به گزارش خبرنگار ایمنا، هجوم وحشیانه نظامیان رژیم پهلوی به دانشکده فنی دانشگاه تهران و زخمی کردن جمع زیادی از دانشجویان و اساتید مبارز در سال ۱۳۳۲، «شانزدهم آذرماه» را برای همیشه در تقویم ایران با نام مبارزه با استکبار و استعمار پیوند داده است.
این اتفاق خونین چهره دولت کودتا در برابر فعالیتهای دانشجویی را نمایان کرد و به دنبال آن سرکوب نظاممند تمام اشکال دیگر مخالفتها، روی داد. شانزدهم آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه میانداختند و این روز به معیاری برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت شاه و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد.
گفتوگوی ایمنا با ناصر ایمانی، کارشناس و فعال سیاسی اصولگرا را درباره اهمیت رسالتهای دانشجو و وقایع اخیر در برخی از دانشگاهها در ادامه میخوانید:
مهمترین نقش و وظایف دانشجویان در جامعه را چه میدانید؟
در میان مشخصات و ویژگیهایی که روز دانشجو برای این قشر مطرح میشود، به نظر میرسد جای یک نکته مهم مغفول مانده و آن مسئله درس خواندن است. بدون شک مهمترین وظیفه دانشجو درس خواندن است و شانزدهم آذرماه به تعبیر من روز علم و علم آموزی است زیرا دانشجو از دو کلمه دانش و جو تشکیل شده و به همین نسبت مهمترین مسئله این قشر در سالهای حضور در دانشگاه باید دانشآموزی و علماندوزی باشد و دانشجو با این صفت شناخته شود. به عبارت دیگر بزرگترین وظیفه ملی، دینی و انقلابی یک دانشجو علمآموزی است تا بتواند در آینده برای کشور و آرمانهای آن مفید باشد.
در روایات و آیات قرآن نیز بسیار بر مسئله علم تاکید شده است، بنابراین این نکته نباید مورد غفلت قرار گیرد. امروز نباید این تصویر نادرست را برای فردی که وارد دانشگاه ایجاد میشود ایجاد کنیم که تنها وظایف سیاسی و انقلابی بر عهده دارد زیرا اصل تعریف دانشجو بر علمآموزی استوار است.
از سوی دیگر دانشجویان به دلیل وجود چند ویژگی قشر مهمی هستند، نخست برخورداری از نیرو، انرژی و اندیشه جوانی و دوم اینکه یک دانشجو در مقایسه با فردی که وارد دانشگاه نشده از اطلاعات و آگاهیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیشتری برخوردار است زیرا در محیط دانشگاه بیشتر در معرض افکار مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار میگیرد.
حضور چند ساله در محیط دانشگاه فرصت مناسبی است که فرد علاوه بر علمآموزی بتواند در زمینه موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به خوبی آموزش ببیند، البته سیاست به معنای مسائل خاص جناحی و روزمره سیاسی نیست بلکه به معنای عمق فهم سیاسی است که برای این هدف باید فرد دانشجو مطالعات تاریخی و کافی درباره کشور، نظریات و دیدگاههای مختلف اندیشمندان داخلی و خارجی داشته باشد تا به فهم عمیق در مسائل سیاسی دست یابد و اسیر مسائل جاری روزمره نشود و در نتیجه شرایطی فراهم نشود که دانشجو وسیله سوءاستفاده جریانهای سیاسی برای حضور در دانشگاه قرار گیرد.
در صورتی که دانشجو عمق فهم خود در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی را افزایش دهد، به شناختی دست مییابد که میتواند در عرصه حکومت و مسائل سیاسی کشور تصمیمگیرنده باشد زیرا بخشی از همین افراد در آینده سکان اداره کشور را در نهادهای مختلف به دست خواهند گرفت.
آیا همه این وظایف فردی هستند یا میتوان سازوکاری برای افزایش بینش و آگاهی دانشجویان فراهم کرد؟
در مرحله نخست این وظیفه فردی دانشجویانی است که خواستار ورود به درک مسائل سیاسی جامعه هستند و این موضوع نه تنها درباره ایران بلکه برای همه دانشجویان جهان ضروری است که باید مطالعات، شناخت و بینش خود را عمیق کند و این هدف جز با پژوهش و مطالعه به دست نخواهد آمد.
دانشجویان برای ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی نیازمند افزایش فهم و ادراک خود است زیرا جامعه از دانشجویان انتظار دارد با نگاه عمیق و درستی وارد عرصههای نقادی حکومت یا وضعیت جامعه شود و نکات مؤثر و عمیقی را مطرح کند.
دانشجو باید به دقت از جایگاه والای خود مراقبت کند تا به دلیل نگاه احساسی به مسائل جامعه مورد سوءاستفاده جریانهای داخل یا خارج از کشور قرار نگیرد البته اساتید، هیئت امنا و و رؤسای دانشگاهها نیز نقش مؤثری در عمقبخشی به افکار دانشجویان دارند، در حالی که گاهی این نقش مهم مورد کمتوجهی قرار میگیرد.
لازم است که یک روز به نام دانشجو و روز دیگری به نام اساتید دانشگاه نامگذاری شود تا نقش بسیار مهم اساتید در شکلدهی و تعمیق افکار دانشجویان و همچنین آماده کردن محیطی برای پرورش افراد خلاق و عمیق برای جامعه مورد توجه قرار گیرد.
هنگامی که دانشجویان از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند باید از شناخت کافی نسبت به اوضاع جهان، منطقه و کشور خود برخوردار باشند و در این صورت میتوانند برای جامعه مفید و مؤثر واقع شوند.
با توجه به حوادث ماههای اخیر در برخی از دانشگاهها، ضرورت احیای فعالیتهای دانشجویی تا چه اندازه احساس میشود؟
در سالهای ابتدایی انقلاب فعالیتهای دانشجویی قابل توجهی در جامعه انجام میشد و این جریانها باعث بنیانگذاری اقدامات و حرکتهای سیاسی بزرگ و ماندگاری در دهه اول انقلاب شدند اما این فعالیتها پس از آن کمرنگ شد، در حالی که در نظام جمهوری اسلامی دانشگاه غیرفعال و منفعل نمیخواهیم بلکه لازم است که دانشگاه و دانشجویانی باشند که با فکر، تدبیر و بینش نسبت به مسائل اجتماع خود اظهار نظر میکنند حتی اگر این نظرات به تندی مطرح شود، مهم عمیق بودن افراد نسبت به مسائل پیرامون خود است.
حوادثی که در دو سه ماه اخیر در کشور به وجود آمد، برخی از دانشجویان در برخی از دانشگاهها را تحت تأثیر قرار دارد زیرا درصد بسیار زیادی از دانشجویان در چند ماه گذشته فریب برخی از جریانها، افکار و شعارها را نخوردند و جماعت کمتری از دانشجویان با آن همراهی کردند که با عمق و بینش همراه نبود البته اعتراضات دانشجویی بسیار لازم است و حتماً باید وجود داشته باشد اما این اعتراضات در پس خود باید مسائل فهم و درک درست سیاسی از اوضاع جهان و کشور همراه باشد تا باعث تصمیمگیریهای درست شود.
نظر شما