به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که شهرام صانعی کارشناس آموزش و پرورش در اختیار این رسانه قرار داده است:
باز گشایی مدارس هرسال از راه میرسد صورتی از آموزش و پرورش شکل میگیرد دست اندرکاران اگر خودشان هم راضی نباشند در بوق و کرونا میکنند که همه چیز به سامان است و ما توانستیم از پس این تکرار برآییم و… اما کسی به فکر نیست که *باغچه دارد می میرد *
-باید از این ترسید که بیتوجهی به منزلت و معیشت معلمان شاغل و بازنشسته دیگر عادت دولتهای مختلف شود و حساسیتی را برنیانگیزاند.
- باید از این ترسید که هیچ عزمی برای بهبود حال آموزش و پرورش وجود نداشته باشد.
- باید از این ترسید که شایسته سالاری در بنیادیترین وزارتخانه کشور تبدیل بر کوتوله سالاری شود.
- باید از این ترسید که فرهنگیان روشن ضمیر و توانمند برای احراز مسئولیتهای خطیر در این ارگان توسط اربابان سیاست دیده نشوند و عنان کار به دست نااهلان بیفتد.
- باید از این ترسید که سپری کردن مراتب مدیریتی در نظام تعلیم و تربیت ارزش و اعتبار خود را از دست بدهد و نودولتان و از راه رسیدگان و وابستگان به رانتهای سیاسی و اجتماعی و علمی میدان دار سرنوشت نسل نو شوند.
- باید از این ترسید که شاه ماهیهای اقیانوس آموزش و پرورش فراموش شوند و ماهی بچههای حوضچهها به صحنه بیایند.
- باید از این ترسید که با تضعیف تدریجی مرجعیت معلم در جامعه، این سرمایه بزرگ اجتماعی روبه نقصان نهد.
- باید از این ترسید که دغدغه معلم به جای کیفیت بخشی به رسالتش به اهتمام برای استیفای حقوقش محدود شود.
- باید از این ترسید که در وانفسای مشکلات معلمان، خود آنان نیز راهشان را گم کنند و به دنبال سراب بروند.
- باید از این ترسید که دانش آموزان سالهای پایه آموزشی در مصیبت کرونا علیرغم کوشش مجازی معلمان، عمارت سواد و مهارت خود را بر پایههایی سست و شکننده بنا کنند.
- باید از این ترسید که آموزش ناقص و پرعیب مجازی فرصتی برای جبران کاستیهایی که این نسل از دانش آموزان با آن مواجه است ایجاد نکند.
- باید از این ترسید که محرومیت و پیوند سست آن با آموزش مجازی، فاصله طبقات آموزشی را بیشتر کند و به بیعدالتی آموزشی دامن بزند و تحصیل خوب و مناسب فقط در دسترس مهتران و از ما بهتران شود.
- باید از این ترسید که محتوای کتابهای درسی، چهارشنبه بازار حوادث کشور شود و هرکسی در هر سالی چیزی از آن کم کند یا چیزی بر آن بیافزاید.
- باید از این ترسید که تربیت معلم گلخانهای، چشم اندازهای وسیع را از آموزش و پرورش ما بگیرد.
- باید از این ترسید که نگاه ما به دستاوردهای نوین آموزش و پرورش پیشرو دنیا گناه آلود جلوه داده شود و نسل ما از بهرههای آموزشی، پژوهشی و پرورشی آن محروم شوند.
- باید از این ترسید که تربیت نسلی سطحی و متظاهر و آئین گرا همه همت ما در آموزش و پرورش شود.
- باید از این ترسید که جهاد معلم در کلاس و مدرسه با دست اندازی نهادهای کوچک و بزرگ فرهنگی در جامعه بیثمر شود و از بهره وری لازم برخوردار نگردد.
- باید از این ترسید که وانفسای اقتصادی ارزش و اعتبار تحصیل و آموختن را از بین ببرد.
- باید از این ترسید که آزاداندیشی در آموزش و پرورش، آموزش داده نشود و فرزندان ما در رسوب باور حاکمان بپوسند.
- باید از این ترسید که سن مهاجرت نخبگان کشور که تاکنون پس از پایان دوره متوسطه بود تا دوره ابتدایی هم کشیده شود و کشور از وجود سرمایههایش محروم شود.
- باید از این ترسید که رانتهای آموزشی، دایره تضییع حقوق دانش آموزان را هر سال گستردهتر کنند.
- باید از این ترسید که کمترین اهتمامی برای استیفا و جبران حقوق از دست رفته دختران دانش آموز طی دهههای گذشته وجود نداشته باشد.
- باید از این ترسید که عنان آموزش و پرورش در اختیار مدعیانی کم سواد و پرادعا و غیرمتخصص قرار گیرد و ماهیت آن استحاله شود.
و البته باید از خیلی چیزهای دیگر در نظام تعلیم و تربیت کشور ترسید و اینچنین است که نگرانیم کسی به فکر نیست که باغچه دارد میمیرد.
*روز جهانی معلم بر همکاران عزیز و فداکار و پرتلاش و جفازده فرهنگی مبارک باد*
نظر شما