هوادار یا بوقچی؛ کدام برای مدیران ورزشی ارجحیت دارد؟

اولین تمرین آبی‌پوشان پایتخت درحالی با حواشی متعددی همراه بود که چهره اول این تمرین نه تنها بازیکنان و کادر فنی نبودند بلکه یک بوقچی استقلالی بود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، تمرین روز پنجشنبه استقلال که مصادف با اولین تمرین آبی‌ها برای اردوی پیش‌فصل لیگ برتر بود با حواشی عجیبی همراه شد. درحالی که هواداران استقلال و شیفتگان این تیم خود را برای حمایت همه‌جانبه از شاگردان نکونام به کمپ ناصر حجازی رسانده بودند، اما در دقایقی از تمرین، به دلیل نارضایتی از سرپرست مدیرعاملی این تیم یعنی حجت کریمی شعارهایی را سر دادند. همین جا بود که بوقچی‌های استقلال که در فضای تمرینی تیم نکونام حضور داشتند با حضور روی سکوهای کمپ تمرین چند هوادار استقلال را مورد ضرب و شتم قرار دادند. انتشار تصاویر زد و خورد این بوقچی‌ها با چند هوادار آبی‌پوش در فضای مجازی واکنش‌های زیادی در بر داشت. ابتدا باشگاه استقلال با انتشار بیانیه‌ای از هواداران خود عذرخواهی و اعلام کرد افراد حاشیه‌ساز از سمت باشگاه نبوده‌اند. در این اطلاعیه اشاره شده بود که دیگر شاهد این اتفاقات نخواهیم بود و با عوامل حاشیه‌ساز برخورد خواهد شد.

اما این پایان کار نبود. حمید سجادی، وزیر ورزش و جوانان با صدور دستوری به حراست وزارتخانه تحت اختیارش، هرگونه مماشات با افراد مذکور را ممنوع و درخواست کرد با عوامل خاطی برخورد شود.

روز گذشته نیز با انتشار خبری از سوی پلیس تهران، اعلام شد بوقچی‌های حاشیه‌ساز استقلالی دستگیر شده‌اند.

به گفته سرهنگ بابک نمک‌شناس، رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ، در پی انتشار فیلم حمله یکی از اراذل و اوباش سطح تهران به هواداران تیم استقلال در حاشیه تمرین این تیم، رسیدگی به‌موقع در دستور کار مأموران پلیس اطلاعات تهران قرار گرفت. متهم اصلی به نام هانی معروف به "هانی کُرده" و سه نوچه‌اش که در این درگیری شرکت کرده بودند، دستگیر شدند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

البته نباید از نقل قول جالب امیر عابدینی، مدیرعامل اسبق پرسپولیس گذشت. وی در گفت‌وگویی که امروز انجام داده است درخصوص حواشی تمرین پنجشنبه استقلال گفت: هانی کرده در آنجا وظیفه‌اش را انجام داده است و به خوبی از عهده مسئولیتی که به او سپرده بودند، برآمده است، اما دلم برای فوتبال و طرفدارانش سوخت. مدیریت در فوتبال ما به کجا می‌رود؟ مدیریت رو به قهقرا است. ورزش یک هنجار است، چرا باید آن را تبدیل به ناهنجاری کنیم؟

وی در ادامه افزود: هوادار حق دارد که در ورزشگاه اعتراضش را به مربی، بازیکن و مدیر باشگاه اعلام کند. هر کسی هم دوست ندارد به ورزشگاه نیاید؛ اما اینکه برخی بخواهند عده‌ای را بگمارند تا از مدیریت حفاظت کنند و در مقابل شعار و خواسته مردم بایستند، کار پسندیده‌ای نیست. هواداران عصبانی هستند دلیلش هم مصاحبه‌هایی است که انجام می‌شود. شما مصاحبه‌ها را بخوانید من هم اگر هوادار بودم و این صحبت‌ها را از مسئولان فوتبال می‌شنیدم عصبانی می‌شدم. چرا مردم و هواداران را عصبانی می‌کنیم و بعد می‌خواهیم آنها را اینگونه ساکت کنیم.

