به گزارش خبرنگار ایمنا، به فرض اینکه بتوانیم، با درختکاریهای کلیشهای آخر اسفند، چند برابرِ تعداد درختانی را که در باغات تاریخی تبریز، از بین رفتهاند، احیا کنیم، سوال اینجاست که آیا هویتِ از دسترفته نیز قابلجبران است؟ اگر با این نگاه، به «باغ» نظر کنیم، تخریب باغ، پیامدهای تلخی دارد که مسائل محیطزیستی حداقل آن است. آنچه از تخریب یک باغ برجای میمانَد، جدا از شاخوبرگهای تکهتکه شده، ویرانههایی از هویت و تاریخ یک شهر است.
باغهای رسمی و شناسنامهدارِ تاریخ تبریز، در چهار نقشه تاریخی قابلبررسی است: نقشه مینیاتوری مطراقچی، نقشه حومه شهر تبریز، نقشه اول دارالسلطنه تبریز (یا همان نقشه سرهنگ نقشه قراجهداغی) و نقشه دوم دارالسلطنه تبریز.
نقشه مینیاتوری مطراقچی (۹۴۲-۹۴۰ هجریقمری)
این نقشه تنها سند معتبر ترسیم شده شهر تبریز از دوره آققویونلوها است. در این نقشه، مهرانهرود، شهر را به دو قسمت تقسیم کرده است. در سمت چپ نقشه، که همان شمال شهر است، تراکم ساختمانی کمتر است که نشان میدهد زیرساختهای حکومتی بیشتر در این قسمت واقع شده است. دو باغ حصاردار در این محدوده به چشم میخورد که قطعاً یکی از آنها «کاخباغ صاحبآباد» است.
نقشه حومه شهر تبریز (۱۲۴۳ هجریقمری)
این نقشه، توسط نقشهبرداران روس تهیه شده است. اطلاعات شهری، کمتر در این نقشه درج شده است. بیشترین کاربرد نقشه، نظامی است و «باغشمال» با تاکید خاصی در نقشه ترسیم شده است.
نقشه اول دارالسلطنه تبریز یا همان نقشه سرهنگ قراجهداغی
این نقشه، توسط نقشهبرداران تحصیلکرده مدرسه دارالفنون ترسیم شده و برای نخستینبار، مفهوم امروزی توپوگرافی در آن به کار رفته است. جامعترین اطلاعات در مورد باغات تبریز، در همین نقشه آمده است. در متن نقشه، ۳۲۵ باغ با پیشوند «باغ» ذکر شده که البته چند تا از آنها قابلخواندن نیست. بیشترین اسامی باغها به حاجیان و کربلاییها و مشهدیها نسبت داده شده است.
نقشه دوم دارالسلطنه تبریز (۱۳۲۷ هجری قمری)
این نقشه، نسبت به نقشه قبل، اطلاعات کمتری دارد. به نظر میرسد نقشهبَردار (اسداللهخان مراغه) نقشه اول را مبنای کار خود قرار داده است. وجه بارز نقشه، فضاهای تجاری شهر است. اسامی باغهای به مراتب کمتری در این نقشه آمده و فقط به ذکر شش باغ اصلی شهر، بسنده شده است: باغ امیرنظام، باغشمال، باغ صاحبدیوان، باغ عینالدوله، قمباغی و باغ ملی ارامنه.
تنها باغ مشترک بین دو نقشه دارالسلطنه تبریز، «باغ شمال» است. پنج باغ دیگر، برای اولین بار در نقشه تبریز ثبت شدهاست. با توجه به اختلاف زمانی ۳۰ سالهای که بین ترسیم دو نقشه دارالسلطنه تبریز آمده، به احتمال زیاد، پنج باغ جدید، پس از نقشه اول طراحی و احداث شده است. همین نشان میدهد توسعه باغهای رسمی، یک سیاست قطعی و مداوم در شهرسازی دورههای تاریخی تبریز بوده است. (مقایسه کنید با وضعیت امروزی که این سیاست تقریباً برعکس شده است.)
