به گزارش خبرنگار ایمنا، سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر (ص) و از یاران امام علی (ع) بود. او جایگاه والایی در میان صحابه داشت و پیامبر (ص) او را از اهلبیت (ع) خود خواند. او به اسم اعظم خداوند آگاه بود و مقامش از مقام لقمان حکیم بالاتر شمرده شده است. برخی منابع او را اهل اصفهان و برخی دیگر اهل شیراز معرفی کردهاند. مطابق روایات شیعه او هیچگاه به غیر خدا سجده نکرد. او روح حقجویی داشت و برای یافتن حقیقت به سرزمینهای مختلفی مسافرت کرد و نزد اسقفهای مسیحی به تعلیم و تربیت نفس پرداخت تا آن که به ظهور پیامبر آخرالزمان در سرزمین عرب بشارت داده شد. سلمان برای یافتن پیامبر (ص) به حجاز رفت و با دیدن نشانههای نبوت در پیامبر (ص)، به وی ایمان آورد.
سلمان پس از غزوه خندق در همه جنگهای دوران پیامبر (ص) شرکت کرد و حضوری مؤثر داشت؛ ازجمله اینکه او در جنگ احزاب پیشنهاد حفر خندق، گرداگرد مدینه و در جنگ طایف استفاده از منجنیق را ارائه داد. او پس از پیامبر (ص) از یاران خاص امام علی (ع) شد و صحابه را به دلیل تخلف از دستور پیامبر (ص) مبنی بر جانشینی علی (ع)، سرزنش میکرد. با اینحال او با خلفاء آن دوران همکاری داشت و با پیشنهاد عمر بن خطاب و با اجازه امام علی (ع) فرماندار مدائن شد.
سلمان فارسی زندگی ساده و زاهدانهای داشت و این روش را در دوران امارت خود بر مدائن ادامه داد. او از امکانات حکومتی به نفع خود استفاده نمیکرد و با دسترنج خود گذران زندگی میکرد. در طول عمر سلمان نظرات مختلفی ذکر شده است و برخی او را از معمّرین (افراد بسیار سالخورده) معرفی کردهاند. مطابق برخی از پژوهشها سلمان در سال ۳۳ هجری قمری درگذشت و امام علی (ع) او را کفنودفن کرد.
نام و نسب
نام اصلیاش را روزبه، یا مابه یا مهران و نام پدرش را خشبوذان یا بوذخشان ذکر کردهاند. بر اساس روایت شیخ صدوق، از محدثان شیعه، نام سلمان را پیامبر (ص) بعد از اولین دیدار بر او گذارد. امام صادق (ع) در روایتی از نامیدن او به سلمان فارسی نهی کرد و خواندنش به نام سلمان محمدی را لازم دانست. کنیه او اباعبدالله بود و او را سلمان الخیر نیز میخواندند.
جایگاه
پیامبر (ص) فرمودند: خداوند مرا به دوست داشتن چهار تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: علی، مقداد، ابوذر، سلمان. (الغدیر، ۱۴۱۶ ق، ج ۹، ص ۱۷۱.)
بر اساس روایت مشهوری از پیامبر (ص)، سلمان از اهلبیت پیامبر دانسته شده است. مطابق نقل شیخ مفید از فقیهان شیعه، پیامبر (ص) در اعتراض به عمر بن خطاب که به بهانه عرب نبودن سلمان، بر او خرده میگرفت، در خطبهای ضمن اشاره به اینکه انسانها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند، سلمان را از اهلبیت خواند و این جمله را در مواضع دیگری تکرار کرد.
قطعه خوشنویسی حدیثی از پیامبر (ص) درباره فضائل سلمان (ترجمه: سلمان دریایی است که خشک نمیشود و گنجی است که تمام نمیشود. به خط ثلث، اثر محمد المشرفاوی.)
سخنان دیگری از پیامبر اسلام و ائمه معصومین در فضیلت سلمان نقل شده است؛ از جمله این فضائل میتوان به مشتاق بودن بهشت به علی، عمار و سلمان، دستور خداوند به پیامبر (ص) مبنی بر لزوم دوست داشتن علی، سلمان، مقداد و ابوذر، روزی دادن خداوند به مردم به برکت سلمان فارسی و برخی از یاران از جمله ابوذر و عمار و مقداد، عالم بودن سلمان به اسم اعظم، آگاهی او از علم اول و آخر و داشتن مقامی بالاتر از مقام لقمان حکیم اشاره کرد. همچنین در بعضی از احادیث نبوی، پیامبر (ص) با عنوان لقمان حکیم به سلمان فارسی اشاره کرده است.
بر اساس روایتی از پیامبر هر کس سلمان را اذیت کند، پیامبر را اذیت کرده است. وی از جمله اشخاصی است که پس از ماجرای سقیفه و شهادت حضرت فاطمه (س) در تدفین مخفیانه او شرکت کرد.
