به گزارش خبرنگار ایمنا، درگیریهای خیابانی در ایران رو به افزایش است، سردی روابط عاطفی، کاهش آستانه تحمل و نبود تابآوری در جوامع و به ویژه در بین شهرنشینان از مهمترین عوامل ایجاد این آسیب است. آمارها خبر از افزایش درگیری و خشونتهای خیابانی دارند و این بدینمعناست که شهرنشینان نداشتن صبر و آرامش را بههزار گره کور باز نشده زندگی خود گره میزنند و با فریادهایی بر سر همشهریان آتش خشم خود را فرومینشانند، و درگیرها تنها به چند فریاد هم ختم نمیشود.
در حقیقت کم نیست درگیریهایی که با یک فریاد شروع شده و با یک هلدادن ساده منجر به مرگ یک انسان شدهاست. بهای خشمگینشدن بسیار گزاف است و سایه زندان و مجازات در تعقیب فریادهایی است که زندگی بسیاری را به کام مرگ کشاند است.
مسئله مهمی که امروزه به شدت در حال افزایش است و در کنار سایر جرایم بیشتر خودنمایی میکند، بالا رفتن آمار درگیریها و دعواهای خیابانی است، یکی از اصلیترین دلایل حضور مردم در پزشکی قانونی همین نزاعها و درگیرهای خیابانی است، اغلب قتلها و صدمات جبران ناپذیر، از قبل برنامهریزی نشده است و در یک لحظه اتفاق میافتد.
متأسفانه سهولت دسترسی به سلاحهای سرد علت تام این قتلها بوده که ضارب در حین ضربه زدن، اصلاً به عواقب آن فکر نمیکند. در چنین جامعه پر از استرس، کسب مهارت صبر و سکوت و توانایی کنترل عصبانیت از اساسیترین لازمههای زندگی در جوامع امروزی است.
ریشه یابی ایجاد نزاع و خشونت در یک جامعه
عوامل ذیل در فراگیری نزاع در جامعه دخیل هستند:
_ وجود خلأ آموزش مهارتهای زندگی و فنون مدیریت خشم و عدم بالا بردن آستانه تحمل افراد، در نظام آموزشی یک جامعه.
_ افزایش تبلیغات ماهوارهای، در کنار دسترسی آسان به مواد مخدر و قرصهای صنعتی و روانگردانها و مشروبات الکلی، زمینه ساز افزایش و ایجاد درگیریهای خونین خیابانی است.
_ محرومیتهای نسبی مالی اقشار جامعه و گسترش فقر و تنگ دستی، از عوامل ذهنی و عینی اثرگذار در ایجاد نزاع است.
_ پخش فیلمها و سریالهایی داخلی یا خارجی و گسترش فضای مجازی که روحیه مبارزه و جنگجویی را در سنین کودکی و نوجوانانی تقویت میکند و این روحیه را به عنوان یک منزلت اجتماعی القا مینماید.
_ افزایش بازیهای خشن رایانهای بین نوجوانان و جوانان و عدم تخلیه هیجانات و پر نشدن اوقات فراغت این گروه سنی.
تأثیر شاخصهای فردی، فرهنگی و اجتماعی
جامعهشناسان اعتقاد دارند در بروز نزاع و درگیری علل و عوامل مختلفی اعم از عوامل روانی فردی، فرهنگی اجتماعی و محیطی دخیل است، از جمله شاخصهای عوامل فردی، شامل اختلالات تکانهای داشتن تیپ شخصیتی ستیزهجو، فقر عاطفی، ناکامی، حسادت، خودنمایی، جامعهپذیری نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط و توسل به زور جهت احقاق حق است.
از شاخصهای عوامل فرهنگی اجتماعی میتوان به فقدان آموزش، عدم ارائه الگوهای مناسب برای پر کردن اوقات فراغت افراد، بیکاری یا نداشتن شغل مناسب، سطح پایین تحصیلات در نقاط آلوده، بیسوادی یا کمسوادی و عدمآگاهی از عواقب سو نزاع، عدم برنامهریزی مناسب برای اوقات فراغت جوانان، ضعف قانون و عدم اعتماد به قانون، پایینبودن آستانه تحمل افراد، وجود وضع آنومیک در جامعه و ضعف هنجارها در نظارت به رفتارهای افراد اشاره کرد.
