به گزارش خبرنگار ایمنا، آموزش و پرورش یکی از مهمترین زیرساختهای بهبود سرمایه انسانی و توسعه کشور به شمار میرود. اگر مأموریت آموزش و پرورش را آماده کردن انسانها برای پیشرفت و تعالی خود، خانواده و جامعه، مصونیتبخشی نسل آینده در برابر تغییرات، ایمن کردن آنان در برابر ناامیدی و فراهم کردن مجال کافی برای خلاقیت بدانیم، نیازمند تغییرات اساسی در نظام تعلیم و تربیت کنونی هستیم که تمام این موارد در قالب سند تحول بنیادین مورد توجه قرار گرفته؛ اما اجرای این سند که میتواند بخش زیادی از چالشهای معلمان و دانشآموزان را در نظام کنونی برطرف کند، تاکنون در دستور کار قرار نگرفته است.
ادامه یک نظام ۱۰۰ ساله
احسان نصراصفهانی، کارشناسارشد فلسفه اسلامی، مدرس و مفسر قرآن کریم در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: انتظار ما از دولت جدید این است که در برخی مسائل، رویکردی تحولی داشته باشد. این فرصتی است که پس از سالهای طولانی برای تحول در ساختار آموزش و پرورش فراهم شده است و نباید اجازه دهیم به سادگی از دست برود.
وی با بیان اینکه راهبرد این نظام آموزشی پیش از انقلاب در کشور اجرا شده، است، میافزاید: اکنون آثار این راهبرد را در جامعه میبینیم و هیچ تحولی در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اتفاق نمیافتد، مگر اینکه ساختار آموزش و پرورش کشور اصلاح ساختار شود.
این فعال فرهنگی با اشاره به تغییرات جزئی در نظام آموزش و پرورش در سالهای پس از انقلاب، میگوید: دولتهای بعد از انقلاب نیز تلاشهایی برای تغییرات جزئی در ساختار کنونی آموزش و پرورش انجام دادند؛ ازجمله اجرای نظام ترمی، واحدی و این اواخر نظام شش و سه، سه؛ اما هیچیک از آنها برای تغییر بدنه و ساختار پر اشکال آموزش و پرورش گامی برنداشته است.
وی تغییر ساختار در آموزش و پرورش را ذیل سند بالادستی ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب معرفی میکند و ادامه میدهد: خواسته ما از دولت جدید این است که ذیل همین سند بالادستی یک اتفاق جدیدی در زمینه تحول آموزش و پرورش رخ دهد؛ درحالیکه هنوز در زمینههای اداری برای تغییر ساختار، هیچ اتفاقی نیفتاده است.
ساختار مصرفگرای آموزش و پرورش، باید تغییر کند
نصراصفهانی، درباره طرح این موضوع همزمان با لایحه بودجه و مباحث رتبهبندی معلمان میگوید: مشکل کنونی آموزش و پرورش تنها محدود به بودجه نمیشود؛ ساختار این نظام به شکل مصرفی درآمده و با حدود ۱۵ میلیون دانشآموز و بیش از سه میلیون کارمند که بدنه غولپیکر آن را تشکیل میدهند، هیچ تولیدی ندارد. به عنوان مثال تیمهای فوتبال داخلی یا خارجی با سرمایهگذاری روی یک نوجوان، او را تبدیل به یک بازیکن قدرتمند یا لژیونر میکنند تا میلیونها دلار از او سود به دست بیاورند؛ برخلاف آموزش و پرورش کنونی ما که خروجی مشخصی ندارد.
وی با اشاره به تربیت نخبههای کشور در ساختار و با بودجه و امکانات آموزش و پرورش، ادامه میدهد: سیستم صنعت، دانشگاهها و حتی مقاصد خارج از کشور، این نخبهها را که در آموزش و پرورش رشد یافتهاند، بدون هیچ بهایی مصادره میکند؛ در حالی که اگر این تحول در ساختار اتفاق بیفتد، دستکم ضمانتنامههایی برای خروج نخبگان از کشور در نظر گرفته میشود که بخشی از هزینههای دولت یا نظام آموزش و پرورش را به آن برگردانند.
