به گزارش خبرنگار ایمنا، «سایبرنتیک» یا «فرمانیک» نظریهای در فرهنگ ارتباطات است که مناسبات بین انسان، ماشین و ربات را تبیین میکند. این نظریه در سال ۱۹۷۸ توسط «نوربرت وینر» مطرح شد. زمینه گسترده سایبرنتیک به صورت مطالعات بین رشتهها و از طریق اتصال زمینههای متعدد و گوناگونی از جمله، سیستمهای کنترل، نظریه شبکههای الکتریکی، منطق ریاضی، پایداری سیتسمهای زیستشناسی، مهندسی و علوم اعصاب در طی سالهای دهه ۱۹۴۰ آغاز شد.
این نظریه شامل شاخههای مهم و کاربردی است که به واسطه آنها میتوان شناخت کاملی از مغز بهدست آورد و انسان را به ربات تبدیل کرد. برای بررسی و شناخت بیشتر نظریه سایبرنتیک با حامد شهبازی، دکترای هوشمصنوعی و رباتیک گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
سایبرنتیک چیست؟
سایبرنتیک به عنوان نظریهای بینرشتهای شناخته میشود که مناسبات بین کامپیوترها و انسانها را در حالت کلی توصیف و تداعی میکند؛ این نظریه نسبت به نظریههایی که در حوزههای مختلف هوشمصنوعی، اینترنت، رباتیک و مکاترونیک مطرح است بسیار گستردهتر بوده و تمام مباحث مربوط به این علوم را در بر میگیرد.
نظریه سایبرنتیک در چه حوزههایی کاربرد دارد؟
حوزه فعالیت سایبرنتیک در مواقعی است که انسان، ربات، ماشین، اشیا و تجهیزات ارتباطی مانند اینترنت در کنار یکدیگر قرار میگیرد و این نظریه وظیفه توصیف مناسبات بین آنها را برعهده دارد؛ درواقع تمام علوم و زیرشاخههایی که در مناسبات بین کامپیوتر و انسان مطرح میشود در حوزه سایبرنتیک نیز مورد بحث و مطالعه قرار میگیرد. مباحثی مانند فلسفه، روانشناسی، زیستشناسی، علوم ریاضیاتی، منطق، کنترل، هوشمصنوعی، سیستمهای اجتماعی، مردمشناسی، جامعهشناسی و حتی معماری در حوزه سایبرنتیک مطرح شده است و پیرامون آنها تحقیق و مطالعه صورت میگیرد.
سایبرنتیک چه مسائلی را مورد بررسی قرار میدهد؟
نظریه سایبرنتیک، معمولاً به مسئله ارتباط بین انسانها و فناوریهای ارتباطی میپردازد؛ درواقع هدف سایبرنتیک پاسخ به این سوال است که انسانها چگونه میتوانند در شکل جدید ارتباطات از فناوریهای روز دنیا استفاده کنند و ذهن، روح و روان خود را با ماشینها گره زده و دنیایی یکپارچه در کنار آنها به وجود بیاورند.
نکته مهمی که در این نظریه وجود دارد، این است که ماشینهای هوشمند به تدریج در بین جامعه و در کنار انسان قرار گرفته و رشد میکند و نوعی همزیستی بین انسان و ماشین شکل خواهد گرفت که نظریه سایبرنتیک نیز همزیستی بین انسان و ماشین هوشمند را مورد بررسی قرار میدهد.
نظریه سایبرنتیک چه زیرشاخههایی را در بر میگیرد؟
نظریه سایبرنتیک زیرشاخههای بسیار مهمی دارد که یکی از آنها پیرامون مباحث مربوط به سایبورگها یا ارگانیزمهای وابسته به سایبرنتیک فعالیت میکند؛ این شاخه از نظریه سایبرنتیک در راستای اتصال فضای ذهن، مغز و افکار موجودات زنده به کامپیوترها فعالیت میکند و تلاش دارد، موجودات زنده را به ربات و ماشین هوشمند تبدیل کند. علاوه بر آن مطالعات گستردهای در حوزه شناخت مغز نیز انجام شده که جزو حوزههای بسیار مهم و جذاب مباحث سایبرنتیک بهشمار میرود.
