان معادل روزی ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام افزایش داد، گفت: در حال حاضر سالانه حداکثر یک میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر سلامت به کشور ما میآیند که اگر هر کدام متوسط دو هزار دلار در کشور خرج درمان و همین اندازه هزینه اقامت و رفت و آمد کنند، نزدیک به پنج میلیارد دلار در حال حاضر در این حیطه درآمد کشور است.
علی دباغ گفت: میتوان به گردشگری سلامت در آینده خوشبین بود به شرطی که سعی و تلاش کرد. برای موفقیت باید سازوکاری را تعریف و آن را اجرایی و نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم و همچنین بر تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف متمرکز شویم. ساز و کاری مناسب برای پیشبرد اهداف کمکمان میکند به وضعیت بهتری نسبت به وضعیت فعلی برسیم و جایگاه خود را در دنیا ارتقا دهیم.
عضو شورای عالی نظام پزشکی با بیان اینکه درآمد خالص گردشگران سلامت را تنها با استفاده از ظرفیتهای خالی موجود نظام سلامت میتوان به معادل روزی حدود ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام افزایش داد، گفت: در حال حاضر سالانه حداکثر یک میلیون و ۲۰۰ هزار گردشگر سلامت به کشور ما میآیند که اگر هر کدام متوسط دوهزار دلار در کشور خرج درمان و همین اندازه هزینه اقامت و رفت و آمد کنند، نزدیک به پنج میلیارد دلار در حال حاضر در این حیطه درآمد کشور است اما میتوان این عدد را به راحتی به حداقل ۱۸ میلیارد دلار یعنی سالانه معادل ۱۸۰ میلیون بشکه نفت یا روزی حدود ۵۰۰ هزار بشکه نفت خالص بدون در نظر گرفتن هزینههای استحصال نفت رساند، البته تنها با استفاده از ظرفیتهای خالی موجود نظام سلامت، زیرا ضریب اشغال تختهای بیمارستانی کشور حدود ۷۰ درصد است و در حال حاضر ۱۵۰ هزار تخت بیمارستانی وجود دارد که میتوان با کمی برنامهریزی در داخل و خارج کشور، این درآمد هنگفت را برای کشور ایجاد کرد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سکولاریسم ستیزهجو» نوشت: وقتی از «سکولاریسم» سخن به میان میآید، باید به این نکته توجه داشته باشیم که مفهوم سکولاریسم در بر دارنده سطوح و لایههایی است و یکی از این سطوح که از قضا در اهانت اخیر به قرآن کریم برجسته شد «سکولاریسم خشن و ستیزهجو» است. در این تقریر، دین بهطور کلی اعم از اسلام، مسیحیت و یهودیت با سیاست هیچ تناسب و ارتباطی ندارد و طبیعتاً دین، نفی سیاست میکند و سیاست هم به شدت با دین سر ستیز دارد.
این تلقی از سکولاریسم را میتوان در اندیشه و دستگاه فکری مارکسیسم هم ردگیری کرد. کارل مارکس، نظریهپرداز این مکتب فکری، بر این باور بود که «دین افیون تودههاست» به همین دلیل، بلوک شرق سابق با تأسی به مکتب فکری مارکس با مظاهر دین سر ستیز داشت و طی آن، کلیسا، مسجد و نمازهای جماعت را به هیچ وجه تحمل نمیکرد. این لایه از سکولاریسم با دین و متون مقدس دینی اعم از قرآن، انجیل، تورات و… سر ستیز دارد.
سکولاریسم نرم با شعار جدایی دین از سیاست
لایه دیگر سکولاریسم جدایی دین از سیاست است. در این تلقی، هر کدام از دو مقوله «دین» و «سیاست» دیگری را محترم میشمارد و وقتی از جدایی دین از سیاست در این لایه حرف میزنیم، سیاست را در معنای عام آن یعنی مجموعه فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع در نظر میگیریم. به عبارتی، مقصود از سیاست، همه عرصه عمومی است.
