به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، برخی افراد بهجای عصبانیشدن آشکار، خصومت خود را به شیوههای منفعل-تهاجمی که برای صدمهزدن و گیجکردن هدفشان طراحی شده است، ابراز میکنند. این نوع از پرخاشگری شامل رفتارها یا اعمالی میشود که با هدف آسیبرساندن به یک شخص، حیوان یا اموال فیزیکی انجام میشود و میتواند شامل خشونت فیزیکی، بدزبانی، بهکار بردن لحن تند، شایعهپراکنی، آسیب زدن به اموال دیگری و مواردی از این قبیل باشد. بیشتر مردم در زندگی خود مجبور هستند با رفتارهای پرخاشگری منفعل کنار بیایند.
پرخاشگری منفعل چیست؟
پرخاشگری منفعل، الگویی از ابراز غیرمستقیم احساسات منفی به جای پرداختن آشکار به آنها است. میان رفتاری که فرد در پرخاشگری منفعل از خود نشان میدهد و آنچه که بهواقع انجام میدهد، گسست وجود دارد. برای مثال فرد در ظاهر نشان میدهد که با درخواست شخصی موافق و حتی برای انجام آن مشتاق است، اما بهجای انجام درخواست با به تأخیر انداختن آن تا سرآمد زمان مشخص شده خشم خود را بروز میدهد.
پرخاشگری منفعل، خود را با نشانههایی همچون «رنجش و مخالفت با خواستههای دیگران، بهویژه خواستههای افراد در مناصب اقتدار»، «مقاومت در برابر همکاری یا تعلل و اشتباهات عمدی در پاسخ به خواستههای دیگران»، «نگرش بدبینانه، عبوس یا خصمانه» و «شکایتهای مکرر در مورد احساس نادیده گرفته شدن یا فریبخوردگی» نشان میدهد. یک پرخاشگر منفعل در برابر نق زدن یا عصبانی شدن در حالت تدافعی قرار میگیرد و به بهانهجویی یا انکار دست میزند.
اجتناب از پذیرفتن مسئولیت در قبال وظایف، به تعویق انداختن انجام فعالیت محوله و حتی از دست دادن ضربالاجل آن، پنهان کردن اطلاعات حیاتی و در بیشتر موارد دستنیافتنی نسبت به آنچه که فرد قادر به تولید آن است و از نمونههای پرخاشگری منفعل بهشمار میرود. این نوع رفتار باعث ایجاد مشکلاتی میشود و با مشکلات بسیاری همراه است.
پرخاشگری منفعل از خشم عمیق، خصومت و ناامیدی ناشی میشود که بهدلیل ناتوانی فرد از ابراز مستقیم و راحت آن به هر دلیلی بهوجود آمده است. هنگام برخورد با رفتار پرخاشگرانه منفعلانه، درک این نکته مهم است که در پس تمام اظهارات فرد پرخاشگر، یک ناراحتی و غم عمیق نهفته است. ادبیات موجود درباره پرخاشگری منفعل سرشار از تعاریف متعدد برای آن و مشخصکننده نمونههای متعددی از آن است، اما آنچه که در این بین فراموش شده است کاوش در منشأ آن محسوب میشود.
چرا پرخاشگری منفعل؟
تحقیقات نشان داده است که تسلیم شدن در برابر وسوسه نشان دادن رفتارهای پرخاشگری منفعل بهدنبال کمک به محافظت از آسیبپذیری خود در برابر شرایطی انجام میگیرد که در صورت بیان مستقیم عصبانیت رخ میدهد. پرخاشگری منفعل در نهایت ممکن است به فرد در روابط شخصی، خانوادگی یا کاری آسیب برساند اما بهطورلحظهای وی را در موقعیتی چالشبرانگیز قرار میدهد که باعث میشود احساس موجه بودن کند و توانایی اثبات خود را در آن موقعیت داشته باشد. به همین دلیل است که گاهی مقاومت در برابر آن تقریباً غیرممکن است.