سایبورگ چیست؟
«سایبورگ» حوزه تحقیقاتی بسیار مهمی است که طی آن پرندگان و حیوانات بزرگ و کوچکی مانند گربه و سگ به تجهیزات ارتباطی و الکترونیکی متصل شده و به واسطه آنها قابلیت کنترل، برقراری ارتباط و حتی گفتوگو با انسانها را بهدست میآورند؛ این حوزه یکی از شاخههای بسیار جذاب و هیجانانگیز نظریه سایبرنتیک است که تلاش دارد موجودات زنده را با استفاده از تجهیزات مدرن الکترونیک و کامپیوتر به یکدیگر پیوند دهند و ارتباطی بین آنها برقرار کند.
در حوزه شناخت مغز چه فعالیتهایی انجام شده است؟
امروزه بودجههای کلانی در سطح دنیا برای مباحث مربوط به سایبورگ اختصاص داده شده و مطالعات گستردهای نیز در حوزه شناخت مغز در حال انجام است. دانشمندان با اطلاعات شناختی که از مغز موجودات بهدست میآورند، تلاش میکنند تا ساختار مغز موجودات زنده و حتی انسانها که پیچیدهترین نوع مغز بهشمار میرود را مورد مطالعه قرار دهند و مدلهای مشابهی از آنها را در محیط کامپیوتر حلق کنند. امروزه مطالعاتی که در حوزه شناخت مغز صورت گرفته در علوم مختلف پزشکی با اختراع دستگاههایی مانند FMRI توسعه یافته و دانشمندان تلاش میکنند تا با مطالعه و شناخت حالات درونی و افکار انسان را به صورت کامل بررسی کنند.
آیا تاکنون بشر قادر به شبیهسازی مغز موجودات انسان شده است؟
بله، بودجههای کلانی از سال ۲۰۱۴ برای تحقیق پیرامون مغز موجودات زنده اختصاص داده شده که یکی از آنها مربوط به پروژه عظیم آمریکا یعنی مغز انسان یا Human Brain است. پروژه مغز انسان در سال ۲۰۱۴ توسط آمریکا و اروپا با بودجهای نزدیک به چهار میلیارد دلار برای شناخت و تحقیق پیرامون مغز انسان آغاز شد.
تاکنون تحقیقات پیرامون حشرات کوچک انجام شده است و نمونههای ابتدایی از مغز حشرات ساخته شده به طور مثال بشر قادر شده مدل کاملی از مغز مگس سرکه تهیه و تمام بخشهای آن را شبیهسازی کند که البته این حشره نیز از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است.
این تحقیقات همچنان ادامه دارد و امروزه مطالعه پیرامون حیواناتی مانند موش نیز آغاز شده است؛ البته پیچیدگی مغز انسان از نظر تعداد اتصالات و سلولهای عصبی باعث شده مشکلات بسیاری برای تحقق این پروژه ایجاد شود، اما پیشرفتها همچنان ادامه خواهد داشت و هدف اصلی شناخت کامل مدل مغز موجودات زنده و شیوه کارکرد آنها است.
سخن آخر...
این حوزه از شناخت که تحت عنوان «شناخت مغز» شهرت دارد جزو پروژههای بلند مدت بهشمار میرود، زیرا پیچیدگیهایی که در مغز موجودات زنده وجود دارد با عظمت کیهان و جهانهای موازی قابل مقایسه است و شناخت مغز انسانها نیازمند سالها تلاش و تحقیقات است. اگرچه مطالعات در حوزههای مختلفی از جمله ارتباطی، نظامی و پزشکی انجام شده و در حال پیشرفت است، اما تمام این مطالعات مقدمهای برای توسعه و پیشرفت علم محسوب میشود.
نظر شما