تاثیر عوامل سیاسی و اجتماعی بر تغییر و تحولات زبانی

یک استاد تاریخ و اصفهان شناس گفت: نکته جالب در بین گویش‌های استان اصفهان این است که همچنان نوعی یک نظام اجرایی و سیلاب آوایی در آن‌ها وجود دارد، سیلاب آوایی را در دوره فارسی باستان و ایران باستان داشته‌ایم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، منصور قاسمی امروز _چهارشنبه چهارم آبان‌ماه_ در نشستی با عنوان گویش‌ها و لهجه‌های اصفهان در مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل، اظهار کرد: وقتی از گویش فارسی میانه سخن می‌گوئیم بخش‌هایی از استان‌های اصفهان، یزد و دیگر مناطق مرکزی ایران را شامل می‌شود.

وی خاطر نشان کرد: گویش‌های فارسی میانه اگر بر اساس موقعیت جغرافیایی به شش گروه اصلی تقسیم بندی می‌شود که پنج گروه اصلی از این میان، در نواحی در داخل استان اصفهان رایج بوده است.

استاد تاریخ و اصفهان‌شناس اضافه کرد: گویش به معنای بخش‌هایی از زبان مادری است که هر کدام دارای دستور زبان و دستور واژگانی مشخص است که می‌تواند به عنوان زبان رسمی تعیین شود، اما لهجه‌ها به نوع آوایی که سخنوران می‌پردازند گفته می‌شود.

وی ادامه داد: یک فرد اصفهانی، یزدی یا شیرازی به راحتی می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، اما اگر یک فرد وانشانی، خوانساری یا انارکی بخواهند با زبان خود حرف بزنند، به سختی می‌توانند با یکدیگر ارتباط بگیرند و متوجه حرف همدیگر شوند چون در گویش خوانساری یا وانشانی یک نوع نظام واژگانی خاص به خودش وجود دارد؛ از همین رو گویش‌ها دارای یک دستگاه آوایی، نظام دستوری و یک دانش‌نامه لغوی غنی است.

قاسمی اظهار کرد: نکته جالب در بین گویش‌های استان اصفهان این است که همچنان نوعی یک نظام اجرایی و سیلاب آوایی در آن‌ها وجود دارد؛ سیلاب آوایی را در دوره فارسی باستان و ایران باستان داشته‌ایم.

وی تصریح کرد: کشورهایی که هنوز نظام آوایی آن‌ها به شکل هجایی است به‌عنوان زبان باستانی زنده تعریف می‌شوند. چین و ژاپن از جمله این زبان‌ها به‌شمار می‌روند چراکه هر جمله این زبان‌ها همخوان و همراه با یک واک (واژه) است؛ به اصطلاح نظام نوشتاری آنها «سی می سی می سی می» است که «سی» همخوان و «می» واکه است.

استاد دانشگاه و اصفهان‌شناس در ادامه با اشاره به اینکه در صرف افعال گویش‌ها نوعی نظام مشخص دیده می‌شود، افزود: به‌عنوان نمونه گویش خوانساری با ورزنه‌ای قرابت‌های دستوری نزدیکی دارند یا از سوی دیگر گویش انارکی با گویش زرتشتیان کرمان و یزد نزدیک‌تر است.

وی ادامه داد: راژی با گویش وزوانی و میمه‌ای با هم قرابت دارند و گویش راژی با گویش‌های منطقه کرمان نزدیک است. این گویش در ابوزیدآباد گویشی است که به گویش دوره مادها نزدیک است؛ وقتی به واژگان این گویش می‌پزدازیم متوجه می‌شویم واژگانی که درباره حیوانات و طبیعت بوده، خیلی به زبان‌های باستانی و دوره زبانی آریایی و مادها نزدیک بوده‌اند.

واژه پردازی به خط اوستایی

قاسمی خاطر نشان کرد: کلمه مرغ در زبان اوستایی و هزاره اول قبل از میلاد «مورو» بوده یا واژه «عنکبوت» فارسی نیست و از دوران اسلامی وارد زبان فارسی شده و به‌جای آن واژه‌هایی مانند تارتن و تارتونن در گویش نائینی، تاربافو در گویش کرمانی کاربرد دارد. در برخی گویش‌های نواحی غرب کشور حرف «ت» به «ک» بدل می‌شود و عنکبوت به نام کارتن یا کارتنک می‌نامند یا در اصفهان تارتنک خطاب می‌کنند. همچنین در خوانسار یا نطنز واژه تارتن یا کارتن را به‌کار می‌برند که هنوز این واژه در گویش‌ها متداول است.

