به گزارش خبرنگار ایمنا، ملت را میتوان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن، فرهنگ و آگاهی مشترک است و از این پیوند، احساس تعلق به یکدیگر و اساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید.
همراه اجتماع بودن، منجر به شکلگیری هویت و شخصیت افراد و تداوم جامعه میشود، زندگی هر فرد در تعامل با اجتماع شکل میگیرد و در تعامل با اجتماع علاوه بر اهداف فردی، اهداف اجتماعی نیز معنی مییابد.
درواقع افراد یک جامعه مانند دانههایی درهمتنیده هستند که همگی در کنار یکدیگر ریسمان موفقیت و توسعه اجتماعی را شکل میدهند. بشر بدون تعاون و اجتماع نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد و ازجمله حقایق مسلم و انکارناپذیر، لزوم اتحاد و همبستگی در یک جامعه است.
وجود زبان مشترک، سمبلها، هنجارها، ارزشها، نهادها، آئینگزاریها و به طور کلی عناصر فرهنگی، موجب گرد آمدن آحاد جامعه با پیشینههای متفاوت در یک جمع مشترک و ایجاد احساس تعلق به یکدیگر، همبستگی و انسجام اجتماعی خواهد شد.
همبستگی ملی، مترادف وفاق اجتماعی و ملی و انسجام اجتماعی است و در فرهنگ لغتها، به واژگانی همچون سازش، هماهنگی، سازگاری، همراهی، و یکدلی معنا شده است.
مشارکت عمومی بهطورمعمول به تبع همبستگی و وفاق ملی پدید میآید و به معنای پذیرش آگاهانه، شرکت فعال و مؤثر افراد یک جامعه برای رسیدن به هدفی خاص در قالب تعامل، همکاری و همیاری از روی میل، رغبت، شوق و با استفاده از تمام امکانات بالقوه و بالفعل است.
درواقع مشارکت و همیاری و تعامل دوسویه مردم و حاکمیت در اجرای برنامهها و طرحهای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مشارکت عمومی اطلاق میشود. پیشرفت یک کشور و یک اجتماع در گرو تعامل حکومت و مردم است و در این راه افزایش توانمندیها و آگاهیبخشی به افراد جامعه تأثیر فراوانی دارد. برای ایجاد وحدت ملی، همانگونه که شناخت عوامل و زمینههای همگرایی ضرورت دارد.
با برقرار بودن وحدت و همدلی میان تمام افراد یک جامعه، افراد بر اساس پایبندی و التزاماتی که نسبت به میهن، ناموس، رهبر و سرمایه کشور خود دارند، در برابر تمام تهدیدات، مقاومت میکنند و در پرتوی ایجاد همدلی و مشارکت میان قشرهای مختلف و حضور در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، دست در دست هم برای سازندگی کشور خود، گامهای مؤثری برمیدارند.
تداوم حیات جامعه در گرو انسجام اجتماعی
رضا اسماعیلی، جامعهشناس و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان به خبرنگار ایمنا، میگوید: جامعه مانند یک موزائیک و ترکیبی از رنگها و قسمتهای مختلف است، اما با وجود تفاوتها و تنوع گروهها و اقشار اجتماعی، از انسجام و اتحاد نیز برخوردار است. در کنار یکدیگر قرار گرفتن و ترکیب شدن افراد مختلف با گویش و زبان، شغل، موقعیت اجتماعی، باورهای دینی، وضعیت اقتصادی و خانوادگی و بیشینه فرهنگی متفاوت، وحدت و یگانگی اجتماعی نامیده میشود.
وی با بیان اینکه هیچ جامعهای بدون وجود اتحاد و همبستگی اجتماعی توان دستیابی به اهداف خود را ندارد، میافزاید: هر جامعه برای تداوم حیات خود نیازمند انسجام اجتماعی است؛ درواقع حیات یک جامعه و استمرار زندگی اجتماعی افراد، نیازمند انسجام و وحدت اجتماعی است. جامعه دارای اهداف بلندپروازانه و توسعهخواهانه، نیازمند حداقلی از یگانگی اجتماعی و انسجام اجتماعی است.
