به گزارش خبرنگار ایمنا، سیویکم شهریورماه، تهاجم سراسری عراق به ایران در حالی آغاز شد که دشمن بعثی فکر میکرد تنها در چند روز میتواند بر خوزستان مسلط شود. آنها با همین ذهنیت به تجاوز خود ادامه میدادند و در گزارشهای رسیده از روزهای آغازین جنگ چنین اعلام شده است که بعثیها در پنجمین روز جنگ اعلام کردند که خرمشهر را گرفتهاند.
در کتاب «خرمشهر در نبرد طولانی» در این ارتباط آمده است: «در پنجمین روز از تهاجم سراسری عراق به ایران، چهارم مهرماه سال ۱۳۵۹ و در جبهه میانی، جاده دهلران از دو طرف توسط دشمن قطع شده و شهر در محاصره قرار گرفته است. پاسگاه عین خوش که در تصرف دشمن بود، بعد از ۱۳ ساعت درگیری، پس گرفته شد و طی این نبرد، چهار تانک دشمن به غنیمت درآمد و نفراتش دستگیر شدند.
اداره مرکزی اطلاعات سپاه طی گزارشی اعلام کرد: نیروهای عراقی از قصر شیرین به طرف گیلانغرب پیشروی کرده تا ساعت ۱۶ امروز به ۲۰ کیلومتری شهر رسیدهاند و به دنبال آن ارتش بهطرف اسلامآباد، پاسگاه قلاجه، عقبنشینی کرده است.
در ساعت ۲:۴۴ بامداد، اداره مرکزی اطلاعات سپاه اعلام کرد: ۲۰۰ تانک عراقی در مرز خرمشهر، آماده ورود به شهر و اشغال آن هستند،. هفت تانک از مرز خرمشهر وارد ایران شده است. توان خودی در مقابل دشمن، فقط حدود ۲۰۰ نفر مسلح به ژ -۳ است.
برادران سپاه به منظور ایجاد تأخیر در ورود نیروهای دشمن، پل خرمشهر (پل نو) را منهدم کردهاند. وضعیت خودی در محور خرمشهر به قدری نامناسب است که در ساعت ۰۰:۵۰ بامداد، شهربانی به نقل از مرکز فرماندهی ستاد مشترک اعلام کرد: طبق اعلام موثق، خرمشهر سقوط کرده و تلاش نیروهای خودی، برای جلوگیری از نفوذ عوامل دشمن به داخل آبادان و اهواز است.
با سقوط پاسگاههای مرزی خرمشهر و سرازیر شدن نیروهای دشمن و نزدیکی آنها به دروازههای شهر و اجرای آتش سنگین و انبوه روی شهر طی چهار روز، دشمن خرمشهر را ساقط شده تلقی میکند و آن را در چنگ خود میپندارد و بر این باور است که یکی از فرماندهان ارتش عراق طی تلگرامی به صدام اعلام میکند: دستورتان اجرا شد. وارد محمره (خرمشهر) شدیم.
سخنگوی حکومت عراق در مقر سازمان ملل در ژنو نیز خبر میدهد که نیروهای عراق خرمشهر را تصرف کردهاند. در پی این القائات، سه خبرنگار فرانسوی با یک تاکسی عراقی، از جاده شلمچه به سوی خرمشهر میآیند و در پل نو دستگیر میشوند. وقتی از راننده تاکسی میپرسند که تو اینجا چه میخواهی؟ میگوید: من راننده تاکسی هستم. این مسافرها گفتند، ما را ببر خرمشهر. من هم به خیال اینکه اینجا فتحشده، اینها را آوردم.
نیروهای دشمن با چنین پنداری است که روز چهارم مهرماه سال ۱۳۵۹ از دو محور شمالی و غربی، سراسیمه به سوی خرمشهر میتازند، اما با دفاع سخت رزمندگان مواجه میشوند و شکستخورده، به عقب میگریزند.
فشار فرماندهی دشمن و وارد کردن نیروهای تازهنفس نیز کاری از پیش نمیبرد. فرماندهی ارتش عراق با اطلاعات دریافتی و شناساییهایی که از قبل از هجوم انجام داده بود و با ارزیابی در دو هفته آخر شهریور طی عملیات محدود خود، به این نتیجه رسیده است که با مشکلی مواجه نخواهد شد و هرگز پیشبینی اینگونه مقابله را نمیکرده است.
دشمن در پنجمین روز با سدی از رزمندگان مردمی مواجه شده که شکستن آن، تاوان سنگینی دارد، اما ژرفای این استقامت را هنوز درک نکرده است و دیوانهوار از عصر روز چهارم مهرماه بر شدت آتش خود میافزاید و بیوقفه شهر خرمشهر را گلولهباران میکند.»
نظر شما