به گزارش ایمنا، روزنامه خراسان نوشت: یکم خردادماه گذشته، سرنشینان یک خودرو در منطقه خواجهربیع مشهد به سوی جوانی حدود ۳۵ ساله شلیک کردند و او را به قتل رساندند. درپی وقوع این جنایت مسلحانه، بلافاصله گروه ویژهای از کارآگاهان اداره جنایی آگاهی با دستور قاضی صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) وارد عمل شدند و به تحقیق در اینباره پرداختند.
بررسیهای تخصصی کارآگاهان که با هدایت مستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیعزاده (رئیس پلیس آگاهی خراسانرضوی) به بازبینی دوربینهای مداربسته کشیده شده بود، سرنخهای مهمی از این پرونده جنایی را نمایان کرد و کارآگاهان پس از چند روز فعالیتهای اطلاعاتی فردی به نام «س» را دستگیر کردند که متهم اصلی این پرونده جنایی بود.
در همین حال دو سرنشین دیگر خودرو نیز پس از این ماجرا خود را تسلیم قانون کردند و اینگونه بازجوییهای فنی از آنها در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (ویژه پروندههای جنایی) آغاز شد. بررسیها نشان داد گلولهها از یک سلاح شکاری و از سوی سرنشین جلوی خودرو شلیک شده است.
به این ترتیب «س» عنوان متهم ردیف اول را گرفت؛ چراکه با سلاح شکاری از داخل خودرو شلیک کرده بود. «حسین- ف» متهم دیگر این پرونده نیز در بازجوییها مدعی شد: من و «هادی_ش» (مقتول) با یکدیگر اختلافات قبلی داشتیم و مدام با هم کل کل میکردیم، کار به جایی رسید که تصمیم گرفتم زهر چشمی از او بگیرم؛ بنابراین با «س» و یکی دیگر از دوستانم هماهنگ کردم که «هادی_ش» را روانه بیمارستان کنیم. آن روز من راننده خودرو بودم و «س» نیز درحالی که اسلحه شکاری را در دست داشت در صندلی جلو نشست و دوست دیگرم هم در صندلی عقب جا گرفت. وقتی به «هادی» رسیدیم ناگهان «س» شلیک کرد و من پدال گاز را فشردم و به او گفتم چه کار کردی تو او را کشتی، قرار بود به پایش شلیک کنی! ولی «س» گفت نه طوری نشده است! بعد فهمیدیم که «هادی» بر اثر شلیک جان سپرده و من و دوستم نیز تسلیم قانون شدیم.
بازجوییهای تکمیلی همچنان ادامه داشت اما خانواده مقتول باور نداشتند که متهم اصلی پرونده و عامل شلیک فردی به نام «س» است؛ چراکه معتقد بودند «س» خصومتی با آنها نداشته و اینگونه «حسین_ف» را به عنوان «قاتل» مطرح میکردند. با توجه به اینکه احتمال انتقامی وحشتناک وجود داشت، با پیشنهاد کارآگاهان و همچنین دستورات ویژه قاضی دکتر صفری، دو متهم «س» و «حسین_ف» روانه زندان شدند تا تحقیقات زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) ادامه یابد.
گزارش یک قتل مسلحانه دیگر
هنوز بیشتر از یک ماه از وقوع این جنایت مسلحانه در مشهد نگذشته بود که ساعت ۲۱:۳۰ روز جمعه سیویکم تیرماه، خبر قتل مسلحانه دیگری در بیسیمهای پلیس پیچید. مردی حدود ۶۵ ساله که در یک مراسم عزاداری شرکت کرده بود، با شلیک گلولههای ساچمهای درحالی جان سپرد که پیکر خونآلود وی به بیمارستان شهید هاشمینژاد منتقل شده بود. با گزارش وقوع این جنایت، بلافاصله قاضی صادق صفری در سپیده دم اول مرداد عازم مرکز درمانی شد و به تحقیق در اینباره پرداخت.
این درحالی بود که شهروندان زن ۴۳ سالهای را در محل وقوع جنایت دستگیر کرده بودند که یک قبضه سلاح شکاری در دست داشت. تحقیقات میدانی مقام قضائی با روشن شدن هویت مقتول وارد مرحله جدیدی شد چراکه مقتول «یوسف_ف» نام داشت و پدر «حسین_ف» متهم پرونده جنایی یک ماه قبل بود.
به همین دلیل گروه تخصصی از کارآگاهان جنایی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) وارد عمل شدند و با راهنماییهای قاضی ویژه قتل عمد، بررسیهای پلیسی را ادامه دادند، چراکه دامنه تحقیقات مقدماتی به پرونده جنایی مسلحانه یک ماه قبل گره خورده بود. از سوی دیگر «صدیقه_ش» زن ۴۳ سالهای که در محل وقوع جنایت دستگیر شده بود با صدور دستوری از سوی مقام قضائی به پلیس آگاهی خراسان رضوی هدایت شد اما به دلیل ناراحتیهای روحی ناشی از ارتکاب قتل قادر به بازجویی نبود.
به همین دلیل بازجوییهای تخصصی از وی که خواهر «هادی_ش» (مقتول پرونده جنایی یک ماه قبل) بود، در روز بعد ادامه یافت. وی در شعبه بازپرسی ویژه پروندههای جنایی به مقام قضائی گفت: برادرم «هادی_ش» یک فرزند خردسال داشت و همسر ۳۰ سالهاش نیز باردار بود اما اختلافات شدیدی با «حسین_ف» داشت به گونهای که یک روز سلاح شکاری وینچستر را از خانه برداشت و قصد داشت با «حسین_ف» درگیر شود اما من که این صحنه را دیدم به دست و پایش افتادم و اسلحه را از او گرفتم تا خودش را بدبخت نکند.
به او گفتم با این اسلحه کار دست خودت میدهی، درحالی که همسرت باردار است؛ او هم اسلحه را به من داد و از خانه بیرون رفت اما وقتی برادرم با شلیک گلوله از سوی آنها به قتل رسید، من دچار عذاب وجدان شدم که چرا اسلحه را از دست برادرم گرفتم. شاید اگر سلاح داشت میتوانست از خودش دفاع کند. این درحالی بود که ما با «س» فردی که به عنوان قاتل معرفی میشد مشکلی نداشتیم؛ بنابراین تصمیم به انتقام گرفتم اما نمیتوانستم خانواده او را پیدا کنم تا اینکه شنیدم مجلس عزاداری یکی از بستگان آنها در منطقه خواجه ربیع مشهد برپا شده است.
فکر کردم به یقین پدر «حسین_ف» (متهم پرونده جنایت مسلحانه) نیز به آنجا میرود. اسلحه شکاری را که حالت «تاشو» دارد از خانه برداشتم و زیر چادرم پنهان کردم و در آن محل به انتظار پدر «حسین_ف» نشستم. وقتی او را دیدم با سرعت به طرفش رفتم و از فاصله بسیار نزدیک و از پشت سر به او شلیک کردم. وقتی «یوسف_ف» (مرد ۶۵ ساله) روی زمین افتاد من پا به فرار گذاشتم. میخواستم از آن محدوده دور شوم تا به چنگ بستگان آنها نیفتم اما بعد از طی مسافتی رهگذران و اهالی محل که مرا هنگام شلیک دیده بودند، اطرافم حلقه زدند و مرا دستگیر کردند.
بررسیهای بیشتر درباره این انتقام کور، درحالی ادامه دارد که «صدیقه_ش» (متهم به جنایت مسلحانه) نیز اسلحه وینچستر را تحویل پلیس داده است.
نظر شما