به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران عزیز ما در طول تاریخ همواره با تحولات عظیمی روبهرو بوده و شعر و ترانه و شعار، بخش جدانشدنی از زندگی ما ایرانیان است.
شعرها بهگونهای در متن زندگی ما رسوخ کردهاند که گاهی به هنگام کار و فعالیت زمزمه پدران بودهاند و گاه جور لالایی مادران را برای کودکان میکشیدند. در یککلام شعر میان مردم ما جاری است.
البته وزن آهنگین شعر خودبهخود، به خاطر سپردنش را آسان کرده و ماندگاریاش را بیشتر. مخصوصاً زمانی که اشعار با جریانات فرهنگی، دینی، مذهبی، سیاسی و یا اجتماعی همراه میشوند و اینگونه همخوانی این اشعار منجر به نزدیکی قلبهای مردم به یکدیگر میشود.
تأثیر شعر و موسیقی بر فرهنگ تأثیری دوسویه است و انکارناپذیر. شاید در گذشته موسیقی و شعر از فرهنگ یک جامعه اثر میگرفت اما امروزه این شعر است که میتواند تا جایی پیش رود که حتی فرهنگ را نیز دچار تغییر کند.
یکی از مهمترین وظایفی که بر عهده شاعران، ادیبان و در یک کلام ادبیات مکتوب یک جامعه دینی است، تشخیص بهموقع نیاز آن اجتماع و ارائه محصول فرهنگی متناسب با آن نیاز در قالب شعر و متنهای ادبیست.
شور و هیجاناتی که در دوران انقلاب و بعد ازآن در دوران دفاع مقدس وجود داشت، شاعران را به سرودن اشعاری ماندگار سوق داد. تحرک و فعالیت در بحبوحه انقلاب و جنگ، ذهنها را آرام نمیگذاشت و شاعران را دستبهقلم میکرد.
بعد از دفاع مقدس، شعرها از هیجان افتادند و نبض شور انقلابی به دلیل شرایط سازندگی کشور کمی کندتر میزد.
اما در دوران جدید با نسلی مواجهیم که حضورش مساوی با هیجان است و پرورش این نسل بدون شور و هیجان امکانپذیر نیست و اینجا است که میتوان نقش مهم شعرها و ترانهها را در تربیت این نسل، بهوضوح شاهد بود.
همین علاقهمندی مفرط به هیجانات غالب باعث میشود که این نسل به اشعار رپ دلبسته شود و یا شعرهای آهنگین، هرچند بدون محتوا مثل آنچه امثال ساسی مانکن میخوانند برای نوجوانان و جوانان جذابیت داشته باشد.
باز هم اینجا است که نقش تفکر خلاق و ذوق هنری در ارائه محتوای دینی به نسل امروز خودنمایی میکند. درواقع بستر که همان علاقهمندی به شور و هیجان است فراهم است و حالا باید دید چه کسی از این بستر بهتر بهره میبرد.
همانگونه که در روایت میخوانیم:
«صِبیَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا یَنفَعُهُمُ اللهُ بِهِ لا تَغلِب عَلَیهِمُ المُرجِئَةُ بِرَایِها»
به کودکان خود از علم ما آنچه را که خداوند به آنها سود میرساند، بیاموزید، تا افکار انحرافی مخالفان، نتواند بر آنها غلبه کند.
«سلام فرمانده» خلأ نسل امروز را بهخوبی درک کرده است و به این حجم از معرفت رسیده که تنها راهحل معضلات، مسئله ظهور است و تنها چیزی که میتواند به ظهور معنا ببخشد، موضوع انتظار و آمادگی است.
