به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی از غلامحسین شریفی ولدانی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، استاد علامه جلالالدین همایی از خانوادهای اهل ادب، شعر و هنر و معرفت بود. سحرگاه شب چهارشنبه، سیزدهم دیماه ۱۲۷۸ شمسی، در محلههای جنوب شرقی اصفهان، کودکی به دنیا آمد که او را جلالالدین نامیدند. در این خانه اتاقی بود مزین به نقاشی و آینه کاری، که خط خوش پدر و پدر بزرگ جلالالدین، زینتبخش آینهکاریهای آنجا بود.
جلالالدین حدود هفت سال سن داشت که به مکتب میرزا عبدالغفار رفت. هوش و استعداد او در تعلیم، چنان بود که همان روز اول، تحسین استاد را برانگیخت. روز اول، میرزا عبدالغفار، دیوان حافظ را باز کرد و جلالالدین همانطور که در خانه نزد پدر و مادر آموخته بود، آن را صحیح و کامل با صدای رسا خواند. استاد، جلالالدین را تحسین کرد. بعد عیالش را صدا زد و از او خواست اسپند بیاورد. اسپند آوردند و آتش زدند و بعد به پدر جلالالدین پیغام فرستاد که قدر این کودک را بدانید.
سال ۱۳۲۶، پدر جلالالدین او را همراه برادر بزرگترش به مدرسه قدسیه فرستاد. جلالالدین در این مدرسه شروع به فراگیری علوم مختلف کرد. در همین ایام، به سفارش پدر، اشعار الفیه ابن مالک را از بر کرد. سپس حساب و هندسه جدید را با اندکی از تاریخ و جغرافیا در آن مدرسه فرا گرفت. در این ایام، تنها به درسهای مدرسه اکتفا نمیکرد. بلکه شبها نیز نزد پدر، شاهنامه و کلیات سعدی و منتخب قاآنی و غزلیات محمدخان دشتی را فرا میگرفت.
در این ایام، دقیقهای از وقت جلالالدین صرف کار دیگری غیر از مطالعه نمیشد. بامدادان، پیاده، نان و پنیر خورده، نخورده راهی مدرسه میشد و عصر نیز وقتی به خانه بازمیگشت، آماده درس پدر میشد که معمولاً پس از نماز مغرب و عشا شروع میشد و تا اواسط شب ادامه مییافت. سنگینترین برنامههای جلالالدین درس پدر بود.
از همان اوایل، پدر، او را به آموزش خط واداشت. پدر میدانست جلالالدین علاقه شدیدی به تحصیل در مدرسه نیماورد دارد. از این جهت بود که اواخر سال ۱۳۲۸ او و برادر بزرگترش را به مدرسه نیماورد برد. متأسفانه در میان ۶۰ حجره مدرسه، یک حجره تنگ و تاریک نصیب جلالالدین شد. جلالالدین، ۲۰ سال در مدرسه نیماورد مشغول تحصیل شد و پس از آن، تدریس را به عهده گرفت. سه سال اول، به توصیه پدر، شبها به خانه میآمدند، تا نزد او به تحصیل بپردازند. جلالالدین در این مدت با رشتههای مختلف علوم عقلی و نقلی آشنا شد و با وجود فقر مالی بسیار شدید، به کسب مدارج علمی نائل آمد.
استاد همایی که در حقیقت درس خواندن را نخست از محضر پدر و مادرش آغاز کرد، نزد استادان بسیاری در حوزه اصفهان در مدرسه نیماورد تحصیل کرد که از جمله آنها، میتوان از استادان بزرگی مثل سیدمحمد باقر درچهای، آشیخ علی یزدی که از شاگردان آخوند کاشی و میرزا جهانگیر خان قشقایی بود، ملأ عبدالکریم گزی، سید مهدی درچهای و نیز از محضر شیخ اسدالله حکیم معروف به حکیم قمشهای متخلص به دیوانه و همچنین از محضر حاج میرزا علی شیرازی که از شاگردان برجسته میرزا جهانگیرخان قشقایی بود، درس آموخت و علاوه بر آن از محضر روحانی وارسته، بزرگ و عارف نامور معاصر حاج آقا رحیم ارباب، بهره علمی گرفت.
