به گزارش خبرنگار ایمنا، اگر زن یا مردی برایش مهم نباشد طرف مقابلش چه طرز فکری دارد، باید این هشدار را جدی بگیرد، رابطه ضعیف در ارتباط عاطفی زن و شوهر به سردی روابطی که یک زوج میتوانند با هم داشته باشند منجر میشود، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی کلامی، وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی مهری و کم شدن محبت در خانواده و در نتیجه طلاق عاطفی میشود.
زوجها در بیگانگی کلمات و احساس یکدیگر گم شدهاند این افراد از لحاظ روحی و جسمی از یکدیگر فاصله میگیرند و مرزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هر کدام در خلوت و افکار خود دیگری را متهم میکنند و دنبال مقصر هستند، درک نکردن صحیح رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بی علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود، دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها به وجود بیاورد. هیچ آمار دقیق از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست ولی میتوان به جرأت گفت آمار طلاق عاطفی در کشور ما از طلاق قانونی بیشتر است.
نشانههای طلاق عاطفی
به طور طبیعی، زن یا مردی که احساسات و عواطف خود را از همسرش دریغ کرده تصمیم به طلاق میگیرد. در واقع او در زندگی از همسرش طلاق عاطفی گرفته و حالا قصد دارد از طریق قانونی اقدام به طلاق کند. برخی از زوجین قبل از رسیدن به این نتیجه که طلاق آخرین راهکار برای پایان دادن به مشکلات زناشویی خود است، شاید برای چند سال درگیر احساس دلتنگی حاصل از طلاق عاطفی شوند. زن یا شوهر ممکن است به دلایل مختلفی از همسر خود فاصله عاطفی بگیرد و به اصطلاح تصمیم به طلاق عاطفی کند. اغلب، تصمیم به طلاق عاطفی یک روش روحی و روانی قاطعانه است که به زن یا شوهر اجازه میدهد حریم خود را در مواقعی که احساس میکنند از طرف همسر خود آسیب دیده و یا محیط خانواده بعد از ازدواج دیگر برای او امن نیست مورد استفاده قرار میگیرد.
طلاق عاطفی به فرد کمک میکند تا وقتی بعد از ازدواج با شرایط عاطفی طاقتفرسا مواجه شد، از لحاظ روانشناسی و روحی احساس امنیت کند. اصولاً برای برخی، طلاق عاطفی قبل از اقدام به طلاق قانونی اتفاق میافتد زیرا زن یا شوهر احساس میکنند برای حفظ سلامت روانی و جسمی خود در برابر مشکلات بعد از ازدواج باید از لحاظ عاطفی از همسر خود فاصله بگیرند.
در روانشناسی به فردی که همسرش او را طلاق داده و بعد از طلاق از لحاظ عاطفی و روحی احساس به هم ریختگی میکند، همسر متروکه نامیده میشود. فارغ از نوع برخورد شما با این احساسات، شما باید این واقعیت را بپذیرید که هم اکنون یک فرد مطلقه هستید و مثل سابق متأهل نیستید. اگرچه طلاق عاطفی در هر دو جنس زن و مرد بعد از ازدواج مشاهده شده اما این اتفاق معمولاً اغلب در زنان شایع است.
عوامل ایجاد طلاق عاطفی
طلاق عاطفی معمولاً از شکایت و گله گذاری زوجها نسبت به هم شروع میشود، انتظاراتی که به زبان آورده میشود ولی تحقق نمییابد. در واقع طرفین این رابطه به نیازها و خواستههای دیگری اهمیت نمیدهند طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را میبینند ولی صدای هم را نمیشوند و به وجود یکدیگر تنها عادت کردهاند. مانند کتابی که بارها آن را خواندهاند و دیگر از خواندن آن لذت نمیبرند. این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است. در مرحله بعد نزاع و دعوا میان دو طرف رخ میدهد و انتظاراتی که قبلاً به آرامی مطرح میشد حالا با فریاد و داد و بیداد بیان میشود و آرامش و عشق ابتدای رابطه جای خود را به خشم میدهد.
فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی و اجتماعی خود بی توجه میشود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری میدهد وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد و مسئولیتهای خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بی هیچ میل و رغبتی انجام میدهد.
