به گزارش خبرنگار ایمنا، قاره آفریقا به دلیل ویژگیهای ذاتی ژئوپلیتیکی همچنین مؤلفههای جدید ژئواکونومیکی، به عرصهای راهبردی برای رقابت قدرتهای نوظهور جهان کنونی تبدیل شده است.
قرن حاضر، قرن آفریقا است، از این منظر کنشگران فعال بینالمللی نظیر دولتها، شرکتهای چندملیتی، سازمان و بنیادهای فراملی به بازخوانی و طراحی سیاستها و الگوهای استراتژیک خود با آفریقا میپردازند.
همین چارچوب یکی از جهتگیریهای اساسی و نگرشهای اصولی جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی، موضوع توسعه روابط و گسترش مناسبات با آفریقا و ارتقای سطح همکاریها در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کنشگران آفریقایی بوده است.
قاره آفریقا همچون دروازه فرصت برای کشورها است. امروز باید به این نکته توجه داشت که برخلاف برخی ذهنیتها و تصورها آفریقا گذشته نیست، بلکه آینده است. این قاره فقیر و ضعیف نیست، بلکه ثروتمند و موقعیتساز است، آفریقاییها دیگر در قرنهای استعماری ۱۸ و ۱۹ نیستند، بلکه در قرن ۲۱ حضور دارند.
قاره آفریقا با وسعتی حدود ۳۰ میلیون کیلومترمربع حدود یکنجم مجموع خشکیهای جهان را در اختیار دارد، حدود ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت دارد و سرشار از ظرفیت و فرصت است.
جمعیت ۵۴ کشور این قاره سیاه تا سال ۲۰۳۰، به ۱.۷ نفر خواهد رسید. جمعیت شهرهای آن تا سال ۲۰۵۰، ۳ برابر میشود که عموماً و برخلاف گذشته دیگر فقیر نیستند و جزو طبقه متوسط محسوب میشوند. آفریقاییها در سال ۲۰۳۰ معادل ۲.۵ تریلیون دلار کالا در سال مصرف خواهند کرد که حدود ۲.۵ برابر سال ۲۰۱۵ است.
آنان دارای غنیترین منابع طبیعی هستند. تقریباً نزدیک به نیمی از طلای جهان و یکسوم کل مواد معدنی دنیا در آفریقا وجود دارد. آفریقا حدود ۳۰ درصد از ذخایر معدنی جهان، ۱۲ درصد از نفت جهان و ۸ درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است. بیش از ۸۰ درصد از الماس جهان و ۶۰ درصد از معادن طلای دنیا در خاک این قاره قرار گرفته است.
اکنون این سوال مطرح است که جمهوری اسلامی ایران، که طبق سند چشمانداز ۱۴۰۴ درصدد ایفای نقش مؤثر در قالب بازیگری فعال و الهامبخش در عرصه روابط بینالملل است، چه الگویی را در مناسبات خود با آفریقا مدنظر داشته است؟
سیر کلی صادرات از آفریقا طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۱ نشان میدهد که با وجود افزایش صادرات آفریقا به سایر نقاط دنیا، همچنان حجم صادرات منابع طبیعی از آفریقا نسبت به مواد و کالاهای فرآوری شده آفریقایی بیشتر شده و روند صادرات یکطرفه منابع طبیعی از آفریقا و در عوض واردات خام و مصنوعات غیرآفریقایی به این قاره استمرار پیدا کرده است.
طی چند سال اخیر، بازیگران و سیاستگذاران جدید خواستار سهم بیشتری نسبت به رقبای سنتی در آفریقا هستند. برای نمونه ترکیه، برای حضور فعال و تأثیرگذار در این قاره تنها از منظر سیاسی، تعداد نمایندگیهای سیاسی خود را در این قاره از ۱۹ نمایندگی در سال ۲۰۰۳ میلادی، به ۴۳ نمایندگی در سال ۲۰۱۴ افزایش داده است.
وجود مشترکات و تشابهات فرهنگی و سیاسی با ایران، منابع و معادن سرشار در آفریقا، بازار مصرف و فضای تجاری گسترده متناسب با تولیدات صنایع ایرانی، قدرت چانهزنی در محافل سیاسی و مجامع بینالمللی، عضویت ۵۴ کشور آفریقایی در سازمان ملل و بسیاری از سازمانهای بینالمللی، از جمله مؤلفههایی است که ضرورت طراحی و ایجاد الگویی فراگیر و کلان برای روابط جمهوری اسلامی ایران با این قاره کهن را تقویت میکنند.