آنچه اشاره شد، آن دسته از باغهای تبریز بود که در چهار نقشه تاریخی شهر ثبت شده است. اما طبیعی است که نقشههای محدود آن سالها، نمیتواند تمام خواستههای ما را از موضوع «باغ» برآورده کند. اگر باغ را با مفهوم جامعی که پیشتر اشاره شد مورد توجه قرار دهیم، روی هم رفته، با احتساب آنچه در نقشهها و متون تاریخی آمدهاست، به «هفت باغ تبریز» میرسیم: باغ صاحبآباد، باغِ شمال، باغ شاه گلی، باغ صفا، باغ امیرکبیر، باغ صاحبدیوان، باغ فتحآباد
باغ صاحبآباد
احداث این باغ را به سالهای میانی قرن هفت هجری، یعنی به دوره ایلخانی نسبت میدهند. این باغ در ساحل شمالی مهرانهرود احداث شده بود و محل تقریبی امروز آن، حوالی مسجد صاحبالامر (عج) است. عمارت شاهانهای در میانه باغ بوده که بعدها، به مقر حکومت آققویونلوها تبدیل شده است. زیبایی این باغ و کاخ، در جزئیترین بخشها، زبانزد تاریخ است. از میان انبوه توصیفات باشکوه از این مجموعه فقط به ذکر این جمله از سفرنامه تاجر ونیزی بسنده میکنیم: «کاخ، چهار ورودی میناکاری و زَراندود دارد و چنان زیبا است که بیان انسان از وصف آن عاجز میماند.»
باغِ شمال
محل کنونی این باغ، بین خیابانهای حافظ، ارتش، کمربندی و خیابان باغ شمال است. باغ شمال را به سلطانیعقوب، پسر اوزون حسن آققویونلو نسبت دادهاند. این باغ به دلیل زیبایی خارقالعاده، مکان اتراق شاهان صفوی بود و شاهطهماسب عروسی پسرش را در همین باغ برپا کرد. در دوره قاجار نیز ضیافتهای بزرگ شاهزادگان در باغشمال ترتیب مییافت. در مورد نامگذاری این باغ، گفته میشود، به خاطر باد خوشی که موقع استراحت سلطانیعقوب بر او وزیده، او این باغ را باغِ شمال توصیف کرده است. نقل دیگر در مورد نام این باغ، الگوبرداری از «باغ شمال هرات» است. این نقل، صحیحتر به نظر میرسد، چرا که در آن دوره نامهای مشترکی بین دو شهر تبریز و هرات، ثبت شده است. نظیر خیابان هرات و خیاوان تبریز، گازگاه هرات و گازران تبریز.
شاهگلی
پیشتر در مورد پیشینه شاه گلی صحبت کردیم. «عبدالعلی ادیبالملک» از دولتمردان عصر ناصری، در کتاب «دافعالغرور» اینچنین به ذکر شاه گلی میپردازد: «شاهگلی، در جایی واقع است که یک طرفش متصل به کوه است و مکانی است باشکوه. استخری ساخته شده که ۲۰۵ ذرع طول دارد و در عرضش که ۲۰۰ ذرع است، همیشه خاطر به تفرج مشغول است. گِرداگِردش درختان بید غرس نمودهاند و همه کس از سایهشان آسوده است.»
باغ صفا
مکان فعلی این باغ، شمال محله سیلاب بر تپهای بر دامنه سرخاب، انتهای شرقی خیابان دوهچی واقع است. باغ متعلق به عباسمیرزا نایبالسلطنه بوده است.