روابطی که با گذشت زمان و گذر از این پروسه منجر به متفاوت شدن خواستهها، نگرشها و نیازهای زن و مرد و متعاقب آن دور شدن آنها از هم شده است که در چنین شرایطی تنها وجود انگیزهای خاص میتواند دو نفر را به زندگی در کنار هم وادار کند که معمولاً این انگیزه نیز وجود فرزندان و یا در کشور ما مسائل خاص اجتماعی است. مسائلی که منجر به تحمل زندگی و ادامه آن میشود در حالی که این گونه زندگی هر لحظه آماده رخدادی جدید خواهد بود.
طلاق عاطفی باعث میشود میزان اعتماد افراد به یکدیگر کم شده و نسبت به یکدیگر دچار سو تفاهم شوند افراد خانواده مدام دچار اشتباه شده و به دلیل نداشتن تکیه گاه جدی در زندگی احساس یاس و سرخوردگی میکنند و با انواع بیماریهای روانی و روحی دچار میشوند.
از یک سو زنانی قرار دارند که در این زندگی صاحب فرزند بوده و فاقد پشتوانه و حمایت مادی و معنوی هستند و امکان تأمین معاش خود را ندارند. بنابراین ناچارند با وضعیت موجود سازگاری کنند و به رغم بی مهری و بی توجهی شوهر به سقف مشترک زناشویی در کنار فرزندان تن دهند و از سوی دیگر مردانی هستند که استطاعت پرداخت را ندارند، بنابراین تحمل شرایط موجود را ترجیح میدهند اما غافل این که هر یک برای پر کردن خلاءهای عاطفی خود، فرد دیگری را جایگزین کردهاند.
در طلاق عاطفی زوجین هیچ گونه حس، نشاط و درک متقابلی ندارد و در واقع به اجبار زیر یک سقف زندگی میکنند ممکن است خانمی به دلیل فشار اقتصادی و این که شغل و درآمدی ندارد مجبور است با همسرش زندگی کند. مادر همواره از دوری فرزندش نگران است و این که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند یا فرزندش آسیب میبیند، بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمیتواند طلاق بگیرد، در چنین خانوادهای زوجین مجبورند بدون این که تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند. بنابراین اختلافات بین زوجین به تدریج باعث دوری و سرخوردگی آنها شده و طلاق عاطفی پیش میآید بسیاری از مواد طلاق عاطفی منجر به طلاق قانونی میشود.
از مهمترین راهکارها برای درمان مشکل طلاق عاطفی میان طرفین، مراجعه به مشاوره و طی کردن جلساتی برای معالجه فردی برای درمان روحی و روانی و جلساتی برای معالجه دو نفره با حضور طرفین برای ترمیم روابط بین آنها است. راه حل دیگر پایین آوردن توقعاتی است که زوجین از یکدیگر دارند، آنها باید به یکدیگر بفهمانند که در هر شرایطی خود فرد برای او مهمتر از توقعات طرفین است همین به طرف مقابل احساس آرامش و اطمینان میبخشد، در حالی که توقعات بالای زوجین از یکدیگر جدا میکند و باعث سوءتفاهمهایی غیر واقعی میشود.
بیماری جسم و روح
فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بیتوجه میشود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری میدهد؛ وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد و مسئولیتهای خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به سردی و بیهیچ میل و رغبتی انجام میدهد.
اگر این فرد یک خانم باشد نسبت به نظافت منزل و دیگر امور مربوط کندتر از قبل عمل میکند و اکثراً همیشه کارهای عقبمانده یا نیمهکاره دارد ولی حوصله و رغبتی برای انجام دادن آنها ندارد اگر یک مرد باشد نسبت به کار کردن و وظایف خود سردتر از قبل میشود و این مشکل موجود را دو برابر میکند، آشفتگی روحی و ذهنی به آشفتگی ظاهری گره میخورد و وضع را بدتر از قبل میکند.
شخص از لحاظ روحی در شرایطی قرار دارد که هیچ رغبتی برای شاد بودن یا حضور در جمعهای شاد ندارد و عموماً تنهایی را ترجیح میدهد تا کمکم به افسردگی دچار میشود و به جز سلامت روحی که بیمار شده است سلامت جسم نیز به خطر میافتد.