آنچه شبکههای غربی بر روی آن مانور میدهند این است که به صحنه کشاندن دهه نودیها نشان از ناامیدی از فرزندان دهههای قبلی دارد و حالا نظام چون بهاصطلاح، آدم کم آورده، سراغ دهه نودیها رفته تا آنها را بازیچه دست خویش کند. این در حالی است که توجه به دهه نودیها نشاندهنده این است که شاید نسلهای گذشته را میشد بهواسطه کمبودهای داخلی تحت تأثیر قرارداد اما این نسل جدید نسل خودجوش است که بهراحتی تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
این نسل وابسته به تکنولوژی است که نه میتوان چیزی را از او پنهان کرد و نه میتوان چیزی را به او تلقین نمود، نه بهراحتی میپذیرد و نه از سر عجز رها میکند؛ این نسل جدید نسل تأمل و تفکر و پذیرش است و نه نسل تقلید و صرفاً بلهقربانگو.
پذیرش این ترانه میان این نسل نشان از شکوفایی اندیشه دینی در دل کودکان این سرزمین دارد. گویا بذری که با انقلاب کاشته شد و با دفاع مقدس آبیاری، حالا دارد ثمر میدهد. و این نکتهای است که لندن نشینان از آن غافلاند.
استیصال بشر به علت عدم ظهور منجی، نیاز به فریاد کشیدن دارد و «سلام فرمانده» را میتوان فریاد دهه نودیها دانست در اقرار به این استیصال.
نکتهای که نباید از آن غفلت ورزید این است که غرق شدن در شور و هیجان این نوع سرودهها نباید تمرکز بر محتوای اصلی را از یاد ببرد. «سلام فرمانده» زمانی ماندگار و تأثیرگذار خواهد شد که در پیله کلمات و الفاظ محصور نشود بلکه با تمسک بر محتوا و پیاده کردن محتوا در متن اجتماع، پروانه شده و دنیا را مسحور نماید.
«سلام فرمانده» میتواند جای خالی دریافت شور و احساس مذهبی را پر کند و معنویت گفتاری را ارتقا بخشد؛ اما برای پر کردن جای خالی معنویت رفتاری باید در تربیت این نسل کوشید.
اگر فرهنگ انتظار میان کتابهای درسی گم شود، لابهلای روضههای خانگی از آن یاد نشود، پای منبرها شنیده نشود، زبان اساتید دانشگاه حول موضوع آن نچرخد، «سلام فرمانده» محکوم به فراموشی خواهد شد.
موضوع «سلام فرمانده» ورود به عرصه ناشناختهای نیست. قدمت این مفهوم بیش از هزار سال است که میان تشیع سابقه دارد. برخی نقدهای آن ور آبی محتوای این سرود را صرفاً محتوایی دفاعی دانسته و آن را محکوم به مفاهیم نظامی کرده است. این منتقدان، واژههای فرمانده، فراخواندن، سردار، قیام، تمام کردن کار و … را نیز دلیل بر ادعای خویش بیان کردهاند؛ این در حالی است که «سلام فرمانده» درصدد بیان آمادگی نسل جوان است برای ظهور و ظهور جز با قیام امکانپذیر نیست و قیام حضرت نیازمند قیام مردم است در مسیر زنده نگاهداشتن عدالت؛ بنابراین بهکارگیری الفاظ نظامی نشانهای بر نیاز به کسب آمادگی برای این قیام است و نه تبلیغ خشونت.
برخی غمگنانه بودن اشعار را بهانه کردند و گفتند نسل امروز را افسرده بار نیاورید این در حالی است که «سلام فرمانده» نگاهی همراه با امید و شعف به آینده دارد، نه نگاهی سوگوارانه.
البته «سلام فرمانده» تا رسیدن به قالب مقبول فاصله بسیار دارد. شاعر میتوانست محتوای انتظار را بسیار عمیقتر در شعر خویش جا دهد بهگونهای که محتوا هضم در لفظ نگردد. شاعر میتوانست ارجاعات عاطفی را در کنار ارجاعات عقلی، متناسب با فهم مخاطب ارائه دهد تا با کدگزاری صحیح و بهجا، گفتار شعر تبدیل به افعالی ایدئولوژیک گردد.
بازتولید «سلام فرمانده» با حفظ ریتم و ضربآهنگ، رفع اشکالات ظاهری و تقویت محتوا میتواند گام مفیدی در ماندگاری این مفاهیم باشد.
نظر شما