به گزارش خبرنگار ایمنا، امروزه بسیاری از کشورهای در حال توسعه دنیا از جمله ایران با معضل و چالش بیکاری جوانان روبهرو هستند، شدت و وسعت این معضل به اندازهای است که نگرانیهای جدی را موجب شده و تبعات بسیار به بار آورده است، هرچند مقامهای رسمی همواره از تلاش و برنامهریزی برای مقابله و کاهش بیکاری در جامعه سخن گفتهاند اما واقعیت این است که تاکنون این تلاشها و اقدامات دستاورد چشمگیر و اثرگذاری در کاهش آمار بیکاری در جامعه نداشته است و آنچه واضح است مهارت نداشتن جویندگان کار به این مشکل دامن زده است.
در سالهای اخیر جوانان بسیاری با ماهها انتظار کشیدن برای استخدام، پیگیریهای آگهیهای متفاوت برای یافتن شغل، دچار روحیه شکسته و افسردهای شدهاند و تکرار این وضعیت و مبهم بودن آینده آنها تبعات ناگواری از جنبه فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. متأسفانه بسیاری مشاغل هم در کشور منزلت اجتماعی خود را از دست دادهاند، چرا یک جوان به این نمیاندیشد که میتواند به جای رفتن به دانشگاه و تحصیل در رشتهای که مهارتی برای او ندارد به مشاغلی نظیر لولهکشی، نانوایی، برقکاری، مکانیکی، آجرچینی، آرماتوربندی، کاشیکاری، جوشکاری، آشپزی، شیرینی پزی، گلیم بافی، نان پزی وارد شود و یکی از آنها را پیشه خود کند.
گفتههای فارغ التحصیلان جویای کار
با یک تحقیقات میدانی جوانان فراوانی هستند که با وجود تحصیل در دانشگاهها در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد یا دکترا به دلیل نداشتن سابقه کار، نداشتن مهارت لازم یا سرمایه برای ایجاد اشتغال و کارآفرینی همچنان جویای کار در کاریابیها هستند و اغلب روزهای آنها برای یافتن شغل در شرکتها و ادارهها و زنگ زدن برای پیگیری آگهی نیازمندیها طی میشود.
شهلا ۳۲ ساله فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه آزاد به خبرنگار ایمنا، میگوید: بعد از دو سال پشت کنکور ماندن و قبول نشدن در دانشگاههای دولتی وارد دانشگاه آزاد شدم و بعد از فارغ التحصیلی سالهای متوالی به دنبال کار مناسب در شرکتها و ادارههای دولتی سرگردان بودم اما به دلیل نداشتن آشنا یا سابقه کار جذب نشدم، بعضی شرکتها هم میزان پرداخت حقوق و دستمزد ناچیز و بدون بیمه را پیشنهاد میدادند که ناخواسته منصرف میشدم، یک سال و نیم قبل بود که با صحبتهای همکلاسی ام برای کسب درآمد طلاهای خودم و مادرم را فروختم و وارد بورس شدم که با این کارم سرمایه خودم و مادرم را هم به باد دادم، شهلا آهی میکشد و بعد از اندکی مکث با چهره خسته ادامه میدهد شاید اگر درس نمیخواندم این سالها ذهن آرامتر و روحیه بهتری داشتم.
محمد جوان ۳۳ سالهای که راننده اسنپ است و مرتب گوشی تلفن همراه و مسیریاب را چک میکند، میگوید: فارغ التحصیل رشته کامپیوتر از دانشگاه پیام نور هستم، چند سالی دنبال کار بودم، مدتی در شرکتی هم مشغول کار بودم اما با ورشکستگی شرکت دوباره بیکار شدم، با یک نفر از دوستانم تصمیم به باز کردن یک کافی نت داشتیم که مرتبط با رشته تحصیلی مان بود اما محاسبه هزینهها و پرداخت اجاره ماهیانه محل کافی نت ما را از انجام این کار منصرف کرد، از طرفی مخارج زندگی و پرداخت اقساط ماهیانه وامهای بانکی زندگی را به کامم بیشتر تلخ میکرد تقریباً دو سالی میشود که راننده اسنپ شدم، شغلی که هیچ ربطی به تحصیلات من ندارد اما چارهای هم ندارم و برای پر کردن اوقات بیکاری و در آوردن مخارج ماهیانه این کار را انجام میدهم.