با این حال به نظر می‌رسد حضور افراد فوق در کنار تیم‌های مطرح یا سکوهای هواداری تیم‌های لیگ برتر تمامی نخواهد داشت و به نوعی برخی از چهره‌ها و مدیران ورزشی از حمایت این افراد منتفع خواهند شد. درهمین خصوص و برای آسیب‌شناسی اتفاقات اخیر و حضور برخی لمپن‌ها در فضای ورزش با محمدمهدی رحمتی، جامعه شناس ورزشی به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

تلاش رسانه‌ها باعث شد این اتفاقات به چشم بیاید

فکر می‌کنم وضعیت پیش آمده به دلیل تلاش رسانه‌ها بود که سبب شد این اتفاق به چشم بیاید. طی چند روز اخیر اخبار مرتبط با این رخداد نشان داد این افراد به‌تازگی وارد میدان ورزش نشده‌اند و با بسیاری از چهره‌های نامدار فوتبال آشنایی دارند. اگر بخواهیم این اتفاق را ریشه‌یابی کنیم از دو منظر می‌توان آن را مورد بررسی قرار داد که یک بعد آن به مسائل کلان برمی‌گردد، اما به‌طور کلی در میدان ورزش با جامعه رابطه نزدیک و تعاملی وجود دارد.

هوادار یا بوقچی؛ کدام برای مدیران ورزشی ارجحیت دارد؟

عامل اصلی درگیری‌های تمرین استقلال در بدنه باشگاه بود

متأسفانه در فرهنگ عمومی ما در برخی از میدان‌های عام و خاص همچون رسانه، نگاه شواهدی به فرهنگ وجود دارد. فرهنگ شواهدی سبب شده است در دهه‌های اخیر محتوا کمتر به چشم بخورد و اصل پیام از دست برود. فضای ورزشی ما به‌شدت از فضای سیاسی تأثیر می‌پذیرد و این موضوع ریشه در مدیریت ورزشی دارد. مدیران به‌طور عمده فاقد تخصص لازم هستند، با فرهنگ آشنایی لازم را ندارند و تفکرات قبلی خود را وارد فضای ورزش کرده‌اند و این فضا با توجه به پیشینه‌ای که داشته است فرصت تشکیل باند را فراهم می‌کند. اتفاقاتی که به‌تازگی رخ داده است جدید نیست. تمام مردم متوجه شدند که باعث و بانی این اتفاق در بدنه خود باشگاه بود اما خود باشگاه منکر این مسئله می‌شود. اگر دقت کنید پیش از آغاز تمرین سرپرست مدیرعاملی باشگاه با این افراد به صورت دوستانه تعامل دارد. یا برای مثال می‌گویند از ماجرای بنرها بی‌اطلاع هستند در صورتی که این قدرت را داشتند که سریع بنرها را جمع کنند.‌

التهاب سکوها به دلیل کسب قدرت است

در برخی موارد مدیران ما در راستای حفظ قدرت خود اقداماتی انجام می‌دهند که همین فعالیت‌ها سبب می‌شود مدت مدیریت آن‌ها کاهش پیدا کند. برای مثال همین که اجازه می‌دهند افراد غیرکارشناس در مسائل باشگاه دخالت کنند، سبب ایجاد اختلافات و اتفاقات روی سکو خواهد بود. به گذشته‌های دور اگر رجوع کنیم متوجه می‌شویم منشأ شعارهای «حیا کن، رها کن» همین جنگ بر سر قدرت در میان مدیران باشگاه‌ها بوده است یعنی کاملاً به‌صورت ساماندهی‌شده افرادی به عنوان تماشاگر این کار را انجام می‌دادند.

