به گزارش خبرنگار ایمنا، مضطرب، سراپا ترس و استرس، با احساس ناامنی و دلشورهای بیپایان برای آیندهای مبهم؛ اینها حال زنی است که بهتازگی دچار یک بیماری صعبالعلاج شده و دردناکتر از آن اینکه، همسرش او را در خانه پدری رها کرده و ازدواج مجدد کرده است.
از او درباره حمایت همسرش میپرسم، با لحنی سرد میگوید: کدام حمایت؟ تمام هزینههای درمانم به عهده خودم است، تمام طلاهایم را فروختهام و دیگر آهی در بساط ندارم؛ نمیدانم مابقی هزینههای درمانم را از کجا تأمین کنم؟ پدرم نیز بازنشسته است و حقوق او کفاف امرار معاش زندگی عادی خود را نمیدهد، چه برسد به اینکه بتواند هزینههای درمان مرا متقبل شود.
«زهرا»، زن جوانی که سالهاست با یک بیماری صعبالعلاج دستوپنجه نرم میکند از مشکلاتش میگوید: یکبار برای گرفتن حقوق اولیهام از همسرم و حق دیدار فرزندانم، به دادگاه مراجعه کردم. بهقدری قوانین حقوقی پیچیده است که نیاز به گرفتن وکیل بود؛ اما با هر وکیلی صحبت کردم، حقالوکالهاش بسیار بالا بود و توان پرداخت آن را نداشتم؛ ضمن اینکه از لحاظ جسمی هم به دلیل بیماری، توان حرکت و حضور در دادگاه را ندارم. دیگر از احقاقحقوقم خسته شدم و تنها به امید دیدار فرزندانم زندهام.
قصه پرغصه زهرا و زنانی چون او، بخشی از واقعیتهای پنهان جامعه است؛ قصه هزاران زنی که بیصدا توسط همسرانشان طرد شدند و با وجود بیماری دشوار، با سختترین شرایط ممکن در حال جنگیدن هستند.
طردشدگی زنان دچار بیماری صعبالعلاج توسط همسران
«سمیه صالحی» روانشناس بالینی در این باره به ایمنا میگوید: زنان دچار بیماریهای صعبالعلاج، علاوه بر تحمل فشار روانی و استرسی که انگ بیماریهای صعبالعلاج برای آنان در جامعه دارد، برای تأمین هزینههای درمان نیز در فشار روحی و روانی مضاعفی هستند که متأسفانه در بیشتر موارد، شاهد طرد شدن این زنان توسط همسرشان هستیم.
وی ادامه میدهد: این طردشدگی توسط همسرِ زنان دچار بیماریهای صعبالعلاج، باعث میشود که آنان مجبور شوند به خانه پدری خود برگردند یا در بهترین حالت ممکن، به حال خود رها شوند. زنان مبتلا به بیماری صعبالعلاج که توسط همسرانشان طرد شدهاند، علاوه بر مشکلات بسیار در پرداخت هزینههای درمان با انواع آسیبهای روانی همچون انگ بیماری صعبالعلاج، استرس بالا، افسردگی، میل و اقدام به خودکشی روبهرو شوند.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه متأسفانه زنان دچار بیماری صعبالعلاج از جانب اطرافیان خود بهدرستی درک نمیشوند، میگوید: وقتی فردی به تجربه رهاشدگی در مقطعی از زندگی دچار میشود، همچون جزیرهای دورافتاده و تنها است، احساس خودارزشمندی، تعلقخاطر در فرد طرد شده بهشدت افت پیدا میکند و حمایت هیجانی لازم را ندارد. وقتی انسانها بیمار میشوند، بهشدت نیاز دارند که از لحاظ روحی و روانی مورد حمایت قرار بگیرند و اطرافیان، آنها را بهدرستی درک کنند.
اقدام به خودکشی
وی میگوید: وقتی احساس همدلی و درک شدن فرد دچار بیماری صعبالعلاج از جانب اطرافیان وجود ندارد و فرد مبتلا از سوی نزدیکترین اطرافیان همچون همسرش طرد میشود، فرد حتماً با اندوه روانی، افسردگی، اضطراب بالا روبهرو میشود و سطح سلامت روان این افراد بسیار افت میکند؛ به همین جهت است که آمار اقدام به خودکشی در بین زنان دچار بیماری صعبالعلاج بالا است و اگر اقدام به خودکشی صورت نگیرد، انزوای شدید از جامعه برای فرد مبتلا به همراه دارد.
