به گزارش خبرنگار ایمنا، چند روز پیش یک شهروند مشهدی که از کشور ترکیه به ایران باز میگشت و با خود چندین بطری مشروبات الکلی خارجی همراه داشت زمان بررسی بار همراه مسافر، محموله غیرقانونی وی کشف و براساس قانون به گمرک فرودگاه منتقل شد. پس از توقیف مشروبات الکلی خارجی که هم قاچاق محسوب میشد و هم براساس قانون برای این اقدام جرمانگاری شده است، یکی از کارمندان گمرک فرودگاه با مراجعه به زن مسافر از او میخواهد گذرنامهاش را ارائه دهد. پس از دریافت گذرنامه فرد مذکور به او اعلام میشود چند روز بعد برای تعیینتکلیف ماجرا به گمرک فرودگاه مراجعه کند.
در حالی که به هیچ عنوان کارمند گمرک فرودگاه حق این کار را نداشته و باید ماجرا فوری به مأموران انتظامی و پس از آن به دستگاه قضائی اطلاع داده میشد، زن مسافر چند روز پس از این اتفاق و در زمانی که از او خواسته شده بود برای دریافت گذرنامه خود اقدام میکند.
وقتی به دفتر مدیر متخلف در گمرک فرودگاه شهید هاشمینژاد مشهد میرود، کارمند شناختهشده گمرک فرودگاه مشهد به او اعلام میکند ما میتوانیم جریمه اقدام غیرقانونی را دریافت کنیم و پرونده شما به دادسرا و مراجع مربوط ارسال نشود. این مدیر ارشد در گمرک فرودگاه شهید هاشمینژاد از او میخواهد در ازای این لطف ۱۵ میلیون تومان پرداخت کند و شماره حسابی را هم از طریق واتساپ برای فرد خاطی ارسال میکند.
زن مذکور به موضوع شک میکند و با مراجعه به دادسرای انقلاب مشهد موضوع را برای قاضی طباطبایی، جانشین وقت دادسرای انقلاب مشهد شرح میدهد. با توجه به اینکه احتمال میرفت این فرد به صورت شبکهای دست به این اقدام خلاف قانون زده باشد و حتی دامنه تخلفات گستردهتر از این موضوعات باشد، مأموران پلیس با دستور قضائی برای پیگیری دقیقتر ماجرا وارد عمل شدند و پس از انجام خواستههای مسئول متخلف و واریز وجه به حساب خواسته شده از سوی زن مسافر، زمانی که فرد خاطی برای دریافت گذرنامهاش سر قرار رفت، مأموران پلیس متهم را دستگیر کردند.
پس از انجام مراحل انتظامی کارمند ارشد گمرک فرودگاه مشهد به دادسرای انقلاب منتقل شد و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه ۹۰۱ ارجاع و روی میز بازپرس محمودی قرار گرفت. با دستور تکمیلی مقام قضائی در دادسرای انقلاب مشهد مأموران به سراغ بررسی حسابی که پول رشوه به آن واریز شده بود رفته و پس از استخراج تراکنشهای مربوط، از استمرار این تخلف در چند سال اخیر پرده برداشته و مشخص شد به جز این فرد، افراد دیگری هم در دام سودجوییهای مدیر متخلف گرفتار شده بودند که انواع کالای قاچاق مانند تجهیزات دریافت از ماهواره، گوشیهای قاچاق و… را وارد کشور کرده و اینگونه از آنها وجه دریافت شده است.
در حالی که جمعبندی ماجرا ادامه داشت مأموران با دستور قضائی انبار گمرک فرودگاه را هم مورد بازرسی قرار داده و چند ده شیشه مشروبات الکلی خارجی خالی کشف کردند که محتویات آن معدوم شده بود. بررسیهای موشکافانه با دستور بازپرس شعبه ۹۰۱ دادسرای انقلاب مشهد همچنان ادامه داشت تا اینکه سرنخ دیگری هم به دست آمد که نشان از گستردگی تخلفات رخ داده داشت، چراکه مستندات حاکی از آن بود که این فرد به همراه چند نفر دیگر در حوزه رجیستر خلاف قانون گوشیهای مسافرتی هم دستی بر آتش داشته و به نوعی سامانه همتا را دور میزدند.
