۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۷
تنبیه دانش‌آموزان؛ تلخ اما واقعی!

در حالی انتشار کلیپ‌های تنبیه بدنی معلمان خبرساز می‌شود که تنبیه بدنی در مدارس ممنوع است و باید این مسئله ریشه‌یابی و بررسی شود.

به گزارش خبرنگار ایمنا، اگرچه امروزه با تغییر سبک آموزشی مدارس و نیز توجه بیشتر والدین به فرزندان موضوع تنبیه بدنی مانند سابق در مدارس رواج ندارد، اما خشونت کلامی یا روحی و روانی و ارائه مشق شب به‌عنوان تنبیه نرم همچنان در برخی از مدارس وجود دارد. البته همه بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که دانش‌آموز متخلف باید متوجه تخلف خود شده و در رفتارش تجدیدنظر کند و بر این اساس،، ترتیبات مختلفی در آئین‌نامه اجرایی مدارس پیش‌بینی شده است. مطابق ماده ۷۷ آئین‌نامه انضباطی مدارس، «اعمال هرگونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است»، همچنین براساس ماده ۷۴ این آئین‌نامه، «قصور و سهل‌انگاری دانش‌آموزان نسبت به انجام وظایف خود تخلف محسوب می‌شود. مدیر، شورای مدرسه، معاونان و مربیان موظف هستند قبل از اعمال هرگونه تنبیه از وضع و موقعیت محصل آگاهی یابند و در جستجوی انگیزه و علت تخلف برآیند و نسبت به رفع آن اقدام کنند».

تنبیه باید به‌گونه‌ای باشد که دارای اثر اصلاحی بوده و توجه دانش‌آموز را به‌اشتباه خود جلب و زمینه ایجاد رفتار مطلوب در وی فراهم کند. تنبیه باید متکی به یافته‌های علمی و استفاده از الگوهای مناسب تغییر رفتار باشد تا موجب اصرار دانش‌آموز بر تکرار اشتباه نشود. براساس ماده ۷۶ آئین‌نامه انضباطی «دانش‌آموزان متخلفی که راهنمایی‌ها و چاره‌جویی‌های تربیتی، در آن‌ها مؤثر نمی‌افتد، به یکی از روش‌های زیر مورد تنبیه قرار می‌گیرند: تذکر و اخطار شفاهی به‌طور خصوصی، تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانش‌آموزان کلاس مربوط، تغییر کلاس در صورت وجود کلاس‌های متعدد در یک‌پایه، اخطار کتبی و اطلاع به دانش‌آموز، اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی دانش‌آموز حداکثر برای مدت سه روز و در نهایت انتقال به مدرسه دیگر. همان‌طور که در این ماده و ماده ۷۷ اشاره شده است، تنبیه بدنی و یا هرگونه توهین و تحقیر دانش‌آموز جایگاهی در اصول تربیتی و آموزشی مدارس نداشته و هیچ فرد حق ندارد به استناد تخلف دانش‌آموزان، اقدام به تنبیه آن‌ها کند.

اما هر از چندگاهی شاهد انتشار ویدئو تنبیه بدنی دانش‌آموزان توسط معلمان در فضای مجازی هستیم که هربار واکنش بسیاری از سوی کاربران را به همراه داشته است.

آیا هنوز هم «چوب استاد به ز مهر پدر» است!؟

جنبه آزارهای روحی دانش‌آموزان نادیده گرفته شده است

نرگس دیباج، معلم مقطع متوسطه اول با محکوم کردن تنبیه بدنی دانش‌آموزان توسط معلمان به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: متأسفانه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بعد تنبیه بدنی را امری ناشایست می‌دانند در صورتی که از تخریب و آزارهای روحی دانش‌آموزان توسط برخی معلمان ناآگاه طی سال‌ها از آن غفلت شده است. بسیاری از زمینه افت تحصیلی دانش‌آموزان به خاطر همین برخوردهای نامناسب برخی معلمان است که باعث می‌شود دانش‌آموز ذهنیت صحیحی از معلم و آموختن درس نداشته باشد.