هوادار یا بوقچی؛ کدام برای مدیران ورزشی ارجحیت دارد؟

اینگونه رفتارها با ستاره‌ها طبیعی است

در ورزش کشور ما رفتارهای این چنینی با چهره‌های بسیار محبوب وجود داشته و نمونه آن مرحوم ناصر حجازی است که چون نمی‌توانستند به‌طور مستقیم با وی برخورد کنند از طریق سکوها به او حمله‌ور شدند. در واقع سکوها به دلیل جنگی که میان مدیران برای کسب قدرت وجود دارد، ساماندهی می‌شود و در این موضوع شک و شبهه‌ای وجود ندارد. همیشه در ورزشگاه‌ها شاهد دو دسته هوادار هستیم که نشان می‌دهد یک سری اتفاقات رخ می‌دهد.

هواداران سرمایه مالی و اجتماعی باشگاه به‌شمار می‌روند

قصد ندارم از رفتار ناهنجار تماشاگران حمایت کنم اما به عنوان کسی که بارها به عنوان پژوهشگر در میان تماشاگران حاضر شده است، می‌خواهم از هواداران فوتبال دفاع کنم. هوادار فوتبال در کشور ما در قبال هزینه‌ای که برای حضور در ورزشگاه و حمایت از تیم مورد علاقه خود انجام می‌دهد تقریباً هیچ خدماتی دریافت نمی‌کند و علاوه بر آن متضرر هم می‌شود. به ویژه که بخش اعظم هواداران فوتبال از طبقاتی هستند که درآمد بالایی ندارند و با حضور در ورزشگاه و طرفداری از تیم مورد علاقه خود علاوه بر اینکه سرمایه مالی باشگاه را تأمین می‌کنند به نوعی سرمایه اجتماعی باشگاه هم به‌شمار می‌روند.

هوادار یا بوقچی؛ کدام برای مدیران ورزشی ارجحیت دارد؟

کیفیت فوتبال وابسته به حضور تماشاگران است

دقت کنید در زمانی که به دلیل شیوع کرونا تماشاگران اجازه ورود به ورزشگاه را نداشتند، تمام بازیکنان معتقد بودند بازی‌ها بدون شور و حال است و انگیزه آن‌ها کاهش پیدا کرده است. حتی در برخی از مسائل فنی که مطالعه کردم متوجه شدم برخی کارشناسان اعتقاد دارند که نبود تماشاگران بر سطح کیفی بازیکنان و مربیان تأثیر گذاشته است. بازهم تاکید می‌کنم که قصد حمایت از ناهنجاری‌ها را ندارم اما تماشاگری که در گرما و سرما و از نقاط مختلف خود را به ورزشگاه می‌رساند از کوچک‌ترین خدماتی برخوردار نیست.

تماشاگران فوتبال ما تنها هزینه پرداخت می‌کنند

در تیم‌هایی همچون آرسنال ارتباط تعریف شده بین هواداران و باشگاه‌ها به وضوح دیده می‌شود. کانون هواداران باشگاه‌ها وام مسکن در نظر گرفته است و همین یک مورد می‌تواند ارتباط قدرتمندی که بین باشگاه و هواداران است را اثبات کند. در کشور ما و در بیشتر مواقع هواداران هزینه پرداخت می‌کنند؛ ورزشکاران ما جزو افرادی هستند که درآمد بالایی دارند و به همین دلیل می‌گویم چه اشکالی دارد که درصدی از این مبالغ برای ساماندهی استفاده شود؟

فعالیت فرهنگی در حد و اندازه تیم‌های پرطرفدار وجود ندارد

لزوم ساماندهی در دو بخش نرم‌افزاری و سخت‌فزاری وجود دارد؛ اقدامات سخت‌افزاری درخصوص مواردی همچون تهیه بلیت است. اما در بخش نرم‌افزاری مسائل فرهنگی مطرح خواهد بود، سوال من از کسانی که در حوزه ورزش فعالیت دارند این است که در این حیطه چه اقداماتی انجام داده‌ایم؟ به‌رغم اینکه برخی تیم‌ها ادعا می‌کنند ۴۰ یا ۵۰ میلیون هوادار دارند اما فعالیت فرهنگی متناسب با این ادعا ندارند. کدام‌یک از باشگاه‌های ما برای هواداران شعار طراحی کرده‌اند. چند سال گذشته در شهرآورد تهران حضور پیدا کردم و در نیمه دوم یکی از تیم‌ها به گل رسید، در عین ناباوری که توقع داشتم هواداران تیمی که گل خورده است، با حمایت خود بازیکنان را به سمت جلو فرابخوانند اما به یک باره سکوت مرگباری ورزشگاه را در بر گرفت و این نشان می‌دهد ما حتی طرفداری هم بلد نیستیم.