همچنین از محضر آخوند کاشی استفاده کرد و پس از آن که در علوم دینی به مهارت رسید، از چند تن روحانیون بزرگ معاصر از جمله شیخ محمد حسین فشارکی اجازه اجتهاد و روایت گرفت و مدتی در حوزههای علمیه اصفهان تدریس میکرد.
استاد همایی متخلص به «سنا» در امر تحصیل و تدریس پشتکار شگفتی داشت و صبر بیاندازه و جدیت فراوان را همه شاگردان او اقرار میکنند، علاوه بر آن آثار مکتوب او اعم از تألیف، تصحیح و یا مقالاتی که نوشته است، این ادعا را تأیید میکند.
اگر چه استاد یک دورهای از حیات خود ملبس به لباس روحانیت بود، اما در دوره رضاشاه به میل خود لباس روحانیت را از تن برکند و به جای تدریس در حوزههای علمیه به تدریس در مدارس جدید روی آورد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به عنوان معلم به تبریز رفت تا با حقوق ماهانه ۱۰ تومان در تبریز به امر تدریس در دبیرستانها مشغول شود، ضمن آن که در این دوره در تبریز با دانشمندان آنجا همچون محمدعلی تربیت همکاری کرد و برای مدارس جدید کتابهای را با همکاری استادان بزرگ عصر خودش مانند مرحوم استاد فروزانفر و مرحوم ملکالشعرای بهار تدوین و تألیف کردند.
از حوالی ۱۳۲۰ استاد به جای تدریس در مدارس به تدریس در دانشگاهها پرداخت و اگر چه مدرک دانشگاهی نداشت، اما به دلیل وسعت معلومات و دانش فراوان به عنوان استاد پذیرفته شد.
به دنبال قانونی که در مجلس آن زمان تصویب شده بود، به دلیل دارا بودن سابقه بیش از ۱۰ سال و نیز تالیفات متعدد و علم و دانش گسترده بعضی از افراد همچون مرحوم استاد همایی، مرحوم مدرس رضوی، مرحوم میرزا عبدالعظیم قریب گرکانی درجه استادی گرفتند و تا سال ۱۳۴۵ که بازنشست شدند، در دانشگاه تدریس میکردند.
پس از بازنشستگی مدتی در دانشگاه حاضر میشدند و به مباحث علمی خود میپرداختند. شاگردان برجستهای در دوران دانشگاه در محضر استاد استفاده کردند که از جمله آنها مرحوم دکتر محمد معین، مؤلف فرهنگ معین و همکار مرحوم علامه دهخدا در تدوین لغتنامه و مرحوم استاد زندهیاد ذبیحالله صفا و مرحوم محمد خوانساری و مرحوم ضیاالدین سجادی از این شمارند و نیز بزرگانی همچون مهدی محقق، استاد شفیعی کدکنی از جمله شاگردان استاد جلالالدین همایی هستند که همگی به مراتب فضل و دانش، تقوایی علمی استاد همایی گواهی میدهند.
مرحوم استاد همایی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان متعدد که یکی از آنها دخترش ماهدخت خدایی است، آثار متعددی در زمینههای مختلف تألیف و یا تصحیح کرد که هر کدام از آنها به تنهایی نشانگر پشت کار، جدیت علمی و وسواس بی اندازه استاد همایی در کار است و در شاخههای مختلف علمی همچون ادبیات، شعر، نصر، در متون تصوف و متون علمی مثل تصحیح التفهیم ابوریحان بیرونی است که درباره نجوم است و تنها فردی که خوب میتواند این کتاب را تصحیح کند، فردی است که با علم نجوم آشنایی کامل داشته باشند و استاد همایی در سال ۱۳۱۸ این کتاب را تصحیح و چاپ کرد.