بنابراین باورمندان جدایی دین از سیاست معتقدند که حریم دین یک قلمروی خاص است و قلمروی عمومی، جایگاه سیاست است و سیاست باید حریم دین را محفوظ بدارد و دین هم متعرض قلمروی سیاست نشود. بهطور طبیعی چنین رویکردی از مناسبات دین، فرهنگ و سیاست در کشورهای بلوک غرب از بعد از رنسانس بهتدریج شکل گرفت و سیطره و حاکمیت پیدا کرد؛ به گونهای که کشورهای حوزه اسکاندیناوی که سوئد هم در این دسته قرار میگیرد، در درون این چهارچوب و رویکرد از سکولاریسم قرار دارند.
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «کالابرگ بی مشتری» نوشت: پیش از این گفته شده بود، اگر خانوارهای دهک اول تا سوم، ۸۰ درصد یارانه خودشان یعنی معادل ۳۲۰ هزار تومان را به خرید ۱۱ قلم کالایی که دولت اعلام کرده است اختصاص دهند، یارانه آنها ۲۰ درصد بیشتر میشود.
اما اکنون این ۸۰ درصد به ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است به عبارتی اگر خانوارهای دهک اول تا سوم با ۲۰۰ هزار تومان از یارانه ماهیانهشان خرید کالابرگی انجام دهند، به عنوان پاداش ۸۰ هزار تومان یارانه مازاد میگیرند. ۱۴ تیرماه وزیر تعاون اعلام کرده بود مردم استقبال چندانی از طرح کالابرگ الکترونیک نکردهاند، به همین دلیل دولتیها برنامههای تشویقی برای افزایش استقبال از کالابرگ را در دستور کار قرار دادند. پیش از این، دولت اعلام کرده بود در صورت خرید کالابرگی، اقلام به قیمت اردیبهشت ۱۴۰۱ به دست مصرفکننده میرسد، ولی این امتیاز هم مردم را مجاب به استفاده از کالابرگ نکرد.
ملاک دولت برای پرداخت مابهالتفاوت نرخهای ستاد تنظیم بازار
یحیی لطفینیا، کارشناس مسائل اقتصادی درباره جزئیات مرحله دوم طرح کالابرگ الکترونیک به قدس میگوید: در مرحله قبل قرار بود اگر افراد سه دهک تا ۸۰ درصد از یارانه نقدی خود (۳۲۰ هزار تومان) را خرید کالایی داشته باشند، علاوه بر ۴۰۰ هزار تومان یارانه معیشتی، ۸۰ هزار تومان یارانه اضافه دریافت کنند، ولی تنها ۳.۳ میلیون نفر از ۲۹ میلیون نفر از این طرح استقبال کردند و میزان تراکنشها نیز پایین گزارش شده است. استقبال نکردن از این طرح سبب شد دولت تصمیم بگیرد جذابیت این طرح را افزایش دهد.
یعنی به جای ۸۰ درصد تنها با ۵۰ درصد خرید کالابرگی مشمول ۲۰ درصد افزایش یارانه میشوید. لطفینیا میگوید: دولت در اجرای این طرح به عنوان یک دولت حامی وارد شده است، به این شکل که مردم قیمت اقلام را به نرخ شهریور ۱۴۰۱ پرداخت میکنند و دولت مابهالتفاوت آن را به هر میزان پرداخت میکند. ولی نکته اینجا است مبنا و ملاک دولت برای پرداخت مابهالتفاوت، قیمتهای ستاد تنظیم بازار است.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تصویب منشور بینالمللی برای جلوگیری از توهین به ادیان» نوشت: در پی اهانت به ساحت قرآن کریم در سوئد و دانمارک که با محکومیتهای گسترده جهانی مواجه شد، اتحادیه جهانی علمای مسلمین از سازمان ملل خواست منشور بینالمللی برای ممانعت از تکرار چنین توهینهایی به ادیان تصویب شود.
سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۴ خورشیدی) برای اولینبار یک مجله دانمارکی در اقدامی توهینآمیز و نفرتپراکنانه، کاریکاتورهای موهنی از پیامبر اسلام (ص) را منتشر کرد. به نامِ محترمِ «آزادی بیان» ولی به کام «نفرتپراکنی» این کاریکاتورهای موهن در مطبوعات دانمارک چاپ و در فضای مجازی پخش شد.
