به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، روانشناسان بر این باور هستند که خردمندی با ایجاد یک زندگی بهتر همراه است و عاقلانه زندگی کردن مترادف شاد زندگی کردن و داشتن احساس بهروزی در طول حیات است.
خردمندی و انواع آن
خرد مانند عشق یا هوش یکی از سازههای روانشناختی انسان بهشمار میرود که درک آن آسان اما تعریف و اندازهگیریاش دشوار است. هر انسانی خردمند و عاقل بودن را عنصری خوب میداند، دوست دارد از این ویژگی بهرهمند باشد و همواره به جستوجوی آن در دیگران میپردازد. بررسیها حاکی از آن است که انسانها داشتن یک زندگی خردمندانه را با داشتن زندگی خوب و شاد هممعنا میدانند که همین امر باعث شده است موضوع خردمندی و نقش آن در ایجاد احساس شادمانی توجه و علاقه بسیاری از روانشناسان و محققان را به خود جلب کند.
خرد بهطور کلی به دو نوع اجرایی و پدیدارشناختی تقسیم میشود. خرد اجرایی، رویکردی سنتیتر است که بر شناخت تأکید دارد و نتایجی از رفتار که توسط دیگران مورد قضاوت قرار میگیرد را مورد توجه قرار میدهد. حکمتِ این نوع خرد، تخصص در عملشناسی اساسی زندگی است. با این حال خرد پدیدارشناختی به تجربیات ذهنی هر فرد بازمیگردد و بیشتر با خودگزارشدهی یا خودسنجی توصیف میشود که توصیفکننده روشهای جمعآوری دادهها توسط افراد بدون دخالت شخص بیرونی بهعنوان پژوهشگر است. خرد پدیدار شناختی در نتایج رفتارهایی نمایان میشود که به لحاظ اجتماعی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
خرد اجرایی مستلزم توانایی در نظر گرفتن زمینههای رفتاری، تحمل ارزشهای مختلف و مدیریت شرایط فقدان اطمینان است و در آن فردی عاقل محسوب میشود که شرایط دیگران را درک میکند و میداند چگونه با مشکلات زندگی کنار بیاید. خرد پدیدارشناختی مستلزم تجربه ذهنی شناخت، انگیزهها و عواطف فردی است که خردمند شناخته میشود و خرد در آن عنصری شخصی است و به بینش فرد نسبت به زندگی خود دلالت میکند. خرد پدیدارشناختی به سطح معمولی و نه حداکثری خرد فرد دست مییابد، زیرا ارزیابی آن بهجای توجه به عملکردهای تحت چالش، بیشتر به یادآوری تجربیات روزانه فرد میپردازد. دو خرد یادشده یکسان نیست، اما به هم مرتبط است.
خردمندی و نقش آن در داشتن یک زندگی خوب
محققان سالهای طولانی روی وجود ارتباطی بالقوه میان خردمندی و داشتن یک زندگی خوب به مطالعه پرداختهاند، اما همچون خرد، مفهوم زندگی خوب نیز برای همه یکسان نیست. در این زمینه دو رویکرد «بهزیستی لذتگرایانه» و «بهزیستی ایودایمونیک» ارائه شده است.
بهزیستی لذتگرایانه، زندگی خوب را یک زندگی مملو از احساسات مثبت و لذت همراه با نداشتن عواطف منفی تعریف میکند و زندگی خوب در آن بهمعنای داشتن حس خوب است. بهزیستی ایودایمونیک بر تعدیل، رشد و تحقق ظرفیتهای شخصی هر فرد تمرکز دارد و در آن زندگی خوب بهمعنای معنادار بودن و خودشکوفایی است.
محققان تورنتو در بررسیهای اخیر خود درباره ارتباط یادشده، ابتدا به بررسی این نکته پرداختند که کدامیک از ویژگیهای فردی منجر به بروز یک یا هر دو نوع خرد میشود، پس از آن این نکته را مورد بررسی قرار دادند که آیا خردمندی با احساس داشتن یک زندگی خوب (لذتگرایانه یا ایودایمونیک) و درنتیجه شادمانی مرتبط است؟
محققان در این مطالعات به بررسی ۳۰ سال تحقیق در زمینه حکمتهای تجربی پرداختند و بینشهایی فراتحلیلی در مورد همبستگیها و پیامدهای خرد ارائه دادند. مطالعات متعدد آنها شامل ارزیابی خرد پدیدارشناختی و اجرایی از طریق اندازهگیریهای چندگانه و سنجش همبستگی آنها با مجموعهای از ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی، همچنین اندازهگیری بهزیستیهای لذتگرایانه و ایودایمونیک بود.
