به گزارش خبرنگار ایمنا، نهم آبانماه یادآور حماسهسازان دفاع مردمی کوی ذوالفقاری آبادان و دفاع جانانه مردم این شهر با دستان خالی برابر دشمن تا بندندان مسلح است، شهری که حدود یک سال در محاصره بود، اما هرگز سقوط نکرد.
سیدکریم حجازی، مسئول بنیاد شهید آبادان در دوران دفاع مقدس در کتاب «آبادان لین ۱» به روایت روزهای مقاومت مردم این شهر در روزهای نخستین جنگ پرداخته است.
«در عملیات ذوالفقاری، یک سری از بچههای کمیتههای چهاردهگانه تهران که در حال نبرد در خرمشهر بودند، به فرماندهی شخصی به نام سیدآقا خودشان را از خرمشهر به منطقه ذوالفقاری رساندند و به کمک بچههای آبادان آمدند. این سیدآقا بعد از عملیات ذوالفقاری در همین منطقه ولایت فقیه به شهادت رسید. بعد به فاصلهای کم، بچههای اصفهان که یکسری از آنها تازه از راه رسیده بودند و دیگر وارد درگیریهای خرمشهر نشدند، به کمک نیروهای مردمی آبادان آمدند و خوشبختانه خوب شد و توانستند جلوی تکاوران کارکشته عراقی را بگیرند و آنها را تا شب به عقب برانند و تا رودخانه برسند. در این عملیات عراقیها خیلی کشته دادند.
من آن موقع از بس عجله داشتم با یک کت و شلوار قهوهای رنگ به همراه آقای غلامرضا جعفری شهردار و آقای دکتر مرتضی ممویی، مسئول جهاد سازندگی آبادان در ذوالفقاری حضور داشتیم و اسرای عراقی را یکییکی میگرفتیم و به عقب منتقل میکردیم. در میان آنها یکی را گرفتیم که هیکل بلند بالا و قوی داشت که از صدام هم بلندتر بود. اینها جزو بهترین و کارآزمودهترین نیروهای گارد ریاستجمهوری عراق بودند، اینها را گرفتیم و با خود به داخل شهر بردیم. آقای غرضی که در منطقه حضور داشت، گفته بود اسرا را بیاورید تا من خودم از آنها بازجویی کنم.
این تکاوران اسیر به آقای غرضی اقرار کردند که ما فکر میکردیم در آبادان سه لشکر مجهز ایرانی وجود دارد! در حالی که ما در آبادان یک تیپ هم نمیشدیم!
خدا را شکر مردم و رزمندههای موجود در شهر توانستند عراقیها را با دادن تلفات زیاد به عقب بزنند و به آن طرف رودخانه بهمنشیر برانند. ما هم کار اصلیمان را شروع کردیم و با گماردن اکیپهای جستوجو توانستیم شهدا و مجروحان را که در داخل نخلستان و کنار رودخانه و پشت سیلبند پراکنده بر زمین افتاده بودند، جمع کنیم و به بیمارستانهای شهر ببریم.»
نظر شما