هوادار یا بوقچی؛ کدام برای مدیران ورزشی ارجحیت دارد؟

مدیران ورزشی ما فرهنگ سوز هستند

من در سال‌های گذشته هم گفته‌ام، باشگاه‌های ما بیش از فرهنگ‌سازی، فرهنگ‌سوزی می‌کنند. همین اتفاق اخیر نمونه بارز فرهنگ‌سوزی است که با هواداران چنین رفتاری انجام شود. فرض را بر این می‌گذاریم که تماشاگر شعار نامناسبی داده باشد، اما بازهم این رفتار با وی درست نیست. معتقد هستم دلیل شعارهای نامناسبی که توسط هواداران داده می‌شود، باشگاه است، چراکه اگر باشگاه‌ها فعالیت فرهنگی را در برنامه‌های خود قرار دهند، شاهد کاهش شعارهای نامناسب خواهیم بود و جایگاهی در فوتبال ما نخواهند داشت.

لیدرها نقش مؤثری در جامعه ورزش دارند

هواداران اسکاتلند در دهه ۹۰ میلادی در شرایطی جایزه بهترین تماشاگران را از سوی فیفا دریافت کردند که در دو دهه پیش از آن ورزشگاه‌ها محلی برای رفتارهای ناشایست بود. اما به دلیل فعالیت‌های فرهنگی توانستند از این مرحله عبور کنند. در انگلستان برای از بین بردن اینگونه ناهنجاری‌ها ابتدا به مسائل امنیتی رجوع شد اما پس از بدون نتیجه ماندن، مدیران تصمیم گرفتند از اواخر دهه ۷۰ از طریق موارد فرهنگی به این زمینه ورود کنند. نکته مهم دیگر نقش لیدرها است که در ادبیات ورزشی این فرد رهبری و ساماندهی کنش هواداران در ارتباط با باشگاه را برعهده می‌گیرد، یعنی وی از مسئولیت بالایی برخوردار است و باید به لحاظ فرهنگی در مرتبه بالایی قرار داشته باشد.

مدیرنماها این حواشی را به وجود می‌آورند

سوال اینجا است که آیا بوقچی‌های ما سرمایه‌های فرهنگی به شمار می‌روند؟ برخی از آن‌ها ک سابقه‌دار و خلافکار هستند و در بهترین حالت پرخاشگری دارند. باید برای این افراد در تمام طول مدت فصل کلاس‌های فرهنگی برگزار شود. شاید طراحی بنر و شعار زیبا درست به نظر برسد اما در واقع در فضای پرشور ورزش می‌تواند سبب از بین رفتن مدیریت باشد. حیطه ورزش ما دارای دو خلأ است که این دو جزو عواملی به‌شمار می‌روند که می‌توانند ناهنجاری را رقم بزنند. یکی تعریف نامناسب ما از فرهنگ در ورزش به‌ویژه در زمینه ارتباط با هوادار و یکی دیگر کیفیت است. به واسطه واکنش‌های اجتماعی که وجود دارد فکر می‌کنم مدیران به صورت آشکار این افراد را وارد باشگاه‌ها نمی‌کنند. نسبت به مدیریت باشگاه‌های پر طرفدار دیدگاه مثبتی ندارم و در سال‌های گذشته اعلام کرده‌ام مشکل فوتبال ما تماشاگرنماها نیستند و مدیرنماها این حواشی را به وجود می‌آورند؛ کسانی که بدون تخصص، آشنایی و طی کردن مسیر مناسب وارد بدنه ورزش می‌شوند.

