به گزارش خبرنگار ایمنا، رسم سربداران به یک مقطع تاریخی و یک جغرافیای خاص محدود نمیشود؛ هر کجا غیرتمندی به دفاع از خاک، آب و ناموس وطن برخیزد، آنجا دیار سربداران است و آن جوانمرد سربدار.
در اردیبهشت بهشتی این سرزمین باز هم برگ دیگری از غیرت ایرانی ورق خورد تا دوباره ثابت شود این خصلت، ریشه در خون دلیرمردان و شیرزنان این مرزوبوم دارد و داستان امروز و دیروز نیست.
پرده اول:
خاک خرمشهر زیر لگد پوتینهای بعثیها قرار گرفته بود و عراقیها از اینکه موفق شده بودند بعد از ۳۴ روز درگیری سخت و مقاومت سرسختانه رزمندگان ایرانی، محمره را به تصرف خود درآورند، سر بر آسمان میساییدند، قهقهه سربازان صدام سکوت تلخ خونینشهر را شکسته بود اما آنان همچنان زخمی شجاعت ایرانیها بودند. جسد بیجان و عریان دختر خرمشهر را در مقابل چشم غیورمردان سرزمین پارس به تیرک بلندی بستند تا ناجوانمردانه سرود پیروزی را فریاد زنند. رگ غیرت رزمندههای دلیر ایرانی به جوش آمد، تکاورهای نیروی زمینی ارتش سه شهید دادند تا جسد آن دختر را پایین بیاورند و تصویری از غیرت مردان این سرزمین را بر جای بگذارند.
پرده دوم:
مراسم جشن نیمه شعبان که به پایان رسید، همراه رفقای نوجوانش شد تا آنها را تا رسیدن به خانه همراهی کند. غیرتش اجازه نمیداد تا هیئتیهای کمسنوسال نیمه شب به تنهایی بروند و برایشان مشکلی به وجود آید.
نیمی از راه هنوز طی نشده که آزار و اذیت دختری جوان توسط عدهای خناس رگ غیرتش را به جوش آورد. دخترک وحشتزده استمداد میطلبید. تاب نیاورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیاورد. جلو رفت. جامه به دندان گرفتند و گریختند. دخترک دامنش آلوده نشد. اما لحظاتی بعد قمه جاهلی خون علی را بر زمین ریخت.
او ماهها با بیماری دستوپنجه نرم کرد، بیماری که زخم زبان مردم هم آن را نوازش میداد و روح وقلبش جریحهدار شده بود.
این رنجها اما هیچگاه باعث نشد تا پهلوان خوش غیرت از کاری که کرده بود پشیمان شود و سرانجام در خلسه بهاری نوروز زهرایی (س)، نام علی خلیلی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش بست.
پرده سوم:
در حالی که ماه مهر به روزهای پایانیاش نزدیک میشد، تصویر دیگری از غیرتمندی یک مرد در دفاع از نوامیس سرزمینش برای همیشه تاریخ، بر جان این ماه حک شد. نزاع تعدادی از اراذل و اوباش با یک خانم و ایجاد فضای رعب و وحشت در محله موضوعی نبود که او بتواند با بیتفاوتی از کنارش بگذرد، برای همین وارد صحنه شد و از آنها خواست که در انظار عمومی، عفت کلام را رعایت کنند و به این درگیری پایان دهند.
سخنان او اما به مذاق آنها خوش نیامد، با جوان خوش غیرت محله درگیر شدند و با چاقویی که به همراه داشتند به پهلویش زدند. تلاشهای پزشکان برای مداوا و احیایش جواب نداد تا پیشوند شهید، همنشین نام محمد محمدی شود، بزرگمردی که به دفاع از یک زن بی پنهان برخاسته بود.
پرده چهارم:
منتظر بازگشت دخترش از کلاس است که متوجه ایجاد مزاحمت و درگیری دو جوان با یک دختر و کشاندن او با زور و اجبار میشود.
تصویر دخترش برایش تداعی میشود، فرزندی که میخواست زمین و زمان را برای خوشبختی او به هم بدوزد. خودش را برای نجات دختر جوان به آن دو جوان مزاحم میرساند، دختر را نجات میدهد اما خودش مورد اصابت ضربات چاقو قرار میگیرد و جانش را بر سر تفسیر دوباره واژه غیرت میگذارد.
خوش غیرتی شهید حمیدرضا الداغی حالا چند روزی است که بر سر زبانها میچرخد، جوانی که جانش را در راه امر به معروف و نهی ازمنکر فدا کرد تا یادمان نرود ما رهروان امامی هستیم که خونش در راه احیای این فریضه الهی و زنده نگه داشتن دین جدش بر زمین ریخته شد.
حمیدرضا تک و تنها در میدان دفاع از ناموس کشورش ایستاد و تا آخرین لحظه مبارزه کرد تا یادمان نرود ما میراثدار مکتب شهیدانی هستیم که به خاک افتادند تا به خاک نیفتیم، شهدایی که اقتدا به امامی کردند که «میان مقتل خون گوییا که زمزمه داشت / خدا کند نکشند از سر کسی معجر»
رسم جوانمردی هنوز باقیست
مظلومیت حمیدرضا و شجاعت او، موجی از واکنشها و دل نوشتهها را در فضای حقیقی و مجازی به دنبال داشته است.
دانشجویان دانشگاه اصفهان با برپا داشتن موکبی که روی آن نوشته «ما همه عزاداریم» حک شده است، یاد این شهید را گرامی داشتند، خوش غیرتی که نشان داد رسم جوانمردی هنوز در این دیار باقی است.