قبل از اسلام
برخی از محققان، انتساب سلمان فارسی به منطقه جِی اصفهان را معتبرتر ارزیابی کردهاند و شواهدی (مثل بازگشت سلمان به آنجا پس از فتح اصفهان به دست مسلمانها و ساخت مسجد در آنجا) بر آن دلالت دارد. با اینحال، شهرهای دیگری چون کازرون (شیراز)، یا رامهرمز بهعنوان محل ولادت او ذکر شده است. در تاریخ ولادت او نیز اتفاقنظری وجود ندارد؛ عطاالله مهاجرانی، از نویسندگان شیعه، بر این باور است که او بین سالهای ۵۲۰ تا ۵۷۰ میلادی به دنیا آمده است. با اینحال در گزارشهایی مدت عمر او ۲۵۰ تا ۳۵۰ سال بیان شده است، که زمان ولادت او را سالهایی دورتر نشان میدهد.
آئین و مذهب پیشین
شیخ صدوق، از محدثان شیعه، بر این باور است که سلمان فارسی هیچگاه به غیر خدا سجده نکرد. همچنین بر اساس روایتی از امام علی (ع) اگرچه سلمان ناچار بود به مشرک بودن خود وانمود کند، اما هیچگاه زرتشت نبوده است. در حدیثی از پیامبر (ص) بر روحیه حقیقتجویی سلمان تأکید شده است. اگرچه در مصادری او را از تابعان دین زرتشت معرفی کردهاند که بر روشن نگهداشتن آتش مواظبت داشته، اما بر اساس مستنداتی دیگر وی در همان زمان نیز آئین زرتشت را صحیح نمیدانسته است.
بنا به گزارش خطیب بغدادی، مورخ سده پنجم، سلمان فارسی به جهت علاقه شدید پدرش، مانند دختران جوان در خانه محبوس شده بود و به همین دلیل با ادیان دیگر آشنایی نداشت. روزی که پدرش او را به سرکشی از کارگرانش مأمور ساخت، از خانه خارج شد و به یکی از کلیساهای مسیحیان برخورد کرد. او با دیدن عبادت مسیحیان به دین آنها علاقهمند شد و از خانه فرار کرد. سلمان فارسی به شام، مرکز مسیحیان، سفر کرد و نزد اسقف آنجا به تعلیم و عبادت پرداخت. سلمان مدتها در شام ماند و سپس به موصل و بعد به نَصیبِین و در نهایت به عموریه مهاجرت کرد و سالهای بسیاری را در کلیسای آن شهرها، نزد راهبان آنجا به عبادت گذراند تا آنکه اسقف عموریه او را به ظهور پیامبری در حجاز بشارت داد.
شیخ صدوق مهاجرت سلمان را بهگونهای دیگر گزارش کرده است. بر اساس گزارش او، سلمان فارسی در کلیسای شهر خود شنید که مسیحیان به یگانگی خدا و نبوت عیسی (ع) و محمد (ص) شهادت میدهند. با شنیدن نام پیامبر (ص) محبت ایشان وجود سلمان را سرشار کرد و به جهت آشنایی با وی، به پیروی از آن دین برآمد و به انطاکیه و سپس به اسکندریه مهاجرت کرد تا آن که به ولادت پیامبر (ص) بشارت داده شد.
ماجرای اسلامآوردن
سلمان در سال اول هجری و به روایتی در ماه جمادیالاولی اسلام آورد. او از آخرین راهبی که با او ملازمت داشت، شنیده بود که نشانههای پیامبر (ص) سه چیز است: ۱- صدقه نمیخورد ۲- هدیه را میپذیرد ۳- بین دو کتفش خاتم نبوت وجود دارد. وی همراه با کاروانی به سمت سرزمین عرب حرکت کرد، اما اهل کاروان در وادیالقری به سلمان ظلم کرد و با تصاحب اموالش، او را بهعنوان برده به فردی یهودی فروختند. آن یهودی نیز سلمان را به یهودی دیگری از بنیقریظه فروخت و سلمان با او به مدینه رفت و در نخلستانش به کار گرفته شد.
پس از هجرت پیامبر (ص) به مدینه و توقف در مسجد قبا، سلمان از قدوم ایشان آگاه شد و برای اطلاع از درستی ادعای نبوت وی، مقداری خرما نزدش برد تا آن را بهعنوان صدقه به او و یارانش دهد، اما پیامبر از خوردن آن امتناع کرد. سلمان با دیدن یکی از نشانهها، بار دیگر خدمت پیامبر (ص) رسید و مقداری خرما بهعنوان هدیه به وی داد. پیامبر هدیه سلمان را پذیرفت و آن را خورد. سلمان با دیدن نشانه دوم در پی نشانه سوم برآمد و روزی که پیامبر در تشییعجنازه یکی از اصحابش حرکت میکرد، پشت سر ایشان قرار گرفت. هنگامیکه پیامبر متوجه شد سلمان در پی دیدن خاتم نبوت است، ردای خود را کنار زد و مهر نبوت را به او نشان داد. آن گاه سلمان خود را به قدمهای پیامبر افکند و پاهای او را بوسید و گریه کرد.