راهکارهای درآمدزایی در آموزش و پرورش
این فعال فرهنگی، استفاده از فضای مدارس را در ساعتهایی که دانشآموزان حضور ندارند، راهکار دیگری برای درآمدزایی در آموزش و پرورش میداند و میگوید: قوانین دست و پاگیری که وجود دارد، مانع از آن میشود که فضای مدرسه یا خانههای معلم در ساعتهای بدون استفاده، به فعالیتهای فرهنگی یا ورزشی اختصاص داده شود. اینها نمونههایی است که نشان میدهد حتی اگر بودجه آموزش و پرورش هم اصلاح و رتبهبندی معلمان اجرا شود، سالهای بعد دوباره این وزارتخانه با مشکلات مالی روبهرو میشود.
وی با بیان اینکه دولت به تنهایی از عهده تأمین بودجه سنگین آموزش و پرورش برنمیآید، میافزاید: اگر همه بار تأمین مالی این نظام بر دوش دولت باشد، باعث افزایش فشار روی فروش نفت، صادرات، مالیاتها و هزاران معضل دیگر میشود؛ بنابراین اکنون که شرایط در دولت مهیاست، مجلس با دولت همسو بوده و جامعه نیز مطالباتی دارد، بهترین زمان برای تحول ساختاری در آموزش و پرورش است.
نصراصفهانی یادآور میشود: دولتهای قبل یا بهانه داشتند که مجلس کنار دستشان نبود یا فضای ذهنی و فرهنگی کشور آماده نیست؛ اما اکنون که این اراده در دولت وجود دارد، برخی افکار قدیمی میخواهند مشکلات آموزش و پرورش را با مسکنهای موقتی حل کنند و حتی در دولت جدید نیز میبینیم که آموزش و پرورش را به سمت و سوی سابق میبرند و تنها مدیران را عوض میکنند.
مسئولیت فراموش شده رشد و تربیت محوری
این کارشناسارشد فلسفه اسلامی، درباره تحول ساختار میگوید: نخستین گام در این تغییر ساختار به سن دانشآموزان برمیگردد که میتوان با رویکردی به نظام قدیم، حتی نظام مکتبخانهای برخی از دروس حذف شده را به آموزش و پرورش برگردانیم. لزومی ندارد دانشآموز ۱۲ سال برای آموزش و پرورش هزینه داشته باشد، درحالیکه میتوانیم مدت کوتاهتری به این مقطع اختصاص دهیم. یکی از پیشنهادات این است که از دبیرستان، آموزش عالی و انتخاب رشته آغاز شود و افراد متقاضی ادامه تحصیل را به دانشگاه هدایت کنیم که بسیاری از ظرفیتهای آن خالی مانده است.
وی با انتقاد از تمرکز نظام آموزش کشور بر کنکور، میافزاید: مسئولیت رشد و تربیتمحور بودن نیز از گمشدههای نظام آموزش کشور است که آنقدر ذهندانشآموزان را درگیر کنکور سراسری و نگرانی و فشارهای روحی میکند که جایی برای تربیت باقی نمیماند. مربی پرورشی یک صبحگاه، نماز و چند زنگ تفریح در اختیار دارد و نباید انتظار داشته باشیم تربیت یا پرورشی اتفاق بیفتد.
نصراصفهانی با اشاره به مثالی از نظام آموزشی فنلاند که جزو پیشرفتهترین نظامهای آموزش و پرورش دنیا است، ادامه میدهد: این نظام ۸۰ درصد تکیه خود را روی تربیت گذاشته و بسیاری از آموزشهای بدون استفادهای که در نظام آموزش و پرورش امروز ما وجود دارد و دانشآموزان و حتی معلمان اقرار دارند که به درد زندگی آینده آنها نمیخورد، باید حذف، بازبینی و بهروز شود. همین گامهاست که تحول ساختاری در آموزش و پرورش را رقم خواهند زد.