امیر جوان ۲۸ سالهای است که رشته روانشناسی خوانده و در قهوه فروشی کار میکند، به خبرنگار ایمنا میگوید: بعد از خدمت سربازی چند وقتی بیکار بودم، مدتی در مغازه موتورسازی شاگردی میکردم و از دستور دادنهای کارفرما خسته شده بودم رفتن به مغازه را رها کردم بعد از مدتی بیکاری با مشارکت یکی از پسران فامیل و با سرمایهای که خانواده در اختیارم گذاشتند این قهوه فروشی را زدیم، قبلاً مشتریهایمان بیشتر بود اما در کرونا کمتر شدند، با خنده میگوید اگر خانواده کمک نمیکردند هنوز هم بیکار بودم، خدا را شکر اکنون از صبح تا شب اینجا مشغول کار هستم و یادم رفته یک زمانی دانشگاه هم رفتم، کاش چند سال پیش این را موضوع میفهمیدم درس خواندن در رشتهای که مهارتی به دانشجو ندهد فقط اتلاف وقت است.
بیکاری جوانان بنیان همه فسادها در جامعه است
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس در گفتو گو با خبرنگار ایمنا در خصوص معضل بیکاری جوانان و افزایش ناامیدی در جامعه، اظهار میکند: بیکاری بنیان همه فسادها و عامل افزایش طلاق، یاس و ناامیدی، پژمردگی، فرار مغزها و هدر رفتن نیروی انسانی یک جامعه است، جامعه شناسانی مانند «بنیامین هیگن استاد هاروارد، هاربینسون، تئودرو شور، استروملین روسی، ژان وایزی، سیمون کوزنتس» که در حوزه نیروی انسانی کار کردهاند اعتقاد دارند چرخاندن چرخهای یک جامعه از صنعت، کشاورزی و بخش خدمات که افراد در آن فعالیت دارند همه بر دوش نیروی انسانی است و وقتی نیروی انسانی یک اجتماع بیکار باشد همه این بخشها هم کارایی مثبت نخواهند داشت.
وی اضافه میکند: از نظر جامعهشناسی اشتغال یک جامعه در سه بخش قرار میگیرد، بخش اول کشاورزی جنگلداری و جنگلبانی، بخش دوم صنعت تکنولوژی و بخش سوم خدمات است که همه کارمندان دولت و پزشکان و موارد دیگر در این بخش فعالیت میکنند، با توجه به اینکه گردش چرخ زندگی هر جامعهای با تکیه بر توان نیروی انسانی است و اگر نیروی انسانی یک اجتماع به خطر بیفتد و بیکاری افزایش یابد نشان از بیمار بودن آن جامعه است در چنین اجتماعی کاهش آمار ازدواج، افزایش تعداد طلاق و جرمهایی چون دزدی، جیب بری و سرقت اتفاق میافتد، نارضایتیها زیادتر و جو ناامیدی بر جامعه مستولی میشود.
این جامعهشناس، تصریح میکند: باید بدانیم ناکارآمدی و اقتصاد بیمار یک جامعه باعث افزایش بیکاری میشود، با وجود تورم و شرایط سخت زندگی امروزی اگر اعضای خانواده بیکار باشند به دلیل نبود تأمین مالی نمیتوانند زندگی کنند حتی اگر خانوادهای ثروتمند هم باشد به دلیل بیکاری و شرایط کسالت بار روحیه آرامی نخواهد داشت چرا با وجود نیاز به اشتغال همچنان بیکار در خانه نشستهاند، در نتیجه به ناچار یاس، ناامیدی، دل مردگی و پژمردگی بین آنها زیاد میشود.
بیکاری ۳۰ درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی
قراییمقدم تاکید میکند: در حال حاضر با وجود پاندمی کرونا تفریحهای روزمره، شادیها و رفت و آمدها هم از بین رفته است، البته معضل بیکاری از قبل در اجتماع وجود داشت و شیوع کرونا نیز مزید بر علت شده است، در حال حاضر حدود ۳۰ درصد فارغ التحصیلان بیکار هستند، در بحث جامعهشناسی از دیدگاه «آلفرد سوی» جامعهشناس فرانسوی، هر فردی در جامعه هزینهای دارد و هزینه سرانه یک فرزند از همان ابتدای بارداری مادر شروع میشود سپس هزینههای دوران خردسالی، کودکی، دوران مدرسه، دانشگاه و هزینههای بزرگسالی را برای خانواده خواهد داشت که همه این موارد هزینه سرانه یک انسان است.
