به گزارش ایمنا، این فیلم که روایتگر داستان پر فراز و نشیب از زندگی یک زندانی است، با فیلمنامهای قوی و پر گره، مخاطب را تا واپسین لحظات نهایی فیلم با خود همراه میکند.
فیلم سینمایی قهرمان، شاید یکی از بهترین و تلخترین ساختههای اصغر فرهادی باشد که با درایت و هوش سرشار او، تماشاگر را به عمق تفکر میکشاند و همزاد پنداری با کاراکترهای داستان را در آنها بیدار میکند.
فیلم قهرمان بدون ابهام، یکراست شروع میشود. داستان پیچیدگی خاصی ندارد و همه چیز امن و امان به نظر میرسد. تماشاگر اما دائماً منتظر اینست که گرهای وارد داستان شود و زمین و زمان را به هم بزند. قهرمان مصداق بازی دومینو است؛ دومینوی اول که میافتد، بقیه دومینوها پشت سرهم سرازیر میشوند تا درنهایت چیزی جز ویرانی از خود باقی نگذارند.
داستان این فیلم در مورد یک زندانی مالی به اسم رحیم (با بازی امیر جدیدی) است که نامزدش در خارج از زندان یک کیسه پر از سکه طلا پیدا کرده و آنها میخواهند با فروش این سکهها، ضمانت آزادی رحیم را بخرند. زندانی اما آدم پاکی به نظر میرسد و دلش به این کار راضی نیست و نمیداند باید چه کند …
بازی درخشان امیر جدیدی با شخصیت پردازی صحیح، مخاطبان را به حیرت میاندازد؛ البته که امیر جدیدی در همه نقشهایی که تا به حال بازی کرده درخشان ظاهر شده؛ اما تجربه حضور در فیلم اصغر فرهادی و کار کردن با این کارگردان کارکشته، مسیر زندگی بازیگری او را تا همیشه تغییر میدهد.
امیر جدیدی با پردازش صحیح به شخصیتی که به باور مخاطبان، ساده لوح و گاهی احمق جلوه میکند، بازی بسیار درست و دقیقی را از کاراکترش را ارائه میکند که تمام نگاهها جذبش میشود؛ گویی که در قهرمان، تنها یک قهرمان وجود دارد و شخصیتهای فرعی داستان خلاف بازیهای درخشان نه تنها دیده نمیشوند بلکه باری برای جلو رفتن روند داستان به دوش نمیکشند.
گفتنی است که استفاده از لهجه شیرازی که با ظرافت تمام توسط جدیدی به اجرا در آمده، نقش بسزایی در بازیگری تحسین شده او در این فیلم دارد.
با این حال اما میتوان گفت که تمام بازیها در فیلم سینمایی قهرمان، بازیهایی به اندازه نقشها و داستان فیلم است که این مهم، قدرت ستودنی فرهادی در قصه گویی و پرداخت به لایههای حسی و روان شناختی کاراکترهای فیلمهایش است.
فیلم نامهای که از درد بطن جامعه فرودست به صراحت و واقع گرایی تمام میگوید، نقطه قوت قهرمان است؛ اوج و فرودهای بسیار که در داستان زندگی رحیم دیده میشود، گرههای حل نشدنی و تقابل امید و ناامیدی در یک قاب، دائم این سوال را در ذهن افراد به وجود میآورد که اگر ما جای آن زندانی بودیم چه میکردیم؟ اگر کلید آزادی در دستانمان بود، باید چه کار میکردیم؟
فیلمنامه به ما میگوید که مرز بین کار درست و کار غلط چقدر باریک است و اطرافیان چطور میتوانند آدم را از فرش به عرش و بالعکس ببرند.
پیام فیلم فرهادی بسیار ساده و از طرفی عمیق است؛ دروغ، دغدغه اصلی تمامی فیلمهای او است؛ تمامی آثار فرهادی به ما نشان میدهد که یک دروغ ساده، یک «نگفتن» ساده، چقدر میتواند زندگی را متحول کند. همانطور که" درباره الی" داستان پنهان کاری و دروغ را روایت میکرد، قهرمان نیز بر همان خط است اما با روندی صریحتر و سر راستتر.
طراحی صحنه، لباس و گریم بازیگران حرفی برای گفتن دارد. دقت به هم خونی طبقه اجتماعی افراد با نحوه لباس پوشیدن، محل زندگی، سبک معاش و حتی چهره بازیگران بر گیرایی و تأثر داستان افزوده است.
دقت در استفاده از نماهای مختلف دوربین که امضای فرهادی در سینمای اوست، روایت اثرگذارتری را برای مخاطبان خاص و عام به نمایش گذاشته است.
قهرمان، اشاره به ابر قهرمانی دارد که نمود شخصیت او در جامعه امروزی کم نیست؛ آدمهای ساده لوحی که همواره چوب سادگی شأن را میخوردند، بازیچه قدرتهای بالادست میشوند و توانی برای مقابله و دفاع از خود نیز ندارند.
سکانسی که رحیم از سر عصبانیت در اتاق رئیس زندان را محکم میکوبد و به خاطر جبر و نظم حاکم بر محیط، در اتاق را دوباره و به آرامی میبندد، مصداق دقیقی از زندگی پاندولی او که حرکت و سکونش به دستان بقیه رقم میخورد، است.
نظر شما