به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شواهد زیادی وجود دارد که تغییرات آبوهوایی میتواند فاجعهبار شود. این تغییرات میتواند خطرات نهفته قابلتوجهی به دنبال داشته باشد و زمین را به نابودی ببرد. درک خطرات شدید ناشی از تغییرات آبوهوایی بهمنظور تصمیمگیری قوی در زمینه آنها، از آمادهسازی تا در نظر گرفتن پاسخهای اضطراری برای پیشگیری از شرایط خطر بسیار اهمیت دارد که این امر مستلزم کاوش نه تنها در سناریوهای دمای بالاتر، بلکه در ظرفیت تأثیرات تغییرات آبوهوایی برای کمک به خطرات سیستمیک و سایر پیامدهای آبشاری است.
مدیریت بحران محتاطانه مستلزم در نظر گرفتن سناریوهایی از بد تا بدترین حالت برای هر رخداد پیش از وقوع آن است، با این حال چنین آیندههای بالقوهای برای تغییرات آبوهوایی هنوز بهخوبی درک نشده است، بنابراین همچنان مشخص نیست که آیا تغییرات آبوهوایی منجر به فروپاشی جامعه خواهد شد یا انقراض نهایی انسان را بهدنبال خواهد داشت.
تغییرات آبوهوایی در جهان امروز موضوعی خطرناک بهشمارمیرود که تا حد لازم مورد بررسی قرار نگرفته است، با این وجود دلایل بسیاری وجود دارد که نشان میدهد که این رخداد زیستمحیطی را باید عاملی برای وقوع یک فاجعه جهانی دانست. تجزیهوتحلیل مکانیسمهای پیامدهای شدید ناشی از تغییرات آبوهوایی میتواند به تقویت اقدامات، بهبود انعطافپذیری و اطلاعرسانی به سیاستهایی همچون ارائه پاسخهای اضطراری در شرایط مورد نیاز کمک کند.
ظرفیت تأثیرات فاجعهآمیز تغییرات آبوهوایی به بزرگی و سرعت آن، آسیبهای وارد شده به زمین و سیستمهای انسانی و در نهایت آسیبپذیری و واکنش سیستمهای آسیبدیده در برابر این تغییرات بستگی دارد. گزینههایی همچون افزایش بیشازحد دما و تأثیرات آبشاری تغییرات آبوهوایی از عوامل تأثیرگذار بر این ظرفیت در نظر گرفته نشده، چرا که تاکنون برآوردهای کمی از اثرات گرمایش بالای سه درجه سانتیگراد بر کل زمین انجام گرفته است. تحقیقات موجود روی تأثیرات ۱.۵ و دو درجه سانتیگراد متمرکز است و مطالعات در مورد چگونگی تأثیرگذاری تغییرات آبوهوا بر ایجاد بحرانهای بزرگتر بسیار پراکنده است.
ارزیابی کامل خطرات ناشی از تغییرات آبوهوایی باید چگونگی گسترش، تعامل، تقویت و تشدید آن توسط واکنشهای انسانی را در نظر بگیرد اما در بررسیهای موجود حتی تحلیلهای «خطرات مرکب» ناشی از مخاطرات اقلیمی و محرکهای متقابل نیز بسیار کم مورد استفاده قرار گرفته است حال آنکه خطرات آبوهوایی همواره در حال پیچیدهتر شدن و گسترش به مناطق و بخشهای مختلف است.
چرایی تمرکز بر تحلیلهای خطرات ساده و گرمایش پایین
معیار قرار دادن اهداف بینالمللی همچون هدف توافق پاریس یکی از دلایل موجود برای محدود کردن گرمایش به زیر دو درجه سانتیگراد و هدف قرار دادن دستیابی به دمای ۱.۵ درجه است. دلیل دیگر آن فرهنگ محافظهکاری علمی آبوهوا مبنی بر «خطا در سمت کمترین درام» است که یک سوگیری ذاتی بهنفع دانش و پیشفرضهای موجود جهت اجتناب از نتیجهگیریهایی محسوب میشود که بیش از حد دراماتیک بهنظر میرسند.
از سوی دیگر ارزیابی خطرات مرکب و پیچیدهتر در حالت واقعبینانه بسیار دشوار است که این امر هرچند باعث میشود تحلیلهای موجود از آسیبهای احتمالی تغییرات آبوهوایی با واقعیت مطابقت نداشته باشد، احتیاطهای بهکار رفته در روند ارزیابیهای خطرات آبوهوایی را قابل درک میکند. با این وجود همهگیری کووید -۱۹ تأکیدی بود بر نیاز به در نظر گرفتن و آماده شدن برای خطرات نادر اما پرتاثیر جهانی و خطرهای سیستماتیکی که میتواند بر جای بگذارد. به این ترتیب مدیریت بحران محتاطانه ایجاب میکند بدترین سناریوهای تغییرات آبوهوایی بهطور کامل ارزیابی شود.