در این زمینه هم دلالان با اجاره گذرنامههای افرادی که مسافرت خارج از کشور داشتند با همکاری این افراد اقدام به رجیستر گوشیهای قاچاق میکردند. حتی آنها که براساس قانون باید به گمرک مرزی که مسافر از آنجا وارد کشور شده مراجعه میکردند، در گمرک فرودگاه مشهد همه کار را برای متخلفان انجام میدادند که بررسی ابعاد گسترده این ماجرا هم همچنان ادامه دارد. پس از اینکه تمامی زوایای کار لو رفت، دیگر همدستان مدیر متخلف هم شناسایی و تمامی آنها بازداشت شدند.
بازداشت سارق حرفهای خودروهای تهران
سرهنگ کارآگاه سیدعلی شریفی رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: ۱۵ آبان ماه پروندهای از مرجع قضائی با موضوع سرقت خودرو به پایگاه دوم پلیس آگاهی ارجاع شد. مفاد شکایت حاکی از سرقت خودروی پیکان وانت شاکی در محدوده دریاچه "چیتگر" بود.
وی افزود: شاکی ضمن مراجعه مجدد عنوان داشت، اتاق وانت خود را بر روی خودروی دیگری مشاهده کرده است که با دستور قضائی مالک خودروی به پایگاه دعوت و بیان داشت اتاق وانت را از کارگاهی در جاده مخصوص خریداری کرده است.
رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی پایتخت تصریح کرد: پس از چندین عملیات پلیسی مالک کارگاه به مالخری اتاق وانت معترف و اظهار داشت که از سارق مشخصی آن را خریده است. با شناسایی مخفیگاه سارق در شهر قدس کارآگاهان پس از اخذ نیابت قضائی و عزیمت به محل، موفق شدند با هماهنگی عوامل انتظامی آن شهرستان متهم یاد شده را نیز دستگیر و در تحقیقات انجام شده به ارتکاب سرقت اعتراف کرد.
وی ادامه داد: کارآگاهان در ادامه تحقیقات پلیسی دو دستگاه خودروی سرقتی که توسط متهم سرقت شده بود نیز کشف و متهمان برای تحقیقات تکمیلی در اختیار این پایگاه قرار دارند.
قتل فجیع زن جوان با ضربات چاقو شوهر
سرهنگ نجمالدین مرادی فرمانده انتظامی شهرستان قرچک اظهار کرد: در پی وقوع یک مورد قتل با استفاده از سلاح سرد در شهرستان قرچک، بلافاصله پلیس تحقیقات خود را جهت شناسایی قاتل آغاز کرد.
وی افزود: در تحقیقات اولیه پلیس از این جنایت مشخص شد صبح امروز مردی میانسال به دلیل اختلاف خانوادگی و درگیری، همسر خود را با چاقو به قتل رسانده است. با تلاش مأموران گشت کلانتری و اشراف اطلاعاتی و اقدام به موقع، قاتل که از صحنهی جرم فرار کرده بود در کمتر از سه ساعت دستگیر شد.
فرمانده انتظامی شهرستان قرچک ادامه داد: در تحقیقات به عمل آمده متهم صراحتاً به بزه ارتکابی خود اعتراف و اظهار کرد که به دلیل اختلافات خانوادگی و درگیری با همسر خود دست به انجام چنین جنایتی زده است.
وی با اشاره به اینکه مقتول به دلیل شدت جراحات در بیمارستان فوت شده است، خاطرنشان کرد: بدون شک بخش مهمی از توفیقات پلیس مرهون همکاری مردم بوده و از شهروندان خواست در صورت مشاهده هرگونه فعالیت مشکوک موضوع را بلافاصله از طریق سامانه ۱۱۰ اطلاع رسانی کنند.
افشای راز یک جنایت پس از ۷ سال
ماجرا به بهمن سال ۹۳ برمیگردد. مردی ٢٩ ساله در جریان یک درگیری با دو نفر، جان خود را از دست داد. او در این درگیری به داخل کانال آبی در دزفول افتاده و جان باخته بود. هفت روز پیش از این ماجرا، خانواده این مرد جوان موضوع ناپدید شدن او را به پلیس اطلاع داده بودند. در حالی که جستوجوها برای یافتن این مرد ادامه داشت، جسد او داخل کانال آب یافت شد.