هوادار یا بوقچی؛ کدام برای مدیران ورزشی ارجحیت دارد؟

تمام مدیران ورزشی ادعای فداکاری دارند

تمام مدیران معتقد هستند دار و ندار خود را فدای باشگاه‌ها کرده‌اند، در صورتی که هرگاه مدیریت جدید روی کار می‌آید با بدهی‌های گذشته روبه‌رو می‌شود. اگر دقت کنید مقدار زیادی پول فقط صرف بازیکنان و مربیانی می‌شود که اصلاً کاری نکرده‌اند و نمونه بارز آن ویلموتس و استراماچونی هستند که بابت کار نکرده پول دریافت کردند. اینکه شخصی پس از بستن قرارداد عجیب و غریب با ویلموتس دوباره سکان دار فوتبال می‌شود درد آور است و بعد از اینکه هشت میلیون دلار را به شش میلیون می‌رسانند اعتقاد دارد که پیروز پرونده بوده است.

برخی برای اثبات خود، دیگران را تخریب می‌کنند

متأسفانه در ورزش ما، اخلاق و فرهنگ حلقه‌های گمشده هستند؛ انواع و اقسام سو رفتار و مدیریت‌ها را شاهد هستیم. برای مثال پرسپولیس کالدرون را می‌آورد و در میانه‌های فصل به شیوه‌های مختلف او را آزار می‌دهد. مدیریت باشگاه مسئولیت اجتماعی دارد و باید رفتارهای خود در مقابل هواداران را هم ساماندهی کند اما حجت کریمی در خصوص ساپینتو صحبت‌هایی را مطرح کرد که گاهی تند هم بود. درست است که شرع استفاده از مشروبات الکلی را حرام کرده است اما همین شرع، انتشار دادن این کار حرام را گناه بزرگ‌تری می‌داند. در واقع این آقایان برای اینکه ثابت کنند خودشان درست هستند، دست به تخریب دیگران می‌زنند. قصد داوری ارزشی را ندارم اما فکر می‌کنم رفتاری که مدیران ورزشی ما انجام می‌دهند، نوعی ظلم در حق ورزش و فرهنگ است و این نشان می‌دهد میدان ورزشی ما علاوه بر تخصص نیازمند فرهنگ است.

اخراج بوقچی‌ها ظاهرسازی است

اخراج این افراد از بدنه باشگاه موقتی است و همه می‌دانند که این تصمیم در راستای جلوگیری از آبروریزی است. اخراج لیدرها در واقع پاک کردن صورت مسئله است و اگر مشکلی هست ریشه در توان‌افزایی دارد و باید با آموزش آن را برطرف کرد. اگر لیدرها اخراج شوند، آیا افراد شایسته‌تری جایگزین آن‌ها خواهند شد؟ بدون تردید این چنین نیست، بنابراین باید این مسئله ریشه‌یابی شود. من فکر می‌کنم تا زمانی که دیدگاه ما به فرهنگ تخصصی نباشد در روی همین پاشنه خواهد چرخید.

باید با دید تخصصی به فرهنگ و مدیریت نگاه شود

افرادی که سابقه‌دار هستند و در گوشه و کنار باشگاه حضور دارند را هم قربانی می‌بینم، چراکه با آن‌ها تعامل داشته‌ام و متوجه شدم انسان‌هایی نیستند که عامل ناهنجاری باشند بلکه بخشی از آن به‌شمار می‌روند. اگر رابطه باشگاه با هوادار مناسب باشد، کانون هواداران خدمات ارائه دهد و از تجربه سایر کشورها استفاده کنیم، افراد نمی‌توانند با هدف ناهنجاری در ورزش حضور پیدا کنند. برخی از مربیان ما چنین افرادی را در کنار خود ندارند و این نشان می‌دهد تعریف مشخصی از ارتباط با هوادار داشتند و به دنبال کسب قدرت به هر قیمتی نبودند. در واقع هدف آن‌ها پیشرفت از طریق مسائل فنی و ارتقای کرامت اخلاقی خود بوده است. به‌طور کلی باید نگاه تخصصی در حوزه مدیریت و فرهنگ ورزشی وجود داشته باشد و فرهنگ را به معنای واقعی خود به افراد متخصص واگذار کنیم.

کد خبر 670680

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.