پس از چاپ این کاریکاتور علاوهبر محکومیتهای جهانی، به سفارتخانههای دانمارک در سراسر جهان نیز حملاتی شد. اما سال بعد از آن یعنی در سال ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵ خورشیدی) فیلم به اصطلاح مستندِ موهنی به نامِ «فتنه» توسط یک فیلمساز هلندی ساخته شد. شروع این مستند، تصویری از صفحات قرآن کریم است که با تصویری از کاریکاتور موهن آغاز و در آن به آیات قرآن و شخصیت پیامبر (ص) توهین میشود.
این روند که به احتمال قریب به یقین با طراحی صهیونیسم جهانی پیش میرود، شوربختانه همچنان ادامه دارد و در ماههای اخیر با محوریت سوئد پرتکرار شده است و در آخرین مورد روز جمعه اقدام منحوس قرآنسوزی در دانمارک رخ داد. این بار بسیاری از دولتها و بسیاری از مؤسسات و شخصیتهای اسلامی و حتی غیر اسلامی با هماهنگی و به صورت متحد و یکپارچه علیه این اقدامات موهِن موضع گرفتند و کشورهایی را که این اقدامات در آنها رخ داده است را مجبور به عقبنشینی کردند؛ اما مواضع این کشورها «زدن به نعل و میخ» بوده است.
برای نمونه میتوان به بیانیه اخیر دولت دانمارک توجه کرد: «سوزاندن متون مقدس اقدامی تحریکآمیز است که منجر به آزرده خاطر شدن شمار قابل توجهی انسان شده و میان مذاهب و فرهنگها تفرقه ایجاد میکند. [اما در ادامه و در توجیه مجوز دادن به این اقدامات موهن آمده است که] باید به حق اعتراض مسالمتآمیز و همچنین آزادی بیان و تجمع احترام گذاشت.»
به هر حال این پرسش همچنان مطرح است که «آیا آتش زدن کتاب مقدس یک دین و یا ناسزا و فحش گفتن، یک بیان است که ذیل آزادی بیان بگنجد؟» وزارت امور خارجه سوئد نیز در پاسخ به سؤالِ یک شبکه کُردی درباره اینکه آیا استکهلم بار دیگر اجازه هتک حرمت قرآن کریم را خواهد داد یا خیر، گفت که نهادهای این کشور اجازه برگزاری تجمعات را صادر میکنند، اما اهانت به کتب دینی مجاز نیست. این موضعگیری نیز فاقد صراحت لازم است. صرفاً برای یادآوری موضوعی، که «یک بام و چند هوا» بودن مواضع غربِ مهدِ آزادیِ بیان را روشن میکند، به چند سال پیش بازگردیم: «ویلیام بروک جویس» متولد ۱۹۰۶ میلادی فردی با تباری انگلیسی-آمریکایی بود که سال ۱۹۴۰ شهروندی آلمان را گرفت.
این فرد در طول جنگ جهانی دوم در رسانههای آلمان برنامهای مشهور، به زبان انگلیسی اجرا میکرد که در انگلیس ۶ میلیون شنونده همیشگی داشت که گاهی این تعداد به ۱۸ میلیون هم میرسید. «جویس» با پایان یافتن جنگ دوم جهانی و غروبِ اقبالِ هیتلر، توسط متفقین دستگیر شد و به جرمِ «خیانت به تاجِ ملکه» در سال ۱۹۴۶ به دار آویخته شد! حالا پرسش این است که آیا او جز از «آزادی بیان» استفاده میکرد؟ یا «ایوا تاگوری»، گوینده انگلیسیزبانِ ژاپنیتبار.
او که متولد سال ۱۹۱۶ در کالیفرنیای آمریکا بود، در زمان جنگ جهانی دوم در ژاپن برنامهای در رادیو توکیو اجرا میکرد. او پس از جنگ توسط ارتش آمریکا بازداشت و متهم و محکوم شد به ۱۰ سال حبس و پرداخت جریمه ۱۰ هزار دلاری؛ چرا چون گوینده بود و گویندگی ذیل آزادی بیان قرار نمیگرفت…!