همه تحولات در همین ساختار اشتباه بود
این مدرس و مفسر قرآن کریم، درباره اینکه چگونه میتوان از تکرار تجربههای ناموفق تغییر در نظام آموزش و پرورش پرهیز کرد، میگوید: تحولاتی که قبل اتفاق افتاده در راستای بهبود همین ساختار اشتباه بوده و کار سختی است اما باید اتفاق بیفتد؛ همانگونهکه دولتی تصمیم گرفت هدفمندی یارانهها را با تمام مشکلات آن اجرا کند و اجرای این طرح در ۱۰ سال بعد میلیونها دلار صرفهجویی به همراه داشت.
وی تدوین سرفصلهای تغییر ساختار نظام آموزش و پرورش را برعهده شورای عالی آموزش و پرورش میداند و یادآور میشود: گام نخست این است که این اراده به وجود بیاید که باید تحول ساختار آموزش و پرورش اتفاق بیفتد؛ به عبارت دیگر بپذیریم که ساختار کنونی اشتباه و منسوخ است. در گام دوم نیز کشور ما از نظر حوزه فکر و اندیشه، عقیم نیست و هزاران دانشمند و افراد خوشفکر در حوزه آموزش و پرورش داریم که با همکاری آنها میتوان یک نظام خوب و شایسته طراحی کرد و موارد را به شکل پایلوت در یک استان اجرا کنیم تا نقاط ضعف و قوت آن طی یکی دو سال بررسی شود و آن را به دیگر استانها تعمیم دهیم.
تهیسازی کتابهای درسی، راه به جایی نبرد
نصراصفهانی، اشکال کار وزیران آموزش و پرورش پیشین را محدود کردن تغییرات به محتوای کتابهای درسی میداند و ادامه میدهد: همین اصلاح محتوا نیز به درستی انجام نشد و به همین دلیل است که محتوای بسیاری از کتابهای درسی تهی و سبکسازی شده است و اطلاعات علمی کافی به دانشآموزان نمیرسد. جدا از این موضوع، نه تنها شاهد تحولی در آموزش و پرورش نیستیم بلکه به نظام دو دورهای دبستان و دبیرستان بازگشتهایم که پیش از انقلاب در کشور رایج بود.
وی تعطیلی مدارس در دوران کرونا را فرصت مناسبی برای آغاز این اصلاح ساختار میداند و میگوید: با همه زیانها و مشکلاتی که کرونا به همراه داشت، این فرصت را ایجاد کرد که در خلأ به وجود آمده از تعطیلی آموزش حضوری، برای اجرای تغییر ساختار استفاده کرد؛ به ویژه آنکه والدین نیز در دوران کرونا وارد آموزش و پرورش شدند و از نزدیک در جریان ناکارآمدی و سختیهای حوزه آموزش قرار گرفتند. بنابراین اکنون این فرصت ویژه ناخودآگاه فراهم شده و امیدواریم از دست نرود.
اجرای نصفه و نیمه نظام توصیفی در مدارس
علیاکبر ابیض، معلم یکی از مدارس اصفهان نیز در این باره به خبرنگار ایمنا میگوید: یکی از نقدهای جدی که به نظام آموزش و پرورش کشور ما وارد میشود، شیوه اجرای نظام توصیفی است که به ویژه در مقطع دبستان، توانست تا حدودی مشکلاتی مانند ایزوله کردن و استرس دانشآموزان در دورههای پایهای را حل کند؛ اما این سیستم به درستی اجرا نشده و اکنون نقدهای زیادی به آن وارد است.
وی میافزاید: نظام توصیفی قرار بود به شکل مهارتمحور اجرا شود و دانشآموزان را از وابستگی به نمره بینیاز کند؛ اما این برنامه هنوز به شکل کامل اجرا نشده و آموزش همچنان مهارتمحور نیست. به عنوان مثال اگر دانشآموزی در یک درس نمره بسیار خوب و در یک یا چند درس دیگر، نمره خوب یا قابل قبول دریافت کند، علاقه و استعداد دانشآموز در گرایشهای مختلف مشخص میشود که مقاطع پایه، بهترین زمان برای شناسایی آنهاست.