کارگران در حال کار حوالی کانال آب بودند که متوجه شدند جسد مردی از آب کانال بالا آمده است. کانال یک و نیم متر عمق داشت. بلافاصله موضوع به پلیس اطلاع داده شد. جسد را از آب کانال بیرون آوردند و متوجه شدند که متعلق به همین مرد گمشده است. همان زمان مظنونان به قتل دستگیر شدند. پیش از آن برادر مقتول درباره اختلاف برادرش با مردی میانسال اطلاعاتی به پلیس داده بود.
برادر مقتول اظهار کرد: برادرم ازدواج کرده بود و یک فرزند دارد. او یک ماه قبل با مردی میانسال در خیابان درگیر شده و کتک خورده بود. دلیل دعوای آنها را نمیدانستم. برادرم قصد داشت از آن مرد شکایت کند، ولی فرصت پیدا نکرد. یک روز که برادرم میخواست به خانه پدرم برود، دیگر برنگشت. ما متوجه شدیم که آخرین بار برادرم با همان مرد میانسال و دو پسرعمویش دیده شده بود. برای همین احتمال میدهیم که آنها برادرم را کشته باشند.
با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار قرار گرفت و تلاش برای دستگیری مظنونان آغاز شد. تا اینکه دو نفر از آنها دستگیر شدند. آن دو در تحقیقات به پلیس گفتند: روز حادثه پسرعمویمان از ما خواست که همراهش برویم. ما مقتول را هنگام تردد در خیابان دیدیم. پسرعمویم سد راهش شد و او را کتک زد. ما هم او را همراهی کردیم. ناگهان پسرعمویمان قطعه سنگی به او زد. آن مرد زخمی شد. ما هم خیلی ترسیدیم و فرار کردیم. اما نمیدانستیم که او مرده است.
با اعتراف این دو برادر بود که پسرعمویشان تحت تعقیب قرار گرفت. چند روز بعد او نیز بازداشت شد. با این حال، منکر جرم خود شد. این مرد مدعی شد که از چیزی خبر ندارد و اصلاً با مقتول درگیری نداشته است. با توجه به انکار متهم، پسرعموهایش نیز به ضد و نقیضگویی پرداختند. آنها نیز منکر درگیری شدند و گفتند اصلاً درگیری وجود نداشته است. اما شواهد نشان میداد که این سه نفر در ضرب و جرح مقتول نقش داشتهاند.
با این حال، مشخص نبود چه کسی او را کشته است و هیچ مدرکی نیز وجود نداشت. متهمان نیز هرکدام جرم خود را انکار میکردند و هیچ سرنخی هم وجود نداشت. تا اینکه مشخص شد مقتول بر اثر ضرب و جرح تعادل خود را از دست داده و داخل کانال آب افتاده است. در کانال آب نیز جان خود را از دست داده.
بنابراین متهمان این پرونده به اتهام ضرب و جرح مقتول مدتی در زندان بودند. درنهایت دادگاه دو برادر را به حبس و تبعید و پرداخت دیه بابت ضرب و جرح مقتول محکوم کرد. مظنون شماره یک این پرونده هم بعد از مدتی آزاد شد. دو متهم دیگر نیز بعد از پایان محکومیتشان آزاد شدند. پرونده این ماجرا همان زمان بسته شد. هفت سال گذشت تا اینکه راز ماجرا با صحبتهای یک شاهد مخفی فاش شد. مردی ٢٧ ساله به پلیس آگاهی دزفول مراجعه کرد و راز جنایت را لو داد. او با سرنخهایی که به پلیس داد، مشخص کرد که قاتل همان مرد میانسال است که از زندان آزاد شد.
این مرد اظهار کرد: هفت سال پیش من شاهد یک جنایت بودم. یک روز که از خیابان رد میشدم، شاهد درگیری چند مرد بودم. سه نفر یک مرد را به شدت کتک میزدند. وقتی درگیری شدت گرفت، دو نفر از آنها فرار کردند. یک نفرشان باقی ماند. در حالی که بهشدت ترسیده بودم، دیدم که او، آن مرد را با زور به داخل کانال آب پرت کرد و متواری شد.
