به گزارش خبرنگار ایمنا، وردشت سمیرم و روستاهای عشایری به پاتوقی برای گروهکهای ضدانقلاب تبدیل شده بود، زمستان که میشد جادهها را برف میگرفت و دشمن برای بچههای سپاه کمین میکرد، اما سیدمحسن صفوی، بدون هیچ ترس و واهمهای برای مردم آذوقه، دکتر و دارو میبرد و خیلی قاطع با گروهکها برخورد میکرد، نمیگذاشت آنها روی مردم محروم تأثیر بگذارند.
خبر حمله عراق به کشور را که از رادیو شنید، بلند شد، لباس پوشید و گفت: «ما مرد جنگیم»، این جمله را قبلاً هم گفته بود، زمانی که ۱۲ سال داشت، در شعرهای کودکیاش.
مسئولیت قرارگاه صراطالمستقیم با حکم محسن رفیقدوست، وزیر وقت سپاه به او واگذار شده بود. قرار بود، پل شهید سلیمی تا صبح روز بعد روی رودخانه بهمنشیر نصب شود، همه نگران بودند. سید با دفتر امام (ره) تماس گرفت، حاجاحمدآقا گوشی را برداشت، سردار پس از سلام گفت: «من یک بسیجی به نام صفوی هستم، سلام مرا به آقا برسانید و بگویید مشغول احداث پلی روی رودخانه بهمنشیر هستیم، تا رزمندگان اسلام بتوانند راحتتر تردد کنند و مجروحین منطقه عملیاتی والفجر۸ را به بیمارستان علیبنابیطالب (ع) برسانند، اما تاکنون دو مرتبه شکست خوردهایم. از حضرت امام (ره) بخواهید برایمان دعا کنند، که امشب موفق شویم. حاجاحمدآقا همان لحظه مسئله را به اطلاع امام (ره) رساندند، امام (ره) در پاسخ او فرموده بودند: «امشب موفق میشوید من هم برای شما دعا میکنم تلاشتان را مضاعف کنید.» با شنیدن این خبر شور و شعف خاصی در بین بچهها ایجاد شد؛ صبح زود اولین آمبولانس از روی پل عبور کرد و بچهها به شکر این امداد الهی سر بر سجده نهادند.
بعد از عملیات کربلای ۵ جهت انجام مأموریتی از جبهه به تهران آمد و هنگام بازگشت در یک سانحه هوایی مظلومانه به شهادت رسید.
شهید سیدمحسن صفوی، یکی از مرواریدهای گمنام در صدف اقیانوس بیکران ایثار بود که در برنامه «۲۳ هزار جان» به معرفی او پرداخته شد.
نظر شما