صالحی با بیان اینکه طرد شدن زنان دچار بیماری صعبالعلاج توسط همسرانشان بسیار خطرناک است، تأکید میکند: بیشتر از هر قشری، زنان مبتلا به بیماران صعبالعلاج نیاز به حمایتهای مادی به ویژه حمایتهای روحی و روانی دارند. خوشبختانه در کشور ما به دلیل وجود فرهنگ مذهبی، مسئله آزمایش الهی در آن پررنگ و پذیرفته شده است، اما طی دهههای گذشته نظام خانواده از این مسائل غافل شده است.
وی تصریح میکند: در علم روانشناسی اصطلاحی به نام «معنادرمانی» وجود دارد که در دین اسلام به این معنادرمانی، «آزمایش الهی» گفته میشود. معنادرمانی در روانشناسی یعنی به سختیهایی که در زندگی برای ما پیش میآید، معنا ببخشیم و بتوانیم این سختیها را تحمل و در زندگی احساس رضایت داشته باشیم و در اسلام هم گفته میشود که هر سختی آزمایشی الهی است و فرد برگزیده شده است که از این آزمایش با توکل و ایمان به قضای الهی پیروز بیرون بیاید.
این روانشناس بالینی ادامه میدهد: از طرفی سبک زندگی مدرن مطرح میکند، هر فرد تنها فرصت یکبار زندگی کردن را دارد و در این یکبار زندگی فرد نباید سختی تحمل کند! ما اگر روی معنا درمانی و فرهنگ اسلامی کار کنیم، میتوانیم افراد دچار بیماری صعبالعلاج را قانع کنیم که مشکلاتی همچون بیماری صعبالعلاج برای هر فردی پیش آید.
وی میافزاید: در علم روانشناسی گفته میشود که ذهن به دنبال «گشتالت ناتمام» است در واقع ذهن دوست دارد موارد ناتمام را حل کند، حتی مردی که همسرش دچار بیماری صعبالعلاج شده و به همین دلیل همسرش را ترک میکند و زندگی جدیدی را با زن دیگر شروع میکند، ذهن او به راحتی از این موضوع نمیگذرد و عذاب وجدان و مشغولیت ذهنی برای مرد وجود دارد و در بسیاری از موارد اینگونه مردها به رواندرمانگر برای درمان این عذاب وجدان و مشغولیت ذهنی مراجعه میکنند.
نبود پوشش بیمهای کامل و نبود سازمانهای مردمنهاد برای حمایت
صالحی اظهار میکند: متأسفانه در کشور ما پوشش بیمهای مناسبی برای زنان دچار بیماریهای صعبالعلاج وجود ندارند، اگر پوشش بیمهای کامل برای بیماران صعبالعلاج به ویژه زنان وجود داشته باشد و از طرفی بستههای حمایتی، سازمانهای مردمنهاد فعالی در این حوزه وجود داشته باشد بسیاری از مشکلات و بار روانی زنان دچار بیماری صعبالعلاج در کشور کاهش پیدا میکند. وقتی هزینههای درمانی این بیماران توسط بیمه پرداخت شود و از آنطرف حمایتهای اجتماعی، روانی و حقوقی از آن توسط سازمانهای مردمنهاد صورت گیرد، رنج بیماری و ناتوانیهای جسمی و روحی حاصل از بیماری بهتر تحمل میشود.
وی ادامه میدهد: نبود پوشش بیمهای کامل و سازمانهای مردمنهاد برای حمایتهای اجتماعی و روانی از زنان دچار بیماری صعبالعلاج در کشور باعث این شده است که بسیاری از مردان بهراحتی همسران خود را طرد و به حال خود رها کنند و این زنان با آسیبهای روانی و اجتماعی بسیاری روبهرو شوند به همین جهت باید دولت در این حوزه ورود جدیتری داشته باشد تا از فروپاشی نهاد خانواده جلوگیری به عمل آید.
ساختار حمایتی از زنان دچار بیماری صعبالعلاج دارای نقص است
«سمیه بهزادیپور» آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: در کشورهای توسعهیافته در حوزه زنان دچار بیماریهای صعبالعلاج، حمایت همهجانبه از بیمار و خانواده بیمار در صدر اولویتها اجتماعی قرار میگیرد که این حمایتها شامل پرداخت هزینههای درمان تا بهبود شرایط زندگی بیمار است.
