به گزارش خبرنگار ایمنا، یکی از اهداف ازدواج برای بسیاری از زوجین، فرزندآوری است؛ اما در بعضی مواقع اتفاق میافتد که به هر دلیلی امکان داشتن فرزند برای آنها وجود ندارد، در این حالت بعضی از این زن و شوهرها تصمیم میگیرند که کودک غریبهای را به عنوان فرزند خوانده خود بپذیرند.
از تصمیمهای شجاعانهای که یک زن و مرد میتوانند برای زندگی خود بگیرند، پذیرش کودکی به فرزندخواندگی است. این اتفاق به هر دلیلی که بیفتد نشان از روح بلند زن و مردی دارد که تصمیم میگیرند یک کودک را درست مانند فرزند خودشان در آغوش بگیرند و بزرگ کنند.
متأسفانه در فرهنگ جامعه ایرانی پذیرش فرزند به صورت فرزندخوانده هنوز جایگاه خوب خودش را پیدا نکرده است، هنوز بسیاری از خانوادهها معتقدند فقط باید بچه خودشان یا در اصطلاح فرزند خونی خودشان را داشته باشند. بعضی دیگر معتقدند که هرکس کودکی را به فرزندی میپذیرد مانند یک والد واقعی که فرزندی را متولد میکند نیست. بعضی دیگر فرزندانی که به یک خانه پا میگذارند را مثل یک فرزند واقعی جدی نمیگیرند و در نهایت سوالهایی مثل اینکه چرا فرزند آوردید و چرا خودتان بچه دار نشدید باعث آزار روحی خانوادههای فرزندپذیر میشود.
اعطای سرپرستی کودکان با قوانین خاص
در مواردی شاهد آن هستیم که زن و شوهرهایی که دارای فرزند هستند، نیز به سراغ گرفتن فرزند خواندگی کودکان بیسرپرست میروند، از آنجا که این روزها به علت طلاق، فقر و یا فوت والدین تعداد کودکان بی سرپرست رو به افزایش است، حتی زنان و دختران بی شوهر که شرایط خاصی داشته باشند نیز میتوانند تقاضای سرپرستی کودکان بی سرپرست را داشته باشند.
در خصوص اعطای سرپرستی کودکان قوانین خاصی وجود دارد، تا برای مسئولان اطمینان نسبی به وجود آید که بعد از اعطای فرزند خواندگی، کودکان بیسرپرست نزد خانوادههایی معقول و با شرایط خوبی رشد و نمو پیدا میکنند.
یعنی فرزندخواندگی به این معنا است که زن و شوهر یا زن مجرد (بنا به شرایطی) اختیار دارند شخصی را به عنوان فرزند خود بپذیرند در حالی که آنها پدر و مادر واقعی شخص نیستند. زمانی که کودکی به هر دلیلی تحت لوای پدر و مادر خود زندگی نمیکند، تحت نظارت سازمان بهزیستی قرار میگیرد و این سازمان امورات او را پیگیری میکند، زن و مرد نابارور در اولویت اخذ فرزند از سازمان بهزیستی هستند.
شرایط فرزندخواندگی در قانون برای زن و شوهر
در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مصوب ۱۳۹۲ به شرح شرایط زوجینی که قصد پذیرش فرزند از سازمان بهزیستی دارند پرداخته است، مطابق ماده ۵ قانون مذکور زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند مشروط به اینکه حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد میتوانند درخواست فرزندخواندگی را ارائه دهند.
در ایران نیز براساس قانون و لوایح آن بحث فرزندخواندگی با احکام شرعی و و بررسی ویژگی زن و مرد و همسران صورت میگیرد و این اتفاق از سوی سازمان بهزیستی رقم میخورد. با توجه به آمار ناباروری بیش از ۲۵ درصد زوجین در ایران خیلی از مردم تمایل به گرفتن فرزند از بهزیستی دارند که البته عدم آگاهی با آگاهی نادرست درباره آن آنها را دچار مشکل میکند همینطور ذهنیت نادرست خیلی از خانوادهها اجازه چنین کاری را به زوجین نمیدهد.
قطعاً خانوادهها و کسانی که میخواهند عهدهدار سرپرستی کودکی شوند، باید شرایط خاص اخذ فرزندخواندگی را دارا باشند، در واقع چه به لحاظ سلامت جسمی و روحی و چه به لحاظ تمکن مالی، باید در وضعیت قابل قبولی قرار داشته باشند، شرایطی را که برای اخذ سرپرستی و فرزند خواندگی ضروری است عبارتند از:
۱- زن و شوهر باید تابعیت ایرانی داشته باشند و در صورتی که در خارج از ایران سکونت دارند، میتوانند درخواست اخذ سرپرستی خود را از طریق سفارتخانه به سازمان بهزیستی ارسال کنند.