از شاخصهای عوامل محیطی میتوان به زندگی در مناطق حاشیهای و جرمخیز، وجود گروههای خشونتطلب در قالب اراذل و اوباش در منطقه و آشنایی و ورود برخی جوانان به این گروهها، زندگی در مناطق کوهستانی و بد آبوهوا اشاره کرد. نزاع اعم از فردی و دستهجمعی از آسیبهای اجتماعی است که امنیت عمومی را تحتتأثیر قرار میدهد و هیچ تضمینی وجود ندارد که پرخاشگری و خشونت در یک مکان به یک نزاع منجر به ضرب و جرح و حتی یک قتل نفس تبدیل نشود.
دلایل وقوع نزاعهای خیابانی از منظر جامعهشناسی
۱- نظریه فشار اجتماعی: از این نظریه بانام فشار ساختاری نیز یاد میشود. این نظریه، عامل انحرافات اجتماعی را فشارهای اجتماعی وارده بر فرد میداند. فشارهایی که بهطور عمده ناشی از فقر ایجاد میشود.
جامعه شناسان، ساختارهای اجتماعی نامناسب را عامل ایجاد و تشدید چنین فقر تحمیلی بر فرد میدانند. این نوع فشار اجتماعی موجب عدم موفقیت فرد در دستیابی به اهدافش در زندگی میگردد؛ و همین امر میتواند زمینه را برای گرایش به آسیبهای اجتماعی مختلف فراهم سازد. از دیگر نمودهای فشار اجتماعی؛ کاهش آستانه سطح تحمل است.
۲- الگوی کنترل اجتماعی هیرشی: این الگو که گاه با نام نظریه پیوند از آن یاد میشود، پیدایش کجروی را معلول ضعف همبستگی در گروهها و نهادهای اجتماعی و نیز تضعیف اعتقادات و باورهای موجود در جامعه برمیشمرد، نتیجهای که هیرشی از تحلیل خویش میگیرد آن است که جامعه یا گروهی که در میان اعضای آن وابستگیهای متقابل و قوی، وجود داشته باشد، بیش از جامعه یا گروهی قادر به اعمال کنترل بر اعضای خود خواهد بود که اعضای آن بستگی محکمی باهم نداشته باشند.
۳- نظریه یادگیری: این نظریه اشاره به این امر دارد که انحراف رفتاری است آموختهشده. بهعبارتدیگر فرد یاد میگیرد که چگونه دست به انحرافات اجتماعی بزند.
علل وقوع نزاعهای خیابانی از نظر روانشناختی
١- ضعف و کمبودهای درونی فرد از جمله فقر عاطفی، حسادت، میل به خودنمایی، نداشتن مهارت برقراری ارتباط حسنه و در نتیجه توسل به حالتهای تخلیه روانی فیزیکی به جهت احقاق حقوق
٢- محرومیتهای نسبی مالی اقشار جامعه و گسترش شکاف و طبقات اجتماعی زمینه ساز عوامل ذهنی و عینی در ایجاد نزاع
٣- اختلالات شخصیتی و داشتن تیپهای شخصیتی ستیزه جو
۴- فقدان نظارت صحیح والدین در روند تربیتی فرزندان و تأثیر پذیری فرزندان از تربیتهای خیابانی
۵- افزایش سرگرمیهای رایانهای خشن مانند بازیهای رواج یافته بین نوجوانان و عدم تخلیه هیجانات مغفول
سایر علل:
١- فقدان سیاست گذاریهای کارآمد در ایجاد الگوهای صحیح پر کردن اوقات فراغت افراد
٢- رابطه معکوس میان میزان سطح تحصیلات با میزان نزاع و درگیری (بی سوادی یا کم سوادی و عدم آگاهی از عواقب سو نزاع)
٣- وجود ضعفهای قانونی و عدم اعتماد عمومی به قانون در برخورد و مداخله قاطعانه و نهایتاً وساطت کردن
همچنین افزایش درگیری و خشونتهای خیابانی با توسعه زندگی شهری و ایجاد شرایط زندگی اجتماعی امروزی خصوصاً در شهرهای بزرگ، ترافیک، ناکامی در رسیدن به اهداف، شرایط اقلیمی و برنامههای کنترل نشدهای که آستانه تحمل افراد را پایین میآورد مؤثر است.