این معلم خرید خدمت در آموزش و پرورش اصفهان، طرح شهاب را در شناسایی استعدادهای خاص دانشآموزان ناموفق میداند و ادامه میدهد: این طرح در مدارس به درستی اجرا نمیشود. نقد دیگری که به سیستم توصیفی آموزش و پرورش به ویژه در مقطع ابتدایی وارد میشود، «نرمالیزیشن» است؛ یعنی اگر دانشآموزی در درس ریاضی ضعیف باشد تلاش میکنیم که او را به سطح درسهای دیگر برسانیم، در حالی که با این کار، استعداد دانشآموز تخریب میشود.
عدالت آموزشی و استعداد دانشآموزان؛ دو موضوع فراموش شده
وی با بیان اینکه در وجود هر دانشآموز، دستکم چهار استعداد از تواناییهای ۳۴ گانه وجود دارد، میگوید: «نرمالیزیشن» یکی از ایرادات اصلی نظام آموزشی است که باید برطرف شود و دانشآموزان را به سمت علاقه و استعداد آنها سوق دهیم تا اگر خروجی مدارس، یک خیاط یا وکیل باشد، از شغل خود لذت ببرند.
ابیض، با انتقاد از جایگاه نامناسب معلمان در نظام آموزشی میگوید: رتبهبندی معلمان طرح خوبی است اما باید مکمل آن، تغییرات اساسی در سیستم آموزشی کشور باشد که به کلیت آن اشاره شد. امیدواریم با اجرای طرح رتبهبندی، مشکلات معیشتی و تفاوت بین حقوق و پاداش فرهنگیان حل شود؛ چراکه بهبود کیفیت آموزش در گرو اجرای عدالت آموزشی است.
وی با اشاره به ارتباط مستقیم بین آموزش و پرورش و توسعهیافتگی جامعه، میگوید: در کشورهای پیشرفته مانند ژاپن، مدرسه به معنای واقعی کلمه، نماد عدالت آموزشی است و دانشآموزان فقیر و غنی در یک مدرسه تحصیل میکنند؛ درحالیکه در کشورمان شکلهای مختلف مدارس مانند غیرانتفاعی و برونسپاری داریم.
این معلم خرید خدمت در مدارس اصفهان، اساس آموزش کشورهای پیشرفته در مقطع ابتدایی را بازیادگیری میداند و اظهار میکند: در کشورهایی مانند فنلاند که بهترین نظام آموزشی دنیا را اجرا میکند، به جای آموزش اعشار، تقارن و جمع و تفریقها و محاسبات گوناگون در دوره ابتدایی، به دانشآموزان زندگی کردن را یاد میدهند؛ اگر ما هم بتوانیم همین روش را اجرا کنیم و آموزشهای بیشتر را برای پایههای بالاتر بگذاریم، نظام تعلیم و تربیت موفقتری خواهیم داشت.
تجویز اشتباه برای مدارس بیمار
ابیض با اشاره به کمبود معلم با اجرای نظام دو دورهای در آموزش و پرورش، میگوید: این کمبود معلم که در سالهای گذشته اتفاق افتاد، باعث شد تعداد معلمان خریدخدمت و حقالتدریس افزایش یابد. از سویی مدارس غیرانتفاعی با ورود برخی افراد بدون صلاحیت رشد کرد و به دلیل استفاده از معلمان خریدخدمت و شیوههای دیگر، پای پیمانکاران و خصوصیسازی به نظام آموزشی کشور باز شد.
وی همه این مشکلات را پیامد تجویز نادرست برای بیماری آموزش و پرورش میداند و میافزاید: اجرای این نظام که قرار بود برخی مشکلات آموزش و پرورش را برطرف کند، خود مشکلات متعددی به دنبال داشت؛ مانند بدن یک بیمار که با تجویز داروی اشتباه، وضعیت بدتری پیدا میکند. بنابراین ورود شرکتهای پیمانکاری به مدارس، جایگاه متفاوت معلمان و به وجود آمدن مدارس با نامها و شیوههای مختلف هیئت امنایی، غیرانتفاعی، دولتی و سمپاد، مشکلاتی هستند که به صورت شبکهای در نظام آموزش و پرورش پدید آمده و باید حل شوند.