۲- اعتقاد به یکی از ادیانی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است.
۳- مبتلا نبودن به بیماریهای واگیردار یا صعبالعلاج
۴- توانایی لازم برای تربیت و نگهداری از کودکان و نوجوانان
۵- نداشتن محکومیت جزایی موثر
۶- تمکن مالی قابل قبول
۷- انجام واجبات و ترک محرمات
۸- صلاحیت اخلاقی
۹- عدم اعتیاد به الکل، مواد مخدر و یا روان گردان
۱۰ - مهجور نبودن
۱۱- یکی از زوجین حداقل سی سال سن داشته باشد.
یکی از نکات مهمی که در خصوص سرپرستی وجود دارد آن است که اگر کسی کودکی را پیدا کند و تمایل به سرپرستی او داشته باشد، در صورتی که شرایط سرپرستی در او احراز شود، برای اخذ فرزند خواندگی او بر دیگران اولویت دارد.
اشتباهات اساسی والدین در رابطه با فرزند ناتنی
فرقی نمیکند که شما کودکی را از پرورشگاه به سرپرستی قبول میکنید یا با کسی ازدواج میکنید که از ازدواج قبلیاش فرزند یا فرزندانی دارد، در هر دو حالت باید توجه داشته باشید که شما از ابتدا در زندگی کودک حضور نداشتهاید.
با این پیشفرض ذهنی کاملاً طبیعی است که گارد کودک در برابر شما بسته باشد. هر گونه رفتار اشتباه از سوی شما، شرایط را دشوارتر میکند، به هر ترتیب باید توجه داشته باشید که چالش جدی روبهروی شما قرار دارد و باید با کسب آگاهی از این گردنه به سلامت عبور کنید.
سه اشتباه اساسی را والدین در رابطه با فرزند ناتنی دارند که عبارتند از:
۱. والدین هیچ تلاشی برای نزدیک شدن به کودک ناتنی نمیکنند
در بدو ورود شما به زندگی کودک فرزند خوانده، قطعاً فضای نه چندان صمیمی بین شما و او حاکم خواهد بود. بار اصلی برای شکستن یخ بین والدین و کودک ناتنی بر روی دوش والدین است. شما باید سعی کنید که خود را از هر راه صحیحی که ممکن است به او نزدیک کنید. متأسفانه برخی از پدرها و مادرها در این زمینه کمکاری میکنند. تصور آنها این است که با گذر زمان سردی رابطه به گرمی مبدل میشود. در حالی که به هیچ وجه این اتفاق با انفعال آنها روی نمیدهد.
۲. والدین از زاویه دید خودشان به کودک ناتنی نگاه میکنند
یکی از مباحث مهمی که در قالب راهنمای رفتار با کودک فرزند خوانده باید مورد توجه قرار بگیرد، این موضوع است که آنها باید به درستی درک شوند. برخی از والدین توقع دارند که کودک بدون هیچ چالشی آنها را بپذیرد. رفتارهای احیاناً سرد کودک در ابتدای رابطه را نشان بیادبی کودک میگیرند. این نوع برداشتها نسبت به رفتار کودکان ناتنی نشان دهنده آن است که درک درستی از شرایطی که آنها درگیرش هستند، وجود ندارد.
۳. والدین نقش پشتیبان کودک فرزندخوانده را ایفا نمیکنند
نیاز به امنیت یکی از اساسیترین نیازهای انسانی است که در تمام طول عمر همراه او است. در دوران کودکی این حس بیشتر در کودک وجود دارد و والدین مسئول مستقیم ایجاد احساس امنیت در او هستند. برخی از والدین به این نیاز ضروری کودک فرزند خوانده بیاعتنایی میکنند. باید به خاطر داشته باشید که شما مسئول مستقیم تصویری هستید که از خودتان در ذهن کودک ناتنی ایجاد میکنید.
