به گزارش خبرنگار ایمنا، نادر ابراهیمی یکی از نوابغ معاصر ادبیات فارسی، در کتاب «سه دیدار؛ با مردی که از فراسوی باور ما میآید»، داستان زندگی امام خمینی (ره) را روان، داستانوار و دلنشین شرح داده است.
نویسنده در مقدمه خود در این کتاب که با قلم و ذوقی شاعرانه نوشته شده است، مینویسد که داستاننویس است و تاریخنویس نیست. او در محضر مخاطبانش سوگند یاد کرده که آنچه در کتاب نوشته است به اعتقاد و باور خود، عین حقیقت است و جز حقیقت، هیچ نیست و بخشی از حقیقت که بتواند بخشهای دیگر حقیقت را نفی و انکار کند نیز نیست.
دوران کودکی امام و شکلگیری شخصیت وی در دامن پر مهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان)، مرام و منش پدر امام (ره) و نحوه شهادت ایشان، حضور امام در کلاس درس آیتالله مدرس، بررسی شجرهنامه اجداد امام و شرحی از زندگی پدربزرگ ایشان و مراحل آشنایی امام با دختر حاج آقا ثقفی تا ازدواج، از جمله مواردی است که محتوای این داستان را در بر گرفته است.
جلد اول این کتاب دو جلدی که با عنوان «رجعت به ریشهها» منتشر شده است در برگیرنده داستان بلندی از زندگی امام خمینی (ره) است که در آن نویسنده با تلاش خود داستانی بلند از بخشهای مختلف زندگی حضرت امام (ره) را روایت میکند.
آنچه ابراهیمی در این کتاب به آن بیش از پیش توجه نشان داده است بیشتر به وقایع دوران کودکی ایشان، شهادت پدر و مراحل تحصیلی ایشان تا ازدواج بازمیگردد.
«در میانه میدان» عنوان جلد دوم کتاب است که به موضوع جوشیدن چشمههای مبارزاتی در امام خمینی (ره) در ایام جوانی اشاره دارد.
ابراهیمی در کتاب خود مینویسد: «آنها که واقعیت را میخواهند نه حقیقت را و طالب واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی، میتوانند بیدغدغه خاطر، به بهترین تاریخها مراجعه کنند.»
فصل اول این مجموعه به معرفی شخصیت امام خمینی (ره) به عنوان مردی که از سوی دریا برای نجات آمده و خود سربازی در این سیر تاریخی است، اختصاص دارد.
بخش دوم کتاب روایتگر کودکی روحالله است. زمانی که با «عمه صاحبه» مصاحبت داشته است.
در بخش سوم، صفحاتی را میخوانیم که حضرت امام (ره) در دوران طلبگی با آیتالله سیدحسن مدرس دیدارها و گفتوگوهایی داشته است. همین تبادل نظرها، تفاوت تفکر و نحوه عملکرد این دو سید پیر و جوان را نشان میدهد. زمانی که مدرس به سایر طلاب میگوید: «این طلبه را نگین کنید» برتری عقیده و شیوه مبارزه امام را اظهار میکند.
روایت کردن تمام زندگی و فعالیتهای امام راحل در موجزترین شکل به اضافه بخشهای کمتر روایت شده از ایشان مثل: شاعر بودن، شوخطبعی، عاشق شدن و خواستگاری، کاری شگفت و بدیع است.
در جاهایی که عین جملات افراد روایت شده است، نویسنده با نشان گیومه آن را مشخص کرده است؛ بنابراین با خیال راحت توانسته است هر جملهای را برای شخصیتها طراحی کند، بیآنکه شائبه دروغ بر آن مترتب باشد.
برشی از کتاب:
"آقا آن درخت سیب را که دیدند، زیر لب فرمودند: اینجا را میپسندم، اینجا را دوست دارم، خوب است، خیلی خوب است.
نوفللوشاتو؛ آنجا خانهای بود زیبا و کوچک. آقا فرمود: بله، بله، یادم میآید. یادم میآید.
بانو دباغ، شگفتزده، در «آقا» نگریست.
اینجا را به یاد میآورید حاجآقا خمینی؟
شاید، خدا میداند. یک درخت سیب را. من آنجا دعای سحر و نماز صبح میخواندم. دعای سحر خیلی زیباست خانم دباغ! میدانید؟ میخوانید؟
بله حاجآقا، شرح آن را هم بارها خواندهام.
شرحش را؟ اوه بله؛ به همان چیزهایی که من نوشتهام اشاره میکنید؟ گمان میکنم آن اولین شرحی بود که نوشتم. خیلی جوان بودم...
خداوندا، تو زیبایی، زیباترین زیباییها.
خداوندا، زیبایی زیبا از زیبایی توست، و زیبایی انسان از زیبایی توست، و زیبایی جهان از زیبایی توست.
پروردگارا، از تو میپرسم به زیباترین زیباییات، و همه زیباییهای تو زیباست. پروردگارا، از تو میپرسم به همه زیباییهایت.
«و کُلُّ بَهائِکَ بَهیٌّ، و کُلُّ شَرَفِکَ شَریف»
انسان، تنها کتابی است که خداوند، آن را با دستهای خود نوشته است… متوجّه هستید چه میگویم خانم دبّاغ؟
بله آقا؛ زیباست آنچه میفرمایید، ما مبهوت بزرگی شما هستیم آقا."
کتاب «سه دیدار، با مردی که از فراسوی باور ما میآمد» (دوره دو جلدی) به قلم زندهیاد نادر ابراهیمی اولین بار سال ۱۳۷۹ چاپ و تا سال ۱۳۹۶ به چاپ نهم رسیده و نسخه صوتی آن نیز توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار شده است.
نادر ابراهیمی، داستاننویس معاصر ایرانی، علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامهنگاری نیز فعالیت کرده است.
وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه کارشناسی رسید.
ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده است و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه غیرانتفاعی غیردولتی ایرانشناسی را تأسیس کند که هزینه و رنجهای فراوانی برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد.
نظر شما