وی میافزاید: اما متأسفانه در کشور ما با وجود دستگاههای عریض و طویل حمایتی و دارا بودن بودجههای کلان هیچگونه اقدام اثربخشی در این حوزه صورت نمیگیرد. تشخیص بیماری صعبالعلاج در کشور ما یعنی شروع مشکلات بسیار بیمار و خانواده فرد بیمار است که چالشهای اقتصادی، روانی و اجتماعی زیادی را برای آنان به همراه دارد.
این کارشناس آسیبهای اجتماعی با بیان اینکه نظام بیمهای کشور ناکافی، محدود، دستوپا گیر و مانع تراش است، تصریح میکند: بهواقع خود نظام بیمهای کشور مانعی بر سر راه بیمار با آن حجم از قوانین دستوپا گیر و ناکارآمد است و تنها برخی بیمهها که از پشتوانه قوی برخوردار هستند میتوانند کارآمد باشند، اما اگر زنی همسر یک کارگر روزمزد، معلم حقالتدریس، کارگر اخراجی باشد که فاقد بیمه حمایتی است با انبوهی از مشکلات برای تأمین هزینههای درمان خود روبهرو است.
نبود حمایت کافی نهادهای حمایتی
وی میافزاید: در نهادهای حمایتی هم حمایت کافی و لازم وجود ندارد به نحوی که دستگاههایی نظیر وزارت کار، رفاه و تأمین اجتماعی، سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) با پیچ و خمها و شرایط بسیار اگر چنین افرادی را واجد شرایط تحت پوشش قرار گرفتن تشخیص دهند، تنها قطرهای از دریای هزینههای چنین بیمارانی را پرداخت میکنند.
بهزادیپور میگوید: در این میان میتوان به پیگیری مجدانه دانشگاههای علوم پزشکی کشور اشاره کرد که در جهت شناسایی بیماران خاص، تشکیل پرونده و اختصاص بستههای درمانی، تلاش بسیار دارند اما حمایت آنها هم کافی نیست، زیرا مشکلات این بیماران، تنها هزینه دارو نیست. در واقع مشکلات خانوادههای درگیر بیماریهای خاص، چندبعدی است، که این چندبعدی بودن شامل هزینه درمان، معیشت و تغذیه، فشار روانی حاکم بر تکتک اعضای خانواده، نبود آشنایی بیمار و خانواده با بیماری و کنترل شرایط بیماری است.
وی تأکید میکند: دانشگاههای علوم پزشکی کشور، نیاز به همافزایی با سایر ارگانهای ذیربط دارند تا بهصورت یکپارچه و هماهنگ، نه موازی، با تشکیل تیم درمان شامل پزشک متخصص، روانپزشک، روانشناس، پرستار و مددکار به خانوادههای مذکور، خدمات رایگان ارائه دهند. از طرفی سازمانهای مردمنهاد یکی از مؤلفههای سنجش کشورهای توسعه یافته هستند بطوری که در جوامع رشد یافته دنیا، بهطور متوسط هر فرد حداقل در پنج سمن عضویت دارد اما متأسفانه این آمار در کشور ما بسیار پایین است.
بار سنگین فقدان حمایتهای دولتی از بیماران بر دوش سمنها
این آسیبشناس اجتماعی تصریح میکند: سمنهای حوزه سلامت، از جمله سمنهای موفق در کشور هستند و به بیانی دیگر، بار سنگین فقدان حمایتهای دولتی از بیماران صعبالعلاج را سمنها به دوش میکشند. این سمنها بدون دریافت بودجههای دولتی و تنها با حمایت خیران و انسانهای نیکوکار، از ساخت بیمارستان گرفته تا کمک هزینه عمل جراحی، تأمین دارو، آموزش بیماران، برگزاری کلاسهای رایگان ورزشی و ارائه انواع خدمات رایگان پزشکی، آموزشی، اقتصادی، تفریحی، فرهنگی و مذهبی به جامعه و بیماران خدمت میکنند.
وی ادامه میدهد: نکته حائز اهمیت این است که آیا با وجود آمار بالای بیماران نیازمند و فاقد تمکن مالی و نیز کاهش میزان کمکهای خیران طی سالهای اخیر، با توجه به مشکلات اقتصادی موجود، میتوان همچنان همه انتظارات و حمایتهای لازم را به سمنها و تا حدی به حمایتهای محدود دولتی بسنده کرد؟ که در واقع این کار امکانپذیر نیست.
