به گزارش خبرنگار ایمنا، بسیاری از افراد خواسته یا ناخواسته با طالعبینی، فالگیری یا کفبینی مواجه شدهاند، حتی برخی از افراد به سمت پیشگویی رفتهاند و این پیشگوییها را باور کردهاند؛ برخی با این پیشگوییها خوشحال شده و برخی با ناراحتی به ورطه افسردگی کشیده شدهاند.
این در حالی است که باید دانست طالعبینی پایه و اساس علمی ندارد و باید تمام افراد جامعه نسبت به این خرافهها آگاه شوند تا زندگی خود را بر مبنای این اقدامات خرافه و واهی تعریف نکنند، چراکه این مباحث دروغی بیش نیست.
بیشترین مواردی که در این زمینه یافت میشود جوانان به ویژه مجردانی هستند که از این کار تنها برای پیدا کردن عشقی جاودانه بهرهمند میشوند یا زنان خانهداری که از طالعبینی برای حفظ حریم خانواده و فرزندان خود استفاده میکنند؛ به خیال تعداد زیادی از این افراد آگاهی از طالع خود و حتی دیگر افراد خانواده در هر روز آنان را از انجام بسیاری از کارهای روزمره باز میدارد و این امر موجب تأمین سلامت خانواده و جلوگیری از حوادث خواهد شد.
بسیاری از طالعبینها معتقدند ارتباط فراوانی بین وقایعی که در آسمانها و صورتهای فلکی با وقایعی و حوادثی که روی زمین رخ میدهد ارتباط معناداری وجود دارد؛ این در حالی است که دانشمندان بر این عقیده هستند که طالعبینی، پایه و اساس علمی ندارد.
اوایل، هنر طالعبینی نجومی تنها به پیشگویی درباره تمام یک سرزمین یا دربار یک پادشاه بسنده میکرد، بعدها طالعبینیهای نجومی برای تکتک انسانها آنچه را که با اصطلاح طالعنما نامیده میشود، تهیه کردند. اساس و مبنای کار وضعیت قرار گرفتن ستارگان در آسمان در زمان تولد شخص بود.
طالعبینی نجومی در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۶۵۰ میلادی در اروپا شکوفایی زیادی به خود دید، اما دانش و علوم طبیعی جدید بسیار سریع ستارهباوری را از میان مردم بیرون راند و هنر طالعبینی نجومی نفوذ خود و به ویژه کرسیهای علمی دانشگاهی خود را از دست داد.
برخی از محققان تاریخ علم در مورد رد نظرات طالعبینان و علمی نبودن فعالیت آنها معتقد هستند که این مسئله بیشتر در مورد دوقلوها یا دو انسانی که همزمان با هم به دنیا آمدهاند صدق میکنند، از این رو طالعبینان اعتقاد دارند که به علت تأثیر سیارهها بر متولدان هر ماه باید خصوصیات اخلاقی و رفتاری آنها مانند یکدیگر باشد، در حالیکه این مسئله در مورد دوقلوها صدق نمیکند، چراکه یکی از آنها فردی اجتماعی و دیگری ممکن است گوشهگیر باشد و هزاران خصلت مختلفی که در این زمینه وجود دارد.
طالعبینی پدیده علمی نیست
مرتضی پدریان، استاد دانشگاه و جامعهشناس در خصوص طالعبینی به خبرنگار ایمنا میگوید: یکی از مباحثی که از ابتدای آفرینش در کنشهای اجتماعی کل دنیا وجود داشت، علاقهمندی مردم نسبت به این بود که بدانند در آینده چه اتفاقی رخ میدهد؛ به همین دلیل اقدام به انجام برخی رفتارها مانند فال قهوه، فالبینی، کفبینی و سایر رفتارهایی که به نوعی پیشگویی کننده آینده جامعه و مردم هستند، حرکت کردند.
وی میافزاید: به نظر میرسد پدیده فالبینی، طالعبینی، فالگیری، کفبینی و فال قهوه، شیوههای مختلفی در طول تاریخ داشته است و برخی از روی ستارگان و برخی دیگر با نگاه به کف دست فرد اقدام به طالعبینی میکردند.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: امروزه نیز طالعبینی به صورت فال قهوه یا تفعل زدن به اشعار حافظ است، به نظر میرسد پیشبینی آینده برای افراد پدیدهای بوده که با عمر بشر عجین شده است و مختص امروز و گذشته و یک سرزمین، قوم، نژاد یا جامعه خاصی نیست، این موضوع را میتوان در تمام جوامع بشری به اشکال مختلف مشاهده کرد که چگونه افرادی اقدام به پیشبینی میکنند که توسط کاهنان، فالبینان، رمالان یا دعانویسان صورت میگیرد.
وی ادامه میدهد: به عبارت دیگر اگر بخواهیم از منظر جامعهشناسی به این موضوع نگاه کنیم، طالعبینی بازمانده پیشبینی آینده پدیدهای جهانی است؛ اما مشتقات و اشکال ظهور و بروز آن در جوامع مختلف متفاوت است.
پدریان با بیان اینکه بحث پیشبینی آینده یا طالعبینی پدیده علمی نیست، میگوید: زمانی که فردی آینده را پیشبینی میکند، باید متغیرهای تأثیرگذار در زندگی فرد را بتواند به صورت کامل شناخته و دستکاری کند، البته افرادی که به این پدیدهها روی میآورند عمدتاً دارای دیدگاه جبرگرایانه هستند، یعنی معتقدند یک سرنوشت مختومی برای آنها رقم خورده است، از این رو نگاه این افراد بیشتر جبرگرایانه بوده تا نگاههای اختیاری.
