به گزارش خبرنگار ایمنا، انقلاب مردم ایران که امروز به ۴۴ سالگی رسیده هنوز هم برای بسیاری از پژوهشگران حوزههای علوم سیاسی، علوم اجتماعی و تاریخ یک موضوع جذاب و خواندنی است. کتابهای متعددی در مورد انقلاب اسلامی نوشته شده که مرور و معرفی شماری از آنها در ایامالله دهه فجر خالی از لطف نیست.
کتاب «خاطرات عزت شاهی» اثر محسن کاظمی
خاطرات عزت شاهی مجموعهای در ۱۳ فصل، از خاطرات فردی رنج کشیده و زندان رفته به همین نام است که توانست در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجههای روحی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم «اما زنده» به در برد و خود را به دوران شکوهمند پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ برساند.
عزت شاهی اگر چه چند صباحی خود از برنامه ریزان و مجریان نظام نوپای انقلابی جمهوری اسلامی بود، اما خیلی زود از این گذرگاه عبور کرد و فقط به نظاره وقایع سالهای بعد و آثار و تبعات آن نشست. چرایی این دوری و درگیر شدن با موج انقلابی قبل و پس از انقلاب اسلامی را میتوان در گفتوگوها و خاطرات دقیق و جذاب وی یافت. با کنار رفتن گرد و غبار از خاطرات عزت شاهی درمییابیم که گفتههای او خاطره صرف و یا فقط حکایات تلخ و شیرین و شرح سردی و گرمی و تصویر شادی و اندوه زندگی و گذران روزگار نیست، بلکه تاریخ دو دهه مبارزه با رژیم شاه و سرگذشت جریانهای سیاسی قهرآمیز و گروههای مبارز مسلح و قصه آدمهایی که با هر مرام، عقیده و مسلکی، روزی، روزگاری برای رسیدن به آرمانهای همیشگی بشری، همچون عدالت، قسط، مساوات و جامعة خالی از تبعیض قیام کردند و برای آن خون دادند و خون ریختند.
عزت شاهی با بیان خاطراتش بیهیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریانها و شخصیتهای مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
کتاب «شب ظلمانی شاهنشاهی» نوشته اصغر مددی
مؤلف این مجموعه با هدف جمعآوری بیانات رهبر حکیم انقلاب، درباره حکومتهای پادشاهی ایران در کتاب «شب ظلمانی شاهنشاهی» تلاش کرده است تا هویت حکومتهای پادشاهی را به مخاطبان نشان دهد. این کتاب ۲۲۰ صفحهای که به همت انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ رسیده دارای پنج فصل است. اولین فصل کتاب، به نظر اسلام درباره سلطنت و تفاوت آن با نظام ولایت در اسلام پرداخته است. مفاسد و زیانهای عمومی دوران شاهنشاهی در ایران از ابتدا تا سال ۱۳۵۷ موضوع فصل دوم و جنایات و خیانتهای دوران قاجار موضوع فصل سوم است. فصل چهارم طرح مفاسد مشترک دوران قاجار و پهلوی را دستور کار خود قرار داده و فصل پنجم به زیانهای دوران پهلوی اشاره دارد.
در برشی از این مجموعه میخوانیم: از آغاز زندگی اجتماعی انسانها تا به امروز، چگونگی نحوه اداره جامعه یکی از مهمترین موضوعاتی بوده است که ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. اگر نگاهی گذرا به تاریخ جوامع بیندازیم به این نتیجه خواهیم رسید که غالب جوامع در جهان و همچنین ایران بهصورت پادشاهی اداره میشدند. سلاطین مستبد قاجار و رژیم سفاک پهلوی آخرین بقایای نظام پادشاهی در ایران بودند که میتوان بهعنوان بیکفایتترین نظامهای پادشاهی نیز از آنان نام برد. بهعنوانمثال در دوران پهلوی دینستیزی، مبارزه با فرهنگ ایرانیاسلامی، وابستگی کامل به بیگانگان، اشاعه فرهنگ بیگانه و… به اوج خود میرسد و بیشازپیش ناکارآمدی نظامهای پادشاهی را نشان میدهد. گذشت زمان و کمرنگ شدن حافظه عمومی نسبت به جنایات پادشاهان، منجر شده است که موقعیتی برای دشمنان فراهم آید تا افراد پلیدی چون محمدرضا پهلوی را تطهیر کرده و واقعیت را تحریف کنند؛ بنابراین ضروری است تا با رجوع به کتابهای موجود در اینباره بیشتر با واقعیت و حقیقت نظامهای پادشاهی آشنا شویم.
«خاطرات آیتالله محمد یزدی» مرکز اسناد انقلاب اسلامی
کتاب خاطرات آیتالله یزدی، یکی از بهترین منابع برای مطالعه مخاطبان در روایت اتفاقاتی نظیر حمله عوامل رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه قم، جریانی که کتاب «شهید جاوید» نوشته نعمتالله صالحی نجفآبادی به راه انداخت و حوزه را به دو دسته تقسیم کرد، یا تحرکات سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) باشد.
فصل اول، تولد و دوران کودکی و همچنین چگونگی شروع تحصیلات حوزوی در اصفهان، تاریخچهای از ورود به حوزه علمیه قم و آشنایی با همدرسان روایت شده است. شرح و توصیفهای آیتالله یزدی از شهرهای اصفهان و قم، تصویری حیرتآور از وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این شهرها به مخاطب ارائه میکند.