بنابراین وجود عقبه تاریخی غنی و کهن، اشتراک دین اسلام میان ایران و شمار زیادی از کشورهای آفریقایی و فقدان سابقه استعماری ایران در این قاره، همه بستر حضور ایران در این سرزمین پهناور را فراهم کرده است. همین بسترها باعث شده است که کشورهای آفریقایی برای پیشنهاد پروژههایشان به ایران اولویت دهند. با این حال ارتباط ایران با کشورهای آفریقایی و حضور کشورمان در این قاره اندک است و چندان مطلوب نیست.
رکود نسبی در مناسبات با قاره آفریقا
این دوره که از اوایل دهه ۷۰ شمسی تا سالهای اولیه دهه ۸۰ را در بر میگیرد، همزمان با تقویت گفتمان مبتنی بر سازندگی و پیشرفت اقتصادی سبب شد، تا اولویتها و ترجیحات اقتصادی بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد.
به بیان دیگر عواملی چون ضرورتهای ناشی از بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و تنگناهای سیاست داخلی سبب تقویت نگرش برای استفاده از امکانات و سرمایهگذاری خارجی شد و دستگاه سیاست خارجی ایران را به سمت اتخاذ جهتگیریهای جدید بینالمللی سوق داد.
در این میان، وقوع رخدادهایی مانند دادگاه میکونوس آلمان، که باعث تنش ایران و غرب شده بود زمینه گسترش همکاریها با آفریقا را تقویت میکرد، تا جاییکه در همین مقطع سفارتخانههای ایران در آفریقا از ۹ سفارتخانه به ۲۰ سفارتخانه افزایش پیدا کرد.
اگرچه برخی مسائل کلان سیاسی نظیر موضعگیری ایران در برابر ایده نظم نوین جهانی، از سوی آمریکا یا سیاست نگاه به شرق و بهرهبرداری از آرای کشورهای آفریقایی در مجامع بینالمللی مورد توجه گروهی از سیاستمداران جمهوری اسلامی قرار گرفت و حتی سفر رئیسجمهور وقت دهه ۷۰ ایران به پنج کشور آفریقایی را در سال ۱۳۷۵ به دنبال داشت.
اما در عمل روابط با آفریقا در مقایسه با سایر مناطق دچار تحول محسوسی نشد، بهطوریکه بهعنوان مثال در بولتن وزارت امور خارجه در سال ۸۵ آمده است که در حوزه اقتصادی، درصد سهم آفریقا از کل صادرات ایران روند نزولی پیدا کرد و از حدود ۴۲.۲ درصدی در سال ۱۳۵۸ به حدود ۸۴ درصد در سال ۱۳۷۵ رسید.
بهرهگیری از فرصتهای جدید
در دهه ۸۰ دستگاه سیاست خارجی بر پایه رویکرد بهرهگیری از فرصتهای جدید در مناطقی نظیر آفریقا یا آمریکای لاتین که پیش از این ارتباطات گستردهای نداشت، حرکت کرد و برای توسعه روابط سیاسی با آفریقا طرحریزیهایی انجام داد.
ایجاد ساختارهای مرتبط با آفریقا نظیر تأسیس مراکز همکاری علمی، فرهنگی یا اقتصادی ایران و آفریقا همچنین گسترش دیدارها و میزان بازدیدهای رسمی رؤسا و مسئولان تراز اول ایران و آفریقا در همین چارچوب، قابل تحلیل و ارزیابی است.
برای نمونه، روزنامه عصر اقتصاد مینویسد: رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی و رئیس شورای همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا ضمن اعلام علاقهمندی در رابطه با طرحهای جدید احیای سوآپ نفت توسط بخش خصوصی ایران از توافق با شش کشور آفریقایی برای ساخت پالایشگاههای نفت در آفریقا خبر داده است.
توافق برای ایجاد چهار منطقه آزاد تجاری در آفریقا، تشکیل شورای عالی تجاری ایران-آفریقا و توسعه همکاریهای بانکی از جمله مصادیق برنامههای مبتنی بر نگرش اقتصادی میان ایران و آفریقا بهشمار میآید.
چالشهای سد راه رابطه با قاره گرم
شکنندگی ساختارهای سیاسی، اقتصادی در آفریقا، یکساننگری و برداشت غیرکارشناسی، وجود نگاه مقطعی و گذرا و تدوین نشدن نقشه راه در برقراری مناسبات را میتوان از جمله موانع و چالشهایی برشمرد که در طول این سالها مانع یک رابطه منسجم، مداوم و راهبردی با این قاره از دید کارشناسان و نخبگان شده است.