ضرورت آموزشهای پیش از ازدواج؛ خانواده و زناشویی
ریشه مشکلات و بن بستهای این نوع همسران و مخصوصاً زوجهای جوان اغلب نخواستن و یا دوست نداشتن یکدیگر و یا عدم تمایل به داشتن یک زندگی سعادتمند توأم با آرامش نیست، مشکل اصلی در نتوانستن است. نتوانستنهایی که ناشی از ندیدن آموزش کافی و لازم برای شروع یک زندگی مسئولانه و آگاهانه و از سوی دیگر، عدم مهارت و توانایی در برقراری ارتباطهای دوستانه، عاطفی و صمیمانه و اظهار محبت و عشق به طرف مقابل به عنوان شریک اصلی زندگی است.
بنابراین بخش عمده بی توجهی زوجها به یکدیگر ناشی از ناآگاهی از مهارتهای ارتباطی است که مانع از بروز احساسات و عواطف میشود یا مانع از بروز عواطف و احساسات به شکل سازنده و سالم میشود.
فراهم کردن بستر فرهنگی مناسب، آموزش مهارتها زیر نظر مشاور و روانشناس، آموزش مهارتها در مدرسه و در رسانهها نقش به سزایی در کاهش طلاق عاطفی دارد. البته در آموزش باید مبانی علمی و از آن مهمتر، مبانی فرهنگی را مدنظر قرار داد.
نقش مشاور و زوج درمانی در کاهش طلاق عاطفی
یکی از مهمترین مواردی که اغلب مورد غفلت واقع میشود حضور زوجین در کنار هم در هنگام مشاوره است. این موضوع هم در هنگام ازدواج و برای تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی اهمیت دارد و هم بعد از ازدواج برای تحکیم روابط و رفع مشکلات رفتاری و تعاملی زوجین اهمیت دارد. نکته مهم این است که زوجین بپذیرند که مشکلاتی که با هم دارند مشکل رفتار فردی نیست بلکه مشکل میان فردی است. همچنین یکی از راهکارهایی که میتواند تأثیر زیادی در شفاف سازی، کاهش سو تفاهمها و باز کردن گرهها در روابط زوجین داشته باشد، زوج درمانی است. زوج درمانی رویکردی است که در آن جلسات درمانی مشترک میان زن و شوهر برای تغییر دادن روابط آنان در جهت مطلوب برگزار میشود.
راههای جلوگیری از بروز طلاق عاطفی
برای محافظت، پرورش و رشد یک ازدواج تلاش لازم است، بین برنامههای کاری، فرزندان و سایر تعهدات، گاهی حفظ این مشارکت غیرممکن به نظر میرسد. وقتی مشکلات به وجود می آیند، برخی از زوجین تصور میکنند که طلاق سادهترین و راحتترین راه است.
اما برخی هم تصور میکنند که راه حلهای خیلی بهتری به جز طلاق وجود خواهد داشت، اگر میخواهید نزد شریک زندگی خود بمانید و از طلاق اجتناب کنید، اقدامات پیشگیرانه ای وجود دارد که میتوانید انجام دهید. در ادامه راه حلهایی را به شما ارائه خواهیم داد که بتوانید از طلاق عاطفی جلوگیری کنید.
به رابطه خود متعهد باشید
بازی با این ایده که ممکن است در خارج از ازدواج وضعیت بهتری داشته باشید میتواند فشار زیادی را بر روابط شما وارد کند؛ حتی اگر هرگز این افکار را ابراز نکنید. در واقع، این فکر به تنهایی ممکن است باعث ایجاد انگیزه در تلاش شما برای بهبود ازدواج شود.
تعهد به شما کمک خواهد کرد تا بر تقویت مشارکت خود تمرکز کنید تا اینکه به این فکر کنید که زندگی خارج از ازدواج شما چگونه میتواند باشد.
به شریک زندگی خود احترام بگذارید
مردم به مرور زمان تغییر میکنند، درک، قدردانی و سازگاری با آن تغییرات برای هر رابطهای حیاتی است. با تهیه لیستی از بهترین ویژگیهای شریک زندگی خود، میتوانید این موضوع را به خودتان یادآوری کنید که با فردی شگفتانگیز ازدواج کردهاید. این تمرین به شما کمک میکند تا در وهله اول یادآوری کنید که چرا عاشق آنها شدهاید.
همچنین به شما کمک میکند تا اگر مشکلی وجود دارد، این موضوع را با شریک زندگی خود در میان بگذارید. به همسرتان هر روز از طریق تعارف یا تشکر اطلاع دهید که از همه کارهای او قدردانی میکنید.