به گفته «دونالد ویلبر» ایرانگرد معروف آمریکایی، یکی از سیاحان انگلیسی که در نیمه قرن نوزدهم از این شهر بازدید کرد، وقتی از باغ صفا دیدن کرد، به قدری مجذوب زیبایی آن شد که به ترجمه اشعاری که یکی از شعرای تبریز در وصف باغ سروده بود، همت گماشت. مضمون این شعر چنین است: بوستانِ معطر، باغهای زیبا و جویهای روان را بنگر. گویی گل سرخ، سهمی از عطرش را به آب جویبارها نثار کرده است. ساقههای سوسن زیر بار گلها خم شده و فضای بوستان، از عطر بوتههای گل سرخ مسحور شده است. از این لحظه به بعد زمان معنی و مفهوم ندارد.
باغ امیرکبیر
باغ امیرکبیر، دقیقاً در همین محلی است که امروز به نام «پارک امیرکبیر» در محله وزیرآباد میشناسیم. این خانهباغ، جز مایَملک خواهر ناصرالدینمیرزا (همسر امیرکبیر) بوده و امیرکبیر، پیش از صدارت، گاهی اوقات برای تنفس خاطر در این باغ و این خانه تاریخی حضور داشته است. به نظر میرسد که پیش از این، عمارت باغ نسبت به باغ، مرکزیت داشته است. با توجه به وجود پنجره در دو جهت شمال و جنوب در فضای شاهنشین و نیز وجود پنجرههایی در گوشوارهای شرقی و غربی، میتوان یقین کرد که این بنا از الگوی کوشک تبعیت میکند و بنایی بوده در میان فضای باز که میتوان آن را بنای «برونگرا» نامید. شبکه آبیاری داخل باغ تاریخی، هنوز هم در میانه باغ دیده میشود. هماکنون مکان فعلی عمارت، در گوشه باغ قرار گرفته که این خود باعث از بین رفتن هویت واقعی باغ و عمارت آن شدهاست.
باغ صاحبدیوان
این باغ در محل کنونی زندان تبریز قرار داشت. اطلاعات اندکی از این باغ، باقی است. قدیمیترین سند موجود باغ، نقشه دارالسلطنه تبریز در سال ۱۳۲۷ هجریقمری است. فقط یک عکس از باغ موجود است که به سال ۱۳۰۰ قمری باز میگردد. در این عکس، جمعی از رجال شهر دیده میشود. طبق شواهد، عمارت باغ صاحبدیوان، محل ملاقات دولتمردان شهر بوده و به خصوص در دوره انقلاب مشروطه، اکثر اجلاس دولتمردان در این مکان برگزار میشد.
باغ فتحآباد
این باغ، در نزدیکی روستایی به همین نام در مسیر جاده باسمنج است. نام این باغ، در وقفنامه ربعرشیدی، ذیل موقوفات ذکر شده و همین امر نشاندهنده قدمت ایلخانی باغ است. «دونالد ویلبر» ایرانگرد معروف آمریکایی، در کتاب «باغهای ایران و کوشکهای آن» در مورد فتحآباد نوشتهاست: «این باغ، پوشیده از درختان میوه است و محور آب، تمام باغ را به هم متصل میسازد. در قسمتی از باغ، حاشیههایی سبزی در کنار نهرها به چشم میخورد که با ردیفی از شمعدانیها زینت داده شدهاند. برجستهترین بخش باغ، استخر عظیمی است که اطراف آن سنگکاری شدهاست. این استخر بسیار عمیق است و اطراف آن را درختان کهن و تنومندی احاطه کردهاست.» مجموعه فتحآباد از مواریث «خاندان عدل» به شمار میآمد و در دهه ۵۰، مورد بازسازی اساسی قرار گرفت. آموزشوپرورش استان سال ۱۳۷۴، این باغ را از خاندان عدل خریداری کرد. امروز این باغ، به عنوان «اردوگاه فرهنگی الغدیر» شناخته میشود. مجموعه فتحآباد سال ۱۳۷۸ با شماره ۲۵۱۸ در فهرست آثار ملی ثبت شدهاست.
بخشهایی از گزارش از کتاب «باغهای تاریخی تبریز» تألیف «امیر بانیمسعود» بهره گرفته شده است.
نظر شما