بدترین سناریوی تغییرات آبوهوایی
انتشار گازهای گلخانهای انسانی، بهرغم ۳۰ سال تلاش کنوانسیونها و چارچوبهای تعیینشده در مورد تغییرات آبوهوایی همچنان در حال افزایش است و حتی بدون در نظر گرفتن بدترین واکنشهای اقلیمی، مسیر فعلی جهان را در مسیر افزایش دما بین ۲.۱ تا ۳.۹ درجه سانتیگراد تا سال ۲۱۰۰ قرار میدهد. اگر تمام مشارکتهای تعیین شده ملی تا سال ۲۰۳۰ بهطور کامل اجرا شوند، پیشبینی میشود دمای هوا در سال ۲۱۰۰ به ۲.۴ درجه سانتیگراد برسد و تحقق تمام تعهدات و اهداف بلندمدت میتواند این میزان را به ۲.۱ درجه سانتیگراد کاهش دهد.
با این حال حتی این مفروضات خوشبینانه هم به ورود سیستم زمین به مسیرهای خطرناک منجر میشود، چرا که هرگز دمای بیشاز دو درجه سانتیگراد بالاتر از مقادیر ماقبل صنعتی روی سطح زمین به پایداری نرسیده است و حتی آغاز سریع روند کاهش انتشار گازهای گلخانهای انسانی نیز نمیتواند وجود غلظت بالای این گازها را در آینده یا رخ دادن تغییرات شدید آبوهوایی را برای سالهای پس از ۲۱۰۰ رد کند.
بازخوردهایی در چرخه کربن و نقاط اوج بالقوه بهدلیل ذوب شدن لایه منجمد دائمی قطب شمال که متان و دیاکسید کربن آزاد میکند، همچنین آزادسازی کربن بهدنبال خشکسالیها و آتشسوزیهای شدید در آمازون و کند شدن بازخوردهای تضعیفکنندهای همچون ظرفیت سینک یا مخزن کربن طبیعی (مخزنی که قابلیت ذخیره تعدادی از ترکیبات شیمیایی کربن را برای دورهای نامحدود دارد)، دلایلی برای وجود غلظت بالای گازهای گلخانهای در این سال بهشمار میروند.
چرایی کاوش در فاجعه آبوهوایی
تأثیرات فاجعهبار، حتی اگر بعید باشد، پیامدهای عمدهای برای تحلیلهای اقتصادی، مدلسازی و پاسخهای جامعه بهدنبال دارد و درک آسیبپذیری و پاسخهای جوامع بشری میتواند به سیاستگذاری و تصمیمگیری برای جلوگیری از بحرانهای سیستمی کمک کند و معیارهای حداقلی، سیاستها را بر اساس بدترین نتایج آنها رتبهبندی میکند. شاخصهای متغیرهای کلیدی در این مسیر سیگنالهای هشدار اولیه را فعال میکند و همانطور که پیش از این نیز به اثبات رسید و سناریوی «زمستان هستهای» در ۱۹۸۳ باعث نگرانی عمومی و تلاش برای خلع سلاحهای هستهای شد، پیشبینی بدترین سناریوهای ممکن جوامع بشری را به اقدام وادار میکند.
بشر نمیتواند بهطور قطع درباره نتایجی نظر دهد که بهدنبال احتمالات در نظر گرفته شده برای آینده پیش خواهد آمد و با اطمینان اعلام کند که این احتمال این نتیجه را بهدنبال خواهد داشت. آسیبهای اقلیمی نیز در قلمرو نبود قطعیت عمیق قرار دارد و بشر از احتمالات مرتبط با نتایج مختلف و زنجیرههای دقیق علت و معلولی که به این نتایج منتهی میشود و حتی از محدوده، زمان یا مطلوبیت این نتایج آگاهی و اطمینان ندارد. این نبود اطمینان میتواند بهعنوان محرک احتیاط و هوشیاری عمل کند.
درک سناریوهای فاجعهآمیز آبوهوایی همچنین میتواند مداخلات سیاسی همچون اقدامات اضطراری آخرین راهحلها مانند مدیریت تابش خورشیدی و تزریق ذرات معلق هوا به استراتوسفر برای انعکاس نور خورشید را نیز برانگیزاند و درنتیجه بشر را به گزینههایی بهتر از جبران تغییرات آبوهوایی برساند.
قابل توجه اینکه تأثیراتی که ممکن است در زمانهای ثبات قابلکنترل باشد، هنگام واکنش به فاجعه و بهبودی پس از آن وحشتناک میشود که این امر خود دلیلی مستحکم برای نگرانی درباره عواقب فاجعهآمیز ناشی از تغییرات آبوهوایی و دلیل قوی برای اقدام بر اساس بدترین سناریوهای ممکن حتی غیرواقعی بهشمار میرود.
ترجمه از: مریم زمانی، خبرنگار ایمنا
نظر شما