به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید «علیاکبر اژهای» متولد سال ۱۳۳۱ و فرزند عالم بزرگ آیتالله میرزاعلیمحمد اژهای و یکی از شاگردان شهید آیتالله بهشتی بود.
عضو دفتر شورای حزبجمهوری اسلامی دفتر اصفهان، روحانی متفکری بود که تفکر در دین، اندیشه و فطرت انسانی را در کنار مبارزه برای رسیدن به هدف ضروری میدانست. او به همراه دیگر یاران امام خمینی (ره) در فاجعه هفتم تیرماه سال ۶۰ به فیض شهادت نائل شد.
انقلاب که شد، دفتر تبلیغات مسجد امام علی (ع) را راه انداخت که جایی برای صدور اعلامیههایی در حمایت از انقلاب شده بود، ۲۲ اعلامیه چاپ کرد. معلم انشای حسین خرازی در دبیرستان احمدیه بود. برای انشا همیشه موضوعات انقلابی میداد. مدرسه حکیم سنایی و احمدیه از مدارس ملی بودند که شاگردان مبارزی را پرورش دادند.
خط و خطوط سیاسی را میشناخت، از همان اول خیلی روشن و واضح مخالفت خود را با بنیصدر اعلام کرد؛ اولین روزهایی که «بنیصدر» کاندیدای ریاست جمهوری شد، از سابقه، عملکرد و دیدگاه «بنیصدر» پرسیده بود و با ۱۲ سوال نقاط ضعفش را مشخص کرد.
آزاد اندیش بود؛ به این معنا که بر اساس اعتقاد راستینی که به عملی و عقلی بودن راه خویش میدید در برابر عقاید، مفاهیم و نظریات دیگران حالتی روشن و گویا داشت. با بررسی دقیق، علمی و مطابق با اصول اساسی تفکر صحیح راهها و عقاید خوب را میپذیرفت و از مفاهیم و نظریات منحط، خرافی، ضدعلمی و ضدتکاملی دوری میجست. راه را بر هر گونه تعصب جاهلانه، خرافی و غیرایدهآل میبست.
در خانهاش همیشه باز بود. بیشتر مواقع مهمان داشت. بسیاری از جلسات در خانه خودشان برگزار میشد. مارکسیست، کمونیست، مجاهدین خلق، انقلابی، بهایی؛ با همه جلسه بحث میگذاشت. معتقد بود که خلاصه شدن در چیزی که فناپذیر و ناپایدار است، تزلزل شخصیت، جمودفکری و عقبماندگی ذهنی ایجاد میکند و انسان را از آزاد اندیشی و آزادی فکری باز میدارد؛ باید در چیزی خلاصه شد که خود محضر دادگری، عدل، علم و آزادگی است.
از سیوسه پل تا پل فلزی را با شهید مطهری قدم میزدند، میگفت خیلی مهم است مردم بفهمند روحانی هم میتواند در چهارباغ قدم بزند، پارک برود، هتل برود و بستنی بخورد.
شهید علیاکبر اژهای یکی از مرواریدهای گمنام در صدف اقیانوس بیکران ایثار بود که در برنامه «۲۳ هزار جان» به معرفی او پرداخته شد.
نظر شما