این معلم خریدخدمت در آموزش و پرورش، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را یک طرح جامع و کامل میخواند و تصریح میکند: در کنار این اسناد بالادستی، لازم است که چشمانداز بلندمدت ۳۰ تا ۴۰ ساله برای آموزش و پرورش ترسیم شود، سهم بودجه این بخش نیز به اندازهای افزایش یابد که جوابگوی نوسازی مدارس، معیشت معلمان و تجهیز مدارس به سیستمهای بازیادگیری باشد.
وی توانمندی معلمان کشور از نظر شیوه، معلومات و مهارتهای تدریس را قابل توجه میداند و میگوید: نظام همسانسازی کارکنان دولت که در حال بررسی در مجلس است، یکی از گامهای مثبت در این زمینه محسوب میشود که امیدواریم شامل همه معلمان آموزش و پرورش مانند خرید خدمات، حقالتدریس و نهضتی هم بشود. اگر همه این اقدامات در کنار هم اجرا شود، میتوانیم آموزش و پرورش کشور را تا ۲۰ سال آینده به یکی از نظامهای موفق دنیا تبدیل کنیم.
تحولی که در اولویت هیچ دولتی نبود
معصومه پوررجب، رئیس گروه تحقیق و پژوهش اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان و دبیر شورای هماهنگی و اجرایی سند تحول بنیادین استان، در واکنش به انتظارات فرهنگیان و دانشآموزان برای ایجاد تحولات بنیادین در آموزش و پرورش، به خبرنگار ایمنا میگوید: مشکل اساسی در تحقق سند تحول بنیادین این است که آموزش و پرورش در دوران طولانی گذشته هرگز در اولویت هیچ دولتی نبوده؛ زیرا آموزش و پرورش مانند هر فرآیند فرهنگی، دیربازده است و دولتها دنبال امور زودبازده هستند؛ بنابراین هرگز روی چنین موضوعی سرمایهگذاری نمیکنند. شاید معتقدند دولتهای بعدی ثمره آن را برداشت خواهند کرد.
وی این نگاه کوتاه مدت در مدیریت را آسیبزا میداند و میگوید: آموزش و پرورش مسئله تمام کشور است، نه موضوع یک وزارتخانه خاص و تا زمانی که به یک مطالبه عمومی تبدیل نشود و همه دستگاههای مختلف برای اجرای سند مسئولیت نپذیرند، امکان موفقیت در این زمینه وجود ندارد. دستگاههای اجرایی نیز چنان غرق در مشکلات خود هستند که امکان پرداختن به مسائل آموزش و پرورش را ندارند.
گلایه آموزگاران از حجم بالای مطالب درسی
دبیر شورای هماهنگی و اجرایی سند تحول بنیادین استان اصفهان با اشاره به اینکه تنها راه برونرفت از وضع موجود و ایجاد تحول این است که تعلیم و تربیت اولویت اول نظام قرار گیرد، توضیح داد: اجرای این سند همراه با راهاندازی دانشگاه فرهنگیان، بازنگری برنامه درسی با رویکرد همسوسازی و تألیف کتابهای نونگاشت با رویکرد جدید، توانمندسازی نیروی انسانی در قالب دورههای کوتاهمدت به ویژه تبیین کتب جدیدالتالیف، توجیه برنامههای آموزشی، ساماندهی نیروی انسانی و اجرای ساختار جدید ۶-۳-۳ شد.
وی با رد ادعای کاهش کیفیت مطالب درسی، میافزاید: نه تنها حجم و محتوای کتابهای درسی کوچک نشده است بلکه بیشتر آموزگاران از حجم بالای مطالب گلایه دارند و بر این باورند که فرصت کافی برای پرداختن عمیق به این حجم از موضوعات را ندارند. بنابراین به اعتقاد من به جای کم کردن حجم مطالب باید سیاست "متناسبسازی منبع" با نیازهای روز جامعه را در دستور کار قرار داد.