وی میافزاید: در حال حاضر هزینه سرانه یک فرد تا فارغ التحصیل شدن از دانشگاه حدود ۵۰۰ میلیون تومان است و متأسفانه بعد از فارغالتحصیلی به دلیل پیدا نکردن شغل مناسب میبینیم این فرد رفتگر، آبدارچی یا راننده تاکسی شده است این اتفاق یعنی اینکه همین کار ساده برای یک کارگر درس نخوانده که مخارجی برای دانشگاه رفتن نداده است امکانپذیر است و یک فرد تحصیل کرده با صرف هزینه زیاد به علت بیکاری وارد این مشاغل میشود.
این جامعهشناس، اظهار میکند: گاهی شاهدیم ۳۰ درصد فارغ التحصیلان دانشگاه تا سطح کارشناسی، ارشد یا دکترا درس خواندهاند اما متأسفانه هزینه بسیاری برای این امر به هدر رفته است همانطوری که در حرفه روزنامهنگاری یک نویسنده سالها تحصیل کرده و قلم میزند و تبدیل به روزنامهنگار توانمند و خبرنگار حرفهای میشود، مابقی افراد تحصیل کرده جامعه هم باید بعد از سالها تلاش کردن و درس خواندن از نیروهای ماهر و توانمند جامعه باشند، متأسفانه در واقعیت شاهد این اتفاق نیستیم و جوانان تحصیل کرده بیکاری را میبینیم که اصلاً پویایی و شادابی جوانی را ندارند و بیکاری باعث افسردگی، رسیدن به پوچی از زندگی در آنها شده است.
قرایی مقدم، تصریح میکند: در حال حاضر ۱۲ درصد جمعیت فعال از گروه سنی ۱۵ تا ۵۹ سال در جامعه بیکار هستند، به نظرم باید دولت در این زمینه برنامهریزی کنند، متأسفانه بسیاری از مشاغل دولتی هم در اختیار افرادی قرار گرفته است که اصلاً در زمینه آنها مهارتی ندارند، از سوی دیگر گرفتن رشوه و پارتی بازی برای استخدام در بسیاری موارد در سیستم بیمار جامعه دیده میشود و همه این اتفاقات نشان از هدر رفتن سرمایه در کشور است.
لزوم نیازسنجی برای پذیرش دانشجویان
وی تاکید میکند: بیکاری منشأ همه فسادها است، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، وجود دختران فراری، زنان و مردان روسپی، همباشهای سیاه (ازدواج سفید) همه ناشی از پدیده بیکاری جوانان در اجتماع است. در حال حاضر بسیاری از تحصیلکردهها هم در رشتهای درس خواندهاند که هیچ نوع مهارتی برای اشتغال ندارند، این اتفاق هم به این دلیل است که نیازسنجی برای پذیرش دانشجویان در رشتههای دانشگاهی نمیشود، در گذشته این نیازسنجی انجام میشد و بسیاری از آنها همان سال آخر تحصیل مشغول به کار بودند.
قرایی مقدم، اظهار میکند: باید در ایران همه شهرها از نظر امکانات، توانمندیها و قابلیتهای موجود بررسی شوند و بر مبنای نیازسنجیها دانشجو پذیرش شود، در حال حاضر بسیاری از کارخانهها و صنایع در کلانشهرها وجود دارد و تعداد زیادی از روستاها و شهرستانها از صنایع و کارخانه خالی شدند، این اتفاق به دلیل ناکارآمدی سیستم است و این روند باعث میشود پذیرش بیرویه دانشجویان در دانشگاههای آزاد، غیردولتی، پیام نور و دیگر دانشگاهها صورت بگیرد و این افراد بعد از تحصیل بدون داشتن هیچ مهارتی در جامعه بیکار باشند.
وی تصریح میکند: تا زمانی که برای اداره جامعه برنامهریزی نشود و پذیرش دانشجویان بدون اصول، برنامهریزی و نیازسنجی باشد همچنان با آمار بالای تحصیلکردهها در اجتماع مواجه میشویم و با این وضعیت معضل بیکاری حل شدنی نیست، مشکلات اقتصادی، تورم و بیکاری جوانان باعث ناامیدی بیشتر آنها از زندگی میشود، باید کارخانهها، بخش کشاورزی و صنایع در جامعه اصلاح شود و زیرساختهای لازم صورت بگیرد تا بتوانیم معضل بیکاری را رفع کنیم.