از سوی دیگر، پرخاشگری منفعل کمتر از پرخاشگری فعال تهاجمی است، اما در عین حال که خصوصت و تضاد را به شکل سادهتر خود منتقل میکند، بهاندازه پرخاشگری فعال و حتی بیشتر از آن آسیب میرساند و میتواند به همان اندازه بارز و شدید اما مخفیانهتر باشد. از آنجا که زخمهای روانی ایجاد شده بهدنبال پرخاشگری منفعل کاریتر و قویتر از همتای مستقیم خود است، مقاومت در برابر دریافت آن بسیار دشوار بهنظر میرسد.
تشخیص پرخاشگری منفعل دشوار است و دریافتکننده آن ممکن است در مورد نحوه مقابله یا مقابله مؤثر با آن دچار مشکل شود. این افراد نمیتوانند بهطورکامل مطمئن باشند نیش دردناکی که دریافت کردند عمدی بوده یا بهطور سهوی و بدون منظور آنها را مورد هدف قرار داده است. همین امر پرخاشگری منفعل را به روشی غیرعادی برای پنهان کردن احساسات انتقامجویانه و بروز آنها بهصورت پنهانی تبدیل میکند.
ریشههای پنهان پرخاشگری منفعل
پرخاشگری منفعل به شخص کمک میکند تا خشم خود را حتی بهصورت ناجوانمردانه تخلیه کند و بهمعنای واقعی کلمه، چیزی فراتر از خشم را منتقل میکند که همین امر تشخیص و اثبات آن را دشوار میکند. این رفتار حتی در صورت تشخیص نیز میتواند با انکار مواجه شود و فرد پرخاشگر بهراحتی در قالب یک قربانی وارد شود و خود را بیخبر جلوه بدهد. بهطور خلاصه، پرخاشگری منفعل، کنایهای از بروز خشم در مخفیانهترین، ظریفترین شکل خود است.
رابطه اولیه هر فرد با والدین وی شکل میگیرد و آنچه باید در اولین مرحله بررسی منشأ پرخاشگری منفعل مورد بررسی قرار گیرد، این امر است که یک فرد در دوران کودکی با چه رفتارهایی از سمت والدین برای الگوبرداری خود مواجه بوده است. چگونگی برخورد والدین با ناامیدی، نحوه رفتار آنها در برابر عصبانیت، شیوه تربیتی تنبیهی یا تشویقی آنها، استفاده از الفاظ رکیک و توهینآمیز یا تخریبکننده شخصیت و در حالت کلی چگونگی عملکرد آنها در برابر رفتارهای کودک که هنوز بهشدت به پدر و مادر خود وابسته است، تأثیر مستقیمی بر شکلگیری رفتارهای پرخاشگرانه منفعل در دوران بزرگسالی دارد.
کودک در دوران اولیه زندگی، متوجه تنها راه مطمئنی میشود که میتواند بهواسطه آن از خشم والدین در امان باشد، چراکه بهطورکامل متوجه پیامدهای غیرقابل تحمل قطع ارتباط با آنها و رها شدن توسط آنها خواهد بود. تجربه این احساس ناامنی در دوران کودکی ارتباط تنگاتنگی با اضطراب دارد و به این ترتیب شکلدهنده احساس نیاز به ایجاد یک سپر دفاعی در برابر احساس آسیبپذیری شدید است. ازآنجاکه نشان دادن خشم ممکن است با آسیب دیدن همراه باشد، بنابراین وی در بزرگسالی به این عنصر قدرتبخش کاذب یعنی پرخاشگری منفعل رو میآورد.
علاوه بر این، کودک شخصیت شکلپذیری دارد و بهطور مستقیم از رفتار اطرافیان خود با یکدیگر الگوبرداری میکند و از آنها یاد میگیرد. این اطرافیان در وهله اول والدین هستند که غافل از میزان تأثیرپذیری خود، بهشیوهای روشمند به مربیان پرورش رفتار فریبکارانه پرخاشگری منفعل در کودک خود تبدیل شدهاند.
تظاهر به بیکفایتی در انجام کاری که فرد توانایی آن را دارد از دیگر راهکارهای نشان دادن پرخاشگری منفعل برای شانه خالی کردن از بار مسئولیتی است که فرد نمیخواهد آن را بپذیرد. این دوگانگی یا بیمسئولیتی روابط این فرد را به خطر میاندازد.
نظر شما