این جامعهشناس تصریح میکند: در صورت نبود یگانگی و انسجام اجتماعی در یک جامعه، اقشار و گروههای اجتماعی دچار تعارض میشوند که شدیدترین آنها، در گرفتن جنگ است و جامعه در پی آن به مرحله فروپاشی اجتماعی میرسد؛ به همین علت جامعه برای تداوم زندگی خود و دستیابی به مسیر، موفقیتها و برنامههای آینده خود، نیازمند انسجام، اتحاد و یگانگی اجتماعی است.
وجود برابری و عدالت اجتماعی از شروط لازم ایجاد همبستگی
وی با بیان اینکه مهمترین عاملی که منجر به ایجاد اتحاد و انسجام اجتماعی میشود، وحدت اعتقادی است، ادامه میدهد: باورهایی که افراد، برنامهها و فرهنگ یک جامعه را بهم متصل میکند، به عنوان ملاتی چسبنده محسوب میشود و مهمترین ملات یک جامعه، فرهنگ، باورها، هنجارها و الگوهای مشترک آن جامعه است.
اسماعیلی با تاکید بر اینکه یکی از شروط لازم برای ایجاد همبستگی اجتماعی، حاکم بودن درجهای از برابری و عدالت اجتماعی است، میگوید: اگر تعادل و برابری که باید در جامعه وجود داشته باشد، همبستگی اجتماعی نیز محقق میشود. در صورت وجود نداشتن شکافهای طبقاتی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه متشکل از گروهها و طبقات اجتماعی متفاوت، افراد بیشتر به سمت اتحاد و یگانگی اجتماعی سوق مییابد.
وی با بیان اینکه اگر جامعه به سمت قطبی شدن پیش رود، پدیده انسجام اجتماعی اتفاق نمیافتد، اضافه میکند: مهمترین عامل تهدید انسجام اجتماعی، تشدید شدن نابرابری اجتماعی است. تشکیل و تشدید نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی در یک جامعه، از عوامل هشداردهنده و تهدیدکننده انسجام اجتماعی محسوب میشود.
تنوع زیستی و اجتماعی فرصتی مغتنم است
این جامعهشناس اظهار میکند: جامعهای نظیر جامعه ایران غنی از تنوع مذهبی، فرهنگی، گویشی، اقلیمی و محیطی است. جامعه ایران درواقع یک جامعه ترکیبی از قومیتهای متفاوت ازجمله لر، کرد، بلوچ، ترکمن، عرب، مازنی و گیلکی است و وجود این تفاوتها در جامعه فرصتی است که باید غنیمت شمرده شود.
وی با بیان اینکه قومیتهای موجود در کشور در کنار یکدیگر، اجتماعی گوناگون را تشکیل میدهند، میافزاید: تنوع زیستی اجتماعی، فرصتی ارزشمند است و نگاهی فرصتآمیز باید به این پدیده وجود داشته باشد. تاکید بر برجستگیهایی مانند تعارض در حوزه مذهب که به معنی جنگ مذهب در برابر مذهب است یا تعارضات قومیتی، گویشی و فرهنگی، نشان از در معرض تهدید قرار داشتن هویت تمام جامعه دارد که باید با اندیشهای مؤثر با این تهدید مقابله و آن را به فرصت تبدیل کرد.
تهدید انسجام جامعه ایران در طول تاریخ
اسماعیلی با بیان اینکه طبق تجربیات تاریخی، جامعه ایران همیشه در معرض تهدیدهای مختلفی قرار گرفته و از این حوادث سربلند بیرون آمده است، تصریح میکند: اتحاد، یگانگی، انسجام اجتماعی و اعتقادات دینی و اسلامی جامعه ایران، در طول تاریخ هیچگاه از بین نرفته و نخواهد رفت. در مقاطعی از زمان شاهد کاهش انسجام اجتماعی جامعه بودهایم، اما این موضوع ترمیم شده و در دراز مدت، میل به بازگشت و اتحاد در جامعه ایران نشان داده شده است.
وی با تاکید بر آیندهانگاری و حفظ وحدت در جامعه ایران، خاطرنشان میکند: درواقع اتحاد و همدلی یک جامعه باید در طول زمان تقویت و سلایق مختلف پذیرفته شود، سلایق متفاوت افراد جامعه نباید به مرحله تقابل برسند و در هر شرایطی، حفظ انسجام، اتحاد و پرهیز از تقابلها باید در دستور کار قرار گیرد.
نظر شما