به گزارش خبرنگار ایمنا، سیلویو ویسبورد، نویسنده آرژانتینی این کتاب، دانشآموخته رشته جامعهشناسی از دانشگاه کالیفرنیا و مدیر و استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا است. او حدود دویست مقاله در حوزه روزنامهنگاری اکتشافی، رسواییهای رسانهای، مطالعات ارتباطات، سیاستگذاری رسانهای و تغییرات اجتماعی از منظری جهانی در نشریات گوناگون دانشگاهی منتشر کرده و در دانشگاههای بیش از ۴۰ کشور دنیا در آفریقا، آمریکا، آسیا و اروپا سخنرانی داشته است.
کتابهای "مانیفست ارتباطات" و "ارتباطات: یک پسا رشته" از آخرین آثار وی است که هر دو در سال ۲۰۱۹ منتشر شدهاند. به استناد مقدمهی مترجم، نویسنده در کتاب "ارتباطات: یک پسا رشته" روی لبه تیغ قدم میزند، چرا که سعی دارد تا ابعاد هستیشناختی و معرفتشناسی میدان مطالعات ارتباطات را روشن سازد. اگرچه این کار در ابتدا ساده به نظر میرسد؛ ولی درعینِحال، میتواند پیچیدگیهای موجود در این عرصه را بیشتر کند.
به بهانه ترجمه کتاب "ارتباطات: یک پسا رشته" با محسن گودرزی، مترجم این کتاب به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
دلیل انتخاب شما برای ترجمه کتاب «ارتباطات؛ یک پسارشته» چه بود؟
این کتاب به چند دلیل مهم است. اول اینکه نگاهی نهادی و سازمانی به میدان ارتباطات دارد و به بررسی نقش منحصر به فردِ آکادمی در شکلدهی هویت این حوزه میپردازد. در واقع نویسنده معتقد است ارتباطات فاقد بنیانهای مشخص و موردتوافق هستیشناختی است و آنچه ارتباطات را به مثابه یک میدان به دانشمندان، پژوهشگران و صاحبنظران معرفی میکند، چیزی جز نشریات، دانشگاهها و دانشکدهها نیست.
دومین دلیلی که این کتاب را مهم میکند، نگاه جهانی نویسنده و نقش جریانهای غیرآمریکایی و غیراروپایی در ساخت میدان ارتباطات است. نویسنده کتاب آقای سیلویو ویسبورد نقش چنین جریانهایی را برجسته میسازد و معتقد است زمانی میتوانیم از میدان حقیقی ارتباطات سخن به میان آوریم که اجازه ظهور و بروز دغدغههای بومی و ملی کشورهای حاشیهای را نیز بدهیم و بگذاریم تا مسائل و نمونههای مدنظر این کشورها را نیز در جریان اصلی میدان ارتباطات نمود داشته باشد.
سومین دلیلی که این کتاب را مهم میکند، تأکید نویسنده بر ارتباطات دیجیتال است. ارتباطات دیجیتال همان حلقه واسط میان ارتباطات سنتی و ارتباطات جدید است که پیچیدگی خارقالعاده مسائل این حوزه را رقم زده است. در واقع بدون چنین تأکیدی این کتاب نمیتوانست اهمیت پیدا کند و برای مخاطب جدید حرفی برای گفتن داشته باشد.
چهارمین دلیلی که کتاب «ارتباطات: یک پسارشته» را مهم میسازد، نگاه و بینش نویسنده در فهم پیچیدگیهای میدان ارتباطات است. آقای ویسبورد در این کتاب به زمینههای شکلدهنده ارتباطات، مسائل مختلف آن، پیوند میدان ارتباطات با سایر حوزهها و علوم و میدانها، نقشآفرینی ارتباطات در زیست بشر، نقشپذیری ارتباطات از تجربههای زیسته و آکادمیک و.... از جمله مواردی است که بیانگر توجه نویسنده به مسئله «پیچیدگی» بوده است.
این کتاب به درستی قادر است تا شناخت ما را از علم ارتباطات و ابعاد هستیشناسانه و معرفتشناسانه آن افزایش دهد. به بیان دقیقتر این کتاب نگاه عالمانهتر و عمیقتری به صاحبنظران و اندیشمندان و دانشجویان علم ارتباطات اعطا میکند.
عالمانهتر از این جهت که برداشت مشخص و یگانه از معنای ارتباطات را نفی میکند و مخاطب را به سمت خوانشهای پیچیده و چندبعدی از مفهوم ارتباطات و مسائل آن هدایت میکند و عمیقتر از آن جهت که نویسنده هیچ حد و مرزی برای غور در میدان ارتباطات قائل نمیشود و اساساً ورود به بازیها و چالشهای هستیشناسانه را به نوعی بیحاصل میداند و تمرکز خودش را بر حل مسائل عینی و واقعی میدان ارتباطات میگذارد.