این عبارات کوچک مانند سپرده گذاری در بانک است، شما نمیخواهید بدون ازدواج واریزی از ازدواج خود برداشت کنید. بنابراین، مطمئن باشید که در حال انجام کارهایی هستید که شریک زندگی خود را به خاطر آنچه که هست دوست دارید و به او احترام میگذارید.
به طور منظم ارتباط کلامی برقرار کنید
برقراری ارتباط آزادانه در مورد زندگی، علایق، رویاها، ناامیدیها و احساسات شما راهی مهم برای تقویت صمیمیت در یک رابطه است، همچنین بسیار مهم است که شما همچنین به صحبتهای شریک زندگی خود گوش دهید که افکار وی را ابراز میکند. اختصاص دادن هر روز ۳۰ دقیقه بدون هیچ گونه وقفه و مزاحمت در جایی که میتوانید صحبت کنید میتواند مفید باشد.
انتظارات مالی را به اشتراک بگذارید
بسیاری از ازدواجها با اختلاف نظرهایی در مورد امور مالی همراه است، زن و شوهرها معمولاً انتظارات متفاوتی از پول در رابطه دارند. هر شریک میتواند درک وضعیت مالی از دید شخص دیگر را مشکل ساز بداند. رسیدن به توافق درباره نحوه رسیدگی به پول، یکی از مؤلفههای مهم یک ازدواج موفق است. در مورد بودجه و رویکرد بدهی به توافق برسید و برای زندگی در محدوده خود برنامهریزی کنید. همچنین تفاوت بین نیازها و خواستهها مهم است، در حالی که هر دو مشروع هستند، اما زوجین اگر بخواهند بدون در نظر گرفتن بودجه خود تمام خواستههای خود را برآورده کنند، با مشکل روبرو میشوند. برخی از انعطاف پذیریها را در بودجه خود بگنجانید تا بتوانید سرگرمی، هدایا، تعطیلات و سایر فعالیتهایی را تقویت کنید که ازدواج شما را تقویت میکند.
به همدیگر فضا بدهید
یکی از سختترین موارد برای تعادل در ازدواج، زمان مناسب برای گذراندن با هم است، اگر بیش از حد به همسرتان نزدیک باشد، او احساس خفگی میکند و اگر هم خیلی فاصله بگیرید، به معنای سرد بودن در رابطه است. هنگامی که شریک زندگی شما به فضا یا یک شب با دوستانتان احتیاج دارد، پیشنهاد او را قبول کرده و حتی نگهداری از فرزندان تان را نیز بر عهده بگیرید. از طرف دیگر، همچنین لازم است زمانی را برای گذراندن با شریک زندگی خود اختصاص دهید. اگر مسائل مربوط به نگهداری از بچهها یا محدودیتهای مالی آن را دشوار میکند، یک شب خوب را با سرگرمیهای ارزان در خانه برنامه ریزی کنید.
نکته اصلی این است که شما هر دو تلاش مشترکی را برای گذراندن اوقات با کیفیت در کنار هم انجام میدهید و در عین حال فضای دیگری را برای داشتن زمانی در خارج از خانه فراهم نمائید. این موضوع به خصوص برای مردان ضروری است؛ زیرا آنها نیاز دارند در هر دوره، زمانی را در غار تنهایی خودشان بگذرانند.
زنده کردن خاطرات
یکی از راههای ساده برای تقویت احساسات مشترک، انجام کارهایی است که در اوایل ازدواج انجام میدادید. به طور مثال میتوانید خیلی آراسته به صورت جداگانه سر قراری در کافیشاپ یا رستوران بروید. یا برای تاریخهای خاصتان، لباسهای خاص و آراستگی خاصی داشته باشید. اگر فرزندانی دارید که اجازه این کار را به شما نمیدهند، میتوانید با همراهی آنها به قدم زدن در پارک یا یک مرکز خرید مدرن بروید.
بسیاری از زوجین گزارش میدهند که حرکات کوچک و متفکرانه به آنها کمک میکند احساس تازه عروسی کنند. سعی کنید یادداشتهای عاشقانه کوچک همسرتان را در جایی که میدانید پیدا میکند بگذارید، صبح برای او قهوه درست کنید یا میان وعده مورد علاقهاش را در فروشگاه مواد غذایی بخرید.