اما بررسی دورههای مختلف سیاست خارجی نشان میدهد، یکی از مشکلات اساسی مربوط به نبود الگوی جامع، مدون و از همه مهمتر بومی متناسب با مبانی فکری، خاستگاهها و اوضاع ایران در مورد روابط با آفریقا بوده است.
الگویی که ضمن در نظر گرفتن شرایط و ویژگیهای اختصاصی ایران و آفریقا بتواند بر اساس وضعیت شناسی فراگیر، به همراستایی و همافزایی اجزای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فعال در آفریقا منجر شود.
دیرهنگام و بدون راهبرد
سال ۱۳۷۵ کمتر از یک سال مانده به پایان دولت سازندگی، آیتالله هاشمیرفسنجانی به آفریقا سفر کرد؛ این سفر متأسفانه دیرهنگام بود. هر چند در این سفر بازدیدهایی از چند کشور انجام شد و حتی موافقتنامه صلح سودان و اوگاندا تا حدودی با وساطت ایران امضا شد، اما تاکید بر این است که این نوع فعالیتها اندک و در یک کلمه دیرهنگام بود.
دولت اصلاحات و باز هم سفر دیرهنگام به قاره سیاه
در طول هشت سال حاکمیت دولت اصلاحات، باز هم قاره آفریقا جزو اولویتهای سیاست خارجی ایران نبود.
با رفتن دولت سازندگی و آمدن دولت اصلاحات، ذهنیت کارگزاران کشور از اقتصادی به فرهنگی تغییر و در عین حال قیمت نفت، به شدت کاهش پیدا کرد. در این شرایط ارتباط با غرب دنبال میشود. افزایش فشار اقتصادی دولت را متوجه داخل میکند و بسیاری از سفارتخانهها و نمایندگیهایخارج از کشور در این مقطع بسته میشود که این موضوع شامل قاره آفریقا نیز میشود.
آن زمان استراتژی مشخصی برای توسعه ارتباط با آفریقا وجود نداشت و سفر رئیس دولت وقت به آفریقا هم در سال پایانی دوران ریاستجمهوری ایشان انجام گرفت. او نیز در پایان سفر از بیتوجهی به آفریقا اظهار تأسف کرد. اظهار تاسفی که پذیرفته نبود زیرا که تجربه دولت سازندگی وجود داشت، اما باز هم نبود یک راهبرد مدون و مشخص، عامل ارتباط اندک با قاره آفریقای بزرگ بود.
دولت نهم و دهم؛ بیشترین سفر به کشورهای آفریقایی
در دولت محمود احمدینژاد، شاهد بیشترین سفرهای مقامات و مدیران ارشد کشور به قاره آفریقا بودیم. شرایط آن دوران نشان میدهد که کشورهای آفریقایی در اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است.
محمود احمدینژاد پس از کسب رأی اعتماد برای دولت خود از مجلس بلافاصله در مصاحبهای اعلام کرد که دو اصل را در اولویت دارد: اول تغییر ساختار وزارت نفت و دوم همکاریهای جنوب-جنوب.
همکاریهایی که تا پایان دولت او تداوم داشت اما با روی کار آمدن حسن روحانی به یکباره رنگ باخت و بهطور کامل به حاشیه رفت.
منهای آفریقا
هر چند در سال ۹۶ قرار بود حسن روحانی به آفریقا برود، اما به دلایل نامشخصی هرگز این سفر انجام نشد و تنها محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت، سفرهایی به چند کشور آفریقایی داشت تا ثابت شود نگاه دولت دوازدهم و یازدهم، نگاهی یکسویه به غرب و برجام است که رهاوردی برای ایران نداشت.
نگاه متفاوت به آفریقا در دولت سیزدهم
شهریورماه سال گذشته کارگاهی بینالمللی با عنوان «گسترش همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا» برگزار شد و جعفر برمکی، سفیر ایران در کنیا گفت: با توجه به تاریخچه هزاران ساله ایران با شرق آفریقا، فرصتها و زمینههای بسیاری برای توسعه تجارت و گسترش روابط اقتصادی میان دو کشور وجود دارد.
وی گفته بود، ساکنان استانهای سیستان و بلوچستان و فارس روابط تاریخی با آفریقا دارند که حتی به دو هزار سال میرسد که این شرایط زمینه مناسبی برای توسعه روابط محسوب میشود.
باز در همان ماه شهریور سال گذشته، حسین امیرعبداللهیان به مالی، تانزانیا و زنگبار سفر کرد. بر اساس آماری که ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه در همان زمان اعلام کرد، حجم روابط تجاری بین ایران و کشورهای آفریقایی نسبت به سال قبل دو برابر افزایش پیدا کرده و از حدود ۶۰۰ میلیون دلار در سال به بیش از یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار رسیده است.