وی ادامه می‌دهد: البته رفتار و کنش دانش‌آموزان امروز هم با دانش‌آموزان چند سال گذشته تفاوت بسیاری داشته است و متأسفانه به خاطر سبک تربیتی غلط برخی والدین باعث شده که برخی دانش‌آموزان دارای شخصیت خودشیفته و یا هنجارشکن شوند که موقعیت‌سنجی و تابعیت از قوانین حاکم برای محیط برای آن‌ها مهم نباشد و همین امر باعث می‌شود که بین دانش‌آموز و معلم ارتباط صحیحی مبتنی بر احترام و درک متقابل شکل نگیرد، البته این کج کارکردی دانش‌آموزان توجیهی بر صحیح بودن تنبیه دانش‌آموز توسط معلم نیست و هیچ معلمی براساس قوانین و مقررات آموزشی اجازه توهین و بدرفتاری با دانش‌آموز را ندارد.

غفلت از سنجش صحیح سلامت روان معلمان

این معلم مقطع متوسطه اول تصریح می‌کند: هرچند در آئین‌نامه آموزشی به‌صراحت گفته شده که معلم حق تنبیه بدنی دانش‌آموز را ندارد اما در کنار آن به معلمان شیوه برخورد صحیح با خطاها و نافرمانی دانش‌آموزان آموزش داده نشده است. اداره‌های کل آموزش‌وپرورش با وجود اینکه کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی متنوعی برای ارتقا سواد روانشناسی معلمان برگزار می‌کنند اما متأسفانه این کارگاه‌ها و دوره‌ها توسط برخی معلم‌ها جدی گرفته نمی‌شود و حتی در بعضی مواقع شاهد هستیم برخی معلم‌ها از روی اجبار و تنها برای گرفتن مدرک در این کارگاه‌ها شرکت می‌کنند.

وی ادامه می‌دهد: مورد مهم دیگر که از آن غفلت شده است سنجش صحیح سلامت روان معلمان در پایان هرسال و یا آغاز سال تحصیلی است همان‌طور که همه ما مطلع هستیم سطح سلامت روان جامعه نسبت به سال‌های گذشته به‌ویژه دوران قبل از کرونا پایین آمده است و معلم‌ها هم جزئی از این جامعه هستند ضمن اینکه معلم امروز با چالش‌های معیشتی و خانوادگی بسیاری روبه‌رو است و همین امر باعث شده میزان تاب‌آوری در برخی از معلمان به‌شدت کاهش پیدا کند. هرکجا شاهد تنبیه دانش‌آموزی توسط معلمش بودید بدانید که میزان تاب‌آوری معلم به‌شدت کاهش پیدا کرده است.

اهمیت تغییر رویکرد تربیت دانش‌آموزان در مدارس

سیدمحمد الحسینی، جامعه‌شناس به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: بعد از انقلاب صنعتی اروپا بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی جای خانواده را در تأمین نیازها گرفتند یکی از این مؤسسات و نهادها نظام آموزشی و مدرسه بود که عمده توجه نظام آموزشی در مدارس به کنترل اجتماعی افراد بر مبنای مبانی اثبات‌گرایانه بود در چنین شرایطی انسان موجودی گرگ‌صفت تصور می‌شود که باید توسط قراردادهای اجتماعی اجبار، زور و یا هر وسیله دیگری کنترل شود و به‌نوعی عادت‌های اجتماعی تربیت اجتماعی محسوب می‌شود یعنی باید کنترل غیرارادی افراد در جهت حفظ نظم عمومی تقویت شود.