وی تاکید کرد: این واژگان در شهرستان‌‎ها و مناطق کوچک‌تر که از تغییرات سیاسی و اجتماعی به دور بوده‌اند ماندگارتر بوده و حفظ شده‌اند. درواقع اگر در گویش‌ها تغییراتی به وجود آمده، عوامل سیاسی در آن تأثیر زیادی داشته است که یک مثال خوب برای این مورد خاص کشورهای لاتین هستند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: زبان‌های فرانسه و اسپانیایی به هم نزدیک هستند و تا حدود ۵۰ درصد می‌توانند ارتباط برقرار کنند اما بین ایتالیا و فرانسه به دلیل مشکلات سیاسی که این دوکشور با هم داشته‌اند باعث شده درک مطلب از یکدیگر نداشته باشند و به سختی ارتباط بگیرند بنابراین عوامل سیاسی و اجتماعی گاهی باعث ماندگاری زبانی شده و گاهی عامل دور شدن و فاصله زبانی بوده است.

به گفته وی، در فارسی یک فرد تاجیک به زبان فارسی حرف می‌زند اما به خط روسی می‌نویسد، همین باعث ایجاد نظام‌های آوایی جدید می‌شود که می‌تواند در تغییرات واژه در زبان‌های مختلف دخیل و مؤثر باشد.

قاسمی با بیان مثال دیگری اظهار کرد: واژه «گربه» برگرفته از فارسی میانه و فارسی پهلوی ساسانی در نظام واژگانی ایران است. قبل از دوره اشکانیان و فارسی پارتی از واژه «ملو» استفاده می‌شده و منطقه‌ای نیز به‌نام چادرملو وجود دارد که به معنای زادگاه و جایگاه گربه است.

تورگ یا شغال

وی با بیان مثال دیگری شغال را واژه‌ای جدید از دوره فارسی میانه خواند و افزود: شغال از حدوده سده سوم میلادی در عصر ساسانیان در زبان ما مرسوم شده و قبل از آن از واژه «تورگ» به معنای حیوان باهوش استفاده می‌شده است. واژه توله هم از همین کلمه گرفته شده که در فارسی امروز هم کاربرد دارد. واژه شغال به فارسی پهلوی شاغال بوده که همچنان در اصفهان کاربرد دارد.

این استاد تاریخ و اصفهان شناس در ادامه با بیان اینکه «مون» را در اصفهان به‌عنوان اسم صفت به‌کار می‌بریم ادامه داد: «چای‌مون» یعنی همان سرما خوردن و سرماخوردگی که در اصفهان دهه چهل و ۵۰ مرسوم بوده و امروزه هم گاهی قدیمی‌ها به‌کار می‌برند.

وی افزود: «گفتن» واژه‌ای جدید و از دوره فارسی میانه است که در اوستایی «وئوک» بوده است. واچ و سپس واج و واکه (واژه) نیز از همان کلمه گرفته شده است. همچنین نوعی مصدر با عنوان واژمان در انارک و نائین کاربرد دارد و به نوعی نظام گفتاری واژمانی است.

قاسمی با تاکید بر اینکه هویت ملی ما زمانی آشکار می‌شود که یک گنجینه خوب زبانی داشته باشیم، تصریح کرد: گاهی وام‌واژه‌ای را جایگزین وام‌واژه‌ای دیگر می‌کنیم که این کار اشتباه است. یارانه، رایانه یا فرودگاه خیلی خوب پذیرفته شدند چون براساس نظام دستور زبانی که وجود داشت ساخته شدند، اما برخی کلماتی که امروزه ساخته می‌شود کار اصولی روی آن انجام نشده است.

وی اظهار کرد: در اصفهان سده سوم و چهارم خطی بنام خط اصفهانی وجود داشته است و حتی به زبان اصفهانی در آن دوره اشاره شده است. خط اصفهانی از خطوط دوره فارسی میانه است که در این منطقه متداول بوده است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: فرودسی در شاهنامه دارد که بخشی از کتابش را از نامه باستان گرفته است. نامه باستان به خط فارسی میانه بوده بنابراین در عصر فردوسی این خط وجود داشته و در برج‌های تاریخی منطقه مازندران هم کتیبه‌های این برج‌ها در دوره آل بویه به خط فارسی میانه است.

وی تصریح کرد: در گویش اصفهانی تمایل داریم فتحه و ضمه را به کسره تبدیل کنیم یا برعکس برای خوش خوانگی کسره را به فتحه بدل کنیم. حالت دوم نظام دستوری ندارد اما در حالت اول قرار دادن واژه در یک نظام دستوری سابق بوده است.

کد خبر 614953

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.