پویایی بیشتر سفارتخانهها
کنعانی تاکید کرده بود که این نتیجه هدفگذاری است که دولت سیزدهم برای توسعه روابط با کشورهای مختلف از جمله آفریقا انجام داده است. بر اساس دستورالعمل به سفارتخانهها در حوزه آفریقا، شاهد پویایی بیشتر سفارتخانهها و نمایندگیهای خود خواهیم بود و امیدواریم در همین چارچوب مناسبات تجاری و اقتصادی ایران با حوزه آفریقا شکوفایی بیشتری را در آینده شاهد باشد.
این خط سیر در پیشگرفته، در برگزاری یک کارگاه و در ادامه سفر وزیر امورخارجه و شمار دیگری از کارگزاران دولت به آفریقا، نشان از عزم راسخ دولت مردمی در توسعه روابط تجاری، سیاسی و اقتصادی با قاره آفریقا داشت تا اینکه همین چند روز قبل خبرگزاری رسمی دولت خبر داد: رئیسجمهور بهمنظور تقویت روابط با کشورهای دوست و همسو و در راستای تنوعبخشی به مقاصد صادراتی و ایجاد زمینههای همکاری سیاسی و تجاری، به دعوت رسمی رؤسای جمهور کنیا، اوگاندا و زیمبابوه، صبح سهشنبه عازم سفری سهروزه به این ۳ کشور خواهد شد.
توسعه همهجانبه، بر اساس سند چشمانداز
بر همین اساس، برای نخستین بار در سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴ نیز به عنوان سند بالادستی توسعهیافتگی همهجانبه از جمله در سیاست خارجی، نگاه منطقهای به سیاست خارجی از جمله کسب قدرت برتر منطقهای و تعامل سازنده و مؤثر در سیاست خارجی مطرح شده بود، از اینرو برنامههای توسعه مناسبات با آفریقا باید با سیاستهای کلی توسعه و اهداف و الزامات چشمانداز تناسب داشته باشد و حداقل تا ۸۵ درصد اهداف را اجرایی کرده باشد.
اما در بیان اهمیت قاره آفریقا برای سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم باید گفت که بر اساس شواهد و گزارشهای رسمی سازمانهای بینالمللی، قاره آفریقا دارای استعداد بالقوه چشمگیری برای همکاریهای همهجانبه برای جمهوری اسلامی ایران است که با آغاز به کار آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور دولت سیزدهم نه تنها همان اهداف همکاری در دستور کار است، بلکه اقتضائات جدیدی هم پیش آمده است که امید میرود این توسعه همکاری با آفریقا با مدیریت اقتضایی جدید بهخوبی پیش برود.
به همین دلیل هم بود که دولت سیزدهم از همان ابتدا همه همت خود را بر آن قرار داد تا نقش تاریخی خود را برای تحقق وعدههای بر زمین مانده از دولتهای قبل و در واقع تحقق بندهای سند چشمانداز ۱۴۰۴ که از قضا در همین دوره سیزدهم هم به پایان خواهد رسید، ایفا کند.
به همین منظور آیتالله رئیسی قرار است امروز به منظور تقویت روابط با کشورهای دوست و همسو و در راستای تنوعبخشی به مقاصد صادراتی و ایجاد زمینههای همکاری سیاسی و تجاری، به دعوت رسمی همتایان خود از کنیا، اوگاندا و زیمبابوه عازم سفری سهروزه به این سه کشور شود.
استقبال رسمی از رئیسجمهور، دیدار دوجانبه رؤسای جمهور، برگزاری نشستهای مشترک هیئتهای عالیرتبه دو کشور، امضای اسناد همکاری و تشریح نتایج رایزنیهای رسمی در نشست مطبوعاتی مشترک بخش از برنامههای آیتالله رئیسی در سفر به کشورهای کنیا، اوگاندا و زیمبابوه است.
رئیسجمهور در این سفرها به منظور معرفی متقابل ظرفیتهای اقتصادی و تجاری ایران و این کشورها، نشستهایی را با حضور تجار، فعالان بازرگانی و مقامات اقتصادی ایران و کشورهای میزبان برگزار خواهد کرد.
این نخستین سفر یک رئیسجمهور ایران به قاره آفریقا پس از ۱۱ سال است که در راستای سیاست خارجی جامع، متوازن و مبتنی بر همگرایی در عین چندجانبهگرایی اقتصادی، با هدف افزایش حضور ایران در اقتصاد حدود ۶۰۰ میلیارد دلاری قاره آفریقا صورت میگیرد.
نظر شما