سریع ببخشید
طلاقها معمولاً زمانی شروع میشود که یک نفر کینه به دل داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که احساس تحقیر نسبت به شریک زندگی خود تقریباً همیشه جلب توجه میکند و اگر حل نشود، میتواند منجر به طلاق گردد. سعی کنید در سریعترین زمان ممکن شریک زندگی خود را ببخشید. به یاد داشته باشید که بخشش به همان اندازه هدیهای است که به خود میدهید. نگه داشتن کینه، فضای روحی و روانی را اشغال میکند و تقریباً همیشه بر میزان سلامتی و فشار روانی شما تأثیر میگذارد. روحیه بخشش را انتخاب کنید و از مزایای مثبت آن در دیگر جنبههای زندگی خود بهره مند شوید. اگر به شریک زندگی خود ظلم کرده اید، صمیمانه عذرخواهی کرده و از بخواهید شما را ببخشد، واقعاً به حرفهایش گوش دهید و سعی کنید دلیل ناراحتیها را بفهمید.
عدم کنترل شریک طرف مقابل
در ازدواجهای سالم، هر دو شریک زندگی احترام متقابل به یکدیگر دارند و خودخواه نیستند. این میتواند برای زوجهای مختلف معنای مختلفی داشته باشد، اما در اینجا برخی از مهمترین این موارد را بررسی خواهیم کرد:
سعی نکنید یکدیگر را کنترل کنید
به همسرتان اجازه دهید همیشه خودش باشد و مجبور نباشد به خاطر شما نقش بازی کند. در تصمیم گیری های بزرگ (مانند هزینه کردن و تربیت فرزندان) همکاری کنید. به همسرتان اجازه دهید بدون اینکه از شما اجازه بگیرد، رفت و آمد کند.
زوجینی سعی در کنترل یکدیگر دارند، از نظر عاطفی محروم خواهند شد، آنها ممکن است نشانههایی از سو استفاده مالی یا موارد دیگر داشته باشند که اغلب منجر به طلاق میشود.
راهنما پیدا کنید
اگر هنوز در زندگی زناشویی با چالشهایی روبرو هستید یا میترسید که طلاق حتمی باشد، مشاوره یا زوج درمانی را در نظر بگیرید، اگر مطمئن نیستید کجا باید مراجعه کنید، میتوانید از کارشناسان ما کمک بگیرید.
نحوه عبور از مرحله طلاق عاطفی
طلاق عاطفی یک مرحله هشدار دهنده از وقوع طلاق واقعی است، بسیاری از زوجهایی که تصمیم به طلاق میگیرند، قبل از این مرحله ابتدا دوره طلاق عاطفی را میگذرانند. این مرحله هم میتواند یک فرصت باشد که دوباره زندگی خود را از نو بسازید و هم میتواند یک قدم برای جدایی همیشگی باشد، در هر صورت این با شماست که چطور به این مرحله نگاه کنید. طلاق عاطفی غالباً مقدم بر طلاق قانونی است، این مکانیسم روانشناختی است که بعضی از همسران احساس میکنند رابطه به تهدیدی برای رفاه آنها تبدیل شده است.
طلاق عاطفی در پی ازدواج غلط و ناآگاهانه و سپس روابط نادرست همسران و ناآگاهی و نداشتن مهارت لازم در تعامل با یکدیگر پس از ازدواج رخ میدهد، معمولاً به دلایلی چون فشار افکار عمومی و پایبندی به اصول اخلاقی و سنتها، نداشتن پشتوانه مالی و حمایت معنوی بعد از طلاق و یا به خاطر فداکاری برای فرزندان و نگرانی از آینده آنها طلاق رسمی صورت نمیگیرد. با توجه به این که طلاق عاطفی اثرات نامطلوبی بر کارآمدی و سلامت زندگی فردی و اجتماعی افراد خانواده دارد برای پیشگیری و درمان آن نخست باید علتها شناخته شوند و در کنار آن مشاوره و آموزش مهارتهای زندگی و کاهش توقعات در برنامههای آموزشی قرار گیرد.
از همه مهمتر این که باید مشاوره پیش از ازدواج را جدی تلقی کنیم و به کارهای مقطعی بسنده نشود و اصولی برنامهریزی کنیم. مشاوره و آموزش درست اهمیت بسیار دارد، البته فراهم کردن دسترسی آسان و ارزان به مشاوره تخصصی در دو جنبه روانشناسی و روانپزشکی برای افراد قبل و بعد از ازدواج اهمیت بسیار دارد.
نظر شما