به هر حال پس از تکرار این حماقتها و جنایتها، اتحادیه جهانی علمای مسلمین در بیانیهای بعد از برگزاری نشست این اتحادیه در استانبول ترکیه با مشارکت سازمانهای حقوقی، رسانهای و پارلمانی اعلام کرد: «سازمان ملل باید تصمیم مناسبی را درباره اهانت به مقدسات مسلمانان که صلح جهانی را تهدید میکند، اتخاذ کند و برای تصویب یک منشور بینالمللی برای ممانعت از توهین به ادیان همکاری سازنده داشته باشد.»
این اتحادیه از سازمان همکاری اسلامی خواست نشستی را درباره توهین به مقدسات برگزار و یک طرح استراتژیک را برای ممانعت از تکرار آن تصویب کند. آنطور که ایسنا نوشته، این اتحادیه همچنین خواهان برگزاری نشستی میان سازمان همکاری اسلامی و دولتهای غربی شد که اجازه توهین به مقدسات را میدهند.
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «تابستان داغ تلآویو» نوشت: زیربنای اعتراضات رژیم که در همان هفتههای ابتدایی روی کار آمدن دولت جدید در زمستان گذشته آغاز شد، به تلاش راستگرایان افراطی حاضر در دولت ائتلافی بنیامین نتانیاهو برای تسلط بر قوه قضائیه باز میگردد.
شخص نتانیاهو نیز به دلیل درگیری در سه پرونده بزرگ فساد، از این تلاشها استقبال میکند. دولت در همین راستا لایحه تغییرات قضائی را به پارلمان ارسال کرده است. آنچه در روزهای اخیر به اعتراضات تقریباً شش ماهه شدت داده است، رأیگیری درباره بخش موسوم به «لغو برهان معقولیت» در چهارچوب همین لایحه است. پارلمان بررسی رسمی این لایحه را از روز گذشته آغاز کرده و امروز دوشنبه به رأی گذاشته خواهد شد.
در صورت تصویب «لغو برهان معقولیت»، بخش قضائی دیگر قادر نخواهد بود تصمیمات و انتصابات کابینه را با استدلال «فقدان معقولیت»، لغو کند. دولت نتانیاهو مدعی است تصویب این بخش رد استقلال قوه قضائیه به حساب نمیآید بلکه دخالتهای این قوه در ساختار سیاسی را محدود میسازد.
پیش از این نتانیاهو در دوم بهمن ۱۴۰۱ (۲۲ ژانویه ۲۰۲۳) تقریباً یک ماه پس از رسیدن به نخستوزیری و تنها ۲۵ روز پس از تشکیل کابینه مجبور شد یکی از وزرای برجسته خود را برکنار کند.
دادگاه عالی رژیمصهیونیستی روز بیستوهشتم دیماه ۱۴۰۱ (هجدهم ژانویه ۲۰۲۳) با رأی ۱۰ قاضی از ۱۱ قاضی عضو، تصمیم نخستوزیر در انتصاب آریه درعی، رهبر حزب شاس بهعنوان وزیر امور داخلی و بهداشت را «تصمیم غیرمعقول» دانسته و خواستار برکناری وی از وزارت شده بود؛ اقدامی که در نهایت وی را از وزارت محروم ساخت.
هرچند در ظاهر این حکم دخالت قوه قضائی در امور شاخه اجرایی تلقی میشود اما نگاهی به بطن ماجرا نشان میدهد نتانیاهو قصد داشته آریه درعی را با وجود محکومیت در سمت وزیر بهداشت قرار داده و وی را در بازههایی که بر اساس شرایط ویژه مانند دوران بیماری و جراحی، در دولت حضور ندارد، جانشین خود سازد. مخالفان تاکید میکنند با وجود چنین شرایطی، مداخله قوه قضائی در شاخه سیاسی آن هم بر اساس بنیانهای محکم مانند محکومیتهای مالی وزرا، امری لازم است.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کار بیکارگر!» نوشت: «حتی کارگر سر گذر هم متناسب با تورم، دستمزد تعیین میکند، بهتر است بروم سر گذر که حداقل روزی ۵۰۰ تومان کارکنم و شکم زن و بچهام را سیر کنم» این جمله را این روزها مکرر شنیدهایم.