کتاب تصحیح دیگر استاد همایی، طربخانه است که مجموعه رباعیات حکیم عمر خیام نیشابوری است که در سال ۱۳۳۹ این کتاب را تصحیح کرد. همچنین مثنوی ولدنامه از آثار پسر مولانا جلالالدین همایی است که سلطان ولد استاد همایی آن را تصحیح کرد و بعد از درگذشت وی در سال ۱۳۷۶ به همت دخترش ماهدخت همایی چاپ شده است. کتاب دیگر نصیحه الملوک منصوب به غزالی است که استاد همایی در سال ۱۳۱۶ آن را تصحیح کرد و کتابی بسیار مفید و خواندنی است.
از آثار دیگری که وی تصحیح کرد، دیوار عثمان مختاری غزنوی است که در سال ۱۳۴۱ توسط بنگاه ترجمه کتاب منتشر شده است. نکته جالب اینجا است که مقدمههای مفصل، دقیق و بسیار سودمند در کتابهایی که استاد همایی تصحیح کرده، آمده است.
تصحیح نسخ خطی یکی از فنون بسیار ارزشمند و بسیار طاقتفرسا است که شاید بعضی آن طور که باید آن را قدر ندانند و نشناسند، اما به نظر من و بزرگانی چون استاد همایی، فروزانفر، مدرس رضوی آنقدر ارزش دارد که در حقیقت میتوان گفت که بازآفرینی و احیای یک اثر علمی است که از گنجینه و فرهنگ تمدن ایران یا مفقود شده و یا در گوشهای در گمنامی مانده است و تصحیح و چاپ آن مثل این است که گوهر را پیدا کرده و از چهره آن گرد و غبار را بزداییم و در معرض دید همگان قرار دهیم.
در حقیقت این کتابها حلقه ارتباط نسلهای امروزی و آینده با فرهنگ و تمدن گذشته است و کاری بسیار ارزشمند و طاقتفرسا است. غیر از آثاری که عنوان شد، استاد همایی آثاری را تألیف کرد که از این میان آثار تألیف تاریخ ادبیات برای دبیرستانها است. همچنین کتابهایی درباره تاریخ تصوف، درباره شیعه و اندیشههای شیعیان تألیف کرد و نیز کتابی درباره غزالی با عنوان غزالینامه دارد.
کتاب مفصلی در باب فنون بلاغت ادبی، کتاب داستان قلعه هوشربا یا ذاتالصور مثنوی از دیگر تالیفات استاد همایی است، علاوه بر این کتابها استاد کتابی درباره شناخت مولوی به نام مولوینامه نوشته است که به چاپ رسیده است.
گذشته از این موارد استاد همایی هم درباره هنر نظر بسیار مساعدی داشت و هم هنرمند فرهیختهای بود. استاد همایی خط مینوشت و خطش بسیار خوش بود و به هنر موسیقی و آواز بسیار علاقه داشت و منکر آن نمیشد و با توجه به اینکه استاد مجتهد بودند، میتوان گفت نظر وی میتواند ملاکی برای نظر استاد درباره موسیقی باشد.
استاد همایی شاعر بسیار بزرگی بود و در شعر ثنا تخلص میکرد. نخستین شعر را زمانی گفت که پدرش را از دست داد و سنی بیش از ۱۴ سال نداشت. آثار استاد در زمینه شعر در قالبهای مختلف اعم از قطعه، غزل، رباعی است و علاوه بر آن در موضوعات مختلف همچون موضوعات اجتماعی، اخلاقی، عاشقانه، عارفانه بسیار قوی و محکم است.
استاد جلالالدین همایی در طول عمر با برکت و پر افتخار علمی و ادبی خود بیش از ۵۰ اثر چاپ شده و نشده ارزنده دارد که هر یک میتواند به تنهایی نمونه شایستهای برای نشان دادن مقام علمی این علامه بزرگ باشد.
این استاد یگانه چنانچه که شیوه عالم فانی است، سرانجام چون همه دیگران راه عالم بقا را در پیش گرفت و در سال ۱۳۵۹ به دیدار معبود شتافت و در تکیه لسانالارض اصفهان که امروزه گلزار شهدای جنگ تحمیلی است، به خاک سپرده شد.
نظر شما