وی ادامه داد: از گذشته تا امروز نظام آموزشی به تقویت آداب و رسوم و قراردادهای اجتماعی معطوف شد و حفظ آن‌ها مهم‌تر از خلاقیت و کنشگری افراد در نظر گرفته می‌شد. این نظام آموزشی مانند بسیاری از موارد دیگر وارد ایران شد و پایه و اساس نظام آموزشی و اتخاذ استراتژی آموزشی و تربیتی بسیاری از تحصیل‌کردگان از خارج برگشته قرار گرفت به‌ویژه پس از افتتاح دارالفنون در ایران علوم به‌ویژه علوم انسانی به‌شدت ابزاری شد و دانش در جهت کنترل اجتماعی قرار گرفت.

ترس و بیم، مهم‌ترین ابزار تربیت اجتماعی دانش‌آموزان

این جامعه‌شناس اضافه کرد: ترس و بیم به مهم‌ترین ابزار برای تربیت اجتماعی در ابتدای شکل‌گیری انقلاب صنعتی و پس از نهضت پروتستان به‌عنوان یک ابزار اساسی برای تربیت اجتماعی فرزندان در نظر گرفته می‌شد و در مدارس با قراردادهای خشک و سنگین سعی می‌کردند حفظ و ایجاد نظم در جامعه را مهم‌تر از هر چیزی جلوه دهند و تا حد ممکن القای مدرن نوعی سخت‌گیری را برای تربیت اجتماعی مفید می‌دانستند. ورود این نظام آموزشی در ایران بدون پشتوانه تاریخی و کپی مدارس از دارالفنون آغاز شد ضمن اینکه اثرات مثبت بسیاری داشت اما در درازمدت مدت نگاه فلسفی انسان شرور نهادینه شد و بسیاری از معلمان فکر می‌کردند باید گربه را دم حجله کشت.

وی می‌گوید: این تصور در نظام آموزشی را کنار نظامی بگذارید که در تاریخ و گذشته ایران پیشینه زیادی داشته است و آن حاکمیت سلطنت مطلقه بوده است حاکمیتی که در کنار آن ارباب‌رعیتی و سلسله‌مراتب اجتماعی سخت در شهرهای ایران تقویت کننده این نوع تفکر و باور بود و حتی باسابقه‌ای بیشتر از کشورهای اروپایی با این تصور و با این روش شکل گرفت. ضرب‌المثل‌هایی مانند «کشتن گربه دم حجله» یا «چوب استاد به ز مهر پدر» نشان‌دهنده این تصور و تفکر بود که نظام تربیتی بدون خشونت و بدون اجبار صورت نمی‌گیرد و در این نوع نگاه کنشگری دانش‌آموز یا نوجوان نادیده گرفته می‌شد و آنچه ما به‌عنوان معلم صلاح می‌دیدیم باید جایگزین تجربه زیسته او می‌شد و معنای زندگی او با گفته‌های ما نه باتجربه زیسته و تسهیلگری ما معلمان تعیین می‌شد.

مبنای غلط تربیت دانش‌آموزان در مدارس

الحسینی اظهار می‌کند: با توجه به گسترش رسانه و شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت در فرهنگ عمومی این باور را به وجود آورده که انسان موجودی کنشگر، خلاق و آفریننده و زنده است و این زندگی در اثر یادگیری ناشی از تجربه آن‌هم تجربه‌ای که در پناه یک تسهیل‌گر باشد، ارزشمندتر است و یادگیری عمیق‌تری را موجب می‌شود این تصور که آنچه معلم القا می‌کند درست است بر این مبنا روشی غلط و نادرست است و بیش از آنکه چیزی را به بچه‌ها آموزش دهد ترس القا می‌کند و قوه اطاعت چشم‌بسته را تقویت می‌کند.