سعید کارمند یک شرکت خدماتی معتبر است که ماهانه حدود هفت میلیون تومان بابت هشت ساعت کار دریافت میکند، میگوید، برای تأمین مخارج زندگی بعدازظهر در یک فروشگاه مشغول است که حدود پنج میلیون تومان حقوق میگیرد، درمجموع ۱۲ میلیون درآمد ماهانه دارد اما به شدت ناراضی است، مجرد است و میخواهد ازدواج کند، ولی یک حساب سرانگشتی میکند، در صورتیکه لزومی به پرداخت اجاره نباشد با ۱۲ میلیون تومان میشود زندگی دو نفر را چرخاند، یعنی صبح تا شب روزی ۱۵ ساعت کار کند تا بتواند یک زندگی معمولی داشته باشد. سعید میگوید، اگر بخواهد یکخانه کرایه کند در کمترین حالت ممکن باید هفت میلیون تومان به مخارج خود اضافه کند که حدود ۲۰ میلیون تومان در ماه میشود. میپرسد چطوری میشود ماهانه ۲۰ میلیون تومان درآمد داشت؟
روزی ۱۵ ساعت کار میکنیم و جرئت فکر کردن به ازدواج نداریم، این مسئولان که این حقوق را مصوب میکنند، خودشان میتوانند دو ماه با این حقوق دوام بیاورند؟ آرش مدیر یک هایپرمارکت است که روی شیشه فروشگاهش آگهی جذب نیرو زده است، میگوید: قبلاً آگهی میزدیم ۱۰۰ نفر متقاضی تماس میگرفتند و با هر حقوقی هم کار میکردند الان قانون کار میزنیم ولی هرکسی میآید ساعت کارش را باید با ساعت کار قبل و بعدی او هماهنگ کنیم الان طوری شده است که باید بیشتر از قانون کار پرداخت کنیم که با همین شرایط هم سخت میشود نیروی مطمئن و کاری پیدا کرد.
آمادگی جذب ۱۰ هزار نیروی کار را داریم اما...
فیروز ابراهیمی، مدیرعامل یک واحد تولیدی و در عینحال رئیس خانه صنعت، معدن و تجارت استان است. او میگوید: الان اعلام میکنم اگر ۱۰ هزار نفر متقاضی برای کار داشته باشیم حوزه صنعت ما آمادگی جذب آن را دارد اما...
ابراهیمی «اما» را اینگونه تشریح میکند: وقتی نرخ تورم در بهترین حالت برای مواد غذایی ۸۰ درصد و تورم کلی حدود ۶۰ درصد است و شما حقوق و دستمزد را تنها ۲۷ درصد افزایش میدهید، خروجیاش همین وضعیت موجود میشود.
کارخانهها و حوزه تولید ما به نیروی کار نیاز دارد اما نیروی کار «حاضر» به کار کردن با دستمزد تعیینشده در قانون کار ۱۴۰۲ نیست. خروجیاش گسترش فعالیت و حضور نیروی کار در حوزههای غیر مولد میشود. وقتی یک نفر میتواند با کار کردن در اسنپ روزی حداقل ۵۰۰ هزار تومان دستمزد داشته باشد (ماهانه حداقل ۱۵ میلیون تومان) چرا باید خود را با حقوق هفت میلیون تومان پایبند هشت ساعت کار در کارخانه و کارگاه تولیدی کند؟
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تابستان داغ اروپا» نوشت: «تابستان جهنمی»؛ این عنوانی است که برای حالوهوای این روزهای اروپا استفاده میشود؛ قارهای که بخشهایی از آن را سیل فراگرفته و بخشهایی دیگر در گرمای بیسابقه و آتش میسوزد.
بهگزارش پلیتیکو، دمای هوا در چند روز گذشته بهطور پیوسته افزایش یافته و در کشورهای جنوب و شرق اروپا به بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد رسیده است. در سیسیل ایتالیا دمای هوا به ۴۶ درجه سانتیگراد هم رسیده است. گرمای ۴۰ درجه یونان نیز باعث آتشسوزی گسترده جنگلهای جزیره رودس شده که در ۶ روز گذشته ادامه داشته است.
اما این فقط گرما و آتش نیست که زندگی را برای اروپاییها سخت کرده است. در کرواسی درست چند روز پس از هشدار قرمز برای گرمای هوا، این کشور یکی از بدترین توفانهای تاریخ معاصر خود را تجربه کرد و بادهای شدید و بارانهای سیلآسا زندگی میلیونها نفر را در این کشور فلج کرد.