آن مرد هم شنا بلد نبود. هیچوقت یادم نمیرود، دست و پا میزد و فریادزنان کمک میخواست. اما من نتوانستم کاری برای او انجام دهم. همه چیز در عرض چند ثانیه رخ داد. آب آن مرد را با خود برد. از آن شب به بعد حتی یک روز خوش هم نداشتم. مرتب کابوس میبینم. صحنه آخر از یادم نمیرود. آن مرد مرتب به خوابم میآید و از من کمک میخواهد. میخواستم موضوع را به پلیس بگویم، ولی ترسیدم. احساس میکردم قاتل بلایی سرم میآورد.
با این حال، خودم هم نمیتوانستم آرام بگیرم. در این مدت ازدواج کردم و زندگی جدیدی تشکیل دادم، ولی صحنه مرگ آن مرد، لحظهای مرا رها نکرد. فهمیدم تا این موضوع را به پلیس نگویم، آرام نمیگیرم. برای همین تصمیم گرفتم راز این جنایت را فاش کنم.
با گفته این مرد، تحقیقات در این پرونده از سر گرفته شد. مظنون اصلی بعد از آزادی از زندان، از آن محل رفته بود و کسی از او خبری نداشت. تا اینکه در تجسسهای پلیس مشخص شد که قاتل به تهران آمده و در شرق تهران زندگی میکند. بنابراین او بعد از هفت سال در شرق تهران بازداشت شد. متهم برای ادامه تحقیقات به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
او در بازجوییها باز هم جرم خود را انکار کرد و گفت: من قتلی مرتکب نشدم. نمیدانم چرا این مرد چنین ادعایی کرده است. همچنان میگویم که درگیری بین من و مقتول رخ نداد. با این اظهارات برای متهم قرار قانونی صادر شد. همچنین از آنجا که پرونده مربوط به دادسرای دزفول بود، متهم برای ادامه تحقیقات به دادسرای آنجا منتقل شد.
دروغ پردازی پدر فاش شد
اوایل دی امسال مردی میانسال با پلیس تماس گرفت و در حالی که گریه میکرد از خودکشی پسر ۲۱ سالهاش خبر داد. دقایقی بعد تیمی از مأموران پلیس به محل حادثه که ساختمانی نیمهساز در ساوجبلاغ بود رفتند و با جسد خونین پسر جوان در حالی روبهرو شدند که با شلیک گلوله جان باخته بود.
پدر ۴۶ ساله این پسر که بسیار مضطرب و پریشان بود اظهار کرد: من در کار ساختوساز خانه هستم، امروز پسرم به من زنگ زد و گفت به ساختمانی که در حال ساختش بودیم رفته و به دلیل اینکه از مشکلات زندگی خسته شده قصد خودکشی دارد خیلی سعی کردم او را منصرف کنم اما نشد بعد با عجله خودم را به اینجا رساندم و دیدم پسرم با شلیک گلوله خودش را کشته است.
بازپرس کشیک قتل که خودش در محل حضور داشت دستور داد جسد برای معاینه به پزشکی قانونی منتقل شود. در ادامه گزارش پزشکی قانونی نشان میداد پسر جوان در اثر شلیک یک گلوله به ناحیه پهلو جان باخته است.
با این گزارش و با توجه به اظهارات مرد میانسال تیم جنایی به موضوع مشکوک شدند و در ادامه تحقیقات دریافتند این پدر و پسر از مدتها قبل با هم اختلاف شدید داشتهاند. بنابراین دستور بازجویی دقیقتر از مرد میانسال صادر شد که وی سرانجام لب به اعتراف گشود.
متهم در تشریح این جنایت اظهار کرد: چند سالی بود که پسرم معتاد شده و باعث آزار من و خانواده بود، رفتارهایش باعث شده بود که بین دوست و فامیل و آشنا سرافکنده باشیم خیلی تلاش کردم او را ترک دهم و وادارش کنم از رفتارهای نامناسبش دست بردارد اما فایده نداشت تا اینکه روز حادثه دوباره در ساختمان نیمهساز با هم درگیر شدیم و من با اسلحه شکاری که از قبل داشتم یک گلوله به او شلیک کردم. به دنبال اعتراف این متهم او به اتهام قتل عمد بازداشت و به زندان منتقل شد.