نبود عدالت آموزشی مربوط به شکاف معیشتی است
پوررجب در پاسخ به گلایه فرهنگیان درباره ناکارآمدی نظام آموزشی، و نبود عدالت در این نظام میگوید: این پرسش، دو بخش دارد که به هم مرتبط هستند. در پاسخ بخش اول باید بگویم این گلایه تا حد زیادی درست است و دلیل ناکار آمدی را توضیح دادم که مربوط به حمایت لازم از این بخش میشود؛ اما درباره نبود عدالت آموزشی در جامعه، این موضوع به شکاف عمیق معیشتی برمیگردد که در جامعه به وجود آمده و هر روز بیشتر میشود.
وی با اشاره به تنوع افراطی مدارس، ادامه میدهد: این موضوع باعث شده افراد متمکن بتوانند با هزینه بیشتر بخشی از دانشآموزان را در شرایط بسیار بالاتری نسبت به دیگر دانشآموزان قرار دهند؛ هر چند در بین بسیاری از جوامع این اختلاف وجود دارد و یک امر طبیعی است اما به نظر میرسد وقتی از حالت تعادل خارج شود، آسیبزا است. وجود مدارسی غیرانتفاعی با شهریه ۱۰۰ میلیون تومان در شمال تهران و وجود مدارس درختی یا کپری و کانکسی در برخی مناطق محروم در نظام اسلامی به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
دلایل عدم اجرای سند تحول
رئیس گروه تحقیق و پژوهش اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، درمورد مشکلات اجرایی سند تحول ادامه میدهد: براساس ۱۳۱ راهکار سند در شش زیر نظام سند که شامل: تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، پژوهش و ارزیابی، تأمین و تخصیص منابع مالی، تأمین فضا و تجهیزات و فناوری، برنامه درسی و راهبری و مدیریت میشود، انتظار میرفت این سند به سرعت اجرا شود؛ اما نبود عزم ملی و عدم اتحاد استراتژیک در کشور، همچنین عدم تقسیم کار در سطح منافع ملی و عدم باور به نتایج اجرای سند تحول بنیادین، رنج ناشی از بکارگیری نامناسب نیروی انسانی، نابسامانی و کمبود نیروی آموزشدیده و با انگیزه به سبب ایجاد سونامی بازنشستگی در آموزش و پرورش، کاهش انگیزه معلمان و مدیران آموزش و پرورش به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی، کسری بودجه در تأمین امکانات و حتی کمبود فضای کافی استاندارد، بیثباتی در مدیریت آموزش و پرورش به دلیل جناحبندیهای سیاسی و تغییر پیاپی مدیران ارشد و میانی، پدیده کنکور و مقاومت در برابر تغییر باعث شده است که این سند اجرا نشود.
پوررجب با اشاره به برخی از مقدمات سند تحول بنیادین در سالهای اخیر، اظهار میکند: هرچند تأسیس پژوهشسرای دانشآموزی و توسعه فضاهای ورزشی و ایجاد مراکز فرهنگی، اصلاح فرایند انتصاب مدیران مدارس، هیئت امنایی کردن برخی از مدیریت مدارس دولتی، راهاندازی رشته مدیریت آموزشگاهی در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی، ساخت فضاهای آموزشی براساس استانداردها جدید، توسعه فضاهای ورزشی و کانونهای فرهنگی اردوگاهی در سالهای اخیر انجام شده اما از نظر کمی و کیفی با وضع مطلوب فاصله داریم.
وی درمورد فضای آموزشی تصریح میکند: یکی از این ویژگیها «متناسبسازی» است. اگر فضای آموزشی متناسب با توان کودک در همه ابعاد باشد در این صورت مدرسه نیز فضای شادابی برای دانشآموزان خواهد بود که دانشآموز از حضور در آن فضا لذت میبرد؛ اما اگر مدارس تکمحوری و ساحت علم و دانستنیهایش پررنگتر باشد، به دلیل یکساحتی بودن مدارس از فضای مطلوبی برخوردار نخواهد بود.
