چگونه‌ با کودکان ناسازگار برخورد کنیم؟  

کودکان ناسازگار رفتارهای غیرطبیعی و غیرعادی از خود نشان می‌دهند و نمی‌توانند در شرایط مختلف خود را با افرادی که در محیط زندگی آنها هستند هماهنگ سازند، کودکان ناسازگار همیشه از مقررات اجتماعی سرباز می‌زنند و خواسته‌های آنها به سختی با ارزش‌های مورد قبول جامعه هماهنگی دارد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، فرزندپروری و تربیت کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای یا اختلال "ODD" می‌تواند برای والدین آنها یک چالش بزرگ و دشوار باشد. کودکان ناسازگار یا اصطلاحاً مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای، به طور مداوم با والدین خود و دیگران بحث می‌کنند، از پیروی از دستورالعمل‌ها امتناع می‌ورزند و از تحریک و عصبانی کردن دیگران لذت می‌برند. اگر شما هم فرزندی داشته باشید که به این اختلال مبتلا بوده و چنین خصوصیات اخلاقی دارد،

کودکان بدخلق و ناسازگار بیشتر والدینشان را در گیر می‌کنند و پدر و مادران این کودکان همواره ناراضی و ناراحت هستند والدین با دانستن برخی از مشکلات تربیتی تا حد بسیار زیادی می‌توانید این ناسازگاری‌ها را حل کنند. کودکان ناسازگار هیچ‌گاه قرار و آرام ندارند و نمی‌توانند در جای خود ساکت و آرام بنشیند، آنها اگر شاگرد مدرسه باشند از مدرسه و کارهای درسی می‌گریزند و علاقه‌ای به درس و تحصیل از خود نشان نمی‌دهد.

کودکان ناسازگار نمی‌توانند نیازها و هم‌چنین مشکلات خود را به‌راحتی ابراز کنند، پیروی از مقررات و احترام به قوانین برای آنها دشوار است. به همین دلیل تربیت و آموزش این‌گونه کودکان برای والدین، آموزگاران و مربیان در مقایسه با دیگران دشواری‌هایی را ایجاد می‌کند.

علل و انگیزه‌های ناسازگاری فرزندان

علل ارثی: گروهی معتقدند بسیاری از ناسازگاری‌های کودکان ریشه در سرشت آنها دارد که به همراه ژن از طریق والدین به آنها منتقل می‌شود.

علل زیستی: مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاه‌های عصبی در قبل یا حین یا بعد از تولد می‌تواند از دیگر عوامل باشد.

علل روانی: مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و کشمکش در زندگی روزمره خصوصاً زمانی که کودک خود را بی‌پناه و بدون پشتوانه احساس کند عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مکیدن در او مشاهده می‌شود.

علل عاطفی: مانند احساس محرومیت از محبت والدین، ناکامی از دستیابی به اهداف موردعلاقه، ولادت کودک جدید در خانواده، عدم امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن

علل اجتماعی: مانند نابسامانی و اختلاف و درگیری بین اعضای خانواده، متارکه والدین، بدآموزی از الگوهای خانه، مدرسه و جامعه، عدم مقبولیت در بین دیگران، یادگیری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، عدم‌نظارت کافی والدین، تفریط وجود قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشکلات اقتصادی است.

علل تربیتی: مانند عدم یا افراط محبت، ناهماهنگی بین عاملان تربیتی در خانه، مدرسه و جامعه، برآورده کردن تمام خواسته‌های کودک بدون چون و چرا یا بالعکس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش کودک است.

رفتارها ناسازگار کودکان را کنترل کنیم

با در نظر گرفتن علل برای رفتارها ناسازگاری کودکان مثل علل بیولوژیکی – عصبی، روانی، اجتماعی و بدآموزی‌ها، و همچنین توجه به این حقیقت که کودکی که از خود رفتار خودآزار یا دگرآزار نشان می‌دهد قصد و غرض آگاهانه‌ای از رفتار خود ندارد، در برخورد با این کودکان توجه به نکات و رعایت مواردی لازم است که عبارتند از:

۱- شناخت هر چه دقیق‌تر کودک:

بدون شناخت ویژگی‌های جسمانی، روانی و اجتماعی و توجه به علل ممکنه و چگونگی تظاهر رفتارهای سازش نایافته و نامطلوب، نمی‌توان در اصلاح و یا درمان رفتار کودک گام مؤثری برداشت و از سوی دیگر از آنجایی که در مسئله رفتارهای سازش یافته و یا ناسازگار کودکان همواره ویژگی‌های کودک و شرایط محیطی (خانواده و مدرسه و اجتماع) هر دو با هم دخیل هستند، باید سعی نمود که ضمن بررسی و تحلیل مشکلات و اختلالات منشی و شخصیتی کودک، نارسایی‌ها و ناهنجاری‌های محیطی را نیز از ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی و اقتصادی مورد مطالعه قرار داد. چرا که در بسیاری از موارد، کودک سالم و طبیعی است، اما محیط به دلیل فقر انگیزه‌های رشد، فقدان عواطف و روابط انسانی مفید و مؤثر، وجود محرکات مزاحم و آزاردهنده و عامل دیگر، غیرعادی است.

طبیعی است تشخیص مرز و سهم این دو (یعنی ویژگی‌های فردی و شرایط محیطی) در چگونگی رفتارهای ناسازگار کودک امری است بسیار مشکل و نیاز به مطالعات و بررسی‌های دقیق و موشکافانه‌ای دارد. در هر حال آنچه که مراد نظر است، اولین گام در برخورد با رفتارهای نامطلوب و سازش نایافته کودک شناخت ویژگی‌های فردی و شرایط محیطی است که کودک در آن شرایط زندگی می‌کند.

