میلاد فیروزفر در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با نقد هنر معاصر در ایران اظهار کرد: این گرایش در وضعیت فعلی، بیشتر نامی بر سر زبانها و سرپوشی بر نداشتن توانمندی برخی فعالان هنری در خلق آثار فاخر است.
به گفته وی، از آنجا که بیشتر حامیان این رویکرد در کشور از توانایی خلق آثاری شاخص و بکر برخوردار نبودهاند، آن را فرصتی مناسب در جهت جلب توجه عمومی بهسوی خود میبینند و به این فضا روی میآورند.
این هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه تصریح کرد: یکی از مسائلی که در این رابطه وجود دارد این است که انگار قبل از پیدایش هنر معاصر، هنر چیزی کم داشته است، در صورتیکه میتوان گفت از هنر معاصر به بعد، از غنای هنر بسیار کاسته شد.
وی ادامه داد: بیشتر آثاری که با نام هنر معاصر در ایران کار میشود، آثاری ضعیف و خالی از کیفیت است که تنها به کمک شرح و توجیهات بسیار در نهایت بتواند ظاهری مقبول به خود گیرد؛ یعنی اینکه خود اثر حرفی ندارد و در توجیه و تفسیرش نفس میکشد.
فیروزفر با بیان اینکه یک اثر هنری باید خود بهتنهایی گویا باشد، اظهار کرد: اثر هنری حقیقی بهقدری غنی و کامل است که در نگاهی مخاطب را متحیر و شگفتزده کند.
هنر معاصر به دنبال شرح و تفسیر
وی تاکید کرد: این از ذات هنر بهدور است که عنصری بیکیفیت را بهخاطر تفاسیر الحاقی اثری باکیفیت جلوه دهند، قصد در جعل حقیقت هنر داشته باشند.
به گفته مدرس سابق هنرستان هنرهای زیبا، هنر معاصر در شمایل فعلی هویت ارزشمندی در خود نداشته، خود را در پوستهای فلسفی تبلیغاتی پنهان کرده است، اما باید بدانیم که هنر حقیقی در ذات خود خالص، قدرتمند و درخشان است.
وی تأکید کرد: البته پیشکسوتان و نخستین هنرمندان این رویکرد متفاوت با زمان حال بوده، اشخاص خلاق و پیشرویی بودهاند.
فیروزفر با بیان اینکه هنر به زمان و مکان محدود نیست، اظهار کرد: هنوز پس از سالها وقتی به آثار هنرمندان بزرگ و مطرح مینگریم عظمت، شکوه و زیبایی را با همه وجود لمس میکنیم و میتوان حقیقتاً از آن لذت برد.
وی با طرح پرسشهایی پیرامون هنر معاصر، ادامه داد: آیا در آثار هنرمندان معاصر کار عظمت، شکوه و فردیت دیده میشود؟ اثر هنرمند بهتنهایی چه برای گفتن دارد؟ روایت معاصر باعث شده است فعالان هنر استقلال شخصی و نگاه فردی خود را از دست بدهند و تابع تعریف و خواست رسانهها از هنر باشند تا درنهایت دنیای درونیشان را بهکلی به فراموشی بسپارند.
مدرس دانشگاه و عضو سابق هیئتمدیره انجمن نقاشان افزود: با نگاهی به گذشته میبینیم هنرمندان هم خودشان و هم آثارشان فردیت و شخصیت مستقلی دارند اما این روایت از هنر معاصر فقط به دنبال بها دادن و مطرح کردن آثاری جعلی، بهجای هنر حقیقی است.
وی تصریح کرد: فعالان این عرصه، بهجای آن که زحمت بکشند تواناییهای خود را تقویت کنند، راهی برای سرپوش گذاشتن بر ضعفهای خود یافتهاند تا در پس آن به فعالیتهایشان را ادامه دهند.
فیروزفر گفت: هنر انعکاس شفاف و خالص روح و ناخودآگاه آن هنرمند است. هنرمند ممکن است به شکل آکادمیک کارش را دنبال کند تا تکنیک و مهارتهایی را بیاموزد یا به شکل کاملاً خودآموخته با مقوله هنر روبهرو شود، اما نکته تعیینکننده کیفیت انعکاس و عبور ناخودآگاه، احساسات و خلوص درونی او است که ملاک ارزش هنری است.
وی افزود: این برخورد از قناعت، شخصیت، حقیقی بودن و تعریف صادقانهای که از هنرمندان پیشین ایران میشناسیم کاملاً به دور بوده است؛ در مجموع با تعریف هنر معاصری که در ایران شاهد آن هستیم، موافق نیستم.
راههای فرار هنر معاصر
عضو انجمن نقاشان اصفهان ادامه داد: این هنر راههای فرار بسیاری باقی گذاشته که هر فردی که توانایی هنری و درکی از هنر و فضای شخصی در دوران معاصر نداشته است، بگوید هنرمند معاصر هستم؛ از این افراد که آثاری خالی از فردیت و هویت دارند باید پرسید این روایت از هنر معاصر چه چیزی به تاریخ هنر افزوده است؟ آیا حرف ارزشمندی داشته است یا سعی بر به حاشیه کشاندن هنر گذشتگان دارد؟
وی افزود: این را هم باید گفت که در پوشش نام هنر معاصر کارهای بیکیفیت موجه میشوند و سوءاستفاده از هنر در این برخورد بیشتر به چشم میخورد تا جایی که به افرادی ناتوان و فرصتطلب در هنر فرصت ظهور و بروز داده است.
فیروزفر با اشاره به اینکه در آمریکا، اروپا و کانادا اوضاع هنر معاصر بهتر است، گفت: هنرمندان در فضای سالم و نظاممندتری بروز کردند و نگاه شفافتری به این مسائل دارند، اظهار کرد: همهچیز در ایران باهم مخلوط شده، تقلیدی و تقلیلیترین شکل را پیداکرده و هنر معاصر نماد این تقلیل است.
وی تأکید کرد: هنر روح و جاودانگی است و معاصر و غیرمعاصر ندارد اما امروز با هنر روبهرو نیستیم، بلکه با الفاظ و سخنوریهایی مواجهیم که میخواهند چیزی را بهجای هنر بنشانند.
این هنرمند نقاش اضافه کرد: امروزه میبینیم فعال هنر معاصر شروع به حرف زدن درباره آثارش میکند، در حالیکه خیلی از هنرمندان بزرگ این مملکت حتی حرف هم نمیزدند و با آفرینششان همه را مسحور هنر خود میکردند، اگر منظور از هنر معاصر هنرمندان این صدسال اخیر باشد، بیشمار بزرگانی قابل ستایش از حاج مصورالملکی تا کیارستمی داریم و باز هم میتوانیم نام ببریم.
وی یادآور شد: درگذشته با هنرمندانی روبهرو بودیم که حتی آثارشان را امضا هم نمیکردند و تواضع، بخش مهمی از شخصیت آنها بود اما امروز هنر معاصر بهنوعی به دنبال ظاهرسازی است.
نظر شما