اصول رفتار مناسب با کودک فرزندخوانده
بسیاری از زوجین فکر میکنند وقتی کودکانی که به فرزندخواندگی پذیرفته میشوند، حال از هر طریقی، فرزند اقوام یا از سوی سازمان بهزیستی بسیار متفاوت از سایر کودکان هستند؛ اما واقعیت این است که شباهتهای این کودکان با سایر کودکان بیشتر از تفاوتهایشان است. آنان مانند هر کودکی نیازمند کسانی هستند که با عشق و محبت آنها را میپذیرند و مراقب آنها هستند، در عین حال با انضباط و اقتدار مناسب، آنان را هدایت میکنند.
البته این کودکان با یک واقعیت هم روبهرو هستند اینکه والدین کنونیشان، پدر و مادر اصلیشان نیستند، راهکارهای تا زوجین با چالشهای خاص فرایند فرزندخواندگی بیشتر آشنا شوند و راحتتر با آنها کنار بیایید که عبارتند از:
مسلط بودن بر وضعیت هیجانی خود
مسلط بودن بر وضعیت هیجانی خود و اجتناب از واکنشهای هیجانی به شما کمک خواهد کرد بهتر شرایط را مدیریت کنید. در برخی شرایط ممکن است هیجانات والدین تابع هیجانات کودک باشد به این معنی که وقتی کودک شاد است والدین نیز شاد و وقتی عصبی است والدین عصبی میشوند در چنین شرایطی والد نقش اندکی در مدیریت بدرفتاری کودک خواهد داشت. لازم است والدین سعی کنند تعدیل کننده هیجان کودک باشند تا اینکه تابع هیجانات او شوند.
شیوههای مقابله کودکان را یاد بگیرید
همیشه کودکان از شیوههای مختلفی برای رسیدن به خواستهها استفاده میکنند، برخی قشقرق میکنند، برخی نق میزنند، برخی گریه میکنند و برخی نیز از جملات تحریکآمیز مثل اینکه «تو مامان خوبی نیستی» استفاده میکنند. بنابراین کودک شما ممکن است به شما بگوید «اگر مامان اولم اینجا بود از تو بهتر بود» چنانچه این گفته به منظور رسیدن به خواستهها است آن را نادیده بگیرید ولی اگر کودکی ابراز دلتنگی برای مادر اولیهاش میکند با انعکاس احساسش و همدلی میتوان از او حمایت نمود. مثلاً بگوئیم "من متوجه شدم که تو دلت برای مادرت تنگ شده و این موضوع باعث ناراحتی تو شده است. من آمادهام به تو کمک کنم که احساس بهتری پیدا کنی. ”
استفاده از روشهای تربیتی مثبت
سعی کنید از روشهای تربیتی مثبت برای تقویت رفتارهای مطلوب آنها استفاده کنید، برای این منظور رفتار مطلوب آنها با یک توجه یا تشویق کلامی و یا عاطفی همراه کنید. مراقب باشید ناخواسته رفتار نامطلوب را مورد توجه یا تشویق قرار ندهید. مثلاً به رفتار بد آنها نخندید و دوست داشتن خود را با ابراز عواطف به آنها نشان دهید و ابراز کنید.
رفتارهای نامطلوب جزئی را نادیده بگیرید
برخی رفتارهای نامطلوب را از طریق محروم سازی خفیف و کوتاه مدت اصلاح کنید، بسیاری از نکاتی که ذکر شد همان نکاتی هستند که در فرزندپروری همهی کودکان لازم است به آنها پرداخته شود.
چگونه واقعیت را به فرزندخوانده بگوییم؟
گفتن واقعیت به فرزندخوانده یکی از سختترین و حساسترین کارهایی است که والدین بعد از به سرپرستی گرفتن کودک یک روز با آن مواجه میشوند. بیشتر فرزندخواندگیها قبل از سه سالگی انجام شده و معمولاً کودکان قبل از فرزندخواندگی خود را به خاطر ندارند و از این حقیقت مطلع نیستند. پس از گذشت چند سال دغدغه مهمی در مورد گفتن حقیقت برای والدین به وجود میآید.
آنها دائم نگران هستند یکی از اطرافیان ناخواسته موضوع را مطرح کند. آنها میدانند که بالاخره روزی حقیقت را میفهمد، اما برای گفتن آن تعلل کرده و به دنبال یک زمان مناسب هستند، اگر شما از این دست والدین هستید طبیعی است که نگران آینده فرزند خود و برخورد او با شما و این واقعیت باشید. اما با کمک گرفتن از روانشناس و آگاهی از اصول گفتن واقعیت، میتوانید بدون هیچ آسیبی به فرزند خود این حقیقت را با او در میان بگذارید.
نظر شما