بایدها و نبایدهای سینمای کودک و نوجوان

سینمای کودک و نوجوان تاثیرات مثبت و منفی بسیاری بر روان و روحیه کودکان و نوجوانان دارد و گاهی این تاثیر از هزاران محفل آموزشی قوی‌تر است، به همین دلیل نیاز است که با بایدها و نبایدهای این حوزه آشنا شویم.

به گزارش خبرنگار ایمنا، فیلم‌ها، یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در راستای تربیت و الگو پذیری کودکان و نوجوانان به صورت غیر مستقیم به شمار می‌روند، نتایج تحقیقات نشان می‌دهد هرچه روش تربیتی برای کودک و نوجوان مستقیم‌تر باشد، اثر آن نامطلوب‌تر خواهد بود؛ بنابراین روش‌های تربیتی در حوزه‌هایی مانند تربیت اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی هر چقدر غیر مستقیم‌تر باشد مؤثرتر است. فیلم‌ها یکی از مؤثرترین ابزار برای تربیت غیر مستقیم کودکان و نوجوانان در حیطه‌های مختلف هستند. کودکان با دغدغه‌های مختلفی از جمله شکل گرفتن شخصیت، پشتکار، عزت نفس و توانایی نه گفتن مواجه هستند؛ اگر فیلم‌هایی متناسب با دغدغه‌های آنها ساخته و تولید شود، می‌تواند الگوی بسیار مناسبی برای آموختن چنین مهارت‌هایی باشد، البته قطعاً فیلم‌های نامناسب که در ساخت آنها به نیازهای کودک و نوجوان توجه نشود، نتیجه عکس دارد و تأثیرات منفی از جمله پرخاشگری کودک را در پی خواهد داشت. خبرنگار ایمنا، در این زمینه با حمید محمودی‌نژاد، روان درمانگر کودک و نوجوان و منتقد فیلم گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

آیا سینمای کودک به ایده‌آل خود رسیده است؟ 

در عصر کنونی که ارتباط تمامی سنین با شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها و ابزارهای رسانه‌ای به طور چشمگیری فزونی یافته است؛ قطعاً سینما و فیلمسازی هم تأثیرات بسیار زیادی بر ناخودآگاه و ابعاد وجودی کودکان و نوجوانان دارد. اگر چه این تأثیرات از نوع آموزشی و تربیتی در فضای اینترنت و سرگرمی نیز خود را نشان می‌دهد. به طوری که در کشور ما نیز در اوایل دهه شصت با تولید آثار فاخر تلویزیونی و سینمایی، آرام آرام جشنواره‌های کودک و نوجوان پا گرفتند و با آثاری همچون «شهر موش‌ها»، «باشو غریبه کوچک»، «قصه‌های مجید» و صدها اثر ماندگار دیگر بخش جدایی ناپذیر زندگی کودکان و نوجوانان شدند. همه ما صف‌های طولانی حضور کودکان و خانواده‌هایشان در سینماها را شاهد بودیم. آرام آرام کشورهای دیگر هم تولیدات خود را راهی جشنواره‌های ایران می‌کردند و از مهمترین دلایل این رشد و شوق روز افزون، داشتن متولیان و صاحبان فرهنگی در این حوزه بود. به طوری که بودجه‌ها به طور دقیق‌تر به تولیدکنندگان و اعجوبه‌های فیلم سازی ایران می‌رسید و آثاری تولید می‌شد که تا امروز مانا شد. در همین زمان کانون پرورش فکری، کارگردانان و تهیه کنندگان با سواد و عالم نیز ظهور کردند.

تا حدودی از ایده‌آل‌های سینمای کودک و نوجوان دور شده‌ایم. یکی از بارزترین ویژگی‌های سال‌های ابتدایی جشنواره‌های کودک و نوجوان در ایران وجود آثار متنوع و زیبا از سینماهای ملل مختلف بود که شوق و ذوق کودکان و نوجوانان را دو چندان می‌کرد. از طرفی در داخل افراد توانمندی مانند کیارستمی، بیضایی، مجیدی، نادری و پور احمدها را داشتیم. از سویی پیش تر در حوزه جذب مخاطب نیز موفق‌تر عمل می‌کردیم و برای نمونه با حضور «بچه‌های آسمان» در عرصه‌های بین‌المللی می‌درخشیدیم، اما اینکه چه شد که امروز آن قدرت را در سینمای کودک نداریم، به نظرم باید به آسیب شناسی گسترده با اتاق فکرهای گسترده و استفاده از متخصصان رشته‌های مختلف و گفت‌وگوهای بین رشته‌ای در حوزه سینما رو بیاوریم؛ به طور مثال بعد از سال‌ها تنها یک یا دو کتاب با هدف آسیب‌شناسی سینمای کودک و نوجوان وجود دارد. البته به جز اتاق فکر گسترده و حضور متخصصان، نیازمند سازمان و نهادهای متولی این حوزه هستیم که بدانیم باید از چه نهاد و اشخاصی توضیح این کم کاری‌ها و بی‌رونقی را بخواهیم. متأسفانه حوزه کودک به جز یکی دو بخش در تلویزیون، سال‌های سال است که صاحب و متولی ندارد.

