به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شهود متکی بر ارتباطات سادهای است که منابع شناختی را حفظ میکند. این ارتباطات در محیطهای پایدار مفید عمل میکنند، اما در دنیای پیچیده و به سرعت در حال تغییر امروزی ممکن است خطرناک باشند، بنابراین تکرار رفتارهای موفق، دنبال کردن مسیرهای آشنا یا جستوجوی الگوهای ساده و مواردی از این قبیل که شهود بهشمار میرود، همگی میانبرهای شناختی هستند که پیروی از آنها میتواند فاجعه بیافریند. قدرت شهود و البته ظرفیت بالقوه آن برای خطا غیرقابل انکار است، بنابراین در زمان گرفتن تصمیمات مهم باید مراقب بود و بهطور کامل به آن اعتماد نکرد.
شهود چیست؟
شهود یک نام فراگیر برای مجموعهای از ارتباطات است که مغز در بیشتر مواقع بهطور خودکار و ناخودآگاه بهمنظور حفظ منابع شناختی آنها را اجرا میکند. عملکرد این مجموعه پیچیده نیست، زمانی که انسان احساس درستی نسبت به یک مسئله دارد، از احساس درونی خود پیروی میکند که میتوان کل این فرایند را در چند راهبرد ساده خلاصه کرد؛ این راهبردها میتواند شامل پیروی از رفتار تقویتشده یا تکراری باشد که در گذشته کم و بیش نتایج خوبی داشته است یا تقلید از افرادی که موفق به نظر میرسند، مراجعه به یک فرد یا یک مکان آشنا یا تنها سعی در ایجاد یک الگو را دربرمیگیرد.
این شهودها و تمام آنچه انسان در طول کودکی از اصول جهان فرامیگیرد، برای بقای محدود شده در جنگل و حیاتوحش بهخوبی به بشر کمک میکند، اما در جوامع مدرن، پیچیده و بهسرعت در حال تغییر امروزی در بیشتر موارد فرد را به اشتباه میاندازد. آشنایی قبلی، رفتار تقویت شده یا تقلید در صورت مواجهه دقیق در شرایطی یکسان و با تصمیمهای مشابه برای بارها و بارها، مفید واقع میشود، اما اعتماد به آنها در موقعیتهای اشتباه میتواند خطرناک باشد و یک رفتار انجمنی را در محیطی نادرست تقویت کند که هزینههای مالی، سلامتی و حتی جانی بهدنبال دارد.
شهود، رفتاری تقویت شده و مؤثر است
رفتار تقویت شده گرایش بسیار اساسی انسان به تکرار آن چیزی است که در گذشته مؤثر واقع شده و اجتناب از آن چیزی است که مفید نبوده است. این شهود همچون ترسیم مسیر راه عمل میکند و بهواسطه آن است که انسان یاد میگیرد. منطقی است که وقتی انسان با لمس آتش میسوزد هرگز دوباره آن را لمس نکند و این امر نتیجه مستقیم شهود رفتار تقویت شده است، با این حال مثالهای زیادی وجود دارد که در آنها تقویت ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند.
نکته اینجا است که انسان موفقیت و شکست را با دلایل اصلی رخ دادن آنها اشتباه میگیرد، اما همانطورکه بیشتر در کسبوکار و زندگی اتفاق میافتد، نتایج یک تصمیم نکاتی را در مورد دلایل پشت این نتایج فریاد میزند. برای بسیاری از افراد اگر بالا بودن خطر یک اقدام، احتمال برد یا باخت در آن را تحت تأثیر قرار دهد، روی آوردن به شهود رفتار تقویت شده جذابتر میشود، حال آنکه بیشتر فکر کردن امکان شناسایی تلههای ذهنی را فراهم میآورد. بسیاری از مردم به جای فکر کردن دقیق در زمان گرفتن تصمیمات بسیار مهم از تقویت پیروی میکنند، اما تقویت تنها یک میانبر شناختی است که در صورت کمبود زمان یا بیاهمیت بودن تصمیمگیری میتواند نتیجه دهد.
یکی از اشکال شهود، فریب ثابت است
شهود پیرو الگوهایی ساده است، زیرا زمانی که مغز یک الگو را درمییابد و درک میکند، احساس خوبی در انسان ایجاد میشود. این امر را میتوان در پاسخهای ارائه شده به سوالات استاندارد مورد استفاده در آزمونهای بازتاب شناختی بهطورکامل مشاهده کرد که معیاری تقریبی از میزان وابستگی افراد به شهود را ارائه میدهد. بیشتر افراد در این آزمون بهجای فکر کردن درباره جوابِ یک سوال، پاسخ شهودی ارائه میدهند، چراکه یک الگوی رضایتبخش در ذهن آنها ایجاد شده است.
یکی دیگر از اشکال شهود، فریب ثبات است که باعث نادیده گرفتن رویدادهای نادر میشود، این استدلال که «در گذشته اتفاق نیفتاده بود» میتواند عواقب دردناکی بر جای گذارد. زندگی روزمره انسان سرشار از شهود است، برای مثال رانندگی با سرعت بالا بدون اینکه اتفاقی رخ دهد، صحبت کردن با تلفن همراه حین رانندگی بدون تصادف کردن، سرمایهگذاری روی خطرپذیریهایی است که درک و شناخت کافی از آن در دسترس نیست، اتکا و اعتماد کامل به منابعی که تمامنشدنی بهنظر میرسد، اما در اصل این چنین نیست و بسیاری از موارد مشابه که تنها به دلیل اینکه در گذشته اتفاق نیافته است، انجام میگیرد همگی نمونههایی از شهود فریب ثابت است.
شهود در مقابل تخصص
شهود توسط بسیاری از انسانهای فرهیخته، اهالی علم و دانش و نویسندگان کتابهای برتر مورد ستایش قرار گرفته است، چرا که بهرهگیری درست و ماهرانه از آن در زندگی بسیار حائز اهمیت است. نمونههای رفتار شهودی موفق بسیاری وجود دارد که دلیل موفقیت چشمگیر آنها تخصص است.
مسئله این است که مغز در یادآوری موارد خاص بسیار اغراق میکند، زیرا اعتماد به شهود احساس خوبی دارد. از سوی دیگر فکر کردن به این دلیل که منجر به صرف منابع شناختی میشود کمی دشوار است.
مغز افراد حرفهای که برای کار در زمینهای خاص تحصیل کرده و تخصص یافتهاند، در زمان عمل در معرض اطلاعات مرتبط زیادی قرار میگیرد و با مجموعهای از تداعیهای ظریف ذهنی مواجه میشود که بهواسطه تخصصش درون وی نهادینه شده و حتی بهطور ناخودآگاه بروز مییابد، این امر هرچند از نظر بسیاری از افراد شهود تلقی میشود، اما در اصل تخصص است، به همین دلیل است که شهود آموزش ندیده در زمینهای خاص منجر به ارائه خدماتی ضعیف میشود.
نظر شما