به گزارش خبرنگار ایمنا، نخستین روز مردادماه بود که در یکی از محلههای شهر اصفهان در سال ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مصطفی مانند بسیاری از همسنوسالهایش درس خواند و دوران دبیرستان را که تمام کرد، راهی خدمت سربازی شد و خرمآباد محل خدمتش شد؛ پس از مدتی به سنندج اعزام شد، اما عمر این اعزام چندان طولانی نبود چراکه با آغاز انقلاب اسلامی و دعوت امام خمینی (ره) از محل خدمت فرار کرد و به اصفهان بازگشت.
انقلاب که پیروز شد با فرمان امام (ره) به سنندج رفت، تصمیم گرفته بود در سپاه در خدمت کند و دو سال در سپاه سنندج ماند و یکی از بنیانگذاران سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد و مسئول آن سازمان شد و البته که جانانه هم در پاکسازی کردستان از دست ضدانقلاب نقش داشت.
حرفهای مصطفی، بهتر بگویم طعم حرفهای شیرین مصطفی از قرآن و نهجالبلاغه هنوز در کام اهالی کردستان مزه میکند و بعد از گذشت سالها، بیشک میتوان دید که رد کارهایش همچنان در ذهن اهالی آن شهر جا خوش کرده است. قابلیتها و ویژگیهای اخلاقی مصطفی طیاره، این فرمانده دلیر اصفهانی سبب شد که خیلی زود به عنوان فرمانده سپاه سقز انتخاب شود و در پاکسازی آن شهر و روستاهایش از دست ضد انقلاب حسابی فعالیت کند.
مصطفی گفته بود «من یک جان بیشتر ندارم، دلم میخواهد آن یک جان را در راه خدا بدهم. مادر من، شما دعای شب و روزت این باشد که جان پسرت قابلیت شهادت داشته باشد…»
روزیاش شهادت بود، نصیبش هم شد آن هم در محور بانه-سردشت. گلوله ضدانقلاب، بیمعرفتی را تمام کرد و بر قلب مصطفی نشست. دو روز از خرداد سال ۶۱ میگذشت که مصطفی طیاره شهید شد.
و حالا چند روزی میشود که از سیزدهمین کتاب مهریسادات معرکنژاد با نام «کاک موستهفا» رونمایی شده است. این کتاب جلد سوم مجموعه سرداران شهید است که توسط انتشارات ستارگان درخشان به چاپ رسیده است.
کتابی ۱۲۰ صفحهای که در ۱۰ روایت از سردار مصطفی طیاره، فرمانده دوستداشتنی اصفهانی که در جبهه غرب فعال بوده، میگوید. روایتها به صورت داستان از زبان خانواده مصطفی، همرزم و دوست قدیمیاش، آقا مجتبی که از زمان سالهای دبیرستان تا شهادت با او بوده، بیان شده است. درواقع کتاب از زمان تولد مصطفی تا شهادتش را به صورت داستان برای مخاطب به تصویر میکشد.
به نظر نویسنده کتاب کاک موستهفا، محبت شهید طیاره مخاطب را با یک مصطفای مهربان مواجه میکند و همینطور با مصطفایی که متفکر هم هست. البته که همین دو ویژگی دلیل خوبی است تا شهید طیاره در بین اهالی کردستان بعد از گذشت سالها همچنان به نیکی یاد شود؛ فرماندهی با درایت و بااخلاق که قدرت تعاملش با مردم همه را مجذوب خود میکرد.
علاقه مصطفی به کردها، سبب شده بود تا محبتی دو طرفه بین او و اهالی کردستان ایجاد شود و مهر او در دل مردم به ویژه مردم سنندج بنشیند و بشود کاک موستهفای مردم کردستان، اما بعد از شهادت آقا مصطفی، عصاره حرفهایش در وصیتنامه خودنمایی میکند، کلمههایی که در آن تدبیر و تفکر موج میزند.
انگار واژههایش برای امروز ما کنار هم ردیف شدهاند. حرفهایی که از وحدت میگوید، از وحدت شیعه و سنی که این وحدت عزای استعمار و عزای آمریکا را به دنبال خواهد داشت. او از تحکیم وحدت و برادری میگوید از خونهایی که جاری شد تا یادمان نرود رسالت ما در این روزگار چیست.
نظر شما