پیامبر (ص) با همراهی صحابه، سلمان را از صاحبش به غرس ۳۰۰ نهال و ۴۰ اوقیه طلا (هر اوقیه بهطور تقریبی معادل هفت مثقال طلا است) خریداری کرد؛ اما آزادی او تا جنگ احزاب طول کشید و سلمان نتوانست در جنگ بدر و اُحد شرکت کند. با اینحال طبری، از مورخان اهل تسنن، معتقد است او در جنگ بدر و احد نیز شرکت داشته است. گزارشهای مختلفی در مورد عقد برادری سلمان وجود دارد؛ بر اساس بعضی گزارشها پیامبر (ص) میان او و حذیفه، یا میان او و ابوذر یا میان او و ابوالدرداء عقد اخوت بست.
اقدامات مهم
سلمان فارسی در جنگهای صدر اسلام شرکت داشت و پس از غزوه خندق هیچ جنگی از او فوت نشد. پس از رحلت رسول خدا او فرماندار مدائن شد. مطابق نقل یاقوت حموی، نویسنده معجم البلدان، پس از فتح اصفهان به دست مسلمانان، سلمان به آنجا رفت و مسجدی را در زادگاهش بنا کرد. اکنون نیز در منطقه جی اصفهان بقایای مسجدی کهن وجود دارد.
مشاوره نظامی
به پیشنهاد سلمان، در غزوه خندق دور شهر مدینه خندق کنده شد. هنگامیکه پیامبر (ص) از خروج قریش برای جنگ خندق آگاه شد، با مسلمانان درباره چگونگی رویارویی با دشمن مشورت کرد. سلمان شیوه ایرانیان در حفر خندق را مطرح ساخت و مسلمانها از پیشنهاد او استقبال کردند. هر ۱۰ نفر مأمور کندن چهل ذراع (بهطور تقریبی ۲۰ متر) از خندق شدند. به خاطر توان جسمی بالای سلمان، بین مهاجرین و انصار اختلاف افتاد و هرکدام سلمان را از خود میدانستند؛ اما پیامبر (ص) سلمان را از اهلبیت خود دانست.
به گزارش برخی از منابع، در جنگ طایف نیز سلمان طرح استفاده از منجنیق را مطرح کرد و آن را برای لشکر اسلام ساخت که برای نخستین بار مورداستفاده آنان قرار گرفت. عمر بن خطاب در فتح ایران، سلمان و حذیفه را طلایهدار سپاه اسلام کرد. در فتح مدائن نیز سلمان نقش مذاکرهکننده با سران نیروهای ایرانی را بر عهده داشت.
مخالفت با جریان سقیفه
سلمان فارسی در واقعه سقیفه: لَو بایَعوا عَلِیّا لَأَکَلوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ أرجُلِهِم. (اگر با علی بیعت میکردند برکت از آسمان و زمین بر آنان روی میآورد.) بلاذری، انساب الاشراف، ج یک، ص ۵۹۱.
سلمان از مخالفان جریان سقیفه بود و همراه با مقداد و ابوذر و عبادة بن صامت و ابو الهیثم بن تیهان و حذیفه و عمار تلاش کرد تا امر خلافت را در شورایی متشکل از مهاجرین بررسی کند. سلمان صحابه را به دلیل پیروی نکردن از دستور پیامبر (ص) سرزنش میکرد و جمله «کرداذ ناکرداذ» (کردید نکردید: با ابوبکر بیعت کردید، اما به دستور پیامبر عمل نکردید) از او معروف شد. او همراه با اُبَی بن کَعب احتیاجات فراوانی را در مخالفت با واقعه سقیفه دانست.
فرمانداری مدائن
عمر بن خطاب سلمان فارسی را بهعنوان فرماندار مدائن انتخاب کرد و او برای قبول این مسئولیت از علی (ع) اجازه گرفت و سپس آن را قبول کرد. سهم سلمان از بیتالمال در سِمَت فرمانداری مدائن، پنج هزار درهم بود که آن را صدقه میداد و با زنبیلبافی از دسترنج خودش ارتزاق میکرد. وی در مسجد مینشست و قرآن را برای مردم تفسیر میکرد. او در مدائن زیر سایه دیوارها و درختان مینشست و با ساختن خانه برای خود موافق نبود، تا آنکه به پیشنهاد یکی از یارانش، تنها با ساختن خانهای موافقت کرد که چون بایستد سرش به سقف آن و چون دراز کشد، پایش به دیوار آن برخورد کند. روایتهای مختلفی از زهد سلمان نقلشده است. سلمان تا لحظه مرگ والی مدائن بود.