گفته شده، حداقل دو هزار ساختمان در جریان این توفان بهطور جدی آسیب دیده است. بخشهایی از شمال ایتالیا، اسلونی و بوسنی نیز گرفتار توفان مشابهی شدهاند. رسانههای ایتالیایی گزارش دادهاند که توفان و رعد و برق در مناطقی از شمال ایتالیا تأسیسات برق را از کار انداخته و باعث آتشسوزی در یک کارخانه شده است. همچنین بادهای شدید درختان را در مناطقی ریشهکن کرده است. چالش تغییرات آب و هوایی به تهدیدی جهانی برای همه افراد روی کره زمین تبدیل شده است.
بحران انرژی در تابستان اروپا
نشریه آمریکایی تایم با اشاره به بحران گرمای بیسابقه اروپا از تشدید بحران انرژی در این قاره خبر داده است. در این گزارش آمده که موج شدید گرما در تابستان ۲۰۲۲ باعث شده است تا تقاضای انرژی در کشورهای اروپایی تشدید شود که به نوبهخود، بازار عرضه و تقاضا انرژی را نیز مختل کرده است. یکی از تأثیرات گرمای شدید اروپا بر بازار انرژی این قاره خشک شدن و کمآبی گسترده رودخانهها و اختلال در فعالیت نیروگاههای آبی عنوان شده است.
بهعنوان مثال، فرانسه در وضعیت وخیمی قرار دارد چرا که بیش از نیمی از نیروگاههای هستهای این کشور بهدلیل فرسودگی از کار افتاده و نیروگاههای آبیاش نیز تحتتأثیر تغییرات آبوهوایی قرار گرفته است. شرایطی که باعث شد تا این کشور که خود همواره از صادرکنندگان برق در اروپا بوده در سال ۲۰۲۲ به یکی از بزرگترین واردکنندگان برق تبدیل شود. به نظر میرسد این فرآیند در سال جاری ادامه داشته باشد و حتی شدت پیدا کند.
روزنامه رسالت در صفحه اول امروز خود با تیتر «همه شبیه هم شدهاند!» نوشت: جراحی زیبایی دیگر عادی شده و هرسال که میگذرد انواع و اقسام این جراحیها از گذشته بیشتر در دسترس است. وقتی از عمل زیبایی سخن میگوئیم ذهنیت غالب بر این است که آن را محدود به جراحی بینی کنیم. هرچند جراحی بینی رایجترین عمل زیبایی در کشور است اما دامنه آن از جراحی «بَلبَله گوش» گرفته تا برداشتن چربی پشت پلک «پُفی» و «پیکرتراشی» روزبهروز گستردهتر و بر مراجعان آن افزوده میشود.
نتایج یک مطالعه در سال ۱۳۹۸ نشان میدهد بسیاری از درخواستکنندگان عملهای زیبایی، باواسطه یا بیواسطه با فضای مجازی بهعنوان رسانه در ارتباط بودهاند و از طریق این فضا به پزشک معرفیشدهاند یا نوع عمل زیبایی انتخابی آنها، الهام گرفته از فضای مجازی بوده است. این مطالعه روایتگر واقعیتی گزنده و آزاردهنده است، اینکه رسانه با تولید محتوا، معیارهای زیبایی را تغییر میدهد و به تعبیر مصطفی زارعی، کارشناس رسانه «حتی اگر کوتاهی قد بهعنوان یک معیار زیبایی تعریف شود، احتمال دارد که افراد اقدام به قطع مقداری از بدن خود کنند تا با معیار بیانشده مطابقت داشته باشند!»
این بلایی است که رسانه و شخصیتهای سینمایی و تلویزیونی خارجی، سلبریتیها و همچنین کاربران شبکههای اجتماعی بر سر مخاطب میآورند. حالا مدتهاست که عملهای زیبایی از یک امر خودخواسته به یک نیاز و ضرورت بدل شده و مخاطب از این افراد و مدلهای مختلف گرتهبرداری کرده و الگوها و سبک زندگی خود را از میان کنشگران این شبکهها برمیگزیند! بنابراین رسانه ابتدا نارضایتی از ظاهر و اندام را در افراد به وجود میآورد و سپس برای حل این مشکل، جراحی زیبایی را تجویز میکند!