وی تصریح می‌کند: این نوع آموزش مبتنی بر عادت خواهد بود و نمی‌تواند تحول‌گرا باشد و خلاقیت و کنشگری فرد را تقویت و استعدادهای او را شناسایی کند بلکه درصدد این است که به قول دانشمندی مار را مجبور کند که بدود و آهو را مجبور کند از درخت بالا برود! یعنی همه دانش‌آموزان را به یک‌شکل تربیت کنیم در چنین روشی دانش‌آموزی که در درس ریاضی استعداد دارد نباید با دانش‌آموزی که در درس املا استعداد دارد متفاوت باشد و همه آن‌ها باید یکی باشند!

این مدرس دانشگاه فرهنگیان ادامه می‌دهد: این در حالی است که خداوند انسان‌ها را با توانایی‌های مختلف آفریده و تمام همت نظام آموزشی ما صرف بر این می‌شود که این دانش‌آموزان را تبدیل به دندانه‌های یک شانه‌ای کند که به‌نوعی به‌جای یادگیری دچار عادت‌هایی به نام توهم یادگیری شوند و این ترس را در زندگی خود داشته باشند ترس از اینکه آنچه یاد گرفته‌اند در کجای زندگی برایشان کاربرد دارد؟ وقتی به‌جای اینکه دانش‌آموز را راهنمایی کنیم به سمت علایق و استعدادهایش برود، مرتب اصرار داشته‌ایم که آنچه مدنظر نظام آموزشی ماست باشد، به‌نوعی برای دانش‌آموز در برابر نظام آموزشی مقاومت ایجاد می‌شود.

سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش جدی گرفته نشده است

وی می‌افزاید: این مقاومت دانش‌آموز درگذشته به شکل تنبیه‌های بدنی خود را نشان داده و متأسفانه ادامه یافته است آنچه در سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش به آن اشاره شده، تأکید بر حیات طیبه است در حیات طیبه انسان‌ها در سایه کنشگری، مهربانی، همیاری و نه رقابت رشد می‌کنند آنچه در نظام آموزشی ما موجب ترس و نگرانی است فشارهای روحی زیادی است که دانش‌آموز در طی درس خواندن و یا در مراحل پایانی تحصیل در دبیرستان برای ورود به دانشگاه و کنکور تجربه می‌کند که کمتر از تنبیه‌های بدنی و به‌نوعی خشونت اجباری در جهت آموزش اجباری «آنچه من دوست ندارم» می‌توان از آن یاد کرد.

الحسینی اضافه می‌کند: دانش‌آموزان مجبورند برای اینکه در آینده صاحب شغل و درآمد باشند علم خود را در جهت ابزاری و به دست آوردن پول به‌کار گیرند و خشونت نظام آموزشی را تحمل کنند و این نمی‌تواند از نشانه‌های حیات طیبه باشد، حیات طیبه‌ای که توصیف آن در سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش با استفاده از منابع فقهی و دینی ما آمده است.

وی تأکید می‌کند: ضروری است به‌جای برخوردهای سلیقه‌ای و کلیشه‌ای در این زمینه و اتفاقاتی که گاهی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی سروصدا می‌کند و موجب برخوردهای نامناسب و غیرعلمی و بدون آگاهی به تمام جوانب آن می‌شود این مسائل در فضایی گفت‌وگو محور و اندیشه‌محور مورد کنشگری و اندیشه‌ورزی قرار گرفته و بهترین تصمیم‌ها بر مبنای اصول سند تحول بنیادین و فطرت انسان‌ها اتخاذ شود گاهی مشکل از دیگران نیست، مشکل از ماست گاهی باید در تعاملات و مشارکت‌های اجتماعی هر دو طرف همدیگر را درک کنند تا به معنایی مشترک یعنی آگاهی و دانایی دست یابند.

این دکترای جامعه‌شناسی اظهار می‌کند: آنچه در نظام آموزشی ما اتفاق می‌افتد تمرین برای همین کنشگری‌ها در محیطی به نام کلاس درس برای یادگیری مهارت‌های زندگی است که در کنار یک معلم اتفاق می‌افتد و هرچه این تعاملات اجتماعی مناسب‌تر و مؤثرتر اتفاق بیفتد آمادگی دانش‌آموزان برای روبه‌رو شدن با مسائل زندگی اجتماعی بیشتر و افرادی توانمندتر تربیت خواهند شد.