۲- کودک را مقصر و مسئول رفتار ناسازگارش ندانیم:

بنابر تعریف «رفتار» و چگونگی تظاهر رفتارهای سازش نایافته، و اینکه اعمال و رفتار ناسازگارانه کودک امری آگاهانه و هدفمند و ارادی به معنای دقیق آن نمی‌باشد، هرگز نباید کودک ناسازگار را مقصر و مسئول رفتار خود دانست در اینجا باید به یک نکته مهم نیز توجه داشت و آن اینکه ما به کودکی که با قصد و غرض معین، در شرایطی که با ناکامی یا تجربه ناگواری مواجه شده و یا به دلایل روشن دیگر، گاهی از خود رفتار نامطلوب و عمدتاً دگرآزار) نشان می‌دهد، اصطلاح ناسازگار را به کار نمی‌بریم، بلکه او مرتکب یک رفتار خلاف اخلاق شده و باید به شیوه مناسبی با او برخورد کرد.

به عبارتی باید با زبان منطق و در سطح فهم و درک کودک او را تنبیه و متوجه رفتار نامطلوبش نمود. در اینجا، موعظه و نصیحت، تشریح و بازگو نمودن نتایج نامطلوب این رفتارها، ذکر تجارب مشابه، و گاهی یک تذکر ساده می‌تواند کاملاً مؤثر واقع گردد. مربیان و اولیا کودک در این قبیل موارد باید کاملاً هوشیارانه عمل نموده و به طور دقیق مراقب اعمال کودک باشند. اگر یک وقت از فرزند خود رفتار ناخوشایند را مشاهده نمودند، ضمن به خود آوردن کودک و هدایت و راهنمایی او به شیوه‌ای مناسب و مؤثر، می‌بایست با دقت لازم رفتار کودک را زیر نظر داشته و از عدم استمرار و پایداری رفتار نامطلوب مورد نظر اطمینان حاصل کنند.

زیرا رفتار یا رفتارهای ناسازگار کودک همانند یک بیماری و اختلال جسمانی یک مرتبه و به طور ناگهانی بروز نمی‌یابد، بلکه این رفتارها عمدتاً به تدریج شکل گرفته و به مرور تبدیل به عادات شخصی و جزئی از منش کودک می‌شود. طبیعی است در این شرایط اصلاح و یا ایجاد هرگونه تغییر در رفتار کودک، امری ساده و سهل‌الوصل نخواهد بود

۳- از تنبیه بدنی کودک ناسازگار باید اجتناب کرد:

در موارد بسیاری، تنبیه، خود یکی از عوامل مؤثر در پیدایش و یا توسعه رفتارهای نامطلوب و سازش نایافته کودک است، تعداد قابل ملاحظه‌ای از کودکان ناسازگار (بویژه بدزبان و پرخاشگر) وابسته به خانواده‌هایی هستند که در این خانواده‌ها همواره مورد بی‌مهری، خشونت و تنبیه بدنی توسط پدر یا مادر واقع گردیده‌اند. با در نظر گرفتن این حقیقت، و آنکه کودک ناسازگار فردی متخلف و مقصر نمی‌باشد، باید از کتک زدن کودک خودداری کرد.

البته ممکن است مربی در مواقعی با استفاده از شیوه‌های تنبیهی (غیربدنی) متناسب با مورد رفتار، با هدفی معین و برنامه تربیتی مشخص، با توجه به ویژگی‌های جسمانی و ذهنی و ظرفیت عاطفی کودک، در صدد اصلاح رفتارهای کودک برآید. بدیهی است این گونه تنبیهات همیشه از اغراض شخصی، برآشفتگی‌های روانی، عصبانیت‌ها به دور بوده و هدف صرفاً اصلاح کودک خواهد بود. چرا که ما اگر تعلیم و تربیت را عبادت میدانیم، بالطبع تشویق و تنبیه را نیز در همین راستا مدنظر قرار می‌دهیم، در این صورت است که جهت نیت‌ها مشخص و رفتارها از دوستی و بغض شخصی بری خواهد بود.

نحوه برخورد با رفتارهای ناسازگارانه کودکان

- اگر خودمان تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمی‌توانیم رفتار و گفتار خود را کنترل کنیم، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم.

-افکار غلط و انحرافی درباره فرزند خود نداشته باشیم. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد را نسبت به فرزند مهیا می‌کند و یقیناً بر رفتار ما و او اثر منفی می‌گذارد. از ارائه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. مثلاً به جای اینکه بگوییم «خودت را جمع و جور کن» شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می‌خواهیم مثلاً دوست دارم تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتاب‌هایت را از وسط اتاق جمع کنی.

-به جای سخنرانی و بحث و جدل، کوتاه و مؤثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در انتظار اوست.

-به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و کوتاه‌مدت باشد. مثلاً نگوییم «برای همیشه از این خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از این به بعد تلویزیون تماشا کنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم هستی یا این هفته تو را به پارک نمی‌برم.

-با مشارکت فرزندمان فهرستی از مهم‌ترین قوانین در خانه به ترتیب و همراه با روش انجام دقیق آنها تهیه کرده و پس از مشخص‌کردن نوع محرومیت برای انجام‌ندادنشان، با قاطعیت اجرا کنیم.

-از تنبیه بدنی اکیداً خودداری کرده و در صورت نیاز از محروم‌سازی‌های کوتاه‌مدت استفاده کنیم.

-ازسرزنش و تحقیر کردن و مقایسه فرزندان جدا خودداری کنیم.

کد خبر 559224

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.