عمل زیبایی در ایران پنج برابر بیشتر از میانگین جهانی
به گواه برخی آمارها، سالانه حداقل ۲۵ هزار جراحی زیبایی در کشور انجام میشود. برخی آمارهای تأیید نشده هم از انجام سالانه ۸۰ هزار جراحی زیبایی در ایران حکایت دارد که البته این جراحیها در سراسر جهان رواج دارد و تنها مختص ایران نیست.
بر اساس نتایج مطالعات انجامشده توسط مؤسسات معتبر در زمینه جراحی زیبایی که در خبرگزاری ایمنا بازنشر شده، «اندازه بازار این حوزه در سال ۲۰۲۱ بالغبر ۴۹.۴ میلیارد دلار بوده است و پیشبینیشده تا سال ۲۰۲۸ به ۶۴.۸۸ میلیارد دلار برسد که این میزان برابر با رشد ۳.۵۴ درصدی در هر سال خواهد بود.
تعداد عملهای زیبایی در جهان به نسبت جمعیت جهان ۰.۲ درصد و تعداد عملهای زیبایی در ایران به نسبت جمعیت، یک درصد است؛ به این معنی که در ایران پنج برابر بیشتر از میانگین جهانی عمل زیبایی انجام میشود. ایران ازنظر عمل زیبایی بینی با حدود هفت درصد، مقام سوم را در جهان دارد.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شهیدان خطبههای خشونت» نوشت: خطبههای خشونتآفرین و ضریبدادن شبکههای فارسیزبان ماهوارهای به این خطبهها همچنان در استان سیستان و بلوچستان قربانی میگیرد. تروریسم برآمده از خشونت افراطی برنامهای همگون شده میان این دو دسته است.
همزمان با این فتنهها، مولوی عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان هم به بهانه تعرض به یکی از شهروندان که هنوز ابعاد آن مشخص نشده بود، شخصاً محوریت اصلی را بر عهده گرفت و با کمک عوامل مختلف خود در سطوح میدانی و رسانهای تلاش کرد فضای اجتماعی زاهدان و استان را به سمت رادیکالیسم سوق دهد.
در اثنای همین تحریکات بود که برخی از مخاطبان او دچار هیجان شده به کلانتری ۱۶ زاهدان حمله کردند که واقعهای تلخ و خونین را رقم زد. تلخی این حادثه باعث نشد که عبدالحمید رویه خود را تغییر دهد و از آن زمان تاکنون خطبههای هفتگی او در نماز جمعه، در عمل به خطبههای تزریق خشونت و تجویز ترور تبدیل شده است! و او همچنان به جای قدرشناسی از نجابت و سعهصدر نظام، خویشتنداری نظام در قبال خشونتپراکنیهای خود را ناشی از ضعف تعبیر میکند و همچنان مسیر خطرناک خود را دنبال میکند.
با تروریستها شفاف مرزبندی کنید
طی یک سال گذشته، اما شعلههای ترور در این استان نه تنها فروکش نکرده که بعضاً تشدید هم شده است و سهم مولوی عبدالحمید در فرونشاندن این ترورها تنها اکتفا به یک بیانیه مبهم بوده است. بی آنکه بین حافظان امنیت و کسانی که خونشان برای حفظ امنیت استان ریخته شده با گروهکهای تروریستی مرز روشنی ترسیم کند و با صراحت، عاملان اقدامات تروریستی را محکوم و از آنها اعلام بیزاری کند.
همه مردم این کشور فارغ از هویت دینی، مذهبی و قومی آنان، متعلق به ایران و واجد هویت اصلی «ایرانی بودن» هستند و در کنار هم، ملت ایران را تشکیل میدهند و در چارچوب جمهوری اسلامی ایران، حق برخورداری از امنیت و توسعه را دارند، ولی این حقوق تا زمانی معتبر و جاری است که در چارچوب منافع ملی عمل کرده و به دیگران و به کشور آسیب نرسانند. هیچ حکومتی، تهدید امنیت ملی و جانی شهروندانش و نیز تهدید تمامیت ارضی و چارچوبهای ملی خود را تحمل نخواهد کرد.
نظر شما