بررسیها و یافتههای بهدستآمده از تحقیق
محققان در ابتدا تنها به همبستگیهایی میان سن و خرد دست یافتند و استدلال کردند که سالخوردگی به خودی خود باعث ایجاد خردمندی نمیشود. به این معنا که گذر زمان و طول عمر بهتنهایی بهارمغانآورنده خرد نیست، بلکه خردمند شدن به چگونگی بهرهبردن از زمانی بستگی دارد که هر فرد در طول عمر خود در اختیار دارد. دومین دستاورد آنها نیز نشان داد که برخلاف باور رایج عموم که مردان را عاقلتر میداند، جنسیت هیچ نقشی در خردمندی ندارد.
محققان پس از آن به بررسی ارتباط میان خرد و پنج ویژگی شخصیتی شاخص پرداختند و دریافتند بین خرد پدیدارشناختی و قدرت پذیرش همبستگی مثبت زیادی دیده میشود. خرد پدیدار شناختی همچنین با وظیفهشناسی، برونگرایی و توافقپذیری در چندین معیار همبستگی مثبت و معنادار داشت، اما میان آن با روانرنجوری همبستگی منفی دیده شد. با این حال خرد اجرایی با هیچیک از این پنج ویژگی بزرگ همبستگی معناداری نداشت. از دیگر نتایج این بررسی عبارت بود از اینکه همه شخصیتهای بشری به یک اندازه از تخصص حل مسئله آگاه هستند، هیچ ارتباطی میان خردمندی و خودشیفتگی وجود ندارد و عزتنفس با معیارهای چندگانه خرد پدیدارشناختی ارتباط زیادی نشان میدهد، اما با خرد اجرایی ارتباطی ندارد.
محققان در نهایت به بررسی خرد و داشتن زندگی خوب پرداختند و دریافتند که بهزیستی لذتگرایانه یک همبستگی مثبت متوسط تا بزرگ با خردمندی نشان میدهد، خرد پدیدار شناختی بهطور قابلتوجهی با عاطفه مثبت همبستگی دارد و بهزیستی ایودایمونیک همبستگی مثبت زیادی با هر دو نوع خرد دارد، اما این همبستگی برای خرد پدیدارشناختی قویتر است.
دو مؤلفه اصلی بهزیستی ایودایمونیک عبارت است از سازگاری و رشد که سازگاری از طریق خودمختاری، تسلط بر محیط، روابط مثبت و معیارهای پذیرش خود و رشد از طریق مقیاسهای رشد شخصی و هدف در زندگی ارزیابی میشود. بررسیها نشان داد که خرد پدیدار شناختی با سازگاری همبستگی معنادار و مثبت داشت و هر دو خرد پدیدارشناختی و اجرایی با رشد همبستگی مثبت و معنادار نشان دادند.
بین خرد و داشتن زندگی خوب رابطه مثبتی وجود دارد
محققان درمجموع دریافتند که هرچند رویکردهای پدیدار شناختی و اجرایی، همبستگیهای متمایز خود را برای مفهومسازی خرد دارند، هر دو با قدرت پذیرش و بهزیستی لذتگرایانه و ایودایمونیک، بهویژه رشد، مرتبط هستند و این اشتراکات ممکن است منعکسکننده ویژگیهای اساسی و مشترک خرد در دیدگاههای نظری باشد. به بیان دیگر خرد مستلزم انعطافپذیری در تفکر، تمایل به پذیرش ایدهها و دیدگاههای مختلف و جهتگیری به سمت کاوش، رشد روانی و تحقق شخصی (خودشکوفایی) است. به این ترتیب، بین خرد و زندگی خوب از هر دو نوع لذتگرایانه و ایودایمونیک رابطه مثبتی وجود دارد که این بهمعنای وجود ارتباط میان خردمندی و احساس شادمانی است.
محققان نتیجه گرفتند که هرچند شکلهای مختلف خردمندی تضمینکننده زندگیهایی نیست که بهلحاظ عاطفی مثبت باشد، افراد خردمندتر در نهایت شادتر هستند و بدون در نظر گرفتن شرایط عینی و عکسالعملهای عاطفی در زندگی رضایت بیشتری دارند.
نظر شما