زندگی علمی آیتالله یزدی در فصل دوم آمده و مروری است بر آثار و پژوهشهای او. نکته حیرتآور انقلابیون چون آیتالله یزدی و همدورهایهای او در فراموش نکردن تحقیق و پژوهش است. چگونه است که در کوران مبارزات و مشغولیتهای ذهنی و فکری مهم، کار نوشتن را نیز فراموش نکرده و کتابهای مهمی را به رشته تحریر درآوردند.
راوی در فصل سوم شیوه مدیریت آیتالله بروجردی بر حوزه علمیه قم و ریاست امور شرعی شیعیان را برای مخاطبان شرح میدهد. تعامل امام خمینی (ره) با روش مدیریت آیتالله بروجردی بسیار مهم است و در این فصل به آن اشاره شده است.
چهارمین فصل کتاب بر فعالیتهای مبارزاتی آیتالله یزدی تمرکز کرده است. بیان خاطراتی از فداییان اسلام، آیتالله کاشانی، و فعالیتهای مبارزاتی و سیاسی برخی از علما و همچنین چگونگی اسکان او در قم و تعویض خانه امام خمینی در این شهر از دیگر نکات خواندنی این فصل است.
فصل پنجم کتاب، دوران رهبری و زعامت امام خمینی (ره) بر مبارزان علیه رژیم پهلوی را روایت میکند. جریان حمله به مدرسه فیضیه از طرف عوامل رژیم در سال ۱۳۴۲، سفر شاه به قم، دستگیری امام خمینی (ره)، تلاشهای شاگردان امام خمینی (ره) برای طرح و اثبات مرجعیت امام، جریان کاپیتولاسیون و واکنش امام و حوزویان، سفر آیتالله یزدی به نجف و چگونگی ارتباط با هیأت موتلفه اسلامی از مباحث خواندنی این فصل است.
شرح تبعیدهای مختلف آیتالله یزد در دوران مبارزه با طاغوت در فصل ششم گنجانده شده است. آیتالله یزدی در سالهای مبارزه به شهرهای مختلف کشور از شمال و جنوب و همچنین شرق و غرب کشور چون رودبار، بندرلنگه، کنگان، اسلام آباد غرب، کرمانشاه و چند شهر دیگر تبعید شده بود و در این شهرها نیز دست از مبارزات انقلابی برنداشته و مردم را با خود همراه و با نهضت امام (ره) آشنا میکرد. شاید یکی از دلایل گسترش انقلاب به همه شهرها با توجه به نبودن امکانات رسانهای در آن دوران تبعید یاران و شاگردان امام به شهرهای مختلف باشد. فصل پایانی کتاب نیز به شرح وقایع پس از انقلاب اختصاص دارد.
«خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی» به کوشش حمید کرمیپور
آیتالله خزعلی، یکی از مبارزان سیاسی انقلاب اسلامی است که در کشاکش مبارزات سیاسی خود با رژیم شاه، بارها زندانی و تبعید شد. وی ضمن ارتباط با آیتالله العظمی بروجردی، در طول مبارزات خود ارتباط نزدیکی با رهبری فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و شخصیتهای بزرگی همچون شهید مطهری، آیتالله ربانی شیرازی و دیگران داشتند.
مهمترین خدمت فرهنگی ایشان در دورة طاغوت، تنویر افکار عمومی و آگاه کردن جوانان مستعدّ و انقلابی از خطرهای موجود، همچون جریانهای التقاطی و تز اسلام منهای روحانیت و مبارزه با جریان روشنفکری غیر متعهد بود. وی در سخنرانیهای خود همواره بر اسلام ناب و اصیل پای میفشرد و جوانان را به اُنس با علما روحانیت شیعه و پرهیز از فراگیری اسلام از دست دیگران دعوت میکرد.
آیتالله خزعلی در طول دوران رژیم شاه، یک بار در زندان قزل قلعه زندانی شد و سه بار تبعید شد. تبعید نخست او به گناوه و دامغان بود که سه سال به طول انجامید. تبعید دوم به زابل در استان سیستان و بلوچستان بود و در تبعید سوم پنهان شد و روی نشان نداد. در این زمان بود که آیتالله خامنهای در مخفیگاه به دیدار مرحوم خزعلی رفت و با هم از نزدیک آشنا شدند. آیتالله خزعلی در گزارشهای ساواک، روحانی افراطی، اخلال گر طرفدار خمینی نامیده شده بود. در تبعید سوم وی پنهان شده بود تا ساواک نتواند او را دستگیر کند.
آن مرحوم ارتباطات مهمی با طلاب و استادان حوزه علمیه مشهد و همچنین جریان انجمن حجتیه داشت و روایتهای او از حوزه علمیه مشهد در راه انقلاب خواندنی است. تحلیل مرحوم خزعلی از اینکه چرا اعضای انجمن حجتیه در مبارزات انقلاب شرکت نکردند نیز بسیار مهم است. اینکه چرا مرحوم حجتالاسلام محمود حلبی پایهگذار انجمن حجتیه مهدویه که خود از فعالان در عرصه ملی شدن صنعت نفت بود و نقش مهمی در مبارزه با گسترش نقش بهائیان در مدیریت کشور داشت، قدمی در راه انقلاب اسلامی برنداشت بسیار مهم است.
نظر شما