وی اضافه میکند: در اصل شکلگیری پدیده طالعبینی در جوامعی رخ میدهد که افراد احساس میکنند قادر به تغییر سرنوشت خود نیستند، جوامعی که علم حاکم در آن نیست یا اگر علم وجود دارد بنا بر دلایلی دادههای علمی در آن جامعه شکست خورده است، بیشتر به سمت طالعبینی حرکت میکنند.
جوامع توسعهیافته کمتر به سمت طالعبینی میروند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جوامعی که توسعهیافته و علمی هستند، کمتر به سمت طالعبینی و پیشگویی آینده رفته و بیشتر به سمت پیشبینی آینده میروند، خاطرنشان میکند: تفاوت بین پیشگویی و پیشبینی این است که در پیشگویی گفته میشود اتفاقات به طور حتم رخ خواهد داد، اما در پیشبینی گفته میشود که به احتمال زیاد و بر اساس متغیرهایی چنین تغییراتی در جامعه رخ میدهد.
وی میافزاید: هرچه ساختار جوامع علمیتر، منطقیتر و عقلانی باشد، افراد کمتر به رفتارهای پیشگویانه و طالعبینی گرایش پیدا میکنند؛ در جامعه ما با توجه به شرایطی که وجود دارد، در حال حرکت به سمت خرافهگرایی است، چرا که تمام کنشهای مردم که بر اساس دادههای علمی بوده به دلیل عوامل ایدئولوژیکی جامعه پاسخ مثبت دریافت نکرده است.
پدریان میگوید: اگر فراوانی در طالعبینی و پیشگویی آینده دیده میشود، بخش عمده آن به این برمیگردد که ساختار ذهنی جامعه ساختار مرحله ربانی است، یعنی جامعه ما حتی به مرحله فلسفی نرسیده است و شخصیتها و افرادی که به این سمت میروند دارای ساختار فکری ربانی هستند.
وی با اشاره به ضرورت آگاهسازی جامعه نسبت به طالعبینی، خاطرنشان میکند: آگاهی جامعه در خصوص طالعبینی زمانی محقق میشود که جامعه از حوزه خرافه و مسائل ایدئولوژیک عبور کند و بپذیرد که نه طالعبینی و کفبینی و رمالی، بلکه متغیرهای علمی در ساختار زندگی آنان تأثیر میگذارد.
برخی افراد که نمیتوانند تنها بمانند به طالعبینی و خرافه متوسل میشوند
میترا نوری، روان درمانگر تحلیلی در خصوص طالعبینی به خبرنگار ایمنا میگوید: انسانها در زندگی دچار چالشها و درگیریهای مختلفی میشوند، مواردی که شاید آنها را به حدی مستاصل و ناامید کند که راهی جز ناامیدی نداشته باشند.
وی میافزاید: انسانهایی که دنیای درون روانی برای آنها نقش پررنگی دارد و این ظرفیت را دارند که مسئولیت رفتارها و کارهای خود را بپذیرند، خود را در برطرف کردن مسائل و مشکلات سهیم میدانند؛ گرچه بخشی از مشکلات مانند شرایط اقتصادی و اجتماعی اجتنابناپذیر است.
این روانکاو و روان درمانگر تحلیلی تصریح میکند: برخی از افراد ظرفیتهایی دارند که میتوانند مسئولیت خود و مسئولیتهای اجتماعی را بدانند و نقشها را از یکدیگر تفکیک کنند؛ اما افرادی که نمیتوانند دنیای درونی خود را تاب بیاورند، زمانی که با مسائل و مشکلات مواجه میشوند، دنیای بیرون بیش از اندازه برای آنها پررنگ میشود، از این رو آن فرد حال بد خود را نسبت به هر آنچه در محیط بیرونی وجود دارد نسبت میدهد و مسئولیت و شرایط خود را نمیخواهد بپذیرد؛ در اینگونه شرایط افراد باید بتوانند سهم خود را در ایجاد یا در نوع برخورد با موارد مختلف بدانند.
وی میگوید: طالعبینی یکی از این روشها است، از این رو افرادی که ساختارهای آسیبدیده دارند به سمت طالعبینی میروند؛ مسائلی مانند فال، خرافه، طالعبینی و متافیزیک به صورت کامل در ساختارهای آسیبدیده مشاهده میشود، اینکه افراد نقش و مسئولیت خود را به گردن فردی میاندازند که قرار است آن فرد طالع آنها را ببیند یا اتفاقاتی که قرار است رخ دهد یا اتفاقاتی که افتاده را با طالعبینی و فالگیری برطرف کنند نیز از اینگونه موارد است.
نوری اضافه میکند: اگر نخواهیم برچسب بزنیم، میتوان گفت در ساختارهای شکننده و در افرادی که آسیبهای بسیاری را متحمل شدند و افرادی که نمیتوانند با خود تنها بمانند و دنیای روانی خود را تاب بیاورند، به مواردی مانند طالعبینی و خرافه متوسل میشوند.
وی خاطرنشان میکند: صرفاً افرادی که ساختارهای شکننده دارند، آسیبپذیر بوده و تروما و تجارب دردناک در زندگی خود داشتند، به خرافه، فال، دعا یا طالعبینی پناه نمیبرند، بلکه این افراد مکانیزمهایی را استفاده میکنند که مسئولیت را از دوش خود بردارند، یعنی به دنبال عامل بیرونی هستند برای اینکه مسئلهای که آنها را ناراحت میکند در درون خود نبینند.
گزارش از: فائزه صفری
نظر شما