همسر، فرزندان و نوادگان
سلمان با زنی به نام بُقَیره، از قبیله کِنده ازدواج کرد. در کتابهای روایی و رجالی، افرادی با عنوان فرزند سلمان، ذکر شدهاند؛ بهعنوانمثال عبدالله، حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه (س) را از پدرش سلمان روایت کرده است. چنان که در کتاب جامع الرواة، از محمد بن سلمان فارسی یادشده است. همچنین برای سلمان دختری در اصفهان و دو دختر در مُضَر یا مصر ذکر شده است.
تعدادی از نوادگان سلمان در طول تاریخ از شخصیتهای حدیثی، علمی و سرشناسی بودهاند که از آن میان میتوان به افرادی چون بدرالدین حسن بن علی بن سلمان [۸۵]، ضیاالدین فارسی، وهب بن کثیر بن عبدالرحمن و شمسالدین سوزنی اشاره کرد.
بر اساس روایت کَشّی، سلمان برای ازدواج نزد عمر رفت و دخترش را از او خواستگار کرد. عمر که در ابتدا با درخواست او موافقت نکرده بود، پس از مدتی پشیمانی خود از عملش را به سلمان ابراز کرد، لکن سلمان این عمل خود را آزمونی برای عمر دانست تا بهوسیله آن، قلب عمر را از زدوده شدن از تعصبات جاهلی بیازماید.
وفات
تاریخ درگذشت سلمان در منابع مختلف روایی و تاریخی یکسان نیست؛ در برخی از منابع سال ۳۵ یا ۳۶ هجری قمری بهعنوان سال وفات او ثبتشده است، چنان که در بعضی گزارشها زمان درگذشت او را دوران خلاف عمر دانستهاند. وی در مدائن در نزدیکی ایوان کسری به خاک سپرده شد.
در برخی از روایات تاریخی آمده است که پس از وفات سلمان، امام علی (ع) او را غسل داد و کفن کرد و بر او نماز خواند و دفن کرد.
آثار مرتبط
کتابهای بسیاری درباره زندگی و عملکرد و جایگاه سلمان فارسی نوشتهشده است که آثار ذیل ازجمله آنها بهشمار میآید:
نَفَس الرحمان فی فضائل سلمان، تألیف میرزا حسین نوری که در هفده باب تنظیمشده و بسیاری از مباحث مربوط به جغرافیا، تاریخ، شرححال و سخنان سلمان در آن گردآمده است. این کتاب به همت مترجمان مختلفی به زبان فارسی ترجمهشده است؛ رحمت پارسایان: سلمان فارسی به کوشش سیدجواد حسینی رضایی و سلمان فارسی از سپاهان تا مدائن به قلم سیدحسن افتخار زاده ازجمله این ترجمهها است.
سلمان الفارسی فی مواجهة التحدی، به قلم سید جعفر مرتضی عاملی در چهارفصل به بررسی ابعاد وجودی سلمان پرداخته است. این اثر با عنوان سلمان فارسی به کوشش سید محمد حسینی به فارسی برگردانشده است.
سلمان سابق فارس عرض و تحلیل، نوشته محمدجواد آلالفقیه؛ این کتاب را انتشارات موسسة الاعلمی للمطبوعات بیروت چاپ کرده است.
سلمان فارسی، اثر عباس ملکی که برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده و با کوشش دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
سلمان فارسی استاندار مدائن، نوشته احمد صادقی اردستانی در ۱۶ فصل سامانیافته است و به بررسی سرگذشت سلمان فارسی و جایگاه او میپردازد.
زندگی پرافتخار سلمان فارسی: پیشگام رابطه اسلام و ایران، نوشته محمد محمدیاشتهاردی که در چهار فصل تنظیم شده است و سرگذشت سلمان را از ابتدای ولادت تا وفات بررسی میکند.
سلمان فارسی، (اولین شماره از مجموعه آشنایی با اسوهها) نوشته جواد محدثی که چاپ هشتم آن در سال ١٣٩٤ش از سوی انتشارات بوستان کتاب قم در ٧٢ صفحه منتشر شده است.
همچنین در ایران سریالی به کارگردانی داوود میرباقری در حال ساخت است که در آن زندگانی سلمان از تولد تا تاریخ صدر اسلام روایت میشود. این سریال، بزرگترین پروژه تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است. گفته میشود در این سریال، علیرضا شجاعنوری نقش سلمان فارسی را بازی خواهد کرد.
نظر شما