همه این موارد خصوصاً توجه نویسنده به موضوع پیچیدگی کتاب «ارتباطات: یک پسارشته» را برجسته و ضرورت مطالعه آن را برای عموم دانشجویان ارتباطات و رسانه مهم میسازد. البته باید در نظر داشت که نویسنده زبان سختی را استفاده کرده است و گاهی برای گفتن یک حرف ساده به پیچیدهگویی افتاده است. به نظر من اینکه زبان انگلیسی زبان دوم نویسنده است، در شکلگیری زبان خاص کتاب بیتأثیر نبوده، ولی حتماً پیچیدگی مسائلی که نویسنده سعی در تبیین آن داشته است نیز در شکلگیری زبان خاص کتاب مؤثر بوده است.
به هر حال خواندن این کتاب خالی از لطف نیست و امیدوارم با همکاری ناشر برخی ایرادهای ویرایشی به جامانده از کار ویراستار کتاب در چاپهای آتی مرتفع شود.
شما تجربه ترجمه و نوشتن کتاب دارید، از شیرینیها و سختیهای هر دو بگویید.
کاری که از روی عشق و برای کمک به ساحت فکری و اندیشگانی جامعه ایرانی باشد، سختی نمیشناسد، از این رو تألیف و ترجمه کتاب، هیچکدام برای من سختی ندارند و تماماً حلاوت است. اگر سالهای سال در این حوزه کار کنیم بازهم کم است. ایران عزیز را تنها با کار کردن و امید داشتن و خسته نشدن است که میتوان ساخت و به اعتلای حقیقیاش رساند.
در این میان بهنظر من مهمترین و اصلیترین کاری که میتوان برای ایران انجام داد توسعه نظری و فکری حوزههای مختلف علم بهخصوص علوم انسانی است. غرب با فلسفه خود غرب شد، غرب با توسعه نظری و فکری و تقویت گفتمانهای فکری و اندیشگانی غرب شد، غرب با بها دادن به علوم انسانی خود توانست حوزههای مختلف علم خصوصاً علوم دقیقه را به کمال رساند.
خلاصه آنکه غرب با کار کردن و فکر و نظر توانست شکوفا شود. برای ما نیز راهی جز این نیست؛ ما اگر میخواهیم غرب را پشت سر بگذاریم و اگر میخواهیم داشتههای تمدنی عالم را شکوفا کنیم و طرحی نو در اندازیم، راهی جز ترجمه و تألیف، نظریهپردازی، گسترش مطالعات انتقادی، پرسیدن، نقد و نظر، توسعه بومی آکادمی و تولید و ترویج حکمت و معرفت نداریم. تصور داشتن ایرانی متعالی تمام سختیهای قدم زدن در این مسیر را شیرین میکند.
در ترجمه کتاب اگر نظر نویسنده با نظر شما همخوانی نداشته باشد، ترجمه سخت نمیشود؟
اصلاً. ترجمه به معنای آن است که اجازه ورود «اندیشه دیگر» را به ساحت فکری کشوری دیگر بدهیم که زبان و مسائل متفاوت دارد. ترجمه نوعی مکاشفه در ساحت فکری نویسنده و غور در ادبیات و گفتمانهای نظری است. ترجمه نوعی پل زدن میان فکر و اندیشههای دو ملت و دو زیستبوم اندیشگانی است. بنابراین مترجم ملزم به وفاداری و همدلی با زبان اصلی کتاب و در عین حال فهم مسائل آن است.
در این مسیر ممکن است ناهمخوانیهایی نیز میان نظر نویسنده کتاب و مترجم به وجود بیاید، اما در ماهیت کار تفاوتی نمیکند و مترجم ملزم به ارائه ترجمهای واقعی به زبان و مقصود نویسنده است.
به نظر شما کتاب "ارتباطات: یک پسا رشته" را میتوان در دانشگاه تدریس کرد؟
بله حتماً. این کتاب میتواند شبهآکادمی کشور را به واقعیت میدان ارتباطات نزدیک سازد و داربست نظری ارتباطات را در کشور توسعه دهد و تقویت کند.
همانطور که گفتم نویسنده کتاب تأکید ویژهای بر مسائل و نمونههای غیراروپایی و غیرآمریکایی دارد و این مسئله برآمده از توجه نویسنده به پیچیدگی است. بنابراین «ارتباطات: یک پسارشته» قادر است تا حوزه نظری میدان ارتباطات را در دانشگاههای ایران و نزد صاحبنظران ایرانی ارتقا دهد و اولاً آنها را هر چه بیشتر و بیشتر به سمت فهم واقعی میدان ارتباطات سوق دهد و دوماً پرکسیس و توجه به مسائل بومی را تقویت کند.
نظر شما