فرار مرگبار دختر ۲۰ ساله برای دیدن خواستگار پیر
اواخر هفته گذشته حادثه دردناکی در یکی از محلههای مشهد رخ داد. دختری ۲۰ ساله درحالیکه طنابی از تراس طبقه سوم به داخل کوچه انداخته بود، سعی داشت با استفاده از آن خودش را به کوچه برساند اما ناگهان تعادلش را از دست داد و به پایین سقوط کرد. حادثه در چشم برهمزدنی رخ داد و شاهدان با دیدن این صحنه اورژانس را خبر کردند و دختر جوان که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان انتقال یافت اما تلاش پزشکان برای نجات او فایده نداشت و وی بهدلیل شدت صدماتی که دیده بود، جانش را از دست داد.
به دنبال مرگ دختر جوان، ماجرا به قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی مشهد گزارش شد و از طرفی مادر متوفی با حضور در دادسرا از خواستگار دخترش شکایت کرد و گفت که این مرد در مرگ دخترش مقصر است. مادر این دختر جوان اظهار کرد: از وقتی همسرم فوت شد، همه تلاشم این بود که از فرزندانم به خوبی مراقبت کنم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم دخترم به مردی میانسال علاقهمند شده است. این مرد با دادن وعده و وعید دخترم را فریب داده و به او پیشنهاد ازدواج داده و دخترم هم قبول کرده بود.
او با وجود اینکه همسر و سه فرزند داشت از دخترم خواستگاری کرد اما ما به شدت مخالف ازدواج آنها بودیم و جواب رد دادیم اما ظاهراً علاقه آنها به همدیگر ادامه داشت. بعدازظهر بود و در خانه بودم که دخترم از محل کارش به خانه برگشت. او لباسهایش را عوض کرد و گفت که قصد دارد بیرون برود.
وقتی پرسیدم «کجا میروی؟»، جواب داد که با خواستگارش قرار دارد و وقتی این جمله را شنیدم، عصبانی شدم و گفتم که حق ندارد از خانه خارج شود. پس از آن در آپارتمان را بستم و دخترم که ناراحت شده بود به حالت قهر به اتاقش رفت و در را بست.
تصور میکردم که فکر بیرون رفتن از خانه از سرش رفته است اما اشتباه میکردم. ظاهراً زمانی که دخترم در اتاقش بوده، خواستگارش به مقابل خانه ما آمده و وقتی متوجه شده که من اجازه ندادهام که او از خانه خارج شود، تلفنی با وی صحبت کرده و همین باعث شده که دخترم تصمیم بگیرد مخفیانه از خانه خارج شود.
اتاق دخترم به تراس راه داشت و او برای رسیدن به کوچه طنابی را به پایه کولری که روی تراس بود بسته و سپس قصد داشته با استفاده از آن پایین برود که ناگهان سقوط کرد و جانش را از دست داد. شکایت مادر متوفی در حالی بیان میشد که تحقیقات بازپرس پرونده نیز نشان میداد زمانی که دختر جوان به پایین سقوط کرده، خواستگارش در آنجا حضور داشته است.
دوربین مداربسته ساختمان همسایه، لحظهای را که متوفی با استفاده از طناب قصد فرار از خانه را داشت ضبط کرده بود اما هنوز مشخص نیست که طناب را خواستگار میانسال در اختیار دختر قرار داده بود یا اینکه خودش آن را تهیه کرده بود. از سوی دیگر خواستگار میانسال در تحقیقات گفت که او و متوفی قصد داشتهاند باهم فرار کنند، چرا که خانواده دختر با ازدواج آنها مخالف بودند و به همین دلیل نقشه فرار کشیدند که این حادثه رخ داد.
در این شرایط بازپرس صفری دستور تحقیقات ویژه در این پرونده را صادر کرده تا مشخص شود که خواستگار میانسال متوفی در سقوط مرگبار او نقش داشته یا اینکه اقدام متوفی به تنهایی باعث بروز این حادثه شده است.
نظر شما