بیکاری در کشور یک پدیده کاملاً ساختاری است
مرتضی پدریان، جامعهشناس در گفتو گو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: مطابق آخرین آمارها رقم بیکاری کشور ۲۷ درصد گزارش شده است و در مناطق مختلف استانها این آمار کم و زیاد میشود، پدیده بیکاری در کشور یک پدیده کاملاً ساختاری است و موضوع چندان پیچیده به نظر نمیرسد و ارتباط تنگاتنگی با حوزه سیاست دارد، برای اینکه بیکاری را برطرف کنیم باید در جامعه اشتغالزایی شود و برای اشتغالزایی هم سرمایهگذاری لازم است که از سه طریق سرمایهگذاری دولتی، خارجی و خصوصی انجام میشود.
وی اضافه میکند: مؤلفه بیکاری با ایجاد اشتغال و ایجاد اشتغال با سرمایهگذاری در حوزههای تولید رابطه پیدا میکند و سرمایهگذاری در حوزههای تولید به وسیله سه بخش خصوصی، خارجی و دولت امکان پذیر است. به دلیل اینکه دولت به عنوان یک مجموعه مدیریتی است و با توجه به اقتصادهای آزاد جهان سرمایهگذاری مناسبی در سطح کلان نیست، برخی حوزهها که سرمایهبری بسیار کلان دارند میتواند بر عهده دولت باشد ولی در فرایند کلی دولت سرمایهگذار مناسبی محسوب نمیشود.
این جامعهشناس، تصریح میکند: بنابراین نیاز به فعال شدن دو بخش سرمایهگذاری خارجی و سرمایهگذاریهای بخش خصوصی (سرمایهدارانی که به لحاظ مالی شرایط سرمایهگذاری را دارند) است، البته در سیستم اجتماعی کشور بخش تعاون هم وجود دارد و بنا بر دلایلی چندان در کشور موفق نبوده است. برای اینکه سرمایهگذار داخلی بتواند سرمایهگذاری کند و یا سرمایهگذار خارجی بتواند سرمایه خود را به میدان بیاورد و در کشور سرمایهگذاری کند نیاز به امنیت و کاهش پدیده ریسکپذیری دارد.
ریسکپذیری بالای برخی مشاغل و کاهش سرمایهگذاری
وی ادامه میدهد: هر چه میزان ریسکپذیری یک جامعه در حوزه سرمایهگذرای بالا باشد میزان سرمایهگذاری کاهش مییابد و هر چه میزان ریسکپذیری پایین باشد میزان سرمایهگذاری هم بالا میرود. متأسفانه در ایران بنا بر دلایلی ریسکپذیری در حوزه سرمایهگذاری برای تولید که به دنبال آن اشتغال ایجاد میکند بسیار بالا است، سرمایه داران داخلی سعی میکنند سرمایهگذاری خود را در بخشی انجام دهند که زودبازده باشد، اشتغالزا و نیروبر و کارآفرین هم نباشد تا خیلی زود به نتیجه برسند مانند خرید و فروش زمین، خودرو، دلار، طلا که به عنوان اشتغالزایی و کارآفرینی نیستند به دلیل اینکه ریسکپذیری بالایی دارند.
پدریان، تاکید میکند: زمانی در کشور یک واحد تولیدی مشغول به کار کردن شده و طراحی و ساخت کالایی را بر عهده میگرفت، اما هنوز زمانی که کالا وارد بازار نشده بود در مدت کوتاهی شرکتهای چینی و وارد کنندگان سودجو از کشورهایی مانند چین همان کالا را با قیمت یک یا دو سوم قیمت وارد بازار میکردند که ورشکستگی فرد تولید کننده داخلی را به همراه داشت بنابراین انجام این کارها ریسکپذیری بالایی دارد و خود به خود سرمایهگذاری اتفاق نمیافتد و اشتغالزایی هم ایجاد نمیشود در دو سال اخیر کرونا هم در حوزه سلامت و سرمایهگذاری تأثیر گذاشته است.
گزارش از اکرم کیانی خبرنگار سرویس جامعه ایمنا
نظر شما