بهزادیپور با بیان اینکه وراثت و نقش ژنتیک، استرس و فشار روانی حاد، آلودگی هوا، عدم تحرک، تغذیه نامناسب از مهمترین عوامل ابتلاء به بیماریهای صعبالعلاج است، میگوید: یافتن پاسخ برای علت ابتلای روزافزون زنان جامعه به انواع بیماریهای خاص و صعبالعلاج و افزایش آمار چنین بیماریهایی بسیار محسوس است. لذا از مسئولان و مدیران ارشد کشور انتظار میرود با حمایت از متخصصان و پژوهشگران جامعه پزشکی، هر چه بیشتر به موضوع مذکور پرداخته و با آسیبشناسی بیماریهای خاص زنان و تفکیک آن به نسبت استانها، برنامهریزی و اقدامات لازم را برای کنترل این بیماریها انجام دهند.
لزوم ایجاد دفتر حمایت از زنان و خانواده در دادگستری استانهای کشور
وی با اشاره به وجود خلاءهای قانونی و حقوقی از زنان دارای بیماری صعبالعلاج در حوزه قانون خانواده، تأکید میکند: جا دارد متولیان امر و نیز وکلا و حقوقدانان در این حوزه، ورود جدیتری داشته باشند و با ارائه راهکارهای تخصصی، جامع و کامل، این خلاء عظیم را پر کنند. از طرفی نیاز است که دفتر حمایت از زنان و خانواده که اخیراً از چارت تمام دادگستری استانها حذف شده است! دوباره فعال و شروع به کار کنند.
این آسیبشناس اجتماعی تصریح میکند: بهرهمندی از امکان انجام آزمایشها دورهای رایگان برای بیمار و فرزندان آنان جهت پیشگیری و نیز تشخیص بهموقع بیماری، تشکیل تیم پزشکی شامل پزشک متخصص، روانپزشک، روانشناس، پرستار و مددکار جهت ارائه خدمات رایگان به بیمار و خانواده و در نظر گرفتن امکانات رفاهی و بازدید اماکن زیارتی و سیاحتی برای بیمار و خانواده، برگزاری جلسات گروهی مشترک با سایر بیماران جهت تبادل تجربه و افزایش تابآوری بیماران و خانوادههای آنان از مهمترین راهکارهای پیشنهادی برای حمایت از زنان دچار بیماری صعبالعلاج است.
تقاضای طلاق با استناد «عسر و حرج» برای مردان کمی غلیظتر است
محمود مالمیر، وکیل پایهیک دادگستری و مشاور حقوقی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: رها کردن همسر دارای بیماری صعبالعلاج به حال خود نهتنها توسط مردها بلکه توسط زنها هم صورت میگیرد و بر اساس قوانین حقوقی چنانچه همسر زن یا مرد دچار بیماری صعبالعلاج شود و درنهایت این بیماری منجر شود که زن یا مرد در «عسر و حرج» قرار گیرد، فرد میتواند مستند بر عسر و حرج تقاضای طلاق از همسرش را کند منتهی برای مردها این مورد کمی غلیظتر است.
وی ادامه میدهد: به هر صورت چه مرد و چه زن وقتی بیماری شدیدی همچون بیماری صعبالعلاج برای همسرش پیش آید و این بیماری مانع از مقاربت و نزدیکی شود، فرد به اصلاح در عسر و حرج میافتد و میتواند بر اساس این عسر و حرج تقاضای طلاق کند ضمن اینکه در قوانین حقوقی ما به دلیل اینکه حق طلاق با مرد است میتواند حتی اگر عسر و حرج صورت نگرفته باشد، همسر خود را طلاق دهد.
بلامانع بودن ازدواج مجدد برای مردی که همسرش دچار بیماری صعبالعلاج است
این وکیل پایهیک دادگستری و مشاور حقوقی تصریح میکند: بر اساس قوانین حقوقی مرد به دلیل ابتلاء همسرش به بیماری صعبالعلاج توانست عسر و حرج جنسی خود را به دادگاه ثابت کند، ضمن اینکه اختیار طلاق همسر خود را دارد میتواند بدون اینکه همسر خود را طلاق دهد، ازدواج مجدد انجام دهد. قوانین حقوقی دست مرد و زن را برای طلاق در صورت ثابت شدن عسر و حرج باز گذاشته است مگر اینکه مرد و زن بر اساس معیارهای اخلاقی و وجدانی همسر خود را طلاق ندهند.
وی میافزاید: بر اساس قوانین حقوقی اگر بیماری صعبالعلاج زن به زمان عقد و فسخ نکاح برگردد، آن زن حق مهریه، نفقه و… را از دست میدهد ولی اگر بعد از دوره عقد زن مبتلابه این بیماری شده باشد، قانونگذار این حق را به زن داده است که از همسر خود هزینه درمان خود را در حد متعارف، نفقه تقاضا کند و دریافت مهریه را هر زمانی که طلب کند، مرد موظف به پرداخت است.