نبود نقشه راه و برنامه زمانبندی
دبیر شورای هماهنگی و اجرایی سند تحول بنیادین استان اصفهان، از دیگر اهداف سند را تربیت دانشآموز متفکر، پرسشگر و خلاق میداند و ادامه میدهد: پس از ابلاغ این سند به آموزش و پرورش ۱۵ راهبرد کلان، ۲۳ هدف عملیاتی کلان، ۱۳۱ راهکار که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، در اختیار دستاندرکاران آموزش و پرورش قرار گرفت اما اینکه تا چه حد توانستیم به اهداف سند دست پیدا کنیم، سوالی است که تنها از طریق ارزیابی علمی دقیق امکانپذیر است که متأسفانه یکی از نقاط ضعف سند، همین نامشخص بودن ابزار ارزشیابی از میزان تحقق اهداف آن است.
وی با اشاره به اینکه برای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نیاز به نقشه راه با برنامه زمانبندی داریم، یادآور میشود: به نظر میرسد این کار به خوبی انجام نشده است. نکته مهم دیگر این است که معیار سنجش برای ارزیابی میزان دستیابی به اهداف در سند پیشبینی نشده و شاخصهای دقیق و جامعی در این زمینه وجود ندارد تا میزان موفقیتهای سند را بسنجیم و برمبنای این سنجشها، نتایج ارزیابی از سند تحول آموزش و پرورش را بتوان ارائه کرد.
پوررجب از دیگر ایرادات سند تحول را نادیده گرفتن میزان تأثیر ارزشگذاری دروس جدید در کنکور میداند و میگوید: وقتی درسی معیار ارزشگذاری و وزن مشخصی نداشته باشد یا امکان سنجش آن از طریق کنکور وجود نداشته باشد، به عنوان مثال، میزان رشد دانشآموزان در اعتماد به نفس را چگونه میتوان با سوالات چهارگزینهای اندازه گرفت؟ بنابراین خانوادهها و دانشآموزان برای آموزش این دروس جدید اهتمام لازم را نخواهند داشت.
لزوم تدوین برنامههای اجرایی مبتنی بر اهداف سند تحول
وی حمایت مادی و معنوی نظام از اجرای کامل سند را ضروری میداند و میافزاید: سند تحول به دو بخش"مبانی نظری سند" و "متن سند" تقسیم میشود. مبانی نظری که بخش اصلی سند تحول است، کمتر مورد توجه برنامهریزان و مجریان بوده؛ چون بر مبنای آن اهداف و راهبردهای کلان و راهکارهای اجرایی سند تدوین شده است. بنابراین در بعد نظری باید تمام برنامهریزان تسلط کافی نسبت به این بخش سند پیدا کنند. در بخش اجرایی نیز لازم است تمام طرحها و برنامههای اجرایی مبتنی بر اهداف سند طراحی و ابلاغ شود.
پوررجب میافزاید: عناوینی مانند مدرسه خوانا، هر دانشآموز حداقل یک مهارت، مهارتمحوری و سمپاد، کیفیتبخشی به اجرای برنامه ویژه مدرسه، هر دانشآموز یک نقش اجتماعی، کنترل وزن و چاقی در دانشآموزان، شبکه دانش آموزشی شاد، طرح آجر به آجر، مدرسه انطباقی و مداخلات به هنگام طلایی، بالندگی و توانمندسازی نیروی انسانی، استقرار نظام مکانیابی مدارس، پیوند سوادآموزی و زندگی و دیگر طرحهای مشابه، اگر مبتنی بر اهداف سند نباشد ما را روزبهروز از رسیدن به هدف، دورتر میکند. بنابراین مطالعه، برنامهریزی، مدیریت و اجرا و از همه مهمتر ارزیابی دقیق مراحل دستیابی به اهداف لازم است.
نظر شما