تأثیر آموزش در خانواده و پیشگیری از نزاعها
آسیبشناسان اجتماعی تاکید دارند که بسیاری از درگیریها و رفتارهای پرخاشگرانه ریشه کاملاً فرهنگی و وابستگی کامل به آموزش در خانواده دارند، خانوادهای که آموزش ندیده و خود بانی یا قربانی خشونت در جامعه است مهارتی در چنته ندارد تا به نسل آینده منتقل کرده و او را برای برخورد درست و منطقی در شرایط بحرانی تنشهای اجتماعی راهنما باشد.
از دیگر نشانههای جامعه خشونت زده فراوانی شایعه سازی و شایعه پراکنی و بدگویی از افراد است که ریشه خشونت و پرخاشگری در ایران را میتوان به پرخاش آموزی، خشونت افزایی و محبت زدایی در منزل و تشویق گریزی در مدرسه و ناهنجاریها نسبت داد.
لزوم ارتقای تابآوری و کاهش تنشهای اجتماعی
کنترل بخش گستردهای از تنشهای اجتماعی در گرو ارتقای تاب آوری افراد در هنگام برخورد با یکدیگر قرار دارد. از طرفی گفته میشود عدم آشنایی افراد با مهارتهای ارتباطی و اجتماعی از جمله مهارت کنترل خشم و پرخاشگری و مهارت درک موقعیت از عوامل کاهش آستانه تحمل در جامعه به شمار میرود، از این رو برنامهریزی و سیاست گذاری برای آموزش این مهارت اهمیت بسیاری پیدا میکند.
مهارتی که باید خانواده نخستین بستر یادگیری آن باشد و مدرسه، رسانههای گروهی و شبکههای مجازی بستر ثانویه یادگیری آن قرار گیرند چرا که تابآوری اجتماعی مهارتی است پرکاربرد و میتواند تحمل افراد را در جریان ناملایمات بالا ببرد، مانع از درگیریهای فیزیکی و کلامی شود و نیز بسیاری دیگر از آسیبها اجتماعی را خنثی سازد.
بهترین راه، دوری از محل نزاع است
روانشناسان تاکید دارند بروز این رفتارها در بین افراد از فرهنگ خانواده و محیطی که در آن رشد کرده نشأت میگیرد اما این مسأله از منظر تحقیقی ریشه فرهنگی ندارد و نمیتوان گفت که جامعه ایرانی عصبانی است بلکه شرایط اجتماعی و زندگی سببشده تا آستانه تحمل و صبر شهروندان بهطور فزایندهای کاهش یابد.
برخی از افراد بهطور هدفمند خشونت را در تمام کارها و رفتارهای خود پیشه میکنند تا بهراحتی دیگران را در اختیار خود بگیرند و به خواستههایشان برسند. بنابراین افراد باید در نظر داشته باشند که در هنگام شنیدن سخنان ناروا از طرف فردی که هیچ شناختی از او ندارند، فردی که شاید به لحاظ رتبه و نزاکت اجتماعی با شما همرده نباشد، بهترین راه دور کردن خود از محل موردنظر است.
این واکنش نشان میدهد که نسبت به آن شخص و رفتار او بیاهمیت هستید، زیرا خشمگینشدن و واکنش تند همان چیزی است که طرف مقابل از شما انتظار دارد. از سوی دیگر فقر و محرومیت نسبی بیشترین تأثیر را در بروز نزاع و دیگر آسیبهای اجتماعی دارد، عوامل زمینهساز بروز نزاع میتواند دیگر حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و یا سیاسی کشور را تحتتأثیر خود قرار دهد.
نظر شما