بر اساس قوانین مرد موظف به پرداخت نفقه و هزینههای درمان همسرش است
مالمیر اضافه میکند: اگر هزینه درمان زن بیشازحد متعارف شود و در وهله بعد این هزینه از توان همسر زن خارج شود، این امر «تکلیف مالایطاق» است بهعنوان نمونه در زندگیهای معمولی مردی که از درآمد متوسط به پایینی برخوردار است و بیماری صعبالعلاج همسر هزینههای بالایی نیاز دارد، این امر «تکلیف مالایطاق» محسوب میشود و بر اساس قانون مرد در حد توان مالی خود هزینه درمان را متقبل میشود.
وی ادامه میدهد: براساس قانون مرد موظف است، نفقه، هزینههای درمان همسر دچار بیماری صعبالعلاج در حد متعارف و براساس توان مالی خود را پرداخت کند مگر اینکه اثبات شود همسرش در زمان عقد و قبل از آن دچار این بیماری شده است و از مرد این بیماری را مخفی کرده باشد. در صورت اینکه مرد از پرداخت نفقه و هزینههای درمان همسرش سرباز زند، همسرش میتواند از مرد شکایت کند و نفقه و هزینههای درمان خود را مطالبه کند.
وکیل پایهیک دادگستری و مشاور حقوقی تصریح میکند: مهمترین خلاء قانونی در حوزه حمایت زنان دچار بیماریهای صعبالعلاج، نبود حمایت دولت از نهادهای مدنی برای حمایت اینگونه زنان است زیرا در بسیاری از موارد همسر زن مبتلابه بیماری صعبالعلاج توان پرداخت هزینههای درمان بیماری صعبالعلاج را ندارد.
مردان با درآمدهای پایین توان پرداخت هزینههای درمان همسران بیمار را ندارند
این وکیل پایهیک دادگستری و مشاور حقوقی تصریح میکند: مرد میتواند همسر مبتلابه بیماری صعبالعلاج خود را در منزل خود یا خانواده همسرش رها کند اما بر اساس قوانین حقوقی موظف است مهریه، نفقه و هزینههای درمان همسرش را در حد متعارف و براساس توان مالی خود پرداخت کند، بهعبارتدیگر نمیتوان مرد را مجبور کرد که همسرش را همچون قبل از دوران ابتلاء به بیماری صعبالعلاج که سلامت بوده است، قبول کند.
وی اظهار میکند: بیشتر مردان با درآمدهای متوسط رو به پایین توان نگهداری و پرداخت هزینههای درمان همسر مبتلابه بیماری صعبالعلاج را ندارند و نیاز است این کمبود را انجمنها و نهادهای مدنی با حمایت دولت رفع کنند. دولت با پیشبینی صندوق حمایت از زنان دچار بیماریهای صعبالعلاج میتواند بخشی از مشکلات این حوزه که بهعنوان یک چالش برای نهاد خانواده شده است را رفع کند.
فراهم بودن مشاوره حقوقی و گرفتن وکیل رایگان برای زنان دچار بیماری صعبالعلاج
مالمیر با اشاره به اینکه روال رسیدگی به پروندههای شکایت زنان دچار بیماری صعبالعلاج از همسرانشان به دلیل نپرداختن نفقه و هزینههای درمان، زمانبر است، میگوید: در بیشتر شکایتهای زنان دچار بیماری صعبالعلاج از همسرانشان نیاز به گرفتن وکیل نیست، ضمن اینکه اگر دادگاه متوجه شود که زن توان پرداخت حقالوکاله را ندارد، دستور میدهد برای آنان توسط کانون وکلا، وکیل رایگان «وکیل معاضدتی یا تسخیری» معرفی شود.
وی میگوید: نه تنها زنان دچار بیماری خاص بلکه همه افراد جامعه نسبت به مسائل و قوانین حقوقی از آگاهی کافی برخوردار نیستند به همین جهت در دادگستریها قسمتی برای مشورت حقوقی درنظر گرفته است که افراد جامعه بتوانند مشورتهای حقوقی رایگان دریافت کنند اما آنچه که در بحث زنان دچار بیماری صعبالعلاج نیاز است اینکه باید نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهادی برای آشنایی اینگونه زنان از حقوق خود و پیگیری مسائل حقوقی آنها در دادگاهها ایجاد شود و در همه استانها این نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد گسترش یابد.
نظر شما