در فضای مجازی هم محمد مهدی عبداللهی، شاعر و پژوهشگر آئینی کشورمان با انتشار عکسی از حمیدرضا در رثای او نوشت: «باد صبح انگار از دشت شقایق میرسد / از کدامین سو شمیم ارغوان آورده است؟
مهدی سلحشور مداح سرشناس کشورمان نیز نوشت: «دشمن خوب فهمیده که برای شکست ما باید حیا رو از دخت را وغیرت رو از پسرامون بگیره… و جوونی که به ناموسش بیغیرت شد به خاکشم دیگه تعصبی نداره. آفرین به حمید رضای عزیز با فدا کردن جانش به خاطر ناموس، به دشمن فهماند پاش بیفته از یک وجب خاک ناموس وطن هم نمیگذره آفرین به این غیرت و مردانگی»
انسان دغدغهمند برای امنیت جامعه از جان خویش میگذرد
محسن نصری، استاد دانشگاه درباره ارزش کاری که شهید الداغی در دفاع از نوامیس این سرزمین انجام داد، میگوید: شهید مطهری، تمایز انسان با بقیه موجودات را در درد داشتن، احساس مسئولیت و دغدغهمندی او میداند و معتقد است اگر کسی بخواهد بفهمد که چقدر انسان شده است باید ببیند چقدر دردمند است و به چه اندازه احساس تعهد و مسئولیت نسبت به دیگران و جامعه دارد.
وی میافزاید: از دیدگاه شهید مطهری یک درد وجود دارد و یک منشأ درد، منشأ درد چیز بدی است چرا که نشان از وجود بیماری در بدن انسان است اما خود درد چیز خوبی است چرا که باعث حرکت و بیداری انسان میشود.
نصری در تکمیل دیدگاه شهید مطهری در باب دردمند بودن انسان به فرازی از مناجات شهید مصطفی چمران اشاره کرده و میگوید: دردهایی که از منافع فردی نشأت میگیرد به تعبیر شهید چمران، کثیف و کشنده است، اما آن احساس دردی که با مسئولیت و دغدغهمندی همراه است، زیبا و متعالی است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما این احساس مسئولیت زیبا و متعالی را در حماسهای که شهید الداغی خلق کرد، به نظاره نشستیم، میافزاید: این جوان سبزواری که به شهید غیرت معروف شده است، نگفت به من چه یا به تو چه، میتوانست بیتفاوت عمل کند مثل خیلی دیگر از افراد که دیدند و رد شدند اما او احساس مسئولیت اجتماعی کرد.
نصری ادامه میدهد: فرهنگ به من چه و به تو چه، فرهنگ ضدانسانی هست و شهید الداغی برای نجات آن دختر از دست اراذل و اوباش به صحنه آمد و جان خودش را نیز فدا کرد.
وی با بیان اینکه حماسه شهید الداغی اوج احساس مسئولیت این شهید را نشان داد، میگوید: اگر یک فرد نسبت به اتفاقاتی که در جامعه میافتد، بیتفاوت نباشد، این دغدغهمندی او را به جایگاهی میرساند که حاضر است برای ایفای رسالت اجتماعی خود و برای امنیت جامعه از جان خویش نیز بگذرد.
این استاد دانشگاه در ادامه به بیتفاوتی برخی از مدعیان حقوق و آزادی زنان به اتفاقی که برای شهید الداغی رخ داد، اشاره کرده و میگوید: قطعاً مردم ما یادشان هست که زمانی که یک فرد یک سطل ماست را بر سر خانمی که کشف حجاب کرده بود، ریخت، چه بلوایی در رسانهها ایجاد شد و چه صدایی از آنها بلند شد، اما در این جنایت هیچ عکسالعملی از آنها دیده نشد.
نصری با تاکید بر اینکه اگر حواسها را جمع نکنیم، فضای مجازی و جنگ نرم و جنگ ترکیبی دشمن میتواند غلبه پیدا کند، میافزاید: در جنگ رسانهای صدای سطل ماست از صدای خون شهید بلندتر میشود و این اتفاقات مردم جامعه را هشیار میکند که باید مراقب باشیم و اجازه ندهیم که جای جلاد و شهید را عوض بکنند.
وی ادامه میدهد: نباید اجازه داد عدهای چنین جنایت بزرگی را نادیده بگیرند، این مسئولیت اجتماعی ما است و عمل به این مسئولیت نیازمند آگاهی، بصیرت و روشن شدن ما در مقابل جنگ رسانهای دشمن است.
سفر به خیر جوونی که شدی عاقبت به خیر
روز گذشته پیکر شهید حمیدرضا الداغی با حضور مسئولان و قشرهای مختلف مردم سبزوار که به احترام این شهید غیرت تمام قد به پا خاسته بودند تا خانه ابدی بدرقه شد. در مراسم تشییع این جوانمرد، خیل عظیمی از دوستداران و ارادتمندان او از شهرهای مختلف که دلباخته حرکت غیرتمندانه و ارزشیاش شده بودند، نیز حضور داشتند.
دیروز نوای «سفر بخیر جوونی که شدی عاقبت به خیر / سفر به خیر به مقصدت رسیدی مثل زهیر» در دیار سربداران طنینانداز شده بود، اگر چه رسم سربداران به یک مقطع تاریخی و یک جغرافیای خاص محدود نمیشود؛ هر کجا غیرتمندی به دفاع از خاک، آب و ناموس وطن برخیزد، آنجا دیار سربداران است و آن جوانمرد سربدار.
گزارش از: سمیه مصور، دبیر سرویس ایثار و مقاومت خبرگزاری ایمنا
نظر شما