نقش فضای مجازی در پررنگ دیده شدن خشونت علیه دانش‌آموزان

حسین معافی، دکترای برنامه‌ریزی درسی به خبرنگار ایمنا، می‌گوید: در روزها و هفته‌های گذشته شاهد انتشار تصاویر و با فیلم‌هایی از تنبیه بدنی معلمان و یا بی‌احترامی به معلمان در فضای مجازی بوده‌ایم که این عوامل می‌تواند نشان از افزایش خشونت و یا کاهش آستانه تحمل افراد در جامعه باشد که باید توجه جدی به این موضوع صورت پذیرد. انتشار این‌گونه ناهنجاری‌ها و اعمال خشونت در محیط‌های آموزشی به‌مراتب تأسف‌بارتر و نگران‌کننده‌تر از سایر محیط‌های جامعه است؛ این حرکات از معلمانی که باید الگوی جامعه باشند و از صبر و استقامت بالایی در تربیت دانش‌آموزان برخوردار باشند بعید و دور از انتظار است.

وی می‌افزاید: یکی از دلایل این عوامل و خشونت‌ها در دو سال گذشته که آموزش‌های مجازی و غیرحضوری وجود داشت، دور بودن معلم و دانش‌آموزان از محیط اجتماعی مدرسه و تربیت رسمی بود. در سال‌های گذشته چنین برخوردهای ناشایستی چه برای معلم و چه برای دانش‌آموز در مدارس وجود داشته اما امروزه باوجود گوشی‌های هوشمند موبایل و شبکه‌های اجتماعی این‌گونه برخوردها و تنبیه‌های بدنی به‌واسطه فضای مجازی بیشتر منتشر می‌شوند و به همین دلایل نیز بیشتر شاهد خبرهایی از خشونت و بی‌احترامی در کلاس‌های درس می‌شویم.

این کارشناس امور درسی تصریح می‌کند: محیط‌های خسته‌کننده مدارس به‌واسطه اجرای دستورالعمل‌های بخشنامه‌ای و ایجاد اضطراب و استرس بین دانش‌آموزان از سویی و برنامه‌های درسی و محتواهای غیرکاربردی و فراوان از سویی دیگر و مهم‌تر از همه اهمیت دادن زیاد خانواده‌ها به نمره و معدل، در ایجاد محیط‌های آموزشی خشک و بی‌روح مؤثر است، اضطراب و استرس در دانش‌آموزان و معلمان به‌ویژه در دوران آموزش‌های مجازی و کاهش ارتباط و تعاملات اجتماعی نیز از عوامل بروز این رفتارها به شمار می‌رود.

آیا هنوز هم «چوب استاد به ز مهر پدر» است!؟

با کاهش تاب‌آوری دانش‌آموزان مواجه هستیم

وی ادامه می‌دهد: فرزند سالاری و حمایت‌های غیرمنطقی برخی خانواده‌ها از فرزندان خود نیز باعث شده که دانش‌آموزان‌همه چیز را برای خود بخواهند و با فشار خانواده و هم‌کلاسی‌های خود، هم‌مدرسه و هم معلم را تسلیم خواسته‌های خود کنند و چندان به قوانین و مقررات مدرسه اهمیت ندهند و با بی‌نظمی و قانون‌گریزی در کلاس، باعث عصبانیت و خشم معلم شوند. از عوامل مهم دیگر می‌توان به کاهش تاب‌آوری فرزندان اشاره کرد که باعث عدم ارتباط عاطفی معلم و دانش‌آموزان می‌شود و این امر هم در یادگیری و هم در مدیریت کلاس اثرات منفی خواهد داشت.

معافی تأکید می‌کند: تاب‌آوری فرزندان به تربیت صحیح والدین وابسته است که نه به روش مستبدانه عمل کنند و نه روش سهل را پیش بگیرند بلکه به‌صورت اعتدالی روش مقتدرانه را در تربیت فرزندان به‌کار گیرند روشی که علاوه بر محدودیت‌ها و انضباط منصفانه و مطالبات معقول، عشق و محبت نیز در آن جاری است. نبود آشنایی برخی معلمان با آئین‌نامه‌های انضباطی در مدارس و چگونگی برخورد قانونی با بی‌احترامی دانش‌آموزان نیز باعث بروز چنین مشکلاتی می‌شود. معلمان باید با صبر و متانت فراوان، دانش‌آموزان خاطی را به معاون و یا مدیر مدرسه معرفی کنند تا برابر آئین‌نامه‌های انضباطی با آن‌ها برخورد شود و از تنبیه بدنی و ناسزاگویی پرهیز کنند.

ارتباط بهتر معلمان جوان با دانش‌آموزان

وی اضافه می‌کند: خویشتن‌داری و گذشت معلمان و یا گاهی نشنیدن و ندیدن برخی حرف‌ها و رفتارهای نامناسب دانش‌آموزان در کلاس درس می‌تواند اثرات مطلوب‌تری در تربیت، به‌جای برخورد کردن و واکنش نشان‌دادن، داشته باشد. معلمان و دبیران غیرحرفه‌ای که آموزش‌های لازم را در خصوص تربیت دانش‌آموزان نداشته‌اند و یا تجربه کمی در مواجهه با چنین چالش‌هایی دارند به‌راحتی با کوچک‌ترین بی‌نظمی و شلوغی در کلاس برآشفته و عصبانی می‌شوند و دانش‌آموزان نیز از این موقعیت‌ها سوءاستفاده کرده نقطه‌ضعف معلم را شناسایی و معلم را با چالش‌هایی روبه‌رو می‌کنند.

این تحلیل‌گر مسائل فرهنگی اظهار می‌کند: معلمان جوان‌تر چون اختلاف سنی کمتری با دانش‌آموزان دارند و بهتر آن‌ها را درک می‌کنند شاید کمتر دچار چنین چالش‌هایی در مدیریت کلاس شوند و می‌توانند ارتباطات بهتری با دانش‌آموزان برقرار کرده و کلاس درس از شادابی و طراوت بیشتری برخوردار باشد. کاهش منزلت، ارتقا و جایگاه مقام معلم در جامعه و مشکلات معیشتی و رفاهی معلمان، به سرانجام نرسیدن رتبه‌بندی، مشغول شدن به شغل‌های دوم و سوم، فاصله گرفتن از پژوهش‌ها و تحقیقات علمی و به‌طورکلی درگیری‌های ذهنی معلم در کلاس درس ازجمله مواردی هستند که معلم را از وظیفه ذاتی خود دور کرده و حتماً مخاطراتی را به همراه خواهد داشت.

وی می‌گوید: تأکید بر آموزه‌های دینی در احترام به مقام شامخ معلم، ارتقای منزلت و جایگاه معلمی و توجه ویژه به مباحث آموزشی و تربیتی در کشور، برگزاری دوره‌های ضمن خدمت معلمان برای آموزش چگونگی برخورد با دانش‌آموزان نسل امروز و نسل آینده، آموزش خانواده‌ها در تربیت و تاب‌آوری فرزندان، برگزاری اردوها و بازدیدهای علمی و تفریحی معلمان با دانش‌آموزان، ازجمله مباحثی است که باید موردتوجه جدی قرار گیرند. مسئولان کشور باید مباحث مربوط به آموزش معلم را در اولویت قرار دهند تا معلم با آرامش و آسایش بتواند به تدریس و تربیت دانش‌آموزان اهتمام ورزد و کمتر شاهد چنین خبرهای ناگواری در سیستم آموزشی کشور باشیم.

کد خبر 575876

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.