چه باید کرد تا به ایده‌آل‌های سینمایی کودک و نوجوان دست بیابیم؟

نبود فیلم نامه‌های قوی، نبود سرمایه‌گذاری در این بخش و حضور نداشتن روان شناسان و جامعه‌شناسان در کنار فیلمنامه نویسان می‌تواند سینمای کودک و نوجوان را از ایده‌آل خود دور کند. فیلم‌هایی که به طور مستقیم با مخاطب کودک و نوجوان سر و کار دارند و فیلم‌هایی که به طور غیر مستقیم و در قالب فرزندپروری با والدین سر و کار دارند؛ از فرم و محتوای بسیار نامطلوبی برخوردارند و در کمتر فیلمی روان‌شناسی علمی و تأیید شده‌ای را می‌بینیم. در حالی که چه بسیار موضوعات زیبا و عالی در ارتباط با رابطه مادر کودک؛ دلبستگی نهادهای خانواده؛ نقش عاملیت در فرزندان و موضوعات بسیار ناب و مغفول و بر زمین افتاده داریم که کسی از آنها خبر ندارد و با کمک گرفتن از روانشناسان و جامعه‌شناسان می‌توان به این موارد پرداخت و به اهداف و تأثیرات روانی مثبت این حوزه بر کودک و نوجوان دست یافت.

چالش‌های سینمای کودک در ایران و جهان چیست؟

از چالش‌های فیلمسازی در ایران اطلاع نداشتن کارگردانان و تهیه کنندگان سینما با مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان است. به طوری که کمتر فیلم‌نامه و اثری را می‌بینیم که متناسب با نیازهای رشدی کودکان و نوجوانان باشد. در خوشبینانه‌ترین حالت فیلم‌ها کاملاً مستقیم گو، نصیحت‌گونه و آموزشی هستند و کمتر به تربیت غیرمستقیم و خودسازی روی می‌آورند.

یکی دیگر از مسائلی که در ایران آفت فیلم‌نامه‌ها شده است، پرداختن به مسائل ایدئولوژیک آن هم به صورت مستقیم و در دیالوگ‌های نصیحت‌گونه است؛ در حالی که توسعه معنویت و تربیت معنوی یعنی رفتارهای سازگار اجتماعی و فردی والدین و شهروندان یک کشور. اگر می‌خواهیم کودکانمان شهروندانی مسئول، آگاه، شفیق و با تقوا شوند؛ کافی است فیلم‌هایی تربیتی که تأثیرات خود را بر ابعاد ناخودآگاه آنان می‌گذارد تولید کنیم.

از سوی دیگر وقتی به آثار درخشان کودک و نوجوان کشورهای توسعه یافته نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم، قدرت آنها در تأثیرگذاری بیشتر است و هالیوود به عنوان وزارتخانه فرهنگ و ارشاد به طور کاملاً مؤثر فرهنگ و رفتارهای کودکان را تغییر می‌دهد. بسیاری از آثار این کشورها اتفاقاً بسیار هم درخشان و تربیتی است و از جمله آن می‌توان به انیمیشن درون و بیرون و یا انیمیشن روح اشاره کرد که مضامین بسیار مهمی از معنویت و روان‌شناسی را مطرح می‌کنند، اما به هر حال ما در کشور و بافت ملی مذهبی خود باید آثاری متناسب با زیست بوم خود بسازیم که فرزندانمان را در چالش‌های زندگی و آسیب‌های اجتماعی ایمن‌تر کنیم؛ چرا که دوران سنین زیر هفت سال بسیار کلیدی و مهم و سطح قضاوت کودکان بسیار پایین است. سینما و رسانه‌ها به سهولت می‌توانند پیام‌های منفی و مثبت خود را بر کودک گذاشته و در سنین بزرگسالی، آن موارد به سختی از ذهن کودک بیرون می‌رود. پس می‌طلبد که فیلمنامه نویسان و کارگردانان و بنیادهای ملی کشور شروع به ساخت آثاری کنند که این موارد در فیلم‌های آنها لحاظ شود.

آیا افتراق و فاصله‌گذاری دقیق بین مراحل رشدی و ساخت فیلم‌های متناسب با سن هر دوره رشدی در سینمای کودک رعایت می‌شود؟

از دیگر چالش‌هایی که مختص کشور ما نیست؛ همین افتراق و فاصله‌گذاری دقیق بین مراحل رشدی و ساخت فیلم‌های متناسب با سن در هر دوره رشدی است. در کشورهای غربی حداقل کاری که شده است، سیستم‌های درجه‌بندی و آگاهی دادن به والدین و فرزندان در این رابطه وجود دارد، اما در کشور ما وقتی فیلمی ساخته می‌شود این موارد دقیق لحاظ نمی‌شود و اثرات نامطلوبی بر کودکان و نوجوانان می‌گذارد.

حضور کودکان در بحث فیلمسازی چه تأثیری بر روی آنها خواهد داشت؟

آن چیزی که در خبرها مشاهده کردیم و عوامل جشنواره از آن صحبت کرده بودند اگر لحاظ شود کمترین آسیبی به کودکان و نوجوانان نمی‌رساند. در واقع مشورت و تعامل مستقیم با متخصصان بین رشته‌ای قبل، حین و بعد از ساخت آثار بسیار مهم است؛ به این معنا که روانشناسان زبده و متخصص و جامعه‌شناسان و آشنایان با ادبیات تربیتی و آموزشی در کنار عوامل برنامه‌ساز باشند؛ البته متخصص‌نما نبوده و دارای رویکردهایی باشند که در آنها حقوق کودک و نوجوان حین ضبط و پخش فیلم رعایت شود. برای این امر مهم؛ حقوق کودک در ادبیات سینمایی برون مرزی و درون کشور مشخص است و کافی است سن رشدی کودک و مؤلفه‌های مختلف تعلیم و تربیت و آموزش و محتوای سازگار با روحیات کودک لحاظ شود. خوشبختانه در سال‌های اخیر در تیتراژ اکثر فیلم‌ها این مورد را شاهد بوده‌ایم و نباید در این مسیر حساسیت و محافظه‌کاری به خرج دهیم؛ چرا که وقتی حال کودک و نوجوان در حین ضبط خوب باشد؛ به لحاظ فرم و محتوا هم اثری خوب خواهیم داشت.

از همه مهم‌تر آنکه کارگردانان ما نیز به جز نقد ادبی و ادبیات سینما و رسانه باید با روان‌شناسی کودک به صورت حداقلی آشنا باشند تا بتوانند نیازهای روان شناختی و روانی کودک را شناسایی و در فیلم‌ها به خوبی به آن بپردازند. علم روان شناسی و دیگر علوم انسانی در ساخت اثری فاخر بسیار کمک می‌کند، همان طور که می‌دانیم این مهم در کشورهای غربی بسیار شایع و جامع بوده و خواهد بود و میزان اثرگذاری فیلم‌ها به دلیل رعایت همین نکات تربیتی حاکم بر فیلم‌نامه است. درک فضای روان شناختی کودکان و نوجوانان هم از طریق تجربه زیستی کارگردان و عوامل برنامه میسر می‌شود، هم از طریق مشاوره‌های درخور با متخصصان و هم با خوانش کتاب و حضور در مجامع کودکان مانند مراکز نگهداری، مدارس و نهادهای تربیتی آنان.

اگر در سال‌های اخیر این بستر برای آشنایی عوامل و فیلمنامه نویسان و کارگردانان نبوده است، باید آموزش‌های کافی در غالب کارگاه‌های مختلف بیش از پیش انجام شود تا به طور غیرمستقیم هم که شده است، این آموزش‌های اهالی سینما به رشد و بالندگی این حیطه منجر شود.

آیا ارتباط صحیحی بین آموزش‌وپرورش و سینمای کودک و نوجوان شکل گرفته است؟

به یقین نگاه سیاه و سفید و تعمیم‌گرایی در مسیر تولیدات فاخر به ما کمک نمی‌کند. متأسفانه در سال‌های اخیر آموزش‌و پرورش کمتر به تربیت و کلمه دوم یعنی پرورش پرداخته است و بیشتر درگیر مسائل آموزشی و مستقیم گویی بوده است. این آفت در صدا و سیما و خانواده نیز نفوذ کرده است؛ بنابراین کمتر آثاری می‌توان دید که در آنها تربیت با زبان استعاره، غیرمستقیم و نمادین بتواند به فرزندان این سرزمین تزریق شود؛ چه در قالب آثار بلند داستانی و سینمایی و چه فیلم‌های کوتاه، انیمیشن و ادبیات داستانی. درواقع در این حیطه خوب عمل نکرده‌ایم، به عنوان مثال در تلویزیون شاید بتوان انگشت شمار فیلم‌هایی مانند «وضعیت سفید» را متناسب با نیازهای روان شناختی دوران کودکی و نوجوانی و تحلیل رفتار اعضا خانواده مشاهده کرد و وقتی دلیل آن را جست‌وجو می‌کنیم به این نکته پی می‌بریم که کسی چون حمید نعمت الله به سابقه خوب فیلمسازی و مشورت با متخصصان حوزه علوم انسانی دست به چنین شاهکارهایی می‌زند که لایه‌های بسیار عمیق و پنهانی دارد.

معتقدم صدا و سیما در این سال‌ها کمتر آثاری به خوبی دهه‌های هفتاد و شصت تولید کرده است و حتی در برخی زمینه‌ها عقب افتاده و جا مانده‌ایم. به همین علت کودک و نوجوان جذب دیگر شبکه‌ها و فرم‌های زیباتر می‌شود و شاهد ارتباط صحیح و کاملی در تمام موارد، بین سینمای کودک و